رفتن به مطلب

اســــلحـــه های بـــرتــــر


 اشتراک گذاری

Recommended Posts

7rgv9v97haro0796u0t.jpg

چه وسایلی همراه صندلی خلبان است؟

آیا می‌دانید وقتی خلبان بیرون می‌پرد چه چیزهایی با او به بیرون پرتاب می‌شوند؟

1- غذا به اندازه سه روز

2- شکلات

3-یک کلت جنگی

4-یک کلت منور

5- یک قایق بادی مخصوص سقوط در آب

6-یک قلاب ماهی گیری

7-یک دستگاه شبیه کباب پز برای طبخ غذا

8-یک پودر مخصوص که اگر خلبان در آب سقوط کند با آن ریختن آن پودر کوسه ها دور می شوند

9-بسته کمک های اولیه

10-چاقوی معروف و بسیار تیز MC 1 که حتی قادر به بریدن مفتول فلزی می باشد

11-آینه برای علامت دادن در روز

12-یک تشک بادی که اگر خلبان بالای جنگل سقوط کند. این تشک اطراف بدن او را می پوشاند تا به خلبان آسیبی نرسد

13-قرص تصفیه آب

14-یک رادیو ضد آب برای درخواست کمک

 

داداش فکر کنم برای ایرانی ها یه گزینه ی 15 هم به صورت مجزا اضافه می کنند:

 

قلیونه اون هم از نوع دو سیبش :D

 

در کنار اینهمه وسایل،خدایی کمبود قلیون احساس می شه!

ویرایش شده توسط vaziri69
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 84
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

تصاویر ارسال شده

داداش فکر کنم برای ایرانی ها یه گزینه ی 15 هم به صورت مجزا اضافه می کنند:

 

قلیونه اون هم از نوع دو سیبش :D

 

در کنار اینهمه وسایل،خدایی کمبود قلیون احساس می شه!

=))  =)) اصلا فکر نکنم مال ایرانیش اینارو همراه داشته باشه....

لینک به دیدگاه
Share on other sites

ck8gmt50de3lrx90gd70.png

IED،ارزان ترین فرشته مرگ

واژه IED کوتاه شده عبارت improvised explosive device و به معنای وسیله انفجاری ارتقا یافته است و در زبان عامیانه به آن بمب کنار جاده ای یا roadside bomb گفته میشود.

IED در کارگاه های خانگی تولیدمیشوند و اساس ساخت این بمب ها استفاده از انواع مواد منفجره مثل مین،گلوله های توپ و خمپاره،C-4، تی ان تی،سمتکس و ... است.یکی از ساده ترین راه های استفاده از این مواد منفجره،وصل کردن این گلوله ها به همدیگر است.در این روش برای نمونه 4 یا 5 گلوله توپ 155 میلی متری،گلوله خمپاره یا بسته های انفجاری دارای C-4 و تی ان تی به وسیله چند رشته سیم به یکدیگر متصل می شوند و در یک مسیر در چند نقطه نزدیک به هم قرار می گیرند و در لحظه مناسب توسط شخصی که در فاصله دور پنهان شده است با ارسال یک سیگنال الکترونیکی منفجر می شود.

روش دیگر برای فعال کردن این مواد منفجره،استفاده از تلفن های همراه است.بر روی این بسته های انفجاری گیرنده هایی نصب می شوند که به وسیله امواج تلفن همراه فعال می شوند و بسته انفجاری را منفجر می کنند. بعضی از گروها نیز برای منفجر کردن این بسته های انفجاری، از نیروهای انتحاری به صورت پیاده و یا سوار بر وسایل نقلیه مثل اتومبیل و یا موتورسیکیلت استفاده می کنند.

یکی دیگر از راه های فعال کردن این بمب ها استفاده از پرتو فرو سرخ است.در این روش کاربران با تاباندن پرتو فروسرخ به گیرنده موجود بر روی بسته انفجاری،مکانیزم انفجاری را فعال می کنند.

