رفتن به مطلب

عجیبترین شیطنت دوران تحصیل شما چی بوده ؟


MoHaMaD
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

درود :

من در دوران مدرسه بجه خوبی بودم و خیلی اذیت نمی کردم اما در دوره دبیرستان یک معلمی داشتیم که اصفهانی

بود و خوب من دو نفر از دوستان این معلم راخیلی غذاب می دادیم هر وقت هر کدامون می خواستیم فارسی

بخونیم دو نفر دیگر کاری می کردیم که بخنده و باعث می شدیم که کلاس بره تو هوا خلاصه تا اینکه دوره امتحانات

آمد یکی از دوستان گفت فایده نداره بریم امتحان بدیم چون هر چه قدر هم خوب بخونیم باز هم ما را خواهد انداخت

من گفتم بریم امتحان بدیم هر جه باداباد روز امتحان آمد و ما امتحان رو دادیم چند روز بعد دیدیم که نه بابا معلم لوتی

بوده و به هر سه نفرمون نمره قبولی داده اینقدر خوشحال شدیم و از اینکه او را ناراحت می کردیم کمی ناراحت

ناراحت شدیم اما خوب لوتی بود و مارا ننداخت و نمره خوبی هم به ما داد.

الان که یاد ان دوران می افتم می گم چه روزگاری بود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

محمد جان خدا وکیلی الانمو ببینی منو واقعآ میگم میگی این به قیاش نمی خوره (میدنید چیه من یک چیزی برام ثابت شده کسایی که بچه گیاشون آدمای شیطنت کن و شری بودن بزرگ که میشن ساکت و عاقل میشن و اونایی که بچه گیاشون ساکت بودن بزرگ که میشن واویلا ! انارو دیدم که دارم می گم

دوستان در زیر سایه حق تعالی موفق و موید باشید

رضا مقدم

دست شما درد نکنه یعنی چون حالا ما خیلی اذیت نمی کردیم حالا که بزرگ شدیم شر هستیم :D:(

لینک به دیدگاه
Share on other sites

البته یکی از خاطرات دیگه در دوره راهنمایی بود .

روز معلم بود و قرار بود به روی سر معلمون گل بریزیم که با یکی از بچه ها قرار گذاشتیم تا یک تخم مرغ درسته بزنیم

به سقف و وفتی شکست تخم مرغ بریزه روی سر معلم که این طور هم شد اما زمانی که ناظم امد و گفت کار چه

چه کسی بوده هیچ کدام از بچه ها حرفی نزیدیم تا اینکه دو نمره از درس جغرافیا همه بجه های کلاس کم شد

و یک نمره هم از انظباط و همه بچه ها دوبار تو حیاط مدرسه مجبور شدیم بدویم این یکی دیگه از خاطرات ما بود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

اوّايل که ليزر اومده بود تو ايران يه مدلش از اونور آب برام آوردند منم تا معلم بيچاره بر ميگشت بنويسه رو تخته مينداختم رو بدنش!! بچه ها مرده بودند از خنده ،اخرسر يکی تيز بود فهميد ولی چون من بچه مظلومم ! يه بنده خدا ديگر توبيخ کرد!

:D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سلام آرش جان .

یه سوالی از وقتی که با شما آشنا شدم برام پیش اومده آیا شما به قول خودتون اونور آب فامیلی چیزی دارید؟؟؟ چون شما همش دارید میگید از اونور آب واسم آوردند - از اونور آب وارد میکنم - از اونور آب وارد کردند - از اونور آب شاید وارد کنند- :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

تيکه ميندازی؟ فاميل يه چندتا! ولی ون جريان ليزر سر اين قضيه بود که تو ايران تک توک وارد کرده بودند منم پولم نميرسيد! يکی رفت چين ازونجا آورد! منم اندختم تو چشم دخترا!

:D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

تيکه ميندازی؟ فاميل يه چندتا! ولی ون جريان ليزر سر اين قضيه بود که تو ايران تک توک وارد کرده بودند منم پولم نميرسيد! يکی رفت چين ازونجا آورد! منم اندختم تو چشم دخترا!

:D

نه آرش جان من نه اهل دست انداختنم نه تیکه و سوالم هم جدی بود و دیگه هم شوخی نمیکنم که یه وقت فکر نکنید دارم تیکه میندام.

