اسطوره ها را بخوانید. آنها میآموزند که میتوانید به درون بازگردید، و شروع به دریافت پیام نماد ها میکنید. اسطوره های ملت های دیگر را بخوانید، نه اسطوره های دین خود را، زیرا گرایش تان بر آن است که دین خود را از زاویه ی واقعیات امور تفسیر کنید، اما اگر اسطوره های دیگران را بخوانید شروع به دریافت پیام خواهید کرد. اسطوره کمک میکند که ذهن خود را در تماس با این تجربه ی زنده بودن قرار دهید. به شما میگوید که این تجربه چیست. به عنوان مثال ازدواج را در نظر بگیرید. ازدواج چیست؟ اسطوره میگوید چیست. ازدواج، اتحاد دوباره ی جفت جدا شده است. شما در اصل یکی بوده اید. اکنون در جهان دوتا هستید، اما ازدواج درک این یگانگی روحی است. ازدواج با ماجرای عاشقانه فرق میکند، و با آن ارتباطی ندارد. سطح اسطوره شناختی دیگری از تجربه است. هنگامی که افراد با این نیت ازدواج میکنند که یک ماجرای عاشقانه ی بلندمدت را آغاز نمایند، خیلی زود از یکدیگر جدا میشوند، زیرا همه ی ماجراهای عاشقانه به ناکامی منتهی میشوند. اما ازدواج، درک نوعی یگانگی روحی است. چنانچه زندگی مناسبی داشته باشیم، و ذهنمان در رابطه با شخصی از جنس مخالف، معطوف به کیفیت های مناسبی باشد، همسر مذکر یا مؤنث خود را پیدا خواهیم کرد. اما چنانچه با علایق جسمانی خاصی اغوا شویم، با شخص نامناسبی ازدواج خواهیم کرد. از رهگذر ازدواج با شخص مناسب، تصور خدای مجسم را بازسازی میکنیم.
جوزف کمبل