اما نوع دیگری از این مواد منفجره ارتقا یافته که در عراق و افغانستان بسیار مورد استفاده قرار گرفته و بسیار نیز موثر بوده است "نفوذگرهای شکل گرفته انفجاری" با نام لاتین "Explosively form penetrator یا EFP" هستند.نحوه عملکرد این وسیله انفجاری عموما به این شکل است که در درون یک استوانه فلزی و یا پلاستیکی، مواد منفجره کار گذاشته شده و بر روی این مواد و در بالای استوانه یک صفحه فلزی که عموما از جنس مس است قرار می گیرد.
پس از منفجر شدن مواد داخل سیلندر مورد نظر، صفحه فلزی قرار گرفته بر روی سطح استوانه با سرعت 6 برابر سرعت صوت یا به عبارتی 2000 متر بر ثانیه به سمت جلو رانده می شود. این چنین، پرتابه فلزی با سرعت می تواند به راحتی به بدنه بسیاری از خودروهای زرهی نفوذ کرده و ایجاد خسارت کند.

نکته مورد نظر در مورد این مواد منفجره این است که کاربران این سیستم می توانند مواد منفجره را قبل از رسیدن نیروهای دشمن فعال کنند و این پرتابه می تواند تا فاصله ای در حدود 50 متر را طی کرده و به هدف مورد نظر خود نفوذ کند.

در حال حاضر با توجه به خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق، عمده استفاده از این نوع مواد منفجره در افغانستان است.

برای جلوگیری از خسارت های مالی وجانی نیروهای آمریکایی اعلام کرده اند که برای هر عدد از این مواد منفجره که توسط مردم محلی تحویل داده شود 100 دلار پرداخت خواهند کرد.البته باید توجه داشت که افغانستان سرزمین کوهستانی با راه هایی بسیار صعب العبور است که عملا امکان استفاده از خودروهای بزرگ ضد انفجار مانند بوفالو در آن وجود ندارد و نیروهای مستقر ناچار به استفاده از خودروهایی مثل "هامر" از سری " هاموی" هستند که در برابر این تهدید آسیب پذیر هستند.

درهر حال،صنایع دفاعی نیز به سرعت به این مبارزه وارد شدند.برای نمونه در افغانستان،خودروی Husky با یک کیت مخصوص کشف IED مجهز شده است که شامل یک رادار نفوذگر در زمین می باشد که قابلیت نفوذ در زمین و شناسایی اجسام دفن شده فلزی و غیر فلزی را دارد.این تکنولوژی در سال 2009 در افغانستان عملیاتی شد و ارزش خود را با انجام چندین عملیات کشف و خنثی سازی و یا منهدم کردن IED بدون تلفات انسانی اثبات کرده است.این پیشرفت ها در مورد تجهیزات سربازان نیز به انجام رسیده است.بنا بر اعلام اداره مشترک مبارزه با IED آمریکا،سیستم شناسایی مواد شیمیایی Ahura که اولین سیستم عملیاتی در میدان نبرد است که قابلیت تشخیص مواد منفجره خانگی و تشخیص مواد پایه ای را دارد نیز در عراق و افغانستان عملیاتی شده و موفقیتهایی را نیز کسب کرده است.

طراحی و توسعه نسل دوم از تکنولوژی های کشف و مقابله با IED در کل تبدیل به یکی از مهمترین اولویتهای بخش های دفاعی در سطح جهان برای برنامه های تحقیق و توسعه شده است که خود به نوبه بودجه زیادی را نیز برای پاسخ گویی به نیازها،احتیاج دارند.جدا از بحث مراقبت و کشف،تعداد دیگری از تکنولوژی ها با پتانسیل بالا برای حفظ جان نیروها در مرحله پیشرفت هستند که می توان به سیستم دورایستای بی سیم و مختل کننده اپتیکی پیش از انفجاراشاره کرد.(این تکنولوژی به منظور اختلال در امواج تلفن های همراه که به منظور فعال کردن بمب ها به کار می رود طراحی شده اند.).
بنا بر تخمینهایی پژوهش های وزارت امنیت داخلی آمریکا،تکمیل و عملیاتی کردن نسل بعدی تکنولوژی های ضد IED به بودجه سالیانه بیش 5 میلیارد دلار نیاز دارد. 