منم اندختم تو چشم دخترا!

خوب کاری کردی d:

ویرایش شده توسط DOMINATOR
لینک به دیدگاه
Share on other sites

دمتون گرم . خوشم مياد وقتي ياري ميخوام ازتون همه هستيد .

همينطوري تاپيك رو ادامه بديد!!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 1 ماه بعد...

یه معلم داشتم که زنگ اول با اون داشتیم. معلم فیزیک بود

چون خونش دور بود هر وقت میومد سر کلاس هنوز خواب آلود بود و یقه پیراهنش هنوز باز بود(دیگه تا این حد،همیشه خمار بود)

خلاصه منم که وضعیت اینو میدیدم افسوس میخوردم با خودم گفتم باید یه حالی بهش بدم.

یه روز صبح که زودتر اومده بودم یه راست اومدم سر کلاس و کفی صندلی معلم رو برداشتم به بچه ها هم هماهنگ کردم که همینکه معلم اومد سر کلاس شلوغ کنن مثل همیشه

معلم اومد مثل همیشه بچه ها سر وصدا و معلم هم تمام هواسش اومد جای ما.

معلم خوب آلود ما همانا و داخل صندلی افتادنش هم همانا که کلی خنده ما رو در آورد ،بنده خدا هیچی هم بهمون نگفت و خودشم کلی خندید.

همچین رفت توی صندلی که با بچه ها رفتیم به زورش درش آوردیم

البته این خاطره مال کلاس دوم دبیرستان یعنی تقریبا 7 سال پیشه.

اگه دانش آموزی اینو میخونی دیگه همچین کاری نکنه.

میگم این خاطره های ما یه وقت بدآموزی نداشته باشه بچه ها:->:D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

فقط سیم برق رو به صندلی معلم وصل کردن چه میشه این کارو ما 5 سال پیش کردیم

موفق و موید باشید

رضا مقدم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

حسين آقا شما كه خيلي خطرناكي !!! :D

انصافا وقتي ميفت م ياد اون خاطرتون موهام سيخ ميشن !!!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

آخه مردم آزاری افتخاره که با آب تاب توضیح میدن ، آخرش ضد حال این کارتون رو میخورید .

من کلا توی دوران تحصیلم بچه مثبت بودم دی : به هر حال

ولی یه خاطر بگم که ترم پیش یه استاد داشتیم از استرلیا دکترا گرفته بود و به ما استاتیک تدریس میکرد خلاصه بگم ما هم که ادعای استاتیک داریم استاد هم که بیق بود و چرت پرت زیاد میگفت ما هم تا میتونستیم دستش مینداختیم که چند بار مجبور شد بگه من این رو بلد نیستم خوت برو بخون البته فکر نکنید همه اساتید این طوری هستن چون مثلا من توی یه درس تخصصی دیگه خودم هم ادعا داشتم ولی استاده چنان درسی داد و امتحانی گرفت که آخرش به زور شدم 12 ولی اون استاتیک رو استاد جبران کرد و بهم داد 10 :D تا ما باشیم دیگه استادی رو دست ندازیم دی :

لینک به دیدگاه
Share on other sites

يه معلم جغرافيا داشتم مدام ميومد رو نيمکت ميشست داستان تعريف ميکرد ،هميشه بند کفشش ولو بود،من يکدفعه نميدونم چم شد بند جفت کفشش بستم به هم ،تا ومدم بازش کنم از شانس من پا شد ،پا شدن همانا و کله معلق شدن همانا،يه 30 تا خط کش خوردم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 1 ماه بعد...

سلام دوستان! ما دوران راهنمایی توی یک مدرسه سخت گیر بودیم که مدیرش که خدا خیرش بده و بلا نسبت شبیه ...... بودش که جلوی در باغ میبندن! دی : دی : البته توهین نشه!

آقا این خونش 2 تا کوچه بالا تز از خونه ما بودش! مدرسه هم غیر انتفاهی بود ماله خودش بود!

این آقا خیلی بد میزد و همیشه عصبی بودش تیکه کلامش هم : بی شخصیت بی فرهنگ.......

این هم مدیر بود هم به ما هندسه درس میداد!

