از لیون کامپیوتر قســـــــــــــــــــــــــــــــــــطی خرید کنید فروش اقساطی برای سراسر ایران
اخبار سخت افزار ، نرم افزار ، بازی و دنیای آیتی در مجله لیون کامپیوتر 🤩
تخته امتیازات
مطالب محبوب
در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 08/03/11 در پست
-
ماردبورد های فوق حرفه ای ایسوس با چیپست C206 مادربوردهای فوقحرفهای اسوس از رده P8B WS موفق به دریافت گواهی کیفیت از سوی بنیاد تولیدکنندگان مستقل نرمافزار (ISV) شدند. این مادربوردها مجهز به هسته گرافیکی HD P3000 اینتل هستند و توانایی اجرای نرمافزارهای خلق محتوای سهبعدی را دارند و این گواهینامه نیز به دلیل کارایی این محصولات در اجرای نرمافزارهای گرافیکی و سهبعدی به مدلهای سری P8B WS اعطا شده است. مدلهای قدرتمند سری P8B WS برای استفاده در سیستمهای حرفهای و ایستگاههای کاری (Workstation) مناسب هستند و از پردازندههای سندیبریج با سوکت LGA1155 پشتیبانی میکنند. وجود یک هسته گرافیکی درونی با توانایی بالا برای پردازش و اجرای محاسبات گرافیکی به همراه قیمت رقابتی باعث شده تا این مدل یکی از بهترین گزینههای موجود برای کاربران حرفهای باشد. کارایی این هسته گرافیکی در سطح بالایی است بطوریکه بازدهی آن در کاربردهای مدلینگ برای نرمافزارهای این بخش متناسب با بازدهی کارتهای گرافیکی مستقل است. ضمن اینکه این هسته گرافیکی برای کار با نرمافزارهایی مانند فتوشاپ نسخه CS5 و Autodesk Inventor نسخه 2011 و UGS Solid edge و ادوبی پریمیر المنت نسخه 9 بهینه شده و گواهی کیفیت نیز با توجه به بررسی مادربوردهای P8B WS توسط این نرمافزارها دریافت شده است. این مشخصات باعث میشود کاربران از خرید کارتهای گرافیکی مستقل بینیاز باشند و بتوانند از طریق پردازندههای زئون اینتل از نوع E3-12x5 توان برابر با یک کارت گرافیکی کوادرو FX 580 از انویدیا را بدست آورند. منبع : ایتنا لینک محصول : http://www.asus.com/Motherboards/Intel_Socket_1155/P8B_WS/#specifications4 امتیاز
-
من که تا وارد فروم میشم ابتدا اینجا سر میزنم انقدر مطالب اینجا جذاب و آموزنده است که حد و اندازه نداره من به نوبه خودم از همه دوستان عزیز خود بابت ارسال نوشته های بسیار بسیار زیباشون تشکر میکنم ارادتمند همه دوستان گل لیونی شعبانی2 امتیاز
-
با درود: Zaward Golf Fan G3 Case Fan توضیحات: این فنها دارای 12 مدل می باشند : با تشکر... ___________________________________ CPU => Intel Corei7 980X MB => GIGABYTE x58A-UD7 Rev: 1.0 RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24 VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0 SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2 ) ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S CASE => GREEN Infinity Power=> GREEN 885 Watt FAN => 1x ENERMAX EVEREST Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot2 امتیاز
-
پس نسخه جديد كه آقاي Turrican قولش را داده بود چي شد من و فكر كنم همه بچه ها بي صبرانه منتظر رنكينگ كشورها هستند شما كه پيگير موضوع هستيد لطفا از ايشون جواب بخواهيد با تشكر2 امتیاز
-
پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي كرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند، اما اين كار خيلي سختي بود. تنها پسرش كه مي توانست به او كمك كند در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : پسر عزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بكارم .من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان كاشت محصول را دوست داشت. من براي كار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشكلات من حل مي شد. من مي دانم كه اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي. ((دوستدار تو پدر)) پيرمرد اين تلگراف را دريافت كرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان كرده ام. 4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پليس محلي ديده شدند, و تمام مزرعه را شخم زدند. پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت كه بدون اينكه اسلحه اي پيدا كنند مزرعه را شخم زدند. چه اتفاقي افتاده و مي خواهند چه كنند؟ پسرش پاسخ داد: پدر برو و سيب زميني هايت را بكار، اين بهترين كاري بود كه از اينجا ميتوانستم برايت انجام بدهم.2 امتیاز
-
خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت: «مایل هستیم رییس را ببینیم.» منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند.» خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد.» منشی ساعتها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما این طور نشد. منشی که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رییس با اوقات تلخی آهی کشید و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اینکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه و کت وشلواری دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمی آمد. خانم به او گفت: «ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اما حدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد. شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم.» رییس با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد، بنایی برپا کنیم. اگر این کار رابکنیم، اینجا مثل قبرستان می شود.» خانم به سرعت توضیح داد: «آه... نه.... نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم.» رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: «یک ساختمان! می دانید هزینه ی یک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت و نیم میلیون دلار است.» خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید حالا می توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آیا هزینه راه اندازی دانشگاه همین قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم؟» شوهرش سر تکان داد. رییس سردرگم بود. آقا و خانمِ "لیلاند استنفورد" بلند شدند و راهی کالیفرنیا شدند، یعنی جایی که دانشگاهی ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد. دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان، یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد.2 امتیاز
-
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز ! من چند وقت پیش یه سری تاپیک با موضوع همین مطالب آموزنده زدم . امروز یه سری دیگه از این مطالب به دستم رسید که گفتم بهتره همشون رو در یک تاپیک قرار بدم ! امیدوارم خوشتون بیاد ! از مدیران هم میخوام که اون چند تاپیک قبلی رو با این تاپیک ادغام کنن ! ممنون .1 امتیاز
-
درود دوستان گلم سیستم زیر به تازگی بسته شده و عکسهاش و مشخصاتش رو براتون اینجا میگذارم : M.B ASUS X58 sabetooth CPU i7 950 HDD 1TB WD black RAM 4GB*3 12GB TEAMGruop 1333 VGA HD6870 sapphire CASE GREEN X9 power GREEN 585W LED ASUS ML238H DVD RW plextor این سیستم با یه سری لوازم جانبی اضافه 1950000 تومان تموم شده1 امتیاز
-
با درود: MSI GT683DX Gaming Laptop مشخصات : ( عکس زیر ) قیمت : 1265 یورو با تشکر... ________________________________ CPU => Intel Corei7 980X MB => GIGABYTE x58A-UD7 Rev: 1.0 RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24 VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0 SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2 ) ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S CASE => GREEN Infinity Power=> GREEN 885 Watt FAN => 1x ENERMAX EVEREST Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot1 امتیاز
-
خوندن این متن زاویه دید منو نسبت به یسری مسائل تغییر داد. یه فیلم رو بهت برای دیدن معرفی میکنم که تقریبا میتونم بگم چکیده مطالب این تاپیک رو میتونی تو این فیلم ببینی و حس کنی The Road 2009 معرفی فیلم از سایتimdb ============ برای کسانی که دسترسی به فیلم ندارن لینک دانلود با کیفیت BRRip حجم حدودا 500 مگ : http://rapidshare.com/files/381151501/backup.TRoad72.part1.rar http://rapidshare.com/files/381151481/backup.TRoad72.part2.rar http://rapidshare.com/files/381151345/backup.TRoad72.part3.rar http://rapidshare.com/files/381151428/backup.TRoad72.part4.rar http://rapidshare.com/files/381151397/backup.TRoad72.part5.rar پسورد فایلها : ultrascorp من فیلم رو تو تعطیلات دیدم و 2-3 روز تو حس فیلم بودم.1 امتیاز
-
عالی بود پوریا جان . رتبه ها ترکروندن !!.. همینه میگم با این شوق و اشتیاق و حس همکاری و اون استعدادی که در بین اعضای تیم هست زدن رکوردهای جهانی اصلا دور از دسترس نیست و بدون شک در اینده رکوردهای بالاتر و جهانی رو از لیون خواهید داد. دستت درست پویا جان و من از حمایت بی دریغ اقای حسینی و شرکت گرین و استاد اعظم نهایت تشکر رو دارم.1 امتیاز
-
توی فرودگاه یکی بود که پشت سرهم سیگار میکشید . یکی دیگه رفت جلو گفت: - بخشید آقا...! شما روزی چند تا سیگار میکشین...؟! - طرف جواب داد: منظور؟ - منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع میکردین، به اضافهی پولی که به خاطر سلامتیتون خرج دوا و دکتر میکنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود...! طرف با خونسردی جواب داد: - تو سیگار میکشی؟ - نه ! - هواپیما داری؟ - نه ! - به هر حال مرسی بابت نصیحتت... ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه ...!1 امتیاز
-
1 امتیاز
-