بنا به گفته های اداره مشترک مبارزه با IED و تیم های خنثی سازی که به تازگی از عراق و افغانستان بازگشتند،روبات ها یکی از مهمترین ابزارها در زمینه مقابله با IED ها هستند.روباتهای مثل:MARCBot و XBOT و Talon قابلیت پاکسازی جدی را برای نیروهای آمریکایی فراهم می کند و این در حالیست که در ژانویه 2010 نیروهای انگلیسی نیز روبات اژدهای دونده را که روبات پیشرفته و قابل حمل توسط نفر و ایده آل برای شرایط افغانستان است را عملیاتی کردند.همچنین نیروهای آمریکایی از پرنده هایی یوفو مانند مجهز به سنسور های حرارتی و دیگر سنسور ها در مبارزه با IED استفاده میکنند که آنها نیز نتایج درخشانی در کارنامه های خود دارند.
اضافه شدن این تکنولوژی های برتر تضمین می کند که در امر مبارزه دورایستا،روباتها و پرنده های یوفو مانند به عنوان مهمترین جز باقی می مانند.

بر طبق گزارش اداره مشترک مبارزه با IED امروزه دشمن برای کشتن 1 سرباز آمریکایی بایستی 7 عدد IED کار بگذارد.به نظر میرسد که موازنه در حال تغییر است.

به نظر می رسد که حفظ صلح بیش از هر چیز بستگی به مقابله با IED ها دارد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

jmcdgryy09zjx51gb2p.jpg

Knight XV:
شوالیه تلفیقی از بنز وتانک: بعید میدانم ماشینی سراغ داشته باشید که همزمان دارای دو فاکتور قدرت و زیبایی باشد.البته ممکن است این دو فاکتور مهم شما را یاد مدل های مختلف هامر وتوان وجذایت خاص اینمحصول همه کاره بیندازد ،اما باور کنید ماشین دیگری هم وجود دارد که درعین زیبایی وتجهیزات مدرن داخلی ،عنوان قدرتمند ترین خودروی جهان را نیز یدک بکشد .یک شرکت کانادایی به نام کانکوئست ویکل موفق شد ماشینی را طراحی کند که ترکیبی از زیبایی مرسدس بنز المان واستحکام تانک شرمن روسیه را به نمایش بگذارد.این ماشین اعجاب اور knight XV یا همان شوالیه نام دارد که به رغم وزن 6تنی و همچنین 400اسب بخار قدرت،مثل یک هامر کوچک طراحی و ساخته شده است.البته درست است که بدنه این ماشین از بالیستیک نظامی است ودر برابر نارنجک وتیر بار مقامت بسیار بالایی دارد اما طراحی داخلی وراحتی یک مرسدس بنز را برای سرنشینان خود مهیا کرده است .
جالب ان است که این ماشین قدرتمند موقع فرار کردن از مهلکه وحوادث تروریستی به لوازم مختلفی تجهیز شده که ما بیشتر ان ها را در فیلم های جیمز باند وتعقیب وگریزهای عجیب او دیده ایم به عنوان مثال باید به سیستم ایمنی عقب ماشین اشاره کردکه قابلیت چخش دود برای متوقف یا منحرف کردن خودروهای تعقیب کننده را دارد همچنین نشانگر مغناطیسی نصب شده در زیر ماشین نیز می تواند راننده را از وجود بمب های کنترل از راه دور ویا هرگونه سیستم ردیابی را که به ان نصب می شود،مطلع سازد.
کمی صبر داشته باشید چون هنوز برای تعجب کردن زود است .جنس لاستیک ها از جنس لاستیک های هواپیما های مسافربری استکه در مقابل تیر اندازی بسیار مقاوم است .ضمن اینکه هزینه ساخت مدل کامل شوالیه چیزی در حدود 800 هزار دلار است.
ویلیام مایز لین رئیس شرکت سازنده این ماشین ادعا میکند 14 سال تجربه تولید خودروهای مختلف زرهی را دارد که برخی از انها هم اکنون درعراق افغانستان ومناطق جنگی دیگرمورد استفاده قرار می گیرد البته او دست بردار نیست وبه تازگی تیم جدیدی از مهندسان اتو مکانیک شرکتش را مامور کرده تا روی ساخت این خودرو کار کنند .اتفاقا تشکیل این تیم متخصص نیز کار ساز بود وانها توانستند چس از تحقیقات مختلف شیشه های ضد گلولهی بسیار قوی ومستحکمی را برای شوالیه طراحی وتولید کنند.
بهتر است از بحث مقاومت وایمنی این ماشین صرف نظر کرده و به قابلیت ها وامکانات دیگر آن بپردازیم.در حالی که نمای بیرونی شوالیه همانند تانک به نظر می رسد داخل ان از دکراسیون بسیار مجللی برخوردار است به عنوان مثال میتوان به اخرین و جدیدترین تلویزیون ال.ای.دی وامکانات پذیرایی و یخچال وصندلی های چرم درجه 1 اشاره کرد .برای مراقبیت از اطراف خودرو لازم نیست مدام از اینه بغل استفاده کرد،چراکه سرنشینان خودرو میتوانند هر لحظه از طریق 4دوربین مدار بسته که تصاویر را به لب تلپ های انها منتقل میکند اطراف ماشین را به خوبی کنترل کنند .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

