EVOLUTION

۱۱آذر۱۳۹۱ این گوشی بسیار سبک و بدنه ان از پلاستیکی بسیار محکم دارد که باعث سبک شدن ان شده است. قاب پشتی Xperia Sola از جنس پلاستیک مات ساخته شده است و به همین دلیل مقاومت بالایی در برابر به جای ماندن اثر انگشت دارد. این گوشی دارای صفحه نمایش ۳٫۷ اینچی با رزولوشن ۸۵۴×۴۸۰ پیکسل و تراکم پیکسلی برابر با ۲۶۵ پیکسل در هر اینچ از نوع LED-Backlit LCD داراست که همراه با فناوری براویا بر روی این گوشی موجب جلوه زیبای رنگ‌ها و وضوح تصویری بالای آن می‌شود. در این گوشی از فناوری جدید لمس شناور استفاده شده است که فناوری جدیدی که با ادغام کردن صفحات لمسی خازنی و چند لمسی خازنی با یکدیگر قابلیت جدیدی با نام لمس شناور به وجود آورده است. صفحات نمایش دارای این فناوری قادر خواهند بود انگشت را از فاصله ۲۰ میلی متری تشخیص دهند و به همین دلیل در بسیاری از مواقع دیگر نیازی به لمس کردن صفحه نخواهد بود. این گوشی دارای یک پردازنده ۱ گیگاهرتزی دو هسته ای و ۴۰۰ GPU Mail و چیپست NovaThor U8500 داراست همچنین بر روی این گوشی از نسخه ۲٫۳ سیستم عامل اندروید استفاده می‌شود که قابلیت اپدیت به اندروید ۴ نیز داراست. امکانات ارتباطی Xperia Sola توسط Wi-Fi، ۳G و GPRS ممکن است. این گوشی قابلیت تقویت صدای XLoud نیز دارد که موجب پخش صدایی بسیار شفاف و رسا از بلندگوی این گوشی می‌ شود. در این گوشی از باتری لیتیوم یونی ۱۳۲۰ میلی آمپری استفاده شده که بیش از ۴۷۰ ساعت در حالت آماده باش و بیش از ۶ ساعت مکالمه دوام می آورد. این گوشی دارای یک دوربین ۵ مگاپیکسلی با رزولوشن ۲۵۹۲×۱۹۴۴ با قابلیت های فوکوس خودکار، تشخیص لبخند، ثبت محل وقوع عکس و فناوری لرزش گیر تصویر است همچنین این دوربین قادر است با کیفیت HD و با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه فیلم برداری کند. این گوشی همچنین از NFC , Adobe Flash و قابلیت DLNA نیز پشتیبانی میکند. شاید تنها نقطات ضعف این گوشی باتری غیر قابل تعویض ان و عملکرد متوسط صفحه نمایش در زوایای مختلف میتوان نام برد که شاید برای خیلی ها مهم و برای خیلی ها چیز مهمی نباشد. منبع : netwizard.ir

هر ساله با نزدیک‌شدن به پایان سال میلادی، لیست‌های مختلفی از ترین‌های آن سال در زمینه‌های مختلف و با نگرش‌های متفاوت در سراسر فضای مجازی منتشر می‌گردد. امروز هم وب سایت Mashable لیست ۵ گجت خلاقانه برتر سال ۲۰۱۲ را منتشر کرد. با اینکه فضای زندگی امروز ما پر شده است از گجت‌ها و ابزارهای کاربردی مختلف، اما هنوز هم آمار وسایل مبتکرانه و شگفت‌انگیز به حد مطلوبی نرسیده‌است. در عوض با تبلت‌ها، گوشی‌ها و وسایل یکسان و شبیه به هم زیادی مواجه هستیم. با این حال هنوز هم استثنائاتی پیدا می‌شوند که دیدگاه ما را درباره مراکز تحقیق و توسعه کمپانی‌های مختلف بهبود بخشند. آن‌ها با ایده‌های جدید و البته با ریسک بالایی در صحنه حاضر می‌شوند، ایده‌هایی که نشان می‌دهند خالقان آن‌ها سودایی بیش از یک رقابت صرف در سر دارند. آن‌ها همچنین هدف متفاوتی را نشانه گرفته‌اند، حل مشکلات روزانه با روش‌های نوین و نزدیک‌تر کردن ما به تکنولوژی‌هایی که روزی فقط به ذهن عده محدودی از ما می‌رسیدند. نکته‌ مهم این است که، همیشه سرانجام خوشی در انتظار اختراعات جدید نیست و درصد بالایی از آن‌ها به دلایل مختلف با شکست مواجه می‌شوند، اما من هنوز هم دوست دارم همه آن‌ها را حداقل برای یک بار امتحان کنم. از لیست نه چندان پر و پیمان گجت‌های خلاقانه امسال، ۵ گجت برتر را انتخاب کردم؛ به نظر من این وسایل از تکنولوژی، طراحی، کاربرد و ریسک‌پذیری تاثیرگذاری برخوردار هستند. ۱. عینک گوگل اگر فقط یک گجت وجود داشته باشد که بتوان چیزی شبیه به آینده را در آن دید، قطعا آن گجت عینک گوگل خواهد بود. درست است که ما هنوز در انتظار نسخه نهایی این گجت پوشیدنی هستیم، اما این عینک چیزی بیش از یک مدرک کوچک برای اثبات یک ایده است. اوایل امسال، شاهد آن بودیم که عده‌ای در حالی‌که این عینک را بر چشمان خود داشتند، با پرش از هواپیما و فرود بر روی سقف ساختمان گوگل نمایش هیجان انگیزی را با این عینک خلق کردند. این حرکت، رسما عینک گوگل را به اولین گجت پوشیدنی قرن ۲۱ تبدیل کرد. ۲. پرنده AR.Drone 2.0 نظارت و مراقبت تبدیل به حقیقتی در زندگی ما شده‌اند. امروزه دوربین‌ها در همه جا هستند و تقریبا تمام نقاط مهم جهان تحت نظارت هستند. اگر می‌خواهید بدانید که بودن در آن طرف این دوربین‌ها چه حسی دارد، به شما توصیه میکنم حتما AR.Drone را امتحان کنید. این پرنده می تواند صدها مایل بر فراز آسمان پرواز کند، در حالی که شما از طریق آیپدتان در حال کنترل آن هستید. علاوه بر این شما با استفاده از آیپد خود می توانید تصویری که توسط دوربین‌های این گجت ضبط می‌شوند را مشاهده کنید و حتی می توانید برای ضبط این تصاویر روی آیپد یا حافظه خود پرنده اقدام کنید. ۳. سرفیس مایکروسافت امسال نه تنها دست به ابتکاری جالب زد، بلکه ما را به شدت شگفت‌زده کرد. تبلت سرفیس RT یک شگفتی تمام عیار بود و ما هیچ حدسی درباره ساخت آن نمی‌زدیم. نه تنها سیستم عامل مبتنی بر ARM آن بلکه کل پروسه طراحی و ساخت این تبلت توسط خود مایکروسافت انجام شده‌است. طبیعتا سرفیس یک محصول کامل و بی نقص نیست، اما در تمام فروشگاه‌ها یکتاست و به وضوح می‌توان شنید که فریاد می‌زند: «من متفاوت هستم.» ۴. گلکسی نوت II اساسا دو دسته گوشی تلفن وجود دارد: آن‌هایی که فقط بزرگ هستند و آن‌هایی که بزرگ هستند! گلکسی نوت II سامسونگ با صفحه نمایش ۵.۵۵ اینچی‌اش در طرف دوم این ماجراست. علاوه بر صفحه‌نمایش بزرگ و باکیفیت، این گوشی از قلمی بهره می‌برد که به خوبی با آن هماهنگ است. نه تنها این گوشی از تماس قلم با صفحه، بلکه از نزدیک شدن آن به صفحه نیز باخبر می‌شود. این تکنولوژی Airview نام‌گذاری شده‌است و ما در هیچ وسیله با این اندازه، مشابه آن را مشاهده نکرده‌بودیم. به وسیله این تکنولوژی حتی با حرکت دادن قلم با فاصله نسبت به صفحه نمایش، شاهد انجام دستورات هستیم. به لطف این تکنولوژی هوشمند، که سامسونگ از آن در گلکسی نوت II بهره برده‌است، این گوشی یک سر و گردن از لشکر گوشی‌های مشابه خود بالاتر قرار می‌گیرد. ۵. لایترو لایترو یک دوربین معمولی است با یک امکان خیلی ویژه. طراحی غیر معمول این دوربین این امکان را به شما می‌دهد که حتی بعد از گرفتن عکس جزئیات دقیق بیش از یک نقطه را برای شما بازگو کند. به عبارت دیگر، مهم نیست که در حین عکاسی با این دوربین روی چه نقطه‌ای فوکوس کرده باشید، عکس‌های گرفته‌شده با این دوربین این قابلیت را دارند، که تمام نقاط را به وضوح به شما نشان دهند. این روش این امکان را به شما می دهد تا پس از گرفتن عکس از سوژه، بتوانید برروی قسمت‌های مختلف تصویر فوکوس کنید. من نمی‌توانم با اطمینان کامل درباره موفق شدن یا نشدن این دوربین با این قابلیت ویژه نظر بدهم، اما هیچ شکی نیست که من را به شدت تحت تاثیر قرار داده‌است. نظر شما چیست؟ شما کدام گجت را به عنوان بهترین و خلاقانه‌ترین گجت سال ۲۰۱۲ انتخاب می‌کنید؟ Mashable منبع : zoomit.ir

اقایونا اینا بیشترشون مجردن و دختر ترشیدن پاشین بریم تا دیر نشده ! هر کدو یکی سه چار تا شونو میگیریم !! :laughing:

لورا لنگ (Laura Lang) لنگ، مدیر پیشین شرکت دیجیتاس (Digitas) در ژانویه گذشته به عنوان رئیس هیئت مدیره‌ی فعلی شرکت تایم (Time Inc) برگزیده شد. نخستین چالش جدی او در این سمت ماه ژوئن گذشته روی داد که وی با فروش حق عضویت 20 مورد از مجلات تایم به شرکت اپل موافقت کرد. آنجلا آهرندتس (Angela Ahrendts) آهرندتس رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت باربری (Burberry) است و مدیر پشت پرده‌ی درآمد سالانه‌ی 2.9 میلیارد دلاری این کمپانی به حساب می‌آید. سو نیگل (Sue Naegle) نیگل مدیر شرکت Time Warner HBO Entertainment، کسی است که مسئول تهیه سریال‌ها و برنامه‌های ویژه‌ی این کمپانی می‌باشد. وی موفق شده تا بیش از یکصد میلیون دلار درآمد و 2.1 میلیون نفر مخاطب جهانی را به محصولات این کمپانی جذب نماید، موضوعی که نهایتاً به موفقیت بین‌المللی HBO منتج شده است. سفرا کتز (Safra Catz) وی که سال‌های سال مدیریت بخش نرم‌افزاری شرکت اوراکل (Oracle) را بر عهده داشته است، بالاخره موفق شد سال گذشته به عنوان مدیر ارشد مالی این کمپانی نائل آید. سفرا نسبت به آینده خوش بین است و پیش‌بینی می‌کند که شرکت متبوعش در سال جاری موفق خواهد شد تا به بالاترین حد سود خالص دست پیدا کند. منبع : zoomit.ir Forbes

ماریسا مایر (Marissa Mayer) مایر که در هرم قدرت گوگل، نفر بیستم به شمار می‌رفت در ماه ژوئیه گذشته رسماً اعلام کرد قصد ترک گوگل و پیوستن به یاهوی رقیب را برای تصدی پست ریاست هیئت مدیره در سر دارد، که شگفتی همه‌ی فعالان در این حوزه را در پی داشت. ماریسا در سمت جدیدش می‌کوشد تا از اهرم‌هایی نظیر سرویس پست‌الکترونیکی، سرویس مالی و ورزشی یاهو برای ارتقای هر چه بیشتر جایگاه و قدرت مالی این شرکت بهره ببرد. ان سووینی (Anne Sweeney) مدیر بخش شبکه‌های رسانه‌ای شرکت دیزنی و رئیس گروه تلویزیونی Disney – ABC هم کنون رویکردی جهانی در پیش گرفته و با بیش از یکصد شبکه تلویزیونی و 600 میلیون مخاطب در بیش از 169 کشور جهان خود را سرگرم کرده است. سوزان ووژیچکی (Susan Wojcicki) خانم ووژیچکی که در شرکت گوگل فرد پشت پرده‌ی جذب تمام آگهی‌های این غول اینترنتی است، هم اکنون بخش‌هایی چون AdWords ،AdSense ،Analytics و Double Click را هدایت می‌کند که بیش از 96 درصد از درآمد 37.9 میلیارد دلاری گوگل در سال 2011 میلادی را رقم زده است. آریانا هافینگتون (Arianna Huffington) آریانا یکی از موسسان روزنامه‌ی اینترنتی هافینگتون پست است که موفق شد در اوایل سال 2011 میلادی این وب‌سایت را به کمپانی AOL بفروشد. او همچنین در بخش گزارش ملی، جایزه‌ی پولیتزر سال جاری را از آن خویش کرد تا جایگاه خود را در حوزه‌ی رسانه بیش از پیش تقویت نماید. آریانا هافینگتون هم اکنون تمام هم و غم خود را بر گسترش جایگاه بین‌المللی خویش متمرکز کرده است و می‌کوشد تا سایت خود را به زبان‌های اسپانیولی و ایتالیایی نیز عرضه کند. دیان فون فورستنبرگ (Diane Von Furstenberg) فورستنبرگ که اصالتاً متولد بلژیک است، کسب و کار خود را از سال 1970 میلادی با سرمایه‌گذاری 30.000 دلاری در حوزه‌ی طراحی لباس امریکا آغاز کرد و در اندک زمانی موفق شد به مقام نخست در این حوزه برساند. او سپس به عنوان رئیس هیئت طراحان مد و لباس امریکا (CFDA) منصوب شد که کسب و کار 350 تن از برترین طراحان مد و لباس این کشور را بر عهده دارد. از اقدامات وی می‌توان به تلاش برای اجرایی کردن موسسه حقوقی مد و لباس فوردهام و برگزاری کمپین‌های تبلیغاتی متعدد اشاره کرد که هدف اصلی آنها آگاهی‌بخشی به عموم مردم درباره اجتناب از خریداری البسه‌ی تقلبی و تلاش برای حفظ حقوق طراحان این حوزه بود. ایمی پاسکال (Amy Pascal) او از رؤسای شرکت سونی پیکچرز اینترتینمنت (Sony Pictures Entertainment) و یکی از چهره‌های پشت پرده‌ی بسیاری از فیلم‌های موفق هالیوودی بر پرده‌ی سینماها است. در سال جاری استودیوی او فیلم‌های موفقی نظیر کمدی Jump Street، فیلم علمی-تخیلی مردان سیاه‌پوش 3 (Men in Black 3) و اسپایدر من شگفت‌انگیز (Amazing Spiderman) و... را به روی پرده اکران فرستاد. گفتنی است، این کمپانی در سال جاری بیش از 800 میلیون دلار درآمد از بازار جهانی صید خواهد کرد. شری مک‌کوی (Sheri McCoy) پس از ترک سمت بالادستی در شرکت آرایشی-بهداشتی جانسون اند جانسون (Johnson & Johnson) در اوایل آوریل گذشته، مک‌کوی ریاست هیئت مدیره‌ی شرکت Avon را به دست گرفت، شرکتی که سالها است به طور مستقیم اقدام به فروش محصولات آرایشی-بهداشتی می‌کند و در حدود 6.4 میلیون فروشنده‌ی فعال در بیش از یکصد کشور جهان دارد. مک‌کوی بسیار کوشیده است تا بدور از حاشیه‌های معمول، این کمپانی را از وضعیت بحرانی خارج کند. ماری بارا (Mary Barra) ماری بارا که در بخش توسعه جهانی محصولات مشغول به کار است یکی از معدود زنان رده بالای شاغل در شرکت جنرال موتورز (General Motors)، بزرگترین خودروساز در جهان به شمار می‌رود. وی که در رتبه شغلی‌اش با بیش از 36000 نفر پرسنل سر و کار دارد، می‌کوشد تا رهبری بخش‌هایی چون طراحی، مهندسی و کیفیت یازده برند جهانی خودرو را به خوبی به سرانجام برساند.