یه مدت ما غیبت کردی (مسافرت ) بعدش اومدیم همون روز با این آقا درست داشتیم که اومد سر کلاس آقا ما هم نکلفمون رو نوشته بودیما ولی این آقا سره یه بهانه علکی که آقا چرا اثبات مثل های مشابه رو بلد نیستی و این قضیه ماله 3 هفته پیش بود! اقا 2 تا چ ک به ما زد ....

روز بعدش من یه نصمیم گرفتم اولا رفتم ماشینشو 2 تا چرخه عقب و جلوشه (یکی عقب یکی جلو) ضربدری پنچر کردم! دی:

همون روز هم یکی از بچه هارو که خونشون چسبیده خونه این آقا بودش رو خبر کردم آیفون این آقارو دادم آتیش زدن دی: با فندک

در عبرتی بشه!

---------------------------------

یه معلم داشتیم ما معلم دین و زندگی آدم خوبی بود ولی کله مدرسه ا کلاس ما لج بود این هم همینطور یه روز داشت قضیه پیمان عقبه اول دوم پیامبر رو درس میداد ) بعدش تموم شده بود داشت علکی حرف میزد ما هم موقیت رو مناسب دیدم یه اشاره به بکس کلاس کردیم همه کلاس شروع به سرفه کردن کردند کلی خندیدیم اونم دیگه فهمید ..... رفت ما هم رفتیم ورزش . دی:

حالا بازم هست که بعدا می نعذیفم اونا باحال ترند! ولی باید فکر کنم :(

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 3 هفته بعد...

خب حالا نوبت ما مي شه

يه روز زنگ ديني بود و معلم مثل هميشه سر ساعت اومد تو و شروع كرد به نصيحت كه اين كارارو بكنيد و اين كارم نكنيد

منم ديگه خيلي حوصلم سر رفت گفتم بيام آزمايش شيمي كلاس پژوهشي رو الان انجام بدم

تصميم گرفتم پلاستيك آتيش بزنم و ببينم چقدر CO داره.

جلد كتاب يكي از بچه ها رو كش رفتيم و آتيشش زديم بعد از چند دقيقه ديديم بچه ها مي گن بوي سوخت مي ياد معلم ما هم مثل ديوونه ها دوييد سمت پنجره و بيرون بو كشيد بعد از چند دقيقه اومد انتهاي كلاس (جاي من) و فهميد كه آتيش از ميز منه به من گير داد بيا درس بپرسم منم گفتم اگه اسمم حفظي بگي مي يام

بعد از كلي اسم گفتن يكي از اين جعبه فروشاي كلاس ما رو هم فروخت

ما هم رفتيم پاي تابلو و به لطف بچه ها يه بيست خفن گرفتيم و با غرور رفتيم سر جامون نشستيم :-> و تصميم گرفتيم اين هفته حسابي حال معلم بگيريم :confused:

اين اتفاق براي تاريخ 25/1/88 بود و فردا يعني 1/2/88 حالشو مي گيرم (به كمك دوستان)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بچه ها امروز حال معلم گرفتم

جعبه فروشا هم از ترس حرفي نزدند :confused:

يه كيسه فريزر 250 گرمي آرد رو سرش خالي كردم

نيم ساعت معلم نداشتيم :eek:

بعدشم كه سر امتحانش بدون اينكه حواسم باشه (جان بز) جواب 2 تا از سوال هارو بلند گفتم (البته از معلم پرسيدم اين جواب درسته و كل بچه ها يي كه ننوشته بودن و نخونده بودن 5 نمره گرفتن)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 1 ماه بعد...

شاید اسم اینو شیطنت نشه گذاشت ولی عجیب ترین کاری که من کردم این بود که سری صف با پشت سریم دعوام شد اونم درست وسط مراسم قرآن خواندن و کل مدرسه بخاطر دعوای ماها ریخت به هم.

یه بار هم سوم دبستان یکی از همکلاسی هام با یخ زد پیشونیم منم افتادم دنبالش تا گرفتمش و با دو سه لگدی که توی دهنش زدم سه دو تا دندون بالا و یکی از پایین بنده خدا رو شکستم:-?

ویرایش شده توسط RezaGHM
لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...