62dxencw5knxwwu5ae.jpg

XM-29 OICW،جنگ افزاری از نسل آینده

شاهکاری دیگر از طراحان آمریکایی و آلمانی کمپانی "اِلیانت تِک سیستمز" آمریکا و کمپانی بزرگ "هکلر و کخ" آلمان

پروژه ساخت این اسلحه در اوایل دهه ی 1990 در آمریکا کلید خورد و هدف از این برنامه کنار گذاشتن سلاحهای قدیمی با ساختن نوع جدیدی از سلاحهای انفرادی بود.در اواخر سال 1999 بود که برای اولین بار مجله های نظامی آمریکا به معرفی سلاح انفرادی ایکس XM-29 پرداختند.

سلاح XM-29 اولین نمونه از سلاحهای قرن 21 یا سلاحهای آینده به شمار می رفت.قرار بود سیستم کامپوتری هوشمندی بر روی این نوع اسلحه نصب گردد که به طور زنجیروار با سلاحهای زمینی,هوایی و دریایی میدان نبرد در ارتباط باشد و با آنالیز میدان و تحلیل نیروهای دشمن،ستاد فرماندهی مرکزی را در صدور فرمانهای مناسب راهنمایی کند.همچنین این سیستم کامپیوتری که بر روی سلاح نصب شده به وسیله ی گوشی و نمایشگر های متصل به کلاه آهنی سربازان،آنها را نیز در میدان نبرد راهنمایی خواهد کرد.

XM29 سلاحی ترکیب شده از یک نارنجک انداز 20 میلیمتری نیمه اتوماتیک به عنوان بخش اصلی(مدول HE) است که صورت عمل کننده با گاز فقط در حالت نیمه اتوماتیک شلیک میکند.این بخش با طرح بول پاپ ساخته شده است و از یک خشاب جاسازی شده در قنداق تغذیه میشود.لوله ی دارای خان نیز نارنجک های 20 میلیمتریHEAB که کوتاه شده High Explosive Air Bursting است را با دقت قابل قبولی تا مسافت 100 متری شلیک میکند;همچنین میتواند با دقت نارنجک های دیگر را تا فاصله ی 100 متری به داخل سنگرها و استحکامات نظامی دشمن پرتاب نماید.نوع نارنجک های قابل پرتاب از این اسلحه تنوع چشمگیری دارد،از انواع اشک آور و دودزا تا نوع خوشه ای یا آتش زا. گلوله ی 20 میلیمتری قدرت تخریب بالایی تا حد شعاع 5 متر را داراست.در حالت استاندارد فقط یک ماشه برای شلیک نارنجک انداز و تفنگ تهاجمی منظور شده است.البته امکان اینکه دسته ی مستقلی برای نارنجک انداز ساخته شود وجود دارد.