با درود: Sapphire Pure Platinium A75 FM1 مشخصات : Coming with a black PCB, Sapphire's board offers one FM1 socket, four DDR3 memory slots supporting up to 32GB of memory, five SATA 6.0 Gbps ports, one PCI-Express x16 slot (enabling a Dual Graphics setup), Gigabit Ethernet, Bluetooth, an eSATA connector, four USB 3.0 ports (two on the backpanel, two via a header), 7.1 channel audio, and three display outputs - DVI, HDMI and DisplayPort The Pure Platinum A75 also comes with dual BIOS, multi-phase voltage regulation circuitry, and a debug LED. Currently the board (which is in production) can be found on pre-order priced at €117.19 با تشکر... __________________________________ CPU => Intel Corei7 980X MB => GIGABYTE x58A-UD7 Rev: 1.0 RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24 VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0 SSD => A-DATA S596 128GB Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2 ) ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S CASE => GREEN Infinity Power=> GREEN 885 Watt FAN => 1x ENERMAX EVEREST Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot1 امتیاز
-
مردي در کنار ساحل دورافتاده اي قدم ميزد. مردي را در فاصله دور مي بيند که مدام خم ميشود و چيزي را از روي زمين بر ميدارد و توي اقيانوس پرت ميکند. نزديک تر مي شود، ميبيند مردي بومي صدفهايي را که به ساحل ميافتد در آب مياندازد. - صبح بخير رفيق، خيلي دلم ميخواهد بدانم چه ميکني؟ - اين صدفها را در داخل اقيانوس مي اندازم. الآن موقع مد درياست و اين صدف ها را به ساحل دريا آورده و اگر آنها را توي آب نيندازم از کمبود اکسيژن خواهند مرد. - دوست من! حرف تو را مي فهمم ولي در اين ساحل هزاران صدف اين شکلي وجود دارد. تو که نميتواني آنها را به آب برگرداني خيلي زياد هستند و تازه همين يک ساحل نيست. نمي بيني کار تو هيچ فرقي در اوضاع ايجاد نميکند؟ مرد بومي لبخندي زد و خم شد و دوباره صدفي برداشت و به داخل دريا انداخت و گفت: "براي اين يکي اوضاع فرق کرد.1 امتیاز
-
درود محمد جان این پستتون طوری بهم تو این چند روز کمک کرد که باورش براتون سخته . توضیح ریز نمیدم ولی اینقدر این مطلب پر محتوا و به درد بخوره که منو دگر گون کردش و تا الان به 20 نفری گفتم :| :-?1 امتیاز
-
پند سقراط روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم." سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است." سقراط پرسید:.... "اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟" مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود." سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟" مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم." سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است1 امتیاز
-
این یکی به نظرم فوق العاده بودش !!!! طولانیه ولی حتما حتما تا آخرش بخونین !! ------------------------------------------------------ خلوت با بهترین دوست.(گفتگوی بنده و خدا) گفتم: خستهام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی:نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::. گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. گفتم:خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه! گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...اصلا چطور دلت میاد؟ گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. گفتم: دلم گرفته گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله گفتی: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::. گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره .:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11) ::. گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم گفتی: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم...کاش میشد بهت نزدیک شم گفتی: و اذکر ربک فینفسکتضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، باخوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. گفتم: معلومه که دوست دارم منوببخشی گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::. گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟ گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ...توبه میکنم گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک گفتی: الیس الله بکاف عبده .:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::. گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما .:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)1 امتیاز
-