رتبه‌بندی‌های گوناگونی از مهم‌ترین زنان جهان بر حسب میزان قدرت، تاثیرگذاری، ثروت، موفقیت تجاری و بازرگانی و... تهیه و منتشر شده است. اما شاید هرگز میزان قدرت زنان در عرصه وب جهان گستر مورد کندوکاو قرار نگرفته بود. در این مقاله که برگردانی از مقاله تازه انتشار یافته‌ی مجله اقتصادی فوربس است، می‌کوشیم شما را با زنانی آشنا کنیم که هم در این حوزه مشهور خاص و عام هستند و هم در دنیای تجارت حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند. اگر مایلید تا با این افراد قدری آشنا شده و از اقداماتشان الهام بگیرید با زومیت همراهی کنید. این مقاله را به مادر فداکار و مهربان و همسر عاشق ‌پیشه و شفیقم تقدیم می‌کنم که محبوب‌ترین، مشهورترین، قدرتمندترین و بی‌نظیرترین زنان زندگی‌م هستند. تا همیشه‌ی تاریخ از جان و دل دوست‌تان دارم و می‌ستایم‌تان... قدرتمندترین زنان دنیای وب شرکت نوپای PeekYou که دفتر اصلی آن در شهر نیویورک واقع شده است در نیل به این مهم به ما کمک خواهد کرد. این کمپانی، فناوری جستجوی ویژه‌ای را طراحی و تولید کرده است که به کمک آن می‌توان حضور هر فرد در دنیای مجازی وب را از 1 (کمینه) تا 10 (بیشینه) رتبه‌بندی نمود. نتیجه‌ای که نهایتاً برای هر شخصی ارائه می‌شود، بسته به میزان حضور وی در خبرها، شبکه‌های اجتماعی و سایر محتوای قابل استناد وب متغییر است. البته با معیارهای موجود می‌توان دقت ارزیابی‌های این سرویس آنلاین را در حد 95 درصد دانست، گرچه به اینجانب امتیاز خاصی نداد! اخیراً، کارشناسان PeekYou نیم نگاهی به زنان مشغول در کسب و کار و تجارت انداخته‌اند و شهرت آنها را از جنبه‌ی حضور بر پهنه‌ی بی‌کران وب جهان گستر سنجیده‌اند. این کارشناسان با کاوش در بین گروه کوچکی از رؤسای هیئت مدیره‌ی شرکت‌های مهم به نتایج و رده‌بندی‌ ذیل نائل آمده‌اند، بیایید با هم به این فهرست بپردازیم: 1. مگ ویتمن (Meg Whitman) - امتیاز: 8.71 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت هیولت-پاکارد (HP) 2. ماریسا مایر (Marissa Mayer) - امتیاز: 8.11 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت یاهو! (Yahoo!) 3. اورسولا برنز (Ursula Burns) - امتیاز: 7.35 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت زیراکس (Xerox) 4. ویرجینیا جی. رامتی (Virginia G. Rometty) - امتیاز: 7.14 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت IBM 5. اِلن کولمن (Ellen Kullman) - امتیاز: 7.13 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت دوپونت (DuPont) 6. آیرین رزنفلد (Irene Rosenfeld) - امتیاز: 7.10 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت مندلز اینترنشنال (Mendelz International) 7. ایندرا نویی (Indra Nooyi) - امتیاز: 7.07 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت پپسی (Pepsi Co.) 8. پاتریشیا ورتز (Patricia Woertz) - امتیاز: 7.06 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکتآرشر دانیلز میدلند (Archer Daniels Midland) 9. کارول میروویتز (Carol Meyrowitz) - امتیاز: 7.05 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت تی‌جی‌ایکس (TJX) 10. بث مونی (Beth Mooney) - امتیاز: 7.02 رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت کی‌کرپ (Key Corp) بی‌شک می‌توان مگ ویتمن را قدرتمندترین زن حاضر در عرصه‌ی وب به شمار آورد. این زن میلیاردر که ریاست هیئت مدیره‌ی شرکت هیولت-پاکارد (HP) را بر عهده دارد، موفق شده تا یکی از قول‌های مدیریت‌اش که همانا افزایش درآمدهای شرکت بوده را محقق نماید. گفتنی است کمپانی هیولت-پاکارد در سال مالی پیش نائل به کسب درآمد 122 میلیارد دلاری شده است. وی همچنین یکی از معدود افرادی در این اِشل و اندازه است که دارای حساب کاربری حقیقی در توئیتر و بیش از 250 هزار تن هوادار است، که بسیار قابل توجه می‌باشد. مقاله مرتبط: مریسا مِیِر: نگاهی اجمالی به کارنامه مدیر عامل جدید یاهو از سوی دیگر ماریسا مایر، که نفر دوم این فهرست است نیز در شبکه اجتماعی گوگل پلاس عضو بوده و بیش از 630 هزار هواخواه را برای خود ثبت کرده است که رقمی بسیار بالا در نوع خود است. وی همچنین در سال جاری یکی از چهره‌های خبرساز دنیای فناوری بوده است؛ نائل آمدن به مقام ریاست هیئت مدیره‌ی یاهو پس از رسوایی مدرک تحصیلی رئیس پیشین در کنار جدا شدن مایر از سمت خود در گوگل و پیوستن به یاهو در حالی که اولین فرزندش را حامله بود خود از دیگر جنبه‌های پر حرف و حدیث این ماجرا است. قدرتمندترین زنان دنیای تجارت امروز امسال را می‌توان سال خوبی برای زنان تاجر پیشه به شمار آورد. از آبی بزرگ (شرکت IBM) گرفته که «ویرجینیا جی. رامتی» در آن برای نخستین بار بر کرسی ریاست هیئت مدیره تکیه زد تا شریلسندبرگ که فیس‌بوک را در شروع عرضه سهام خود در بازار بورس یاوری کرد تا آیرین رزنفلد که شرکت کرافت را به دو کمپانی سهامی عام مبدل ساخت و مریسا مایر که از گوگل به یاهو مهاجرت کرد، همه و همه شگفتی‌های سال 2012 برای زنان و دنیای فناوری بودند. بیایید از این فرصت استفاده کنیم و قدرتمند‌ترین زنان سال در حوزه تجارت را از نظر بگذرانیم: شریل سندبرگ (Sheryl Sandberg) پس از گذشت چهار سال کار در شرکت فیس‌بوک و هدایت موفقیت‌آمیز این کمپانی در نخستین عرضه سهامش به بازار سرمایه در ماه مه گذشته با رقم پر حرف و حدیث یکصد میلیارد دلار، سندبرگ توانست در ماه ژوئن یکی از اعضای هیئت مدیره‌ی این شبکه اجتماعی شود. ایندرا نویی (Indra Nooyi) این رئیس هیئت مدیره شرکت پپسی که اصالتی هندی‌ دارد، موفق شده با اقدامات بی‌نظیر مدیریتی‌اش از سال 2006 تاکنون همیشه در بین بیست نفر اول فهرست جای گرفته است. گفتنی است که سال گذشته او رقمی معادل 5.6 میلیارد دلار عایدی به سهامداران کمپانی هدیه کرد و موفق شد درآمد خالص شرکت را با 14 درصد رشد به عدد 66 میلیارد دلار برساند. از جمله اقدامات وی بهره از بازار کشور زادگاهش هندوستان برای نیل به اهداف مالی بود که البته نتایج بی‌نظیری برای او به همراه داشت. آیرین رزنفلد (Irene Rosenfeld) او که پیش‌تر رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت کرافت (Kraft) بوده است، موفق شده تجربه‌ی فعالیت در کسب و کار خرده‌فروشی در امریکای شمالی را در تجارت جهانی اسنک به کار ببندد و دو کمپانی مستقل را در این حوزه به منفعت برساند. او هم اکنون رئیس هیئت مدیره‌ی بخش بین‌الملل شرکت مندلز اینترنشنال (Mondelez Internatioal) می‌باشد. ویرجینیا رامتی (Virginia Rometty) در اکتبر 2011 میلادی، پس از گذشت 30 سال حضور در شرکت IBM، او به عنوان رئیس هیئت مدیره‌ی این کمپانی منصوب شد و موفق شد تا لقب نخستین رئیس زن این شرکت یکصد ساله با بیش از یکصد میلیارد دلار درآمد را به خود اختصاص دهد. اورسولا برنز (Ursula Burns) رئیس هیئت مدیره و مدیر اجرایی شرکت زیراکس (Xerox) همچنان در تلاش است تا ماهیت این کمپانی را از فروشنده‌ی صرف دستگاه‌های چاپگر و فتوکپی به یک ارائه دهنده‌ی سرویس‌های خدماتی گوناگون تغییر دهد. سرویس‌هایی نظیر مدیریت تراکنش بلیط‌های الکترونیکی، گرفتن عوارض جاده‌ای و پارکومترها و سایر خدماتی از این دست. جالب اینکه همین موارد پیش‌پا افتاده برای زیراکس در حدود نیمی از درآمدهایش را به ارمغان آورده است. مگ ویتمن (Meg Whitman) او که پیش‌تر مدیریت سایت اینترنتی eBay را بر عهده داشته است، هم اکنون رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت هیولت-پاکارد (HP) است. وی که حتی در خلال انتخابات سال 2010 ایالت کالیفرنیا برای تصدی سمت فرمانداری جنگید، در حال حاضر سمت چالش برانگیزتری را بر عهده دارد و می‌کوشد تا به اوضاع این شرکت سر و سامان دهد. ماریا داس کاراکاس سیلوا فاستر (Maria das Gracas Silva Foster) وی رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت نفتی پتروباس (Petrobas) است که بیش از 90 درصد از تولید صنعت نفت و گاز طبیعی کشور برزیل را در دست دارد. سیلوا فاسترموفق شده تا درآمدهای کمپانی متبوعش را به رقم 130 میلیارد دلار افزایش دهد.

متقاضیان پس از دایری سرویس می توانند با خرید اعتبار از بانک، ADSL خود را شارژ کنند و تا پایان اعتبار تامین شده، ADSL آن ها اعتبار خواهد داشت اما در صورتی که خط مورد نظر شارژ نشود، سرویس به صورت اتوماتیک قطع خواهد شد. به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از ایلنا، واگذاری اینترنت اعتباری به صورت پایلوت در منطقه هفت مخابراتی آغاز شده است. محمد روح الهی، مدیر عامل شرکت مخابرات استان تهران ضمن بیان این مطلب گفت: این سرویس به منظور پاسخگویی به نیاز مشترکان تهرانی که مستاجر هستند راه اندازی شده است. وی افزود: با پیاده سازی این سرویس، مشترکانی که از صاحب خانه خود اجازه دریافت اینترنت ADSL را ندارند و با ثبت هویت خود می توانند این سرویس را دریافت کنند. وی بیان کرد: متقاضیان پس از دایری سرویس می توانند با خرید اعتبار از بانک، ADSL خود را شارژ کنند و تا پایان اعتبار تامین شده، ADSL آن ها اعتبار خواهد داشت اما در صورتی که خط مورد نظر شارژ نشود، سرویس به صورت اتوماتیک قطع خواهد شد. وی با اشاره به واگذاری خدمات پیامک تلفن ثابت، اظهار داشت: ارسال پیامک تلفن ثابت به سه روش انجام می شود که شامل ارسال پیامک توسط تلفن های رومیزی مخصوص و همچنین دستگاهی که به تلفن های معمولی وصل می شود و می تواند پیامک ارسال کند. وی ادامه داد: نوع دوم، استفاده از سیستم پیاثا با روش دایل آپ و روش سوم استفاده از اینترنت پرسرعت آسانک است. محمد روح الهی در خصوص سرویس جدید فون واژه نیز تصریح کرد: سرویس فون واژه این امکان را به مشترکان می دهد تا به جای اعلام شماره تلفن از واژه ها استفاده کنند. وی با بیان اینکه، استفاده از خدمات فون واژه، مشترکان را از حفظ شماره تلفن ها بی نیاز و موجب آسان سازی در ارتباطات می شود، اظهار داشت: این طرح برای شماره های ۴، ۵ و ۸ رقمی قابلیت اجرا دارد و در آن برای هر کلمه یک شماره تلفن و برای هر شماره تلفن، یک یا چندین کلمه تعریف می شود. منبع : barsam.ir

ناراحت نباش دوست عزیزم دنیا همیشه اینجوری نمیمونه !! بقول حافظ بزرگوار: رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند / چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند " نور بقرش بباره " @};-