بخش دیگر یک تفنگ تهاجمی 56.5 میلیمتری(مدول KE) است.
سیستم شلیک اتوماتیک سلاح ایکس XM-29 میتواند تا 800 گلوله در دقیقه شلیک کند و برد موثر این سلاح در برخی منابع تا 900 متر عنوان شده است.گلوله های انفجاری,علامتگذاری,ضد زره,گلوله های معمولی 5.56 میلیمتری از جمله گلوله های مورد استفاده ی این سلاح میباشند.

هر دو سیستم فرعی و همچنین سیستم شناسایی هدف/کنترل آتش(TA/FCS)در یک واحد قابل حمل توسط یک کاربر،جمع شده اند.
سیستم شناسایی هدف/کنترل آتش این اسلحه پیچیده ترین و گران ترین بخش این سلاح است.این بخش از سلاح تشکیل شده از دوربینی با 7 وضعیت دید است که میتوان به وضعیت دید در شب,دید فرو سرخ, دید فرو سرخ از پشت اجسام,دید با جزئیات فاصله و نوع پوشش دشمن(تخمین اینکه دشمن مورد نظر جلیقه به تن دارد یا خیر) و... اشاره کرد.
این دوربین امکان دید را در تاریکی مطلق به میزان 60 در صد امکان پذیر میسازد.تصویر ساز حرارت هدف،تنظیم کننده ی فیوز سر جنگی،حس گر های گرمای محیطی،قطب نما،مسافت یاب لیزری و کامپیوتر بالستیک که توانایی جستجو و نشانه گیری را در 24 ساعت شبانه روز و در تمامی شرایط آب و هوایی دارد از دیگر توانایی های این دورین اند.

سیستم پیشرفته ی شناسایی هدف/کنترل اتش TA/FCS روی نارنجک انداز با رابطه های انتقالی داده ی مخصوصی قابل نصب است.بنابراین اطلاعات گرفته شده از TA/FCS به فیوز سر جنگی فشنگ هوشمند نارنجک انداز منتقل شده و اطلاعات هدف و نحوه ی در گیری با آن را مشخص میکند.این فیوز ها که فقط در انواع مهمات 20 میلیمتری انفجار شونده در هوا قبل از برخورد به کار میروند برای تاثیر بیشتر در چند حالت مختلف منفجر میشوند.این حالت های مختلف شامل انفجار در طی برخورد مستقیم،انفجار در هوا قبل از برخورد با توجه به مسافت از پیش برنامه ریزی شده(در انواع پیشرفته)و حالت انفجار در چند هزارم ثانیه بعد از عبور از شیشه میباشد.در تمام حالت های انفجار سر جنگی ترکش شونده موجب وارد آوردن خسارات کلی به هدف می شود.یکی از بزرگترین مزیت های این سلاح همان طور که گفته شد امکان برنامه ریزی کردن سر جنگی با توجه به اطلاعات در یافت شده از TA/FCS برای انفجار در یک مسافت مشخص و از پیش تعیین شده است.

محاسبه ی مسافت با توجه تعداد و طول خان در لوله و سپس تعداد گردش سر جنگی در حال نزدیک شدن به هدف انجام میگیرد.یکی از کاربرد های جالب این سلاح در از بین بردن افراد در داخل سنگر ها است به طوری که با توجه به مسافت برنامه ریزی شده سر جنگی از دیوار عبور کرده و در داخل سنگر منفجر میشود و یا بعد از عبور از دیوار سنگر در یک متری دیوار و در بالای سر فرد داخل سنگر منفجر میشود و ترکش ها را به اطراف پراکنده میکند که میتواند نزدیک سر افراد داخل سنگر باشد.این مزیت فوق العاده نیاز به شلیک دقیق را بر طرف کرده است و قابلیت کشندگی سلاح را به شدت افزایش داده است.یکی دیگر از مزیت های بی نظیر سر های جنگی انفجاری،وابسته نبودن آن به مسافت برای تاثیر بیشتر است.ناگفته نماند که از تاثیر گلوله های معمولی در نتیجه ی کاهش سرعت با افزایش مسافت،کاسته میشود.