خودم شخصا از این یکی خیلی خوشم اومد ! امیدوارم شما هم خوشتون بیاد ! خدایا با من حرف بزن مرد نجواکنان گفت :« ای خداوند و ای روح بزرگ ، با من حرف بزن .» و چکاوکی با صدای قشنگی خواند ، اما مرد نشنید . و سپس دوباره فریاد زد : « با من حرف بزن » و برقی در آسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین افکن شد ، اما مرد باز هم نشنید . مرد نگاهی به اطراف انداخت و گفت : « ای خالق توانا ، پس حداقل بگذار تا من تو را ببینم .» و ستاره ای به روشنی درخشید ، اما مرد فقط رو به آسمان فریاد زد : « پروردگارا ، به من معجزه ای نشان بده » و کودکی متولد شد و زندگی تازه ای آغاز شد ، اما مرد متوجه نشد و با ناامیدی ناله کرد :« خدایا ، مرا به شکلی لمس کن و بگذار تا بدانم اینجا حضور داری .» اما مرد با حرکت دست ، حتی پروانه را هم از خود دور کرد و قدم زنان رفت ....1 امتیاز
-
خواهش میکنم ! اختیار دارین ! -------------------------------------------------------------------- خانم زیبا و فرشته داستانک طنز خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟ … … … … فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!1 امتیاز
-
با اجازه ی صاحب تاپیک....من مطالب قبلی شما رو نخوندم امیدوارم تکراری نباشه... ممنون تغییر نگرش میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد .... که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند . همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد. بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته ؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :" بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته." مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت(نگرش) میتوانی دنیا را به کام خود درآوری. تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.1 امتیاز
-
با سلام . ممنون از استقبالتون ! ------------------------------------------------------------ فاصله استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم. استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟ شاگردان هر کدام جوابهایى دادند اما پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.1 امتیاز
-
ممنونم محمد جان مطالبت جالب و اموزنده هستش . اگر ممکنه ادامه بده تا ما با این سر شلوغی یه چیزی یاد بگیریم و خدای نکرده از جاده خارج نشیم عزیز . :| :-? :-w1 امتیاز
-
دو روز مانده به پايان جهان... دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميده که هيچ زندگي نکرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود، پريشان شد. آشفته و عصباني نزد فرشته مرگ رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد. داد زد و بد و بيراه گفت!(فرشته سکوت کرد) آسمان و زمين را به هم ريخت!(فرشته سکوت کرد) جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت!(فرشته سکوت کرد) به پرو پاي فرشته پيچيد!(فرشته سکوت کرد) کفر گفت و سجاده دور انداخت!(باز هم فرشته سکوت کرد) دلش گرفت و گريست به سجاده افتاد! اين بار فرشته سکوتش را شکست و گفت: بدان که يک روز ديگر را هم از دست دادي! تنها يک روز ديگر باقي است. بيا و لااقل اين يک روز را زندگي کن! لابلاي هق هقش گفت: اما با يک روز... با يک روز چه کاري ميتوان کرد...؟ فرشته گفت: آن کس که لذت يک روز زيستن را تجربه کند، گويي که هزار سال زيسته است و آن که امروزش را درنيابد، هزار سال هم به کارش نميآيد و آنگاه سهم يک روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي کن! او مات و مبهوت به زندگي نگاه کرد که در گودي دستانش ميدرخشيد. اما ميترسيد حرکت کند! ميترسيد راه برود! نکند قطرهاي از زندگي از لاي انگشتانش بريزد. قدري ايستاد، بعد با خود گفت: وقتي فردايي ندارم، نگاه داشتن اين زندگي جه فايده اي دارد؟ بگذار اين يک مشت زندگي را خرج کنم. آن وقت شروع به دويدن کرد. زندگي را به سرو رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و بوييد و چنان به وجد آمد که ديد ميتواند تا ته دنيا بدود، ميتواند پا روي خورشيد بگذارد و ميتواند... او در آن روز آسمان خراشي بنا نکرد، زميني را مالک نشد، مقامي را به دست نياورد، اما... اما در همان يک روز روي چمنها خوابيد، کفش دوزکي را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي که نميشناختنش سلام کرد و براي آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد. او همان يک روز آشتي کرد و خنديد و سبک شد و لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد! او همان يک روز زندگي کرد، اما فرشتهها در تقويم خدا نوشتند: او درگذشت، کسي که هزار سال زيسته بود.1 امتیاز
-
آزمون عشق امیری به شاهزاده خانمی گفت: من عاشق توام. شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است. امیر برگشت و دید هیچکس نیست . شاهزاده گفت: تو عاشق نیستی ؛ عاشق به غیر نظر نمی کند.1 امتیاز
این صفحه از تخته امتیازات بر اساس منطقه زمانی تهران/GMT+03:30 می باشد