4. سامسونگ گلکسی نوت 2 بررسی مفصل نوت 2را در نارنجی خوانده اید. این روزها قیمت آن نزدیک 1 میلیون و 800 هزار تومان است. اگر با اندازه اش مشکلی ندارید، با این پول گجت بهتری یافت می نشود، گشته ایم ما! این فبلت برخوردار از این مشخصات است: پردازنده 4 هسته ای با فرکانس 1.6 گیگاهرتز، گرافیک Mali-400MP، حافظه 64/32/16 گیگابایتی همراه با شکاف حافظه جانبی تا 64 گیگ، رم 2 گیگابایت، نمایشگر سوپر AMOLED با قطر 5.5 اینچ و تراکم 267 پیکسل بر اینچ، وزن 183 گرم (2 گرم سبک تر از لومیا 920)، و اندروید 4.1.1 قابل ارتقا. باید نوت 2 را یک بسته تکنولوژیک کامل دانست که اصل لذت بردن از آن هنگام کار با قلم جادویی اش یا تماشای ویدیو حاصل می شود.نرم افزارها فوق العاده سریع و روان اجرا می شوند، باتری تمام نشدنی است، صفحه نمایش کیفیتی خیره کننده دارد و امکان افزودن حافظه جانبی جای هیچ گونه بحثی را باقی نمی گذارد. و البته در مقابل این موارد، باید به قیمت بالای آن، دوربینی که می توانست بهتر باشد، و ابعاد بزرگ این فبلت نیز اشاره کرد. کار با اس-پن هم هنوز کمی پیچیده است و جای آسان سازی بیشتری دارد. در کل اگر با اندازه مشکلی ندارید، با کمتر چیزی در نوت 2 به مشکل بر خواهید خورد. بله این یک دستگاه عام نیست، و مشتری خاص دارد ولی جالب است که مشتریان خاص آن نزدیک به یک ششم مشتریان گلکسی S 3 هستند؛ اقلیتی پر شمار! 3. گوگل (یا ال جی) نکسوس 4 هنوز سر و کله این تلفن در بازار داخلی پیدا نشده و البته از آنجایی که فروش آن با قیمت 300 و 350 برای دو مدل 8 و 16 گیگابایتی منحصر به فروشگاه آنلاین گوگل است، بعید می دانیم در ایران با قیمت ارزان ارائه شود. پرچم دار تلفن های برند نکسوسبا نمایشگر True HD IPS Plus با تراکم 318 پیکسل و پوشش گوریلا گلس، پردازنده 4 هسته ای Krait با فرکانس 1.5 گیگاهرتز، گرافیک آدرنو 320، دوربین 8 مگاپیکسلی و رم 2 گیگابایتی عرضه می شود و مهمتر از همه، اولین آپدیت های اندروید 4.2 و بالاتر را به محض عرضه دریافت خواهد کرد.طراحی زیبا و با کلاس، نمایشگر فوق العاده، اندروید 4.2، عمر باتری خوب و قیمت باور نکردنی از مهم ترین ویژگی های مثبت این تلفن هستند. در مقابل حافظه داخلی کم و عدم تعبیه شکاف حافظه جانبی، عدم پشتیبانی از فلش در مرورگر، دوربینی که می توانست بهتر باشد و آسیب پذیر بودن شیشه پشت را به عنوان نقاط ضعف یاد می کنیم. 2. اپل آیفون 5 پیش تر بررسی آیفون 5 توسط نارنجی را خوانده اید. مدل 16 گیگابایتی آن این روزها با قیمتی کمتر از 2 میلیون و 600 هزار تومان در دسترس است. چیپ A6 آن برخوردار از اولین هسته های پردازشی با طراحی اختصاصی اپل است که به رغم دو هسته ای بودن و فرکانس متناوب بین 1 تا 1.3 گیگاهرتز، در اکثر تست ها بالاتر یا شانه به شانه 4 هسته ای های اندرویدی حرکت کرده و گرافیک 3 هسته ای PowerVR SGX 543MP3 آن نیز عملکردی هم طراز با پردازشگر دارد.سبکی بی اندازه رضایت بخش دستگاه، باریکی غافلگیر کننده آن، نمایشگر رتینایی که روشنایی و شفافیت رنگ آن خیلی بهتر از آیفون 4S است، همه از ویژگی های مثبت آیفون 5 هستند. در عین حال می توان به جرأت گفت که مدل سفید آن، به خاطر مقاوم بودن رنگ در برابر خراشیدگی، خیلی از مدل مشکی اش محبوب تر است. اما نکات منفی آیفون 5، گذشته از قیمت بالای آن، اپلیکیشن نقشه بسیار ضعیف اپل و نیز سیستم عامل سالخورده iOS هستند. iOS 6 بهبودهای خوبی نسبت به نسخه قبلی داشته ولی در کل باید گفت که انتظارات را برآورده نکرده. 1. سامسونگ گلکسی S 3 بررسی مفصل گلکسی اس 3را که به خاطر دارید؟ باید گفت این تلفن که در حال حاضر قیمتی در حدود 1 میلیون و 500 هزار تومان دارد، با در نظر گرفتن تمام فاکتورها از جمله قیمت، بهترین انتخاب سال 2012 است. پردازنده 4 هسته ای Cortex-A9 با فرکانس 1.4 گیگاهرتز، گرافیک Mali-400MP، دوربین 8 مگاپیکسلی، حافظه داخلی زیاد و امکان افزودن حافظه جانبی، اندروید 4 و البته قابلیت ارتقا به اندروید 4.1، به همراه نمایشگر درخشان 4.7 اینچی از نوع سوپر AMOLED با تراکم 306 پیکسل در هر اینچ، از گلکسی اس 3 یک پرچم دار کم رقیب در دنیای اندروید و تلفن های هوشمند ساخته اند.عمر باتری دستگاه خیلی خوب است، نمایشگر درخشان و پردازنده و گرافیک سریع اش تجربه کاربری فوق العاده ای را برای شما رقم می زنند. ویژگی های نرم افزاری و ژست های دستوری خاصی که سامسونگ در تلفن گنجانده نیز به لذت این تجربه می افزایند. ولی در سمت دیگر، طراحی و جنس بدنه آن چنگی به دل نمی زند و البته S Voice یک تجربه ناموفق به حساب می آید. مهمترین عامل موفقیت این تلفن را باید کامل بودن آن در اکثر زمینه ها -اگه نگوییم همه زمینه ها- دانست. درست مثل نوت 2، گلکسی اس 3 نیز یک بسته تکنوژیک کامل است. مهم تر از همه اینکه سامسونگ در سال 2012 رویکرد جدیدی را در طراحی ظاهری محصولات خود بروز داده که این در آینده به متمایز شدن آنها از محصولات رقیب کمک فراوانی می کند. منبع : narenji.ir techradar

10. سامسونگ گلکسی S 2 پادشاه سال گذشته تلفن‌های اندرویدی هم اکنون نیز با قیمتی در حدود 1 میلیون و 150 هزار تومان یافت می شود. مهمترین نکته مثبت درباره گلکسی S 2، مشخصات سخت افزاری خوبش نیست، بلکه عملکرد کم نقص و بدون وقفه ای است که سیستم عامل با استفاده از این سخت افزار ارائه می کند. گرچه با اندروید 2.3.4 ارائه می‌شود ولی قابل ارتقا به نسخه های 4.0.4 و 4.1 (و احتمالاً 4.2) نیز هست. البته تراکم پیکسل نمایشگر 4.3 اینچی آن تنها 217 است ولی با تکنولوژی Super AMOLED Plus کیفیت بسیار خوبی را ارائه می کند. یکی از تنها عیب‌های آن قاب محافظ پشتی است که شل و ول است. باتری خوب آن با ظرفیت 1650 میلی آمپر در استفاده های عادی شما را بیش از 1 روز پشتیبانی می‌کند و دوربین 8 مگاپیکسلی نیز تصاویر با کیفیتی ثبت می کند. شاید نقطه قوت اصلی این دستگاه همین باشد که عیب کمی می توان از آن گرفت و هنوز بعد از یک سال و نیم تلفن خوبی به شمار می رود. 9. ال جی Optimus 4X HD این تلفن که در اوایل سال میلادی معرفی شد، هم اکنون در حدود 1 میلیون و 150 هزار تومان قیمت دارد. اگر در دنیایی بدون گلکسی S 3 و اچ تی سی وان ایکس زندگی می کردیم، این غول بچه رتبه‌ای نزدیک به یک را به دست می آورد. با نمایشگر IPS با قطر 4.7 و تراکم پیکسل 312 در اینچ، 16 گیگ حافظه داخلی و شکاف حافظه جانبی تا 32 گیگ، و دوربین 8 مگاپیکسلی. چیپ پردازشی این تلفن تگرا 3 انویدیا است، و پردازشگر اصلی Cortex-A9 چهار هسته‌ای با فرکانس 1.5 گیگاهرتز. البته نکات منفی هم برای این تلفن می توان بر شمرد؛ شفافیت نمایشگر تا حدی کم است، دوربین موقع ضبط ویدیو، فوکوس خودکار خوبی ندارد و صدای بلندگو هم برای پخش موسیقی رضایت بخش نیست. ولی نمایشگر بزرگ برای تماشای ویدیو خیلی خوب است به خصوص که عمر باتری 2150 میلی آمپری آن شما را اصلاً نا امید نخواهد کرد. اندروید 4 روی این تلفن نصب است و به احتمال زیاد به نسخه‌های بالاتر هم ارتقا خواهد یافت. 8. اچ تی سی One S این تلفن خوش دست با قیمتی در حدود 1 میلیون و 250 هزار تومان میهمان انگشتان شما می شود. نمایشگر سوپر AMOLED آن با قطر 4.3 و تراکم 256 پیکسل، پشت شیشه گوریلا محافظت می شود و بدنه پشتی از جنس پلی کربنات مقاوم است. پردازنده دو هسته ای Krait با فرکانس 1.5 گیگاهرتز، گرافیک آدرنو 225، دوربین 8 مگاپیکسلی، و حافظه داخلی 16 گیگابایت از دیگر مشخصات آن هستند. یک تلفن با کلاس و زیبا، با اندروید 4 که به 4.1 نیز به روز رسانی خواهد شد، یک تُن ویجت جذاب و عمر باتری خوب. اینها ویژگی‌های برجسته One S هستند ولی باید به محدود بودن حافظه نیز اشاره کرد. در ضمن اگر کیفیت مکالمه خیلی برای شما مهم است، باید بدانید که وان اس گاهی در این زمینه کم می آورد. 7. اچ تی سی One X بررسی وان ایکس را در نارنجی خوانده اید. البته اخیراً وان ایکس پلاس جایگزین آن شده ولی هنوز در بازار داخلی موجود نیست. وان ایکس این روزها قیمتی در حدود 1 میلیون و 400 هزار تومان دارد. پردازنده چهار هسته ای 1.5 گیگاهرتزی در کنار گرافیک ULP GeForce، میهمان چیپ مجتمع تگرا 3 هستند. حافظه داخلی 32 گیگابایت و غیر قابل افزایش است و البته اندروید نسخه 4 روی تلفن قابل ارتقا به نسخه 4.1.1 است (یا به زودی خواهد بود).نقاط قوت این تلفن بدون شک نمایشگر بسیار با کیفیت Super IPS LCD2 با قطر 4.7 اینچ و تراکم 312 پیکسل، و بدنه با کیفیت از جنس پلی کربنات هستند. ولی در سمت دیگر و به عنوان نقاط ضعف، می توان به عمر باتری متوسط (رو به پایین) و البته کیفیت نه چندان رضایت بخش دوربین 8 مگاپیکسلی موقع ضبط ویدیو یا عکس برداری اشاره کرد. 6. سونی Xperia T با قیمت 1 میلیون و 550 هزار تومان یک سونی بی نظیر در دستان شما قرار می گیرد. نمایشگر درخشان 4.55 اینچی با تراکم 323 پیکسل، دوربین 13 مگاپیکسلی عالی، پردازنده دو هسته‌ای اسنپدراگون Krait با فرکانس 1.5 گیگاهرتز، گرافیک آدرنو 225، حافظه داخلی 16 گیگابایت به همراه شکاف حافظه جانبی تا 32 گیگ، و رم 1 گیگابایتی تقریباً جایی برای بهانه گیری از این هوشمند قدرتمند که در سه رنگ سیاه، سفید و نقره‌ای عرضه می‌شود باقی نگذاشته. سیستم عامل آن خارج از جعبه اندروید 4 است که به زودی به اندروید 4.1 آپدیت می شود. البته تنها مورد منفی درباره آن را می توان عمر باتری -غیر قابل تعویض اش- دانست که در روزهای پر استفاده، ممکن است شما را لنگ بگذارد ولی در عین حال از خیلی تلفن ها هم بهتر است. 5. نوکیا لومیا 920 لومیا 920 که قیمت های پراکنده ای از 2.6 میلیون تا 2 میلیون 900 هزار تومان برای آن به گوش می‌رسد (و قطعاً با عرضه بیشتر این قیمت های کاذب شکسته خواهد شد) انباشته از نوآوری است؛ نمایشگر 4.5 اینچی با تراکم 332 پیکسل، تکنولوژی پیور موشن +HD و روکش گوریلا گلس 2 که حتی با دستکش کار هم می‌توان به آن دستورات لمسی داد، دوربین پیور ویو 8.7 مگاپیکسلی با تصاویر خارق العاده در روز و در شب، بدنه پلی کربنات مقاوم و البته ویندوز فون 8. ولی تمام این نوآوری‌ها هزینه‌هایی هم داشته؛ بدنه مقاوم به بهای وزن غیر قابل قبول 185 گرمی ساخته می شود (دو لومیا 920 روی هم رفته 58 گرم از یک آیپد مینی سنگین تر هستند)، سیستم عامل هنوز به پایداری نرسیده ولی جای نگرانی نیست زیرا مایکروسافت پشت سر آن قرار دارد، هنوز تعداد اپلیکیشن های مفید رضایت بخش نیست و البته عمر باتری هم معمولی است که برای تلفنی با این وزن و حجم، پذیرفتنی نیست.