در صورت به وجود آمدن مشکل در این سیستم فقط حالت اصابت مستقیم نارنجک انداز مورد استفاده قرار میگیرد

البته برای افزایش ضریب ایمنی و در امان ماندن غیر نظامی ها در مناطق درگیری در هر حالت 8 ثانیه بعد از شلیک در صورت اصابت نکردن به هدف و یا منفجر نشدند در هر مسافتی سر جنگی خود را از بین میبرد و یا به اصطلاح خود کشی می کند.

بزرگترین ضعف سر های جنگی انفجاری 20 میلیمتری پیچیدگی فوق العاده ی فیوز های الکترونیکی یا مغز گلوله و بالا بودن هزینه ی ساخت این مهمات است.هر کدام از این گلوله های انفجاری در حدود 20 دلار هزینه دارد.البته ناگفته نماند که به اصطلاح مرمی این سرهای جنگی از دو قسمت مجزا تشکیل شده است که به فیوز الکترونیک یا کامپیوتر مرمی در وسط این دو قرار میگیرد.برای کاهش هزینه ها امکان استفاده از سرهای جنگی ساده تر و یا فشنگ های 20 میلیمتری ضد زره اصابت مستقیم نیز امکان پذیر است.

تحقیقات انجام گرفته تا کنون این بوده که XM29 حدود 500 درصد
(5 برابر) از سلاح های موجود موثر تر است.لازم به ذکر است که قیمت یک قبضه از این سلاح 10 هزار دلار بوده که 10 برابر یک تفنگ استاندارد M16 است.

سلاح XM-29 زمانی که ساخته شد اوج فناوری آن زمان را شامل میشد و نشان داد یک سلاح انفرادی میتواند به اندازه ی یک تانک در میدان نبرد خطرناک و کارآمد باشد.

اما تنها چند نمونه ی اولیه از سلاح XM-29 ساخته شده بود و این تحلیل های نظامی و گمانه زنی ها در مورد این سلاح تا اوایل سال 2000 ادامه داشت.در این سال بود که برای اولین بار این سلاح با قدرتی بی نظیر به جهانیان معرفی شد.شرکت آلمانی معروف هکلر و کخ در ساخت سلاح XM-29 با شرکت آمریکایی الیانت تک سیسمتز همکاری کرد و نتیجه این همکاری 10 ساله در سال 2004 با تعدادی محدود وارد خدمت شد انبوه سازی این سلاح در سال 2008 به پایان رسید.

ویژگی ها:

کشور های سازنده:آمریکا و آلمان
کمپانی های طراحی کننده و سازنده:"اِلیانت تِک سیستمز" آمریکا و کمپانی بزرگ "هکلر و کخ" آلمان
وزن:8.2 کیلوگرم
طول:89.0 سانتیمتر

طول لوله و کالیبر:
طول لوله تیربار و کالیبر:25.0 سانتیمتر،کالیبر 5.56x45 میلیمتری ناتو
طول لوله نارنجک انداز:46.0 سانتیمتر،کالیبر 20x85 میلیمتری

سرعت شلیک:800 گلوله در دقیقه

گونه ها:2 اسلحه XM-8 و XM-25 فرزندان(گونه های) این این تفنگ میباشند که از جدا شدن بخش نارنجک انداز از بخش تفنگ تهاجمی به وجود آمدند.
XM-8 بخش تیربار این تفنگ و XM-25 بخش نارنجک انداز با ویژگی های بهتر و بروز شده و برد بیشتر و موثر تر را به ارث برد.
 

