رفتن به مطلب

تخته امتیازات

  1. nightkiler

    nightkiler

    کاربر ویژه


    • امتیاز

      8

    • پست

      594


  2.  GaAra

    GaAra

    کاربر سایت


    • امتیاز

      2

    • پست

      352


  3. LEE

    LEE

    کاربر ویژه


    • امتیاز

      2

    • پست

      1751


  4. سالار

    سالار

    کاربر سایت


    • امتیاز

      1

    • پست

      1112


مطالب محبوب

در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 04/19/11 در پست

  1. داستاني از چهار فصل زندگي!! مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود: پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند . پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده. پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن. پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام. پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش! مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند! اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند! زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛ در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!
    4 امتیاز
  2. تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینكه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله كوهی رسید. مرد خردمندی كه او در جستجویش بود آنجا زندگی می‌كرد. به جای اینكه با یك مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد كه جنب و جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد، فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌كردند، اركستر كوچكی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی یك میز انواع و اقسام خوراكی‌ها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر كند تا نوبتش فرا رسد. خردمند با دقت به سخنان مرد جوان كه دلیل ملاقاتش را توضیح می‌داد گوش كرد اما به او گفت كه فعلأ وقت ندارد كه «راز خوشبختی» را برایش فاش كند. پس به او پیشنهاد كرد كه گردشی در قصر بكند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد. مرد خردمند اضافه كرد: اما از شما خواهشی دارم. آنگاه یك قاشق كوچك به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشید و كاری كنید كه روغن آن نریزد. مرد جوان شروع كرد به بالا و پایین كردن پله‌ها.... در حالیكه چشم از قاشق بر نمی‌داشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت. مرد خردمند از او پرسید:«آیا فرش‌های ایرانی اتاق نهارخوری را دیدید؟ آیا باغی كه استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن كرده است دیدید؟ آیا اسناد و مدارك ارزشمند مرا كه روی پوست آهو نگاشته شده دیدید؟» جوان با شرمساری اعتراف كرد كه هیچ چیز ندیده، تنها فكر او این بوده كه قطرات روغنی را كه خردمند به او سپرده بود حفظ كند. خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتی‌های دنیای من را بشناس. آدم نمی‌تواند به كسی اعتماد كند، مگر اینكه خانه‌ای را كه در آن سكونت دارد بشناسد.» مرد جوان این‌بار به گردش در كاخ پرداخت، در حالیكه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه كامل آثار هنری را كه زینت بخش دیوارها و سقف‌ها بود می‌نگریست. او باغ‌ها را دید و كوهستان‌های اطراف را، ظرافت گل‌ها و دقتی را كه در نصب آثار هنری در جای مطلوب به كار رفته بود تحسین كرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت همه چیز را با جزئیات برای او توصیف كرد. خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را كه به تو سپردم كجاست؟» مرد جوان قاشق را نگاه كرد و متوجه شد كه آنها را ریخته است. آن وقت مرد خردمند به او گفت: راز خوشبختی این است كه همه شگفتی‌های جهان را بنگری بدون اینكه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش كنی
    3 امتیاز
  3. نتیجه یک فلش که روش آرم hp خورده اما مطمئنم ازین چینی تقلبیهاست ظرفیت 4 گیگ
    1 امتیاز
  4. با درود: فقط دانستن كافی نيست ، بايد به كار گرفت ، فقط خواستن كافی نيست ، بايد انجام داد. ( بروس LEE ) اگر ما به دنبال سعادت و خوشبختی هستيم بايد از فكر كردن درباره حق شناسی يا حق ناشناسی خودداری كنيم و محبت و خوبی را تنها برای شادی درون انجام دهيم. ( ديل كارنگی ) نتيجه گيری زود هنگام پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است. ( ارد بزرگ )
    1 امتیاز
  5. با درود: { شش راه برای جلب محبت مردم } 1- صميمانه نسبت به غير، علاقه مند باشيد. 2 - تبسمی بر لب داشته باشيد. 3 - به ياد بياوريد كه نام هر كس برای او شيرين ترين و مهمترين لغت قاموسهاست. 4 - شنيدن را بياموزيد ، طرف خود را به شوق آوريد كه از خود سخن بگويد. 5 - با مخاطب از آنچه دوست دارد صحبت كنيد. 6 - صميمانه و صادقانه اهميت او را برای خودش آشكار سازيد . ( ديل كارنگی ) تمام محبت خود را به يكباره برای دوستت ظاهر مكن ، زيرا هر وقت اندک تغييری مشاهده كرد تو را دشمن می پندارد. ( سقراط ) سن هر كس با توجه به ميزان درد و رنجی كه در برخورد با ايده های نو تجربه می كند ، تعيين می شود. ( كوينسی جونز )
    1 امتیاز
  6. با فکر فردا، امروز را خراب نکنيم! خوشبختي توپي است که وقتي مي‌غلتد به دنبالش مي‌رويم و وقتي توقف مي‌کند به آن لگد مي‌زنيم. ريشه‌ها به عمق ميروند که درختها سر به آسمان مي‌سايند. آدمها فقط و فقط در يک چيز مشترکند: متفاوت بودن. زمستان هيچ وقت ماندني نيست، حتي اگر تمام شبها يلدا باشد. مواظب باش فکر فردا، امروزت را خراب نکند. موفقيت يعنى سازگارى با حوادث روزگار. :-<
    1 امتیاز
  7. خواهش میکنم دوست عزیز... وظیفست. شما وقتی فن دوم رو اضافه کنی اون موقع توانایی واقعی hyper 212 رو خواهی دید دوست عزیز. با ستاپ 2 فن این کولر خیلی قدرتمندتر ظاهر میشه و با پردازنده های قویتر کم نمیاره !! در مورد کم صدا بودن بله contact freezer کم صدا تر هست چون کولر مستر روی هیت سینکها از فنها دور بالار استفاده میکنه مسلما صدای هم بیشتر هست. - اون وزن بیشتر نشان دهنده وجود فینهای پیشتر هست که در حالت 2 فنه خیلی موثرتر خواهد بود. - نصب شدن تجهیزات از زیر مین برد سبب میشه که اتصال بسیار محکمتر و ایمن تر باشه و تا حدود هم فشار کمتری به برد میاد . البته من خودم چون فقط کولر مستر تا الان داشتم دقیق نمیتونم روی بقیه کولر ها نظر بدم ولی با گشت تو اینترنت میبینید که علی رغم کمی دردسر داشتن این نسب از زیر مادبرد در مقایسه با بقیه روش ها خیلی ایمن تر و محکم تر هست. - والا من تنظیم از داخل بایوس رو ترجیح میدم چون هوشمند هست و در مقیاس میزان دما تنظیم میشه. شما هر ان نمیتونی بری پشت مادربرد دور رو تغییر بدی و کلی اذیت میکنه و اصلا دقیق هم نیست . تنظیم اتوماتیک از داخل بایوس به مراتب بهتر هست و برای همین hyper 212 رو ترجیح میدم .
    1 امتیاز
  8. مار را چگونه بايد نوشت؟ روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در آن سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فريبكاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد. بعد از كلي مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه مي شود. شياد به معلم گفت: بنويس مار.. معلم نوشت: مار.. نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
    1 امتیاز
این صفحه از تخته امتیازات بر اساس منطقه زمانی تهران/GMT+03:30 می باشد
×
×
  • اضافه کردن...