91/9/10 موبایل راهنمای خرید تلفن هوشمند: 18 محصول برتر بازار در حال حاضر 2012-11-30 این روزها هر کدام از ما حداقل یک تلفن هوشمند داریم. ولی آنهایی که ندارند و یا قصد خرید یا تعویض تلفن خود را دارند، قطعاً می‌خواهند بدانند که بهترین تلفن‌های هوشمند حال حاضر بازار کدام ها هستند. در اینجا بدون مقدمه شما را به مرور ۱۸ انتخاب برتر بازار این روزها جلب می‌کنیم. طبیعی است که با فهرستی به این بلندی، به جزئیات آنها نخواهیم پرداخت و تنها نقاط ضعف و قوت اصلی را بازگو می‌کنیم تا چنانچه تلفن به دل شما نشست، تحقیقات کامل تر را انجام دهید. با نارنجی همراه باشید. 18. سونی Xperia U اگر درگیر وسواس های امروزی برای داشتن یک تلفن با نمایشگر غول آسا نیستید، Xperia U انتخابی عالی است. سرعت، قدرت و ویژگی‌های تلفن های اندرویدی بزرگتر را که 2 یا 3 برابر قیمت دارند در خود دارد و تنها سازشی که باید بکنید، اندازه نمایشگر آن است. نمایشگری 3.5 اینچی با تراکم 280 پیکسل. تنها ضعف، عملکرد تلفن در ضبط ویدیو است که بر خلاف ادعای 720p بودن آن، خوب نیست است. همچنین کمبود حافظه نیز آزار دهنده است. با عدم امکان نصب حافظه جانبی، شما فقط به نیمی از حافظه داخلی 8 گیگابایتی آن دسترسی دارید. اکسپریا U تنها 110 گرم وزن دارد و سطح روی نمایشگر نیز ضد خش است. این تلفن با اندروید 2.3 قابل ارتقا به 4.0 عرضه می‌شود؛ پردازنده آن Cortex-A9 دو هسته ای با فرکانس 1 گیگاهرتز، گرافیکش Mali-400MP، دوربینش 5 مگاپیکسل همراه با فلاش، و باتری اش نیز 1320 میلی آمپری است که زمان مکالمه خوبی را در اختیارتان قرار می‌دهد. قیمت آن نیز در حدود 550 هزار تومان است. 17. هواوی Ascend G300 وقتی برای اولین بار آن را از جعبه خارج کنید، از کیفیت ساخت خوبش متعجب خواهید شد. نمایشگر آن نسبت به اکسپریا U بزرگتر است؛ قطر 4 اینچ با تراکم پیکسل قابل قبول 233. در اینجا هم شما با اندروید 2.3 روبرو هستید که البته قابل ارتقا به نسخه 4 است. پردازنده تلفن Cortex-A5 یک هسته ای با فرکانس 1 گیگاهرتز و گرافیک Adreno 200 است با این حال می‌توان در کنار حافظه داخلی 4 گیگابایتی آن (2.5 گیگ برای استفاده آزاد است) تا 32 گیگابایت حافظه جانبی اضافه کرد. وزن تلفن که 140 گرم است کمی جای شکایت دارد و در ضمن شیشه روی نمایشگر ضد خش نیست. با این حال باتری 1350 میلی آمپری آن زمان مکالمه و تماشای ویدیوی خوبی را در اختیار شما قرار می‌دهد. نمایشگر درخشان، طراحی خوب، پشتیبانی از فلش و باتری مانا در کنار قیمتی در حدود 600 هزار تومان، یک انتخاب خوب با توجه به بودجه را پیش روی شما قرار می دهند. 16. موتورولا Razr Maxx با قیمتی در حدود 1 میلیون و 500 هزار تومان، انتظاری جز خرید یک تلفن همه فن حریف را نمی توان داشت. از وزن 145 گرمی که بگذریم، یک نمایشگر 4.3 اینچی از نوع سوپر AMOLED با تراکم 256 پیکسل در اینچ که پشت شیشه گوریلا قرار دارد، در جلوی دستگاه می‌درخشد. پردازنده Cortex-A9 دو هسته‌ای با فرکانس 1.2 گیگاهرتز، حافظه داخلی 16 گیگابایتی و شکاف حافظه جانبی تا 32 گیگابایت، دوربین 8 مگاپیکسلی با فلاش، و باتری تمام ناشدنی با ظرفیت 3300 میلی آمپر از دیگر مشخصات این دستگاه هستند. باید گفت کیفیت بدنه این تلفن که از جنس کِولار است حس بسیار خوبی را به دست شما منتقل می‌کند. البته حاشیه نمایشگر به باریکی مدل‌های جدید موتورولا نیست و کمی دستگاه را چاق نشان می‌دهد. سیستم عامل، اندروید 2.3.6 قابل ارتقا به نسخه 4 است که media player آن جزو نقاط قوتش به حساب می‌آید. 15. سامسونگ گلکسی نکسوس گلکسی نکسوس را پیش‌تر در نارنجی بررسی کرده ایم. این تلفن که نسل ماقبل آخر تلفن های برند نکسوس به شمار می آید با قیمتی در حدود 1 میلیون تومان هنوز جزو خوب‌های بازار است و مهمتر از همه اینکه اندروید 4 نصب شده بر روی آن قابل ارتقا به نسخه 4.2 و احتمالاً در آینده نسخه 5 نیز خواهد بود. نمایشگر سوپر AMOLED با قطر 4.65 اینچ و تراکم 316 پیکسل بر اینچ، بسیار جذاب است. همچنین پردازنده دو هسته‌ای Cortex-A9 با فرکانس 1.2 گیگاهرتز به خوبی نسخه های اخیر اندروید را اجرا می کند.مثل سایر تلفن‌های برند نکسوس، خبری از شکاف کارت حافظه نیست و باید با حافظه داخلی 16 گیگابایت روزگار را سر کنید. دو ناامیدی بزرگ، یکی دوربین 5 مگاپیکسلی و دیگری باتری ضعیف دستگاه هستند با این وجود، اگر به دنبال یک تجربه خالص هستید، گلکسی نکسوس آن را به شما می دهد. 14. نوکیا لومیا 900 لومیا 900 نیز در حدود 1 میلیون تومان قیمت دارد. از وزن زیاد آن (160 گرم) که بگذریم، شما با نمایشگر AMOLED با قطر 4.3 اینچ و تراکم 217 پیکسل روبرو هستید که شیشه گوریلا روی آن را پوشانده. حافظه محدود به 16 گیگابایت داخل دستگاه است و شکافی برای اضافه کردن کارت حافظه در نظر گرفته نشده. پردازنده نیز تک هسته ای Scorpion با فرکانس 1.4 گیگاهرتز است که در کنار گرافیک Adreno 205 مسئولیت اجرای سیستم عامل ویندوز فون 7.5 را بر عهده دارد (می‌توان انتظار ارائه نسخه 7.8 را هم برای آن داشت). دوربین 8 مگاپیکسلی دستگاه نه نقطه قوت است و نه نقطه ضعف است. همچنین باتری 1830 میلی آمپری آن. در کل اگر بودجه شما محدود است ولی از اندروید خوش تان نمی آید، لومیا 900 می‌تواند انتخابی متمایز با رابط کاربری جذاب و ساده باشد. البته تلفن های ویندوزی مجهر به ویندوز فون 7.8 نیز در راه هستند. پس صبر کردن انتخاب بهتری است. 13. سامسونگ گلکسی اس 3 مینی محصول جدید خانواده گلکسی که نسخه کوچک شده پرچم دار این برند است، گلکسی اس 3 مینی نام دارد و هم اکنون قیمت آن در حدود 1 میلیون و 200 هزار تومان است. ویژگی های اصلی آن عبارت هستند از: نمایشگر 4 اینچی از نوع سوپر AMOLED با رزولوشن 800 در 480 (تراکم 233 پیکسل در اینچ)، پردازنده 2 هسته ای Cortex-A9 با فرکانس 1 گیگاهرتز، گرافیک Mali-400 MP، یک گیگابایت رم، حافظه داخلی 16/8 و امکان افزودن حافظه جانبی تا 32 گیگابایت، اندروید 4.1 و دوربین 5 مگاپیکسلی. نقاط ضعف این تلفن را می توان به طور خلاصه چنین بر شمرد: آرایش Pentile matrix در پنل نمایشگر، عدم امکان فیلم برداری فول اچ دی، جنس بدنه نه چندان دلچسب و قیمت گران به نسبت گلکسی اس 3 و سایر رقبا. 12. آیفون 4S یادتان هست وقتی معرفی شد کل دنیا می خواست بر سر اپل آوار شود که چرا آیفون 5 معرفی نشده؟ خب این روزها آیفون 5 معرفی شده ولی خیلی ها طراحی کلاسیک آیفون 4S را ترجیح می دهند. پردازنده دو هسته‌ای 1 گیگاهرتزی، گرافیک قوی PowerVR SGX543MP2 و همین‌طور دوربین 8 مگاپیکسلی خوب، در کنار قیمتی در حدود 1 میلیون و 900 هزار تومان برای مدل 16 گیگابایتی، و البته جنس ضد خش بدنه در پشت و رو می‌تواند همچنان طرفداران اپل را به سمت آن سوق دهد. البته که آیفون 4S قابل ارتقا به iOS 6 نیز هست ولی شاید تا قبل از عرضه اپلیکیشن گوگل مپز برای این نسخه، ترجیح دهید با iOS 5 بسازید. ضمن اینکه خیلی ها هنوز نمایشگر 3.5 اینچی که کار با آن، با یک دست به راحتی امکان پذیر است را ترجیح می دهند. به هر حال آیفون 4S آنقدر محصول خوبی هست که با وجود قیمت بالایش هنوز خریدار داشته باشد. 11. سونی اکسپریا S با پرداخت مبلغی در حدود 1 میلیون و 100 هزار تومان می‌توانید صاحب این تلفن زیبا و قدرتمند شوید. نمایشگر 4.3 اینچی آن با تراکم 342 پیکسل در پشت یک شیشه ضد خش قرار گرفته و در یک کلام فوق العاده است. همچنین دوربین 12 مگاپیکسلی آن کمتر رقیبی را در کنار خود می بیند. حافظه داخلی 32 گیگابایت کافی است تا نبود شکاف حافظه جانبی را فراموش کنید. پردازنده دو هسته ای با فرکانس 1.5 گیگاهرتز و گرافیک آدرنو 220 سیستم عامل را بسیار روان اجرا می کنند. اندروید 2.3 تلفن نیز قابل ارتقا به نسخه 4.0.4 و به زودی 4.1 است. باتری 1750 میلی آمپری دستگاه بسته به نوع استفاده ممکن است گاهی زودتر از حد انتظار شما خالی شود. شاید خود تلفن هم در دست تان کمی بزرگ و سنگین باشد، ولی اکسپریا S در زمان خودش و حتی تا الآن یکی از خالص‌ترین تلفن‌های سونی از لحاظ طراحی و مشخصات خوب به شمار رفته و می‌رود. نمی توان به سادگی از دوربین 12 مگاپیکسلی آن گذشت.

درود و دو صد درود بر دوست گرامی که دقیقا واقعیت را بازگو نمو دی :clapping:

عطا جان خدا گواهه عین واقعیته اگه بگی همین فردا صبح کل سیستممو برات میفرستم . سیستمم هم سیستم خوبیه و این بازی رو راحت جواب میده . حسرت چرا عزیز من !!

خب عزیز زیبایی این بازیها به open world بودنشونه ! که کلی ابتکار عمل و خلاقیت به ادم میده و ادم حسابی کیف میکنه :x

با درود اینهم جزو معدود بازیهای مورد علاقه منه :x

کانر در حال استتار میان برف های زمستان همچنین برای اولین بار در این سری شاهد تغییر آب و هوا و تاثیر مستقیم آن در روند گیم پلی بازی کاملا در طول بازی محسوس است.بازیسازان بسیار خوب توانسته اند از پس طراحی آب وهوا های مختلف برای بازی بر بیایند. یکی از تاثیرات تغییر آب و هوا در گیم پلی بازی این است که کانر میتواند با توجه به یک رنگ بودن لباسش با برف، به راحتی در میان برف ها استتار کند و به هدف خود نزدیک و نزدیک تر شود بدون این که سربازی متوجه حضور وی در اطراف شود.با توجه به این که بازی در بازه ۱۸۵۰ تا ۱۸۵۸ به وقوع می پیوندد این تغییرات در محیط پیرامون بسیار محسوس است البته این تنها تغییر محسوس بازی نیست،شما حتی در بازی با گرانی نیز مواجه خواهید شد! بیش تر گیم پلی Assassin’s Creed III همانند نسخه های قبلی است .وجود چندین شخصیت برای بازی کردن، از جالب ترین امکانات اضافه شده به گیم پلی بازی میباشد. البته مدت زمان بازی کردن با شخصیت هیتم (پدر کانر) بسیار کمتر از کانر می باشد، اما همین موضوع باعث شده تا بازی تنوع خاص خودش را داشته باشد. چرا که هر دو شخصیت دارای قدرت های مخصوصی هستند که در طول بازی با آن ها آشنا می شوید. روند کلی بازی اکشن، سریع و ماجراجویانه دنبال می شود. اجرای ضربه های ترکیبی مختلف در زمان مبارزه ها از جمله نکات بسیار خوب بازی به حساب می آید. مبارزاتی به مراتب سخت تر و سریع تر از عناوین گذشته با هر سلاحی شخصیت اصلی ضربه های جدیدی را اجرا می کند. تعداد و تنوع این ضربه ها بسیار بالا است ضربه های آخر نیز بسیار هیجان انگیز تر و خشن تر و در عین حال زیبا تر شده اند. انجام مأموریت های مخفی کاری، نفوذ در پایگاه های دشمن و… نیز همچنان در بازی وجود دارند. البته برای چالش برانگیز تر شدن ماموریت ها برای بازیبازان، در هر مأموریت از شما خواسته می شود تا کارهای مختلفی را به صورت دلخواه انجام دهید. به طور مثال، نکشتن سرباز ها و مخفی کاری در طول آن مرحله از جمله این کارها خواهد بود. که انجام ندادن آن ها تأثیری روی روند کلی مأموریت نخواهد داشت.در کنار این قسمت ها، بخش جدیدی نیز طراحی شده که نظر شما را به خود جلب خواهد کرد و نوعی نوآوری محسوب می شود و آن مبارزه های دریایی است که برای اولین بار در این بازی مشاهده میشود. جنگ های دریایی! بسیاری از کارشناسان و منتقدان صنعت گیم، عمده ترین عامل موفقیت بازی های سری AC را گیم پلی عمیق و در گیر کننده ی آن میدانند. تیم بازی سازی یوبی سافت مونترال کانادا، با حذف برخی قابلیت های اضافی بازیهای پیشین که به گیم پلی روندی تکراری داده بود و جایگزینی آنها با قابلیت ها و المان های جدید قصد تغییر روند بازی و سرعت بخشیدن به آن را دارد .کانر علاوه بر سلاح های همیشگی اساسین ها دو تپانچه نیز به همراه دارد. سیستم هدف گیری بازی در حالت خودکار قرار دارد ، دوربین بازی حالت سینمایی تری پیدا کرده و در نبرد های تن به تن دوربین به شکلی محیط را به تصویر میکشد که بازیباز، حس و حالی شبیه بازی های مبارزه ای پیدا می کند. سیستم مبارزه به شکلی طراحی شده که بازیباز همیشه در حال حرکت و جنب و جوش باشد و بازیسازان خواسته اند با این سیستم ، به بازی سرعت ببخشند.برای مثال وقتی در تعقیب هدفی هستید که باید او را بکشید یا او را زنده بگیرید، دیگر نیازی به توقف برای کشتن محافظان و سربازان وی نیست و می توانید همزمان با مبارزه به تعقیب هدف خود بپردازید . همچنین کانر می تواند به طور ترکیبی از سلاح ها ی خود استفاده کند. همراه کانر نوعی طناب است که به صورت مخفیانه جان دشمنان را می گیرد و باعث به وجود آمدن صحنه بی نظیر در بازی می شود. این طناب Rope Dart نام دارد که مانند آن تاکنون میتوان گفت مشاهده نشده است! این طناب هم به سمت دشمن و هم به سمت درخت پرتاب می شود و دشمنان را مانند حیوانات شکار می کند. این سلاح از بخش های جالب و اضافه شده است که کاربرد زیادی در جریان بازی دارد. این بار بازیباز می تواند چندین ماموریت را همزمان در دست بگیرد و آنها را انجام دهد.تنوع و تعداد ماموریت ها نیز پیشرفتی چشمگیر داشته است. حضور در میدان های جنگ و ماموریت هایی که به مخفی کاری نیاز دارند؛ همه و همه در گیم پلی بازی گنجانده شده اند. ماموریت های فرعی نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شده اند . هیچ چیز جلو دار کانر نیست! یکی دیگر از تغییرات بازی، مزدوران و افرادی هستند که میتوانند به شما در مراحل کمک کنند؛ بر خلاف عناوین قبلی این سری، اینبار خود فرقه ها و دسته ها بنا بر توانایی کانر به سراغ کانر آمده و از وی درخواست عضویت می کنند. سیستم اقتصادی یا Economic System بازی قوی تر از گذشته، به لطف سیستم اقتصادی Red Dead Redemption – که خود سازندگان بازی اعتراف کرده اند که از این شاهکار راکستار الهام هایی برای ساخت بخش های مختلف این بازی گرفته اند- کار شده است . اینبار شما به جای قدم زدن در شهر و خرید مغازه ها ، با سیستمی مجهز رو به رو خواهید بود که از هر لحاظ نسبت به سیستم قبلی بهبود یافته است. صداگذاری و موسیقی: سازندگان سری AC در قسمت موسیقی و صداگذاری همیشه عالی کار کرده اند و آهنگ های بی نظیری برای آن ها ساخته می شده،که مانندش در هیچ بازی ای دیده نشده!که از این بین میتوان به آهنگ معروف AC2 یعنی Ezio’s Family اشاره کرد. اما در Assassin’s Creed III دیگر خبری از ساخته های جسپر کید (Jasper Kyd) نیست(!) و بجای این آهنگساز ماهر و نامدار، لورن بالف (Lorne Balfe) حضور دارد. اما جای نگرانی نیست؛ درباره بالف همین بس که او در ساخت موسیقی های نسخه قبلی این سری نیز با Kyd همکاری کرده و برای بازی های مختلفی نیز ساخت موسیقی را بر عهده داشته است. موسیقی هایی که بالف برای این بازی ساخته است، همان حسی را دارد که هنگام شنیدن آهنگ های ساخته ی Jasper Kyd به ما دست میداد. تنوع موسیقی ها بسیار عالی است. از طرف دیگر، صداگذاری خوبی روی شخصیت های بازی صورت گرفته که به وسیله ی Motion-Capture، دیالوگ ها بسیار هماهنگ با حرکات صورت هستند. افکت های صوتی بازی نیز خوب از کار درآمده اند. توجه به صداهای مختلف و ریزه کاری های این قسمت نیز از جمله نکات آشکار بازی در این قسمت به حساب می آید. آهنگساز بازی AC3 وظیفه ی خواندن دیالوگ های شخصیت کانر به عهده ی Bill Rogers است که خود نیز از ساکنین بومی امریکایی و از قبیله ی Blackfoot است.در رابطه با دیگر کارکتر های تاثیر گذار و غیر تاثیر گذار نیز همین گونه می باشد. صدای مردم و سربازهای در حال رفت و امد و گاریها و اسبها و حیوانات و …. به زیبایی حس واقع گرایانه به بازی داده است. صدای شخصیت های بازی نیز متنوع و زیبا کار شده است و صداها به خوبی با رفتار شخصیت هم خوانی دارد. حتی صدای آنها بخوبی در لحظات مبارزه و لحظات معمولی تغییر میکند گرافیک: فیزیک بازی، انفجارها، تخریب ها و یا آتش و دود ناشی از شلیک گلوله سلاح ها، بسیار خوب طراحی شده اند نورپردازی نیز از دیگر قسمت های زیبا طراحی شده ی بازی به حساب می آید. محیط های جنگلی و برفی، شهرها، مکان های تاریک و… به دلیل نورپردازی بسیار عالی و زنده، حیرت آور هستند. همین موضوع باعث خلق سایه های بی نظیر و کاملا زنده در بازی شده که به صورت داینامیک روی شخصیت ها و محیط بازی تأثیر می گذارند! موتور بازی ارتقاء پیدا کرده و به نام Anvil Next شناخته می شود، که باعث شده این نسخه از نظر گرافیک، چشم نواز ، حیرت آور میباشد که در بعضی از صحنه ها بازیباز را میخکوب میکند! تیم فنی سازنده ی سه بازی Prince Of Persia : Sands Of Time و دو عنوان اول سری AC بعد از پایان نسخه ی دوم به سرعت برای ساخت موتوری پیشرفته تر که عنوان سوم را به وسیله ی آن بسازند، دست به کار شدند . به نقل از تیم سازنده هدف ساخت این Engine اجرای بازی های نسل بعد روی نسل حاضر کنسول ها بوده است! این موضوع با دیدن انیمیشن های روان و محیط بزرگ و پر از پدیده های طبیعی بازی و جنگ ها و دسته های پر جمعیت مردم و دشمنان کاملا مشخص است . محیط بازی شهر های بوستون و نیو یورک و همچنین سرزمین های مرزی را شامل می شود یک بازی Open-World بسیار وسیع که کسی نمیتواند منکر زیبایی بیش از حد تصور بازی شود. محیط های بازی پر از جزئیات ریز طراحی شده اند و کیفیت بافت ها در یک کلا فوق العاده است! رنگ پردازی ها بسیار متنوع صورت گرفته اند و طراحی محیط های بازی بسیار جذاب و با دقت بسیار کار شده اند. طراحی محیط های جنگلی و طبیعت بی نظیر،طراحی شهرها به گونه ایست که در یک کلمه نمی توان از آن تعریف کرد! ساختمان های بلند آجری، مناره های کلیسا ها و لنگرگاه های کشتی ها از جمله مکان هایی هستند که در بازی بارها آنها را خواهید دید. گرافیکی چشم نواز شخصیت ها پر از جزئیات ریز و درشت طراحی شده اند. استفاده از انیمیشن های بسیار زیاد، نرم و روان برای آن ها باعث میشود که برای لحظاتی محو انیمیشن های بازی شوید،تعداد بسیار زیادی شخصیت با انیمیشن های مختلف و غیر تکراری در یک محیط محدود و بدون هرگونه افت فریم،در هر جای دنیا بی نظیر است. طراحی صورت شخصیت ها نسبت به نسخه های قبلی واقعاً پیشرفت کرده و به خوبی می توانید ترس،وحشت و خوشحالی را در صورت ها مشاهده می کنید. . البته وجود باگ های متعدد در گیم پلی و در مبارزه ها باعث شده این بازی با مشکلات همیشگی اش روبرو باشد، اما در حالت کلی، بازی بسیار روان تر و بهتر از نسخه های قبلی دنبال می شود.یکی دیگر از باگ های بازی، در حرکات شخصیتها و در محل های شلوغ ،است که باعث شده است که گرافیک بازی لطمه بخورد. طراحی دریا نیز از دیگر قسمت های شگفت انگیز این بازی به حساب می آید. زمانی بهتر متوجه ی این طراحی بسیار زیبا میشوید که در شرایط طوفانی، در اقیانوس بی کرانی در حال جنگ و جدال با سایر کشتی ها هستید. طراحی لباس ها تیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد، این لباس ها به صورت چند تکه طراحی شده اند و روی یکدیگر قرار می گیرند. این موضوع در زمانی که شخصیت بازی در حال دویدن است به خوبی محسوس است و نسبت به حرکات شخصیت بازی، تکان می خورند. همچنین وجود جانداران مختلف با طراحی فوق العاده طبیعی گرافیک بازی را در سطح بسیار خوبی قرار میدهند. در یک جمله می توان گفت Assassin’s Creed III یکی از برترین بازی های سال ۲۰۱۲ از نظر گرافیکی می باشد.بازیهای سری AC همیشه به نمایش جزئیات تاریخی و بازگویی زیبای تاریخ مشهور بودند و هستند شهرهای بوستون و نیویورک کاملا بازسازی شده اند و با گشت و گذار در شهر کاملا حس می کنید که در آن زمان و در آن شهرها حضور دارید کیفیت مناسب بافت ها نتیجه: چه بهتر است برای درک بزرگی این بازی به جای نسبت دادن نمرات بالا به این بازی از طرف خودمان، به نمرات داده شده به این بازی توسط بزرگترین منتقدان این صنعت اشاره کنیم.در زیر لیستی از برخی نمرات این بازی که توسط بهترین سایت های تخصصی این صنعت منتشر شده اند را مشاهده می کنید: X360 Magazine – ۹/۱۰ OXM – ۸/۱۰ OXM Italy – ۱۰/۱۰ Meristation – ۸٫۵/۱۰ Eurogamer – ۹/۱۰ G4 – ۵/۵ CVG – ۸/۱۰ Polygon – ۸/۱۰ IGN – ۸٫۵/۱۰ Gamespot – ۸٫۵/۱۰ Strategy Informer – ۹/۱۰ God is a Geek – ۷/۱۰ Edge – ۸/۱۰ Destructoid – ۷٫۵/۱۰ Playfront (German) – ۱۰/۱۰ Gamers – ۹۲/۱۰۰ PS3gen (French) – ۱۹/۲۰ GameTrailers – ۹٫۲/۱۰ Game Informer – ۹٫۵/۱۰ PlayStation Official Magazine UK – ۷/۱۰ PS3Gen – ۹/۵/۱۰ منبع : gamefa.com