ویرایش شده توسط Mr.Se❼en
لینک به دیدگاه
Share on other sites

ryfi72p1243ihyxb9n41.jpg

boeing x-45A 
درباره ی بوئینگ x-45


بوئینگ ایکس-۴۵ (به انگلیسی: Boeing X-45) نام یک هواپیمای بدون سرنشین ساخت شرکت بوئینگ آمریکا است.
پروژه ساخت این هواپیما زیر نظر دارپا و برای نیروی هوایی آمریکا قرار دارد.
بعد از جنگ جهانی دوم انقلابی در صنعت هوافضا و تکنولوژی های وابسته به آن رخ داد. صنعت راداری به قدری پیشرفت کرد که دیگر شرکت های هواپیماسازی مجبور به ساخت هواپیماهای رادار گریز (Stealth) شدند ولی با این حال نیز به دلیل نقایص فنی و بسیاری از مشکلات دیگر باز هم تلفات داشتند. این تلفات در جنگ دو قسمت بود یکی تلفات مالی که حاصل از دست دادن هواپیماست. دومی که مهم تر از اولی است تلفات جانی است که حاصل از دست رفتن خلبان و خدمه است. بارها در بسیاری از جنگ ها دیده ایم که خلبانان مطرح و مجرب تنها با اثابت یک موشک حتی وقت پرتاب (Eject) هم نداشتند و جان خود را از دست داده اند.
مرگ یک خلبان آموزش دیده برای یک نیروی هوایی بسیار سخت است زیرا تا بتواند کسی را جایگزین او کند سال ها زمان می خواهد.
در این راستا شرکت های هواپیماسازی شروع به ایجاد تکنولوژی خاصی کردند که دیگر احتیاجی به شخص یا اشخاص نداشته باشد در چنین صورتی در هر نیروی نظامی دیگر خبری از تلفات جانی نیست و مهم تر از آن در نیروهای نظامی مانند هوایی یا دریایی و حتی زمینی احتیاج به استخدام افراد کمتری است. گسترش این تفکر باعث پدید آمدن هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) شد. این هواپیماها از شاهکارهای همکاری مهندسان هوافضا و مهندسان گروه های الکترونیک کامپیوتری هستند و علاوه بر طراحی بسیار دقیق، احتیاج به هدایت از راه دور هم دارند که در این مقاله یکی از شگفت انگیزترین محصولات شرکت بوئینگ را که یک UAV است برای شما معرفی می کنم. UAV مخفف (Unmanned Aerial Vehicle) است که برگردان آن به فارسی معنی وسیله هوایی بی سرنشین می شود. در بین هواپیماهای بی سرنشین، گروه های متفاوتی وجود دارد؛ یکی از این گروه ها که در قرن جدید بسیار گسترش پیدا کرده و اکثر کشورهای پیشرفته بر تکنولوژی آن تمرکز کرده اند هواپیماهای بدون سرنشین جنگی (یو سی ای وی = UCAV) هستند که حرف C در آن از ابتدای کلمه Combat برداشته شده است.

یکی از قهارترین پرندگان بدون سرنشین جنگی حاصل سال ها تلاش مهندسان طراز اول شرکت بوئینگ با نامX-45 هم اکنون در حال انجام تست های پایانی پرواز است که در این مقاله این مخلوق عجیب را برایتان معرفی می کنم.
پروژه ساخت X-45 را می توان حاصل اعتلاف دو ارگان عظیم کشور آمریکا دانست. نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و مجمع تحقیقات پیشرفته دفاعی آمریکا که تصمیم به ساخت مدرن ترین هواپیمای بی سرنشین گرفتند بعد از مدتی رنگ و روی این پروژه بر ساخت یک هواپیمای بی سرنشین جنگی عوض شد. این هواپیمای بی سرنشین قادر است به راحتی از سخت ترین دیوارهای دفاعی دشمنان عبور کند و به سمت هدف پرواز کند. این پرواز با کمترین خطر انجام می شود زیرا با این که خلبان ندارد ولی از چندین کانال هدایتی راهنمایی می شود.
در آوریل سال ۱۹۹۹ میلادی نیروی هوایی آمریکا و مجمع تحقیقات پیشرفته دفاعی آمریکا قراردادی را مبنی بر ساخت و تست پروازی دو فروند هواپیمای بی سرنشین جنگی بستند. از این زمان به بعد پروژه UCAV به شرکت بوئینگ واگذار شد و مراحل ابتدایی آن در بخش فانتوم وورکس ـ یکی از بخش های عظیم شرکت بوئینگ ـ انجام شد. در جهت ارتقای سیستم های هدایتی شرکت بوئینگ از بخش