کتاب تاریخ جهان را در بازیهای قبلی این سری ورق زدیم…از جنگ های صلیبی نکاتی آموختیم و با روم در زمان رنسانس آشنا شدیم و توفیق هم صحبتی با لئوناردو داوینچی را داشتیم.حال میخواهیم سراغ برهه ی دیگری از تاریخ بشریت برویم و ببینیم که در امریکا چه گذشت و چه شد که واشنگتن لقب اولین رئیس جمهور امریکا را به خود نسبت داد.برای اینکار کافیست یک باز بازی AC3 شاهکاری دیگر از ابر کمپانی Ubisoft را تجربه کنیم. (هشدار: خطر اسپویل داستان وجود دارد) " اسپویل یا همان مرگ شخصیت محبوب داستانتان " با تشکر : مهران اطلاعات بازی: نام: Assassin’s Creed 3 سازنده: Ubisoft Montreal ناشر: Ubisoft سبک: Third Person Action پلتفرم:Xbox360|PS3|PC|WiiU رده سنی: بالای ۱۸ سال مقدمه: عنوانی که می خواهیم آن را مورد نقد و بررسی قرار دهیم؛ زمانی که در اوایل نسل هفتم کنسول های بازی، توسط خالقان سری Prince Of Persia خلق شد، کسی فکرش ا نمی کرد که این بازی بزرگ، سود آور برای کمپانی یوبی سافت و سابقه دار را کنار بگذارد و به تنهایی به یکه تاز یوبی سافت( Ubisoft ) بدل گردد. اما این اتفاق افتاد و سری Assassin’s Creed عنوان پرفروش ترین بازی یوبیسافت را به خود اختصاص داد. نسخه ی اول سری AC از کمبود محتوا رنج می برد . تیم سازنده ی بازی این نیاز را درک کرد و باعث شد بر خلاف نسخه ی ۱ نقطه ی درخشش نسخه ی دوم محتوا و تنوع بازی باشد،که هنوز هم خیلی ها این نسخه را بهترین نسخه ی بازی از هر لحاظ می دانند . بعد از موفقیت چشمگیر بازی دوم تیم سازنده یوبیسافت مونترال به جای عرضه ی نسخه ی سوم دست به ساخت ادامه ی بازی دوم زده به طوری ۲ نسخه spin-off از بازی دوم تولید و ارایه شد که به ادامه ی داستان شخصیت محبوب بازی اتزیو آدیتوره دا فیرنزه (Ezio Auditore Da Firenze) می پرداختند . سه شخصیت محبوب در بین بازیباز ها داستان: داستان کلی این سری در جنگ و درگیری همیشگی میان تمپلار ها اساسین ها برای پیدا کردن تکه ای بهشتی و قدرتمند به نام Apple of Eden خلاصه میشود. شرکت مشهور آبسترگو دستگاهی اختراع کرده است که برخی افراد قادر هستند که به خاطرات اجداد خود بروند از این میان شخصیت اصلی این سری شخصی به نام دزموند مایلز(Desmond Miles) از معدود کسانی است که شرایط لازمه برای استفاده از این دستگاه را داشت و توانست به خاطرات اجدادش که به نام های الطایر ابن لا احد (Altair Ibn La ahad) و اتزیو آدیتوره دا فیرنزه (Ezio Auditore Da Firenze) برود تا مکان AoE را پیدا کند…اما متوجه میشود کسی که در این راه بیشتر به او کمک کرده یک تمپلار است…همین امر باعث میشود دزموند نزدیک ترین یارش (البته ظاهرا) را بکشد تا اساسین های امروزی به خطر نیفتند. در نسخه ی بعدی دزموند به دلایل مختلف از جمله همین دلیل ذکر شده در کما فرو میرود و برای بیرون آمدن او از کما دوستانش او را بار دیگر وارد دستگاه انیموس می کنند. حال دزموند به هوش آمده و قصد دارد دنیا را از نابودی نجات دهد. دزموند مایلز به همراه پدر و همراهانش داستان بازی از آنجا شروع می شود که دزموند مایلز همراه با پدرش ویلیام (William) و دوستان همیشگی خود یعنی شان (Shaun) و ربکا (Rebecca) به کمک Apple of Eden ،غاری را در شهر بوستون پیدا می کنند. مکانی که تمام داستان بازی از آنجا شروع می شوند و وقوع حادثه ای تلخ که در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ رخ می دهد را پیش بینی میکند. اینبار دزموند به دلیل خونریزی بیهوش میشود و دوستانش او را در دستگاه Animus قرار می دهند به امید آنکه باز هم او هوشیاری خود را به دست بیاورد. اما صحنه ای عجیب می بینیم؛ دزموند در نقش فردی به نام هیتم کنوی (Haytham Kenway) قرار می گیرد. هیتم در لندن شخصی را به قتل می رساند و مدالی که به همراه دارد را می دزدد! مدالی که به اسم Those who came Before شناخته شده است و در شهر Boston واقع شده است. بازی به سال های ۱۷۲۰ به بعد می رود. هیتم از لندن به آمریکا می آید و در برهه ای قرار میگیرد امریکای تازه کشف شده در حال تجربه انقلابی است که سرنوشت دنیا را تغییر می دهد. او پس از رسیدن به شهر Boston موفق می شود مکانی که به جست و جویش بوده را پیدا کند. در این بین، اوگروهی از سرخ پوست ها را می بیند و با زنی به نام زیو (Ziio) آشنا می شود. زن به هیتم کمک می کند تا ژنرال براداک (Braddock) را از بین ببرند. هیتم به همراه زیو به غاری اسرار آمیز بازمی گردند، اما موفق به باز کردن آن نمی شوند. پس از این اتفاقات بازی به زمان حال بازمی گردد. پس از مدتی دزموند مایلز دوباره به ویله ی انیموس به گذشته برمی گردد. کودک سرخپوستی را میبیند که در قبیله ای به نام موهاک زندگی میکند و مادرش زیو و پدرش هیتم است. موهاک توسط یکی از دوستان هیتم که چارلز لی (Charles Lee) نام داشت، وحشیانه به آتش کشیده می شود و مادر کودک سرخپوست در این حمله وحشیانه کشته می شود. بازی به سال های آینده و زمان جوانی آن کودک می رود. سرنوشت برای او ماجراهای تازه ای رقم زده است. کودک Ratonhnhaké:ton نام دارد ولی همه ی ما او را به نام Connor میشناسیم..وی در این بازی در چالشی بزرگ نیز قرار دارد و گرفتار جنگ بین نیروهای قبیله ای که در آن رشد پیدا کرده و استعمار گران انگلیسی که کل امریکا را از آن خود می دانند شده است،اما در نهایت تصمیم قطعی خود را میگیرد که انتقامی سخت از استعمارگران انگلیسی بگیرد. او برای رسیدن به این هدفش به فرقه ی بزرگ و قدرتمند اساسین ها می پیوندد. سختی های روزگار از او انسانی قدرتمند ساخته است که از همان اوایل نشان میدهد بسیار در فراگیری رزم استعداد دارد. وی به دلیل زاده شدن از مادری سرخپوست از قبیله موهاک توسط جنگ جویان بزرگ این قبیله تعلیم دیده است و دیری نمی پاید که به یک قاتل حرفه ای و استاد در فنون مختلف یه به اصطلاح یک Master Assassin تبدیل میشود.. کانر رویای جهانی که در آن مردم بتوانند به دور از هرگونه آزار و اذیتی در کنار هم و در آزادی زندگی کنند را در سر خود می پروراند. با پیشروی در داستان بازی او بیش از پیش قوی می کند و حس مبارزه در مقابل انگلیسی ها و تمپلار ها؛ ارزش های اخلاقی و قهرمانانه او را می پروراند تا در نهایت کانر کنوی (Connor Kenway) در طول داستان بازی به یک شخصیت کامل و اساسینی قدرتمند تر از همیشه مبدل می گردد. پدر و مادر کانر کانر ناخواسته درون ماجرایی قرار می گیرد که خطرات زیای انتظارش را میکشند. او برای پیدا کردن جواب سوالاتش، راهی شهر بوستون می شود و فردی به نام آشیلز (Achilles) قبول می کند تا کانر را به یک Assassin جدید تبدیل کند، و به او آموزش دهد تا بتواند با Templarها مبارزه کند و افراد کلیدی آن ها را از بین ببرد. در بین این افراد نام هیتم کنوی هم دیده می شود. در چند ساعت اول، بازی بیشتر سعی می کند تا شما را برای شرایط جدیدی که روبرو می شوید،آشنا کند. محیط و زمان بازی تغییر کرده است ؛بنابر این، نیاز به این موضوع که بازیکنان کم کم با محیط و داستان بازی ارتباط برقرار کنند، به شدت حس می شد و سازندگان نیز به خوبی توانسته اند از پس این کار برآیند. آن ها به یکباره شما را در محیطی ناآشنا و جدید قرار نداده اند و کنترل یک شخصیت جدید مجهول الهویه را به شما واگزار نمی کنند. بازی به خوبی با نمایش دادن یک پیش زمینه از اتفاقات رخ داده، شما را درگیر خودش می کند. این پیش زمینه این سوال را در ذهن شما تداعی میکند که آیا پدر کانر یک تمپلار بوده؟ و در این صورت آیا کانر که یک اساسین هست،پدرش را خواهد کشت؟ در این شماره با آخرین حضور دزموند مواجه خواهیم بود و قسمت های بسیار مهم از نظر داستانی و زیاد از نظر مدت زمان گیم پلی را با دزموند تجربه خواهید کرد، و در باره ی او اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد. همچنان اسرار زیادی در بازی وجود دارند که پی بردن به آنها تبدیل به دغدغه ی اصلی شما خواهد شد. محیط های جدید و شخصیت های تازه، همواره شما را جذب خودشان می کنند. شهرهای شلوغ و پرجمعیت و انسان هایی که هر کدام در حال انجام دادن کار خاصی هستند، سریعاً نظر شما را به خودشان جلب می کنند کانر کوچک! یکی از تفاوت های بزرگ کانر با شخصیت های قبلی این سری، این است که کانر هیچ حرفی را بدون هدف نمی زند و به قول معروف با سیاست تر نسبت به شخصیت های قبلی این سری رفتار میکند و از به زبان آوردن سخنی که ممکن است در آینده پشیمانی برای او به ارمغان بیاورد خودداری میکند. به نوعی هم می توان گفت که بار سیاسی این بازی بسیار شده است،خیلی از طرفداران به این موضوع که چرا در بازی دشمنان انگلیسی هستند اعتراض کردند که سازندگان درباره ی این موضوع گفتند که دشمن اصلی اساسین ها تمپلار ها هستند و انگلیسی ها در این بازی نقش تمپلار را دارند و هدف اصلی کانر و اعضای گروه اساسین هیچ وقت مردم کشور خاصی با ملیت خاصی نبوده است برای مثال اعراب در AC1 ،رومیان در AC2 و AC Brotherhood و… تمپلار بوده اند و هدف ملیت خاصی نبوده است در این بازی با مهم ترین اشخاص تاریخ از قبیل Paul Revere – صنعتگر امریکایی- Samuel Adams سیاست مدار امریکایی و از بنیان گذاران امریکا. شما در این میان مهم ترین نقش را دارید پیروزی و استقلال امریکا به شما وابسته است و در این راه افرادی مشهور هم به شما در این کار کمک خواهند کرد. اتفاقات مهم در طول بازی کم نیستند از حزب چای بوستون گرفته تا نبرد بانکر هیل و … که خیلی از شما را بیش از پیش به تاریخ پیروزی ایالات متحده بر اشغالگران انگلیسی علاقه مند خواهد کرد.همینطور متوجه خواهید شد که شهر New York به شدت سوخته است که بیانگر آتش سوزی سال ۱۷۷۶ است که حدود یک چهارم از شهر به طور کامل سوخت،و هنوز هم معلوم نیست که آیا این آتش سوزی تنها یک حادثه ی غیر عمدی بود یا افرادی از روی عمد شهر را به آتش کشیده اند! همانند عناوین قبلی بازیباز همراهانی خواهد داشت که در تاریخ وجود داشته اند و از افراد سرشناس زمان خود بودند . افرادی مثل جورج واشینگتن و بنجامین فرانکلین و چارز لی، که کانر را در مسیر بازی همراهی خواهند کرد . دزموند مایلز و Apple of Edden گیم پلی: کانر نسبت به اساسین هایی که تا الان می شناختیم بیشتر با طبیعت در ارتباط است و توانایی آن را دارد که بدون وارد شدن آسیب و صدمه دیدن به راحتی از درختی به درخت دیگر برود تا هرچه سریع تر و مطمئن تر هدف خود را از پای درآورد. چابکی او باعث می شود در طوفان های سنگین و مناطق که عبور از آنها سخت است، برتری قابل احساس و محسوسی نسبت به دشمنان خود داشته باشد.به علاوه کانر در این بازی علاوه بر دشمنان معمول خود یعنی سربازان انگلیسی باید با قدرت های طبیعت شمال امریکا یعنی گرگ و خرس و انواع حیوانات وحشی دیگر نیز دست و پنجه نرم کند. مبارزه با آن ها بسیار دشوار است.برای مثال در مبارزه با گرگ ها، کانر می تواند به دور آن ها بچرخد و در یک لحظه به آن ها حمله کند و آن ها را بکشد. آقای هاچینسون می گوید ما می خواستیم که بازیبازان دقیقاً احساس کنند که رو در روی یک طبیعت وحشی قرار گرفته اند. به همین دلیل، زیاد روی انیمیشن ها کار کردیم که بسیار زیبا و نرم به نظر برسند. حیوانات در این بازی رفتارهای متنوعی دارند؛ با اضافه شدن حیوانات به بازی شما باید برای آماده بودن خودتان و جمع آوری پول خود به سراغ آنها بروید.مثلا اگر در بازی حیوانی را شکار کنید بخشی از آن را میتوانید بخورید و بقیه ی گوشت حیوان را برای بدست آوردن پول بفروشید،علاوه بر گوشت حیوان شما میتوانید از پوست آن نیز استفاده کنید یکی از موارد مصرف پوست فروش آن است اما این را هم در نظر بگیرید که میتوانید با آن اشیا و وسایل مختلفی بسازید یا پوشش خود را بهتر کنید.البته هیچ وقت به این فکر نکنید که اگر حیوانی را کشتید حیوان دیگری سمت شما نمی آید…برای درک این حرف بهتر است از مثالی استفاده کنم بار ها پیش می آید که موفق به کشتن آهویی در بازی می شوید و سرگرم جدا کردن پوست و گوشت آن میشوید که ناگهان دسته ی گرگ ها – که بوی خون آهو به مشامشان رسیده بنابر غریزه ی خود- به آهو حمله ور میشوند،حال شما مجبورید که وارد جنگی ناخواسته با گرگ ها یا حتی خرس بشوید تا هم از معرکه سالم بگریزید هم به گوشت و پوست مورد نیازتان برسید. شکار کردن یک حیوان در این بازی به هیچ وجه ساده نخواهد بود اگر آنقدر سریع نیستید که نمیتوانید در صورت فرار حیوان به او برسید باید از فکر خود بهره ببرید و به شکل مخفیانه و با سلاح های کم سر و صدا به شکار آن بروید.دنبال کردن حیوان از بالای درختان یا لا به لای درختان در میان برف های فصل زمستان بهترین راه برای شکار حیوانات است.

۷. iMac Flower Power اولین نسل توسعه یافته iMac اپل، هر چند یک طرح تازه برای دنیای رایانه‌ها به شمار می‌رفت، اما از نظر طراحی زیاد خوب به نظر نمی‌رسید. بدنه خارجی رنگارنگ و همچنین طراحی گرد آن یک تناقض اساسی در طراحی رایانه‌های All in one به شمار می‌رفت اما با این حال این گجت توانست مبنایی برای ساخت نسل‌های امروزی iMac باشد. نظر استیو جابز در رنگ پردازی این گجت تاثیر مستقیم داشته، شاید او استفاده از رنگ‌های ملایم را آرامش بخش می‌دانسته اما این نوع رنگ پردازی در ابتدا اصلا به مزاج کاربران خوش نیامد تا این که با ورود نسل بعدی این رایانه در رنگ‌هایی سنگین‌تر و طراحی شکیل ایده کلی iMac از نابودی نجات یافت. ۸. رایانه صوتی دیجیتال، Neuros II در سال 2004 شرکت صوتی Neuros محصول سال خود را تحت عنوان Neuros II به بازار عرضه‌کرد، محصولی که مادر همه پخش کننده‌های‌ صوتی نوین بود. این گجت به راحتی فایل‌هایی با فرمت‌های MP3 ،Ogg Vorbis ،WMA و فایل‌های فشرده نشده WAV را پخش می‌کرد. علاوه بر این‌ها رایانه صوتی Neuros توانایی ضبط صداها با کیفیت MP3 را از طریق یک ورودی صدا که با میکروفون‌های هم عصر خود سازگار بود را داشت که این خود دستاورد بزرگی به شمار می‌آمد، چرا که هنوز هم بعضی از انواع این محصولات قابلیت ضبظ صداهای اطراف با این کیفیت را ندارند. شاید تنها نقطه ضعف اساسی این رایانه صوتی دیجیتال طراحی آن بود، به طوری که این گجت 5.1 اینچی به چیزی جز یک آجر سیاه شباهت نداشت که این نوع طراحی در شروع هزاره سوم که اوج سرعت پیشرفت فناوری‌های نوین بود، به معنای منسوخ شدن بسیار سریع یک گجت بود، و همین اتفاق نیز افتاد. ۹. فلاپی درایو Commodore Commodore 64 بدون شک یکی از نقاط عطف طراحی در عرصه رایانه‌ها به شمار می‌آید. این گجت جعبه‌ای شکل قطعا هر کاربر کشته کاری را یاد دهه 80 میلادی می‌اندازد اما در عین حال از منحنی‌های بهره می‌برد که می‌توانسته حس زیبایی‌پسندی مردمان آن دوره را ارضاء کند. این فلاپی دیسک که یک نوع حافظه خارجی پلاستیکی به شمار می‌رفته بسیار سنگین و پر حجم بوده است، در عین حال از نظر کیفیت نیز بسیار سریع داغ می‌شده به طوری که طبق گفته کارشناسان سر و صدای آن محیط را فرا می‌گرفته است، این صداها در مواقع بروز خطا تبدیل به نوعی صدای ضربه می‌شده که بسیار عجیب به نظر می‌رسد. وهمین تفاسیر کافی بوده تا این گجت با حداکثر سرعت به سمت زباله دانی تاریخ حرکت کند! ۱۰. Microsoft Zune Player هنگامی‌که مایکروسافت پخش کننده صوتی خود را با عنوان شعار گونه‌ی «قاتل آیپاد» در سال 2006 وارد میدان کرد، تقریبا مطمئن بود که این محصول می‌تواند با کیفیت صدای خوب خود و همچنین حافظه داخلی قابل قبولش در بازارهای جهانی فروشی معادل پلیرهای اپل داشته باشد. مایکروسافت فکر همه جا را کرده بود الا طراحی! که این خود جای تعجب بسیار دارد. پخش کننده قهوه ای و نسبتا زشت مایکروسافت در برابر طراحی زیبای آیپاد نسل جدید آن دوران تقریبا حرفی برای گفتن نداشت. به این‌ ترتیب مایکروسافت که پس از مدتی متوجه شده‌ بود که تاب مقابله در این عرصه را ندارد تولید این محصول را برای همیشه متوقف کرد. PCWORLD منبع : zoomit.ir

جمعه, 10 آذر 1391 ۱. مودم اتصال صوتی دهه 70 میلادی بیشتر عصر ابداع فناوری‌های جدید به شمار می‌رفت، فناوری‌هایی که در آنها بسیار کم به طراحی محصول توجه می‌شد، در این دوره گجت‌هایی رنگ و رو رفته وارد بازار شدند که توانستند مبنای محصولات با ارزش‌تر دوران بعد از خود باشند. از جمله ی این گجت‌ها مودم اتصال صوتی بود. زمانی که تلفن‌های سیم پیچی شده و به دیوار چسبیده "مابل" حاکم دنیای ارتباطات بودند تنها راه برای اتصال رایانه‌ها به دنیای بیرون استفاده از مودم‌های اتصال صوتی به صورت کاملا دستی بود. به این صورت که کاربر می‌بایست دسته گوشی را برداشته و سپس منتظر صدای اپراتور باشد، تا بعد از آن بتواند با فشردن دسته مودم بر روی دو سطح برآمده بدنه، ارتباطی صوتی با سرعتی پایین را برقرار کند. متاسفانه علی رغم تاثیر بی‌بدیل این گجت بر عصر نوین ارتباطات‌ جهانی طراحی آن به گونه‌ای بود که با ورود اولین گجت‌های هم رده از دور رقابت خارج شد و به تاریخ پیوست. ۲. Osborne 1 اولین ایده‌ها برای رایانه‌های قابل حمل آن قدر پیش پا افتاده بودند که کاربران امروزی هرگز نمی‌توانند آنها را قابل حمل به شمار‌بیاورند. تعاریفی که ما امروزه از لپ تاپ یا نوت بوک داریم بیان کننده این است که یک رایانه قابل حمل رایانه ای تکامل یافته و فول آپشن است که به راحتی زیر بغل یک انسان معمولی قرار گرفته و یا در یک کوله پشتی جای می‌گیرد. اما اولین رایانه قابل حمل واقعی در دنیای فناوری Osborne 1 بود که در سال 1981 و با وزنی معادل 10.8 کیلوگرم وارد میدان شد. این رایانه از یک صفحه نمایش 5 اینچی تک‌رنگ و کیبورد کامل (هم‌اندازه با کیبوردهای امروزی) تشکیل شده بود. با وجود این که این گجت همانند بسیاری از محصولات تازه وارد در ابتدای ورود بسیار مورد توجه قرار گرفت اما دیری نپایید که کمتر شدن حجم و افزودن نکات بسیار قابل توجه در طراحی نسل بعد این نوع از رایانه‌ها Osborne 1 را به یک چمدان بی مصرف تبدیل‌کرد! ۳. Motorola DynaTAC 8000X در دنیای فناوری گاها به محصولاتی برمی‌خوریم که با الهام از نسل‌های قبلی ساخته شده‌اند. برای مثال چیزی که ما امروز تحت عنوان Motorola Razr از آن یاد می‌کنیم تلفن تکامل یافته Motorola DynaTAC 8000X است. این گوشی موبایل جزء اولین تلفن‌های همراه بشر به شمار می‌رود که فقط موفقیتی در حد یک ابداع را برای موتورولا به ارمغان آورد. این تلفن همراه نسبتا زشت و بدترکیب در زمان خود با قیمت 3995 دلار آمریکا جزء کالاهای لوکس به شمار می‌رفته و فقط در اختیار قشر مرفه اجتماع بوده‌است. با این حال در ابتدای سال 1984 این تلفن و رقبای کم تعدادش 250000 مشترک بی سیم در جهان داشتند که این خود بنیان محکمی‌برای موتورولا به شمار می‌رفت! ۴. Microsoft Windows 1.0 اولین نسخه از سیستم عامل مکینتاش با استفاده از رابط‌های گرافیکی برای استفاده کاربران در سال 1984 ارائه گردید. اما یک سال پس از آن مایکروسافت با ارائه اولین نسخه ویندوز وارد رقابت با مکینتاش شد. اگر منطقی و عادلانه قضاوت کنیم Microsoft Windows 1.0 زیاد شباهتی به یک سیستم عامل نداشت به طوری که نام همه فایل‌های با حروف بزرگ نوشته شده بود و رابط‌های گرافیکی آن همگی از DOS الهام گرفته شده‌ بودند. طبق گفته بسیاری از کارشناسان سیستم عامل‌های مایکروسافت هرگز از نظر گرافیکی زیبایی خاصی را به همراه نداشتند تا این که این شرکت توانست جوجه اردک زشت خود را در قالب ویندوز ویستا تبدیل به یک قوی زیبا کرده و سپس در نسخه‌های بعدی آن را تعمیم دهد. ۵. انسان مجازی نینتندو در سال 1995 نینتندو با ارائه محصولی تحت‌عنوان «انسان مجازی» شروعی دوباره را بر واقعیت مجازی استفاده‌ شده در بازی‌های رایانه‌ای قرار داد. این گجت در نوع خود تداعی‌گر یک کنسول بازی قابل حمل بود، شاید بهتر باشد بگوییم که این کنسول PS Vita زمان خود بود! تصاویر بر روی دو چشم این کنسول عروسک گونه پخش می‌شدند و به سرعت از چشم چپ به چشم راست در حال حرکت بودند، با این حال کاربر می‌توانست با استفاده از یک عینک مخصوص توهمی‌ بسیار شبیه به دیدن یک فیلم سه بعدی را داشته باشد که البته بسیار ارزان‌تر از نمایش فیلم‌های سه بعدی آیمکس به شمار می‌رود! البته تنها مشکل این فناوری در آن زمان دو رنگه بودن آن و عدم وجود‌ تراکم مناسب در پخش تصاویر بود که با توجه به سطح توقع کاربران آن دوره زیاد هم مشکل بزرگی به شمار نمی‌رفتند. این کنسول با این که از طراحی خوبی بهره نبرده بود توانست به عنوان یک ابتکار بعدها مورد استفاده سونی قرار بگیرد و متاسفانه نینتندو در آن دوران نیز نتوانست طرفداران زیادی را جذب این محصول کند همانطور که امروز هم در جذب گیمرها به سمت کنسول Wii U دچار مشکل شده‌است! ۶. Furby این گجت که بیشتر از هر چیز دیگر به یکی از شخصیت‌های فانتزی یونان قدیم شباهت‌ داشت می‌توانست هدیه خوبی به عنوان روبات هوشمند برای کریسمس باشد. طرح اصلی این روبات از شخصیت اصلی فیلم Gremlines الهام گرفته شده بود. این گجت به لطف پردازنده کاربردی، سنسورهای خود و همچنین مفاصل قابل حرکتش می‌توانست واکنش خوبی نسبت به لمس، نور و صدا از خود نشان دهد و مهم‌تر از همه این که نسبت به نوازش موهای خود بسیار حساس بود، که این خود جذابیت خاصی برای کاربر ایجاد می‌کرد. این گجت در سال 1998 با قیمت 35 دلار وارد بازار شد ولی بیش از این که یک فناوری خاص به شمار آید، یک وسیله دکور شده بود به طوری که بیشترین مشتریان آن رانندگان تاکسی و کامیون بودند!

91/9/9 خواندن کتاب یکی از سرگرمی های محبوب بسیاری از افراد میباشد اما به هر حال خواندن بیش از حد نیز به چشم ها آسیب وارد میکند. امروزه بسیاری از کتاب ها به فیلم های سینمایی یا بازی های رایانه ای تبدیل میشوند اما آیا این محصولات با محتوای خود کتاب ها برابری میکنند؟ به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از گویا ای تی، اگر شما هم علاقه مند به کتاب خوانی هستید پیشنهاد میکنیم که کتاب های صوتی را نیز امتحان نمایید. گوش دادن به کتاب های صوتی نه تنها برای کودکان و یا بزرگسالان مفرح است بلکه بسیاری از نابینایان نیز از این فناوری بهره میگیرند. ساختن کتاب های صوتی نیز بسیار آسان است و تنها یک شخص با خواندن کتاب و ضبط کردن صدای خود قادر به ایجاد کتاب صوتی میباشد. پس از آن هر کسی میتواند به این محصول صوتی گوش فرا دهد و همانند خواننده لذت ببرد بدون این که نیاز به استفاده از خود کتاب باشد. کتاب های صوتی هم چنین برای کسانی که نگران آسیب رسیدن به چشمان خود هستند مناسب میباشد. Audiobooks 8 برنامه ای است که برای ویندوز ۸ در دسترس میباشد و به کاربر امکان دانلود و گوش دادن به کتاب های صوتی را میدهد. در این برنامه حدود ۶٫۰۰۰ کتاب وجود دارد که در طبقه بندی های مختلفی مثل ماجراجویی ، هنر ، کودکان ، طنر ، تخیلی ، تاریخی ، ادبیات ، موسیقی ، شعر ، مذهبی ، علمی و … قرار دارند. بیشتر کتاب های در دسترس به زبان انگلیسی هستند ولی برخی از کتاب ها برای دیگر زبان ها نیز موجود میباشند که شامل چینی ، آلمانی ، فرانسوی ، پرتغالی ، هلندی ، اسپانیایی ، سوئدی و … میشود. برای دریافت این برنامه به فروشگاه ویندوز مراجعه کنید و عبارت “audiobooks 8″ را جستجو نمایید. سپس از لیست موجود عنوان مورد نظر را انتخاب و همانند دیگر برنامه ها اقدام به نصب نمایید. پس از اجرای برنامه مشاهده خواهید کرد که کتابها در طبقه بندی های مختلف جای گرفته اند. علاوه بر مواردی که در بالا اشاره کردیم گزینه های دیگری نیز مثل جدیدترین عناوین وجود دارد. با کلیک بر روی هر طبقه میتوانید کتاب های مربوط به آن دسته را مشاهده کنید. بعد از انتخاب یک کتاب برنامه شروع به دانلود آن و پخش اولین فصل میکند. در صفحه مربوط به کتاب میتوانید اطلاعات و جزئیات مربوطه همانند ژانر ، زبان ، تعداد صفحات ، حجم و تاریخ انتشار را مشاهده نمایید. دیگر فصل های کتاب نیز به صورت قطعات صوتی جداگانه در اختیار هستند. اگر قصد داشتید که در جایی توقف کنید و یا به عقب برگردید میتوانید از کلید های کنترل که در پایین کاور کتاب قرار دارند استفاده نمایید. با کلیک بر روی هر قسمتی از برنامه نوار ابزار مربوطه نمایش داده میشود که میتوانید در آن دانلود کردن کتاب را متوقف کنید و یا از دیگر موارد موجود بهره بگیرید. اگر برنامه را به صفحه شروع ویندوز سنجاق کنید میتوانید به طور مستقیم و آن را اجرا نمایید. با هدایت صفحه به سمت راست میتوانید دسته بندی های موجود و زبان های در دسترس را ببینید. همان طور که اشاره کردیم دسته های متعددی در این برنامه وجود دارند که میتوانند شما را برای مدت زیادی سرگرم نمایند. دانلود برنامه audiobooks 8 از فروشگاه ویندوز منبع : barsam.ir

۶- والت دیزنی: او یکی از نابغه‌های مسلم دنیای هنر و مؤسس شرکت والت دیزنی بود، این هنرمند بزرگ و خالق میکی ماوس، را زمانی هیچ کس نمی‌خواست. نخستین کار جدی او رانندگی آمبولانس صلیب سرخ بود، اما بعد از پایان یافتن جنگ، این موقعیت شغلی هم از دست رفت. سپس او به کانزاس رفت تا روزنامه‌نگار شود، اما سردبیر او را به خاطر نداشتن تخیل و ایده‌پردازی، اخراج کرد! او را حتی به عنوان یک راننده آمبولانس هم استخدام نکردند تا اینکه برادرش به یاری‌اش آمد و او را در بانکی استخدام کرد، در آنجا، او آگهی‌های تبلیغاتی برای بانک طراحی می‌کرد و از این طریق بود که با یک طراح کارتون معروف آشنا شد، شرکت تبلیغاتی خود را بنا نهاد و به تدریج پا در جاده موفقیت نهاد. ۷- اپرا وینفری: اپرا وینفری را ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی‌تبار قرن بیستم می‌دانند، حتی او مدتی، تنها میلیاردر سیاهپوست جهان بود. چیزی که اپرا مشهور کرده است، اعتبار رسانه‌ای اوست، طوری که می‌گویند او از چنان نفوذ چند جانبه‌ای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهت‌گیری خود می‌تواند یک کتاب یا رییس جمهور را در این کشور به موفقیت برساند. اما دوران کودکی و نوجوانی وینفری، فاجعه‌آمیز بود، او در ۹ سالگی مورد سوء استفاده جن ..سی قرار گرفت، واقعه‌ای که بارها تکرار شد، در سال ۱۹۶۷ او از خانه فرار کرد، پس از یک آزار دیگر باردار شد و نوزاد پسر مرده‌ای به دنیا آورد. اما در اینجا او تصمیم گرفت که زندگی خود را تغییر بدهد به زودی مهارت خود را در کار رسانه‌ به همگان ثابت کرد. ۸- جی کی رولینگ: گاهی برخی به موفقیت بی‌نظیر سری کتاب‌های هری پاتر حسادت می‌کنند و رولینگ را خوش‌شانس می‌دانند یا به سبک ادبی او می‌تازند، اما این نویسنده همیشه خوش‌شانس نبوده است، زمانی او در حالی که طلاق گرفته بود، مجبور بود به تنهایی و به کمک کمک‌هزینه دولت روزگار را سپری کند. او چندین رمان هم پیش از هری پاتر نوشته بود که هیچ عایدی برایش نداشت. ایده کتاب هری پاتر هنگامی به ذهن او رسید که در یک ایستگاه منتظر قطار بود و او مشغول رؤپردازی ذهنی بود. ۹- استیون اسپیلبرگ: آثار نبوغ در همان زمان کودکی در او هویدا بود، همان زمان که فیلم‌های هشت میلیمتری می‌ساخت، او در شانزده سالگی با بودجه ۵۰۰ دلاری، نخستین فیلم مستقل خود را ساخت، فیلمی که بعدا الهام‌بخش فیلم برخورد نزدیک شد. اما اسپیلبرگ هم تا قبل از شناساندن استعدادهای خود، روزگار سختی را سپری کرد. در جوانی دانشکده فیلم، تلویزیون و تئاتر کالیفرنیای جنوبی او را سه بار رد کرد، به همین علت در جای دیگری مشغول تحصیل شد، اما او برای تمرکز بر کار فیلمسازی این دوره تحصیلی را هم نیمه‌کاره رها کرد. برنده جایزه اسکار برای فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان و کسی که گیشه‌ها را با آرواره‌ها، ای تی و پارک ژوراسیک تسخیر کرد، بدون سخت‌کوشی و اعتماد به نفس به هیچ جا نمی‌رسید. ۱۰- الویس پریسلی: با آن چهره زیبا و صدای عالی، آدم مگر نیازی به سعی و تلاش هم دارد؟! اما در سال ۱۹۵۴، در زمان شروع کار الویس را کسی نمی‌شناخت، طوری که زمانی مدیر برنامه‌های او به وی گفته بود که به هیچ جا نمی‌رسی، بهتر است برگردی و تراکتور برانی! ۱۱- مایکل جوردن: مایکل جوردن بازیکن شاخص تاریخ بسکتبال است، اما در ابتدای کار، زمانی او را از تیم بسکتبال دبیرستان خارج کرده بودند، اما او با تمرین‌های سخت و ممارست در تمام طول یک تابستان، توانست خود را ثابت کند. نقل قول مشهوری از مایکل جوردن وجود دارد که با خواندنش متوجه می‌شویم او بارها در زندگی حرفه‌ای ورزشی خود را شکست را تجربه کرده و هر بار از ویرانه‌های شکست، پیروزی ساخته است: «در طول زندگی ورزشی‌ام، نه هزار شوت را گل نکردم، ۳۰۰ بازی را باختم، ۲۶ بار هم می‌توانستم شوت پیروزی تیمم را به ثمر برسانم، اما آن را از دست دادم. من بارها و بارها شکست خورده‌ام و به همین دلیل به موفقیت رسیده‌ام.» ۱۲- جک لندن: خالق آوای وحش و سپید دندان، چه مصائبی را تا پیش از موفقیت آثار خود تجربه کرد؟ جک لندن در خانواده تنگدستی در سان فرانسیسکو به دنیا آمد و در اوکلند بزرگ شد. او با اینکه توانست در دانشگاه پذیرفته شود، تحصیلات رسمی چندانی نداشت و هرچه آموخت، خود آموخت و بسیاری از آثار ادبی را در کتابخانه عمومی اوکلند خواند. در ۱۸۸۹ در کارخانه کنسروسازی کاری سخت و سنگین پیدا کرد. بعد با پولی که از نامادریش وام گرفت قایقی خرید و به دزدی صدف پرداخت. در ۱۸۹۳ به عنوان کارگر با یک کشتی شکار شیر دریایی به ژاپن رفت. بازگشت او با بحران اقتصادی سال ۱۸۹۳ و مبارزات کارگری همزمان شد. مدتی بی‌کار و ولگرد بود و در شهر بافلو به زندان افتاد. بعد به اوکلند بازگشت و دبیرستان را تمام کرد. خیلی دوست داشت که به دانشگاه کالیفرنیا برود و پس از سه ماه کوشش فشرده در تابستان در آنجا پذیرفته شد. اما به دلیل بی‌پولی ناچار پس از یک سال دانشگاه را رها کرد. در ۱۸۹۷ با کشتی و همراه با دیگر جویندگان طلای کلوندایک به شهر داوسون در یوکان رفت. در آنجا بیمار شد و پزشکی او را درمان کرد. پس از بازگشت به اوکلند، سعی کرد که با نوشتن و فروش آثارش (به گفته خودش با فروش مغزش) از بی‌پولی و اجبار به کار بدنی رها شود. همزمانی این تصمیم او با گسترش مجله‌های عامه‌پسند ارزان که به‌دنبال داستان‌های کوتاه بودند باعث شد که او بتواند از راه نویسندگی پول در آورد. به‌زودی نویسنده‌ای موفق شد و در سال ۱۹۰۰ درآمد او از نویسندگی به ۲۵ هزار دلار رسید که در مقیاس آن روزها برای یک نویسنده، مبلغ بسیار قابل توجهی بود. اما جالب است بدانید که تا پیش از پذیرش آثار او، ناشران مجموعا ششصد بار از چاپ رمان‌های او خودداری کرده بودند! ۱۳- جیمز دایسون: جاروبرقی البته پیش از دایسون اختراع شده بود، اما تا بعد از جنگ جهانی دوم، محصولی لوکس بود و برای همه در دسترس بود، یکی از مخترعاتی که جاروبرقی را همگانی کرد و کار را با آن راحت کرد، جیمز دایسون بود. جاروبرقی‌ها به طور معمول کیسه‌ها و فیلترهایی دارند که به این ترتیب عمل می کنند: هوا به کمک موتور که در پشت فیلتر و کیسه قرار دارد آشغال ها را به داخل کیسه هدایت می کند و این عبور هوا از کیسه به سبب وجود میلیون‌ها منفذ در کیسه جارو امکان پذیر است. اما مشکلی که در این کیسه‌ها وجود دارد این است که این منافذ به سرعت توسط گرد و غبار و آشغال ها بسته می‌شوند و باعث کاهش قدرت و مکش و فشار بر موتور می‌شوند. اما در دهه ۷۰ دایسون با فناوری cyclonic separation نسل جدیدی از جاروبرقی‌ها را ساخت که در آن گردش هوا با سرعت بالا باعث جدا شدن و جداسازی سریع ذرات زباله می‌شود. این جاروبرقی‌ها نیازی به کیسه زباله و تعویض آن ندارند. اما ساخت این جاروبرقی برای دایسون اصلا آسان نبود، او با حمایت همسرش، پنج سال را صرف ساخت این موتور کرد، گفته می‌شود در این مدت او ۵۱۲۶ بار اقدام به ساخت و آزمایش نمونه‌های ابتدایی نمود تا سرانجام موفق شد و جاروبرقی G-Force را در سال ۱۹۸۳ ساخت. اما در ادامه او به مشکل بزرگی برخورد، هیج کارخانه و شرکت توزیعی، حاضر به حمایت از محصول او نبود، چون جاروبرقی او باعث از بین رفتن بازار پردرآمد تولید و توزیع کیسه‌های جاروبرقی می‌شد! دایسون مجبور شد به بازار ژاپن روی بیاورد، در آنجا خوشبختانه از محصول او استقبال زیادی شد، طوری که در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه بین‌المللی طراحی در ژاپن شد. در سال ۱۹۹۳، دایسون، شرکت خود را بنا کرد و با کمک تبلیغات تلویزیونی سرانجام جاروبرقی خود را به مردم شناساند. همه ما حتی برای موفقیت در کارهای کوچک هم نیازمند سعی و تلاش و تمرین و ممارست هستیم، اصلا لازم نیست که در زندگی همیشه موفقیت‌های بزرگ را نشانه بروید، حتی چیزهای نسبتا کوچکی مثل فراگیری یک زبان بیگانه، یک مهارت ورزشی در بعد آماتوری، یادگیری کاربری ساده کامپیوتر و اینترنت هم نیازمند پشتکار هستند. یک مثل عینی ذکر می‌کنم: همین پستی که در حالی خواندنش هستید! ایده نوشتن این پست در واقع بعد از دیدن این مطلب کوتاه، به سرم زد، فکر می‌کنید اگر همان مطلب اولیه را بدون بسط می‌نوشتم، چیز در خور اعتنایی از آب درمی‌آمد؟ تصور می‌کنید که برای نوشتن این مطلب چند بار در گوگل سرچ کرده‌ام و چند بیوگرافی را خوانده‌ام؟ هیچ کاری بی‌دردسر نیست، حتی نوشتن یک پست وبلاگی ساده! منبع : 1pezeshk.com

تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۹۱ سال‌ها پیش، زمانی که وقت بیشتری برای گیم داشتم، عادت داشتم که یک یک مراحل را بدون راهنمایی یا «چیت کد» طی کنم، آدم سختکوش و سمجی بودم، گاهی بیشتر از ۱۰ بار یک مرحله را طی می‌کردم تا موفق بشوم. اما آیا ماها در بازی زندگی و کار هم همین قدر ساعی و سختکوش هستیم؟ سال پیش در «یک پزشک» مطلبی نوشتم در مورد یازده نویسنده مشهور که با وجود ناکامی‌های متعدد، ناامید نشدند و با تلاش و پشتکار، خود و آثارشان را در ادبیات دنیا جاودانه کردند. عصر پنجشنبه به دنبال موارد مشابه در اینترنت جستجو کردم و موارد جالبی دیگری از تلاش‌های حیرت‌آور شخصیت‌های مشهور دنیا را پیدا کردم. بسیاری از اوقات، تصور می‌کنیم که موفقیت آدم‌های مشهور به خاطر استعداد، ژنتیک، فیزیک بدنی، شانس یا موقعیت زمانی و مکانی ویژه‌ای که در آن بوده‌اند، است، نه به خاطر سماجت و شهامت و سختکوشی‌شان. اما توماس ادیسون بر این باور است که «موفقیت حاصل یک درصد نبوغ و ۹۹ درصد عرق ریختن است.» اما اگر باور ندارید و به دنبال مثال‌های دیگر هستید، به احتمال زیاد این پست می‌تواند نظرتان را عوض کند: ۱- هنری فورد: او، بنیان‌گذار کارخانهٔ خودروسازی فورد بود. او اولین کسی بود که برای تولید خودروی ارزان‌قیمت خط تولید را به کار گرفت. او نه‌تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد، بلکه با تولید انبوه کالا، بالا بردن دستمزد کارگران و قیمت پایین کالاها، تأثیری شگرفی بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم نهاد، طوری که این روند را به نام او فوردیسم نامیدند. هنری فورد به یکی از مشهورترین و متمول‌ترین مردان تاریخ تبدیل شد. فورد در کنار فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی، یک نظریه پرداز و نویسنده ماهر نیز بود. اما تا پیش از تولید مدل T در اکتبر سال ۱۹۰۸، او از برزخ‌های زیادی عبور کرد تا بتواند موفق شود، او تا پیش از این مدل، پنج بار تلاش ناموفق در عرصه صنعت و تجارت داشت. از جمله این تنگناها و ناکامی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نخستین شرکت فورد، شرکت اتوموبیل‌سازی دیترویت را بود، ولی اتوموبیل‌های تولیدی او دارای کیفیت پایین و قیمت بالا بودند و این شرکت سرانجام منحل شد. او ناامید نشد و شرکت دیگری تأسیس کرد، بروز اختلافاتی باعث شد، او از این شرکت کناره بگیرد، این شرکت دوم، بعد از خروج او «کادیلاک» نام گرفت، حتی هنگامی که او شرکت فورد و مالکومسون را هم تأسیس کرد، فروش پایین باعث ایجاد یک بحران جدی شده بود. اما فورد از همه این موانع عبور کرد. ۲- سویچیرو هوندا: صنایع موتور هوندا، یک شرکت بزرگ ژاپنی است. این شرکت بخاطر تولید موتورسیکلت و خودرو در سطح جهان شناخته می‌شود. این شرکت معظم در بسیاری از کشورها مانند آمریکا، کانادا، برزیل، تایلند و چین کارخانه‌هایی دارد. هوندا پنجمین تولید کننده خودرو در جهان و دومین تولید کننده خودرو در ژاپن است. سویچیرو هوندا در سال ۱۹۰۶ در شهر کوچک ژاپنی کومیو متولد شد. او در کودکی به پدرش که یک تعمیرکار دوچرخه بود، کمک می کرد. در ۱۵ سالگی و بدون داشتن تحصیلات رسمی، هوندا برای یافتن کار به توکیو رفت. او به عنوان شاگرد در یک گاراژ پذیرفته شد اما مجبور به پرستاری از کودک صاحب گاراژ شد. هوندا که ناراحت و خسته شده بود، به خانه بازگشت اما فقط شش ماه در آنجا ماند و دوباره به توکیو برگشت. این مرتبه به عنوان مکانیک خودرو شش سال در توکیو ماند و در ۲۲ سالگی به زادگاهش بازگشت تا خودش به تعمیر خودرو بپردازد. علاقه‌ هوندا به خودرو او را به سوی خودروهای مسابقه سوق داد و هوندا توانست در سال ۱۹۳۶، میانگین رکورد سرعت جدیدی خلق کند. متأسفانه او دچار یک سانحه‌ شدید شد و تعدادی از استخوان‌هایش از جمله مچ هر دو دستش شکسته شد. همسرش که نگران سلامت هوندا بود، از او خواست که به مسابقه با اتومبیل پایان دهد. هوندا بدون رفتن به سراغ مسابقه، تصمیم گرفت تمام انرژی خود را صرف کارش نماید و در سال ۱۹۳۷ به سراغ تولید رینگ پیستون رفت و شرکت صنایع سنگین توکای سیکی را تاسیس کرد، این شرکت توانست قراردادی با تویوتا برای فروش پیستون ببندد، اما کیفیت پایین پیستون‌ها باعث لغو قرارداد شد. او هنوز هم از نداشتن تحصیلات رسمی رنج می‌برد و به همین دلیل در دانشکده‌ فناوری هاماماتسو ثبت نام کرد، اما به علت نداشتن علاقه، تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد. در زمان جنگ جهانی دوم، او به شرکت‌های دیگر در تولید انبوه پروانه هواپیماها کمک می‌کرد، بدبیاری او تمامی نداشت: در سال ۱۹۴۴، یک بمب‌افکن B 29 آمریکایی کارخانه او را بمباران کرد و سال بعد هم زلزله‌ای باعث تخریب کامل تأسیسات شد، طوری که مجبور شد بقایای وسایل را به تویوتا بفروشد. در اکتبر ۱۹۴۶، او انستیتوی تحقیقات فناوری هوندا را تأسیس کرد، محوطه کاری این مؤسسه فقط ۱۶ تبر مربع بود و تنها ۱۲ نفر پرسنل داشت! بعد از جنگ جهانی، در شرایط اقتصادی وخیم، مردم نیاز به وسایل نقلیه بسیار ارزان داشتند، شرکت هوندا در این زمان با ایده موتوردار کردن دوچرخه توانست، سرمایه اولیه برای موفقیت‌های بعدی را کسب کند. سرانجام شرکت هوندا در سال ۱۹۴۹ پس از تولید چند دوچرخه موتوردار، اولین موتورسیکلت کامل خود را وارد بازار کرد. اما این شرکت باید تا سال ۱۹۶۳ صبر می‌کرد تا نخستین خودروی خود را وارد بازار کند که در واقع وانت T360 بود: شرکت هوندا در سال ۲۰۱۱، بیش از یک میلیون و ۱۴۷ هزار خودرو فروخت. سویچیرو هوندا تا سال ۱۹۷۳، رئیس این شرکت بود، وی در سال ۱۹۹۱ به خاطر بیماری کبدی درگذشت. ۳- آکیو موریتا: شاید نام «آکیو موریتا» برایتان آشنا نباشد، او در سال ۱۹۲۱ در شهر ناگویای ژاپن زاده شد و در دانشگاه اوزاکا، فیزیک خواند. پس از فراغت از تحصیل و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان افسر نیروی دریایی در دفتر فناوری، کار بر روی تکمیل دستگاه‌ها و سلاح‌های حرارت‌یاب و ادوات هدف‌گیر شبانه را آغاز کرد. در همان جا بود که با مهندس تیزهوشی به نام ماسارو ایبوکا آشنا شد. در سال ۱۹۴۶، این دو دوست با هم «شرکت مهندسی مخابرات توکیو» (TOTSUKO) با ۵۰۰ دلار سرمایه (۱۹۰٫۰۰۰ ین) و ۲۰ نفر تاسیس کردند. محل فعالیت شرکت در طبقه سوم یک ساختمان نیمه مخروبه در منطقه منهدم شده‌ای قرار داشت که تمامی دیوارهای بتونی آن شکافهای عمیق برداشته بود. بدین ترتیب سنگ بنای شرکت عظیم سونی به همت دو انسان سخت کوش با فعالیت تعمیر رادیو گذاشته شد. ۱۲ سال بعد، نام شرکت به سونی تغییر پیدا کرد. یک پلوپز که اتفاقا کارایی خوبی هم نداشت، جزو نخستین دستگاه‌های ساخت شرکت بود. در اینجا تصویری از نخستین ضبط صورت ژاپن، که توسط همین شرکت ساخته شده را می‌بینید، این ضبط صورت Type-G نام داشت. موریتا در سال ۱۹۹۹ بعد از سکته مغزی و ذات الریه در ۷۸ سالگی درگذشت. ۴- بیل گیتس: نفر بعدی لیست ما بیل گیتس است، چه کسی تصورش را می‌کرد که وقتی او در سال دوم دانشگاه هاروارد، از تحصیل انصراف می‌دهد و با رؤیای همگانی کردن کامپیوترهای شخصی، با پل الن شرکت مایکروسافت را تأسیس می‌کند، به این میزان موفقیت کسب کند؟ بیل گیتس در خانواده خوبی بزرگ شده بود و شاید هم شانس هم به یاری او آمد، حتی شما می‌توانید او را به ایده‌دزدی هم متهم کنید، اما بدون شورمندی و جاه‌طلبی مگر می‌شود تنها با بخت و اقبال، شرکتی به بزرگی مایکروسافت را ساخت؟ ۵- کلنل سندرز: شاید نام کلنل سندرز را نشنیده باشید، اما اگر به عکس زیر نگاه کنید احتمالا پی می‌برید که چرا اینجا می‌خواهم از او یاد کنم، او مؤسس رستوران‌های زنجیره مرغ سوخاری کنتاکی است که به اختصار KFC هم نامیده می‌شود. KFC در ۱۰۵ کشور دنیا ۱۷ هزار شعبه دارد و بعد از مک‌دونالد بزرگ‌ترین رستوران زنجیره‌ای دنیاست. درآمد این رستوران‌ها در سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۹٫۲ میلیارد دلار بوده است و مجموعا حدود ۴۵۵ هزار کارمند دارند! نخستین بار سندرز در سال ۱۹۳۰ در غداخوری یک پمپ بنزین در یکی از شهرهای کوچک کنتاکی، در زمان رکورد اقتصادی آمریکا، مرغ سخاری جادویی خود را پخت. سال بعد او تعداد صندلی‌های این رستوران را به ۱۴۲ رساند، چند سال بعد او شیوه پخت را عوض کرد و زمان لازم طبخ مرغ را بسیار کاهش داد. در سال‌های اول، هنگامی که رشته رستوران‌های خود را افتتاح نکرده بود، مجبور بود، غذاهای خود را به رستوران‌های دیگر بفروشد، بسیاری از رستوران‌ها از خرید اغذیه خود خودداری می‌کردند. گفته می‌شود که او ۱۰۰۹ بار برای توافق بر سر فروش غذاهایش به رستوران‌های مختلف سر زده بود و هر بار دست خالی برگشته بود!

انگار با voip هستش http://www.lorddownload.com/?p=4867

۰۹ آذر ۱۳۹۱ NCH Express Talk یک نرم افزار بسیار جالب و کاربردی که قادر است سیستم شما را تلفن و یا فکس تبدیل کند. در واقع شما با نصب این نرم افزار که دریافت می کنید قادر خواهید بود تا به آسانی اقدام به برقراری تماس های تلفنی بین کامپیوترهای مختلف و تلفن کنید. این نرم افزار هوشمند سیستم شما را به یک تلفن قدرتمند با امکانات کامل و نامحدود مبدل می سازد که به آسانی می توانید با استفاده از رایانه به تمامی تلفن ها تماس بگیرید، یا از طریق اینترنت با تمامی سیستم ها که این نرم افزار را نصب دارند( یا هر نرم افزا SIP دیگری )، در سرتاسر دنیا تماس رایگان بگیرید و با کیفیت عالی صحبت کنید. همچنین شما می توانید در زمات استفاده از این نرم افزار اقدام به ضبط تمامی مکالمات کنید و آنها را به فرمت های صوتی ذخیره سازی نمایید و یا برای کلید انتظار یک موزیک زیبا قرار دهید تا زمانیکه افراد بر روی Hold قرار گرفتند این آهنگ را گوش کنند. برای دانلود کیلک کنید منبع : khabarfarsi.com

اخه عزیز من این چه فکریه داری میکنی ؟؟!! بقول اون رفیق عزیزمون ! هرکسی نسبت به نیازش !! برو یه چرتکه بخر و کارتو راه بندازو خیالتو راحت کن ! گالکسی و کیس و فبلت دیگه چیچیه ؟؟!! اینجور چیزها که اصلا بدرد من و تو نمیخوره وبهش نیاز نداریم که ! ما همون باید بریم چرتکه بگیریم . چه ایرادی داره ؟! مثل دوران تیر کمون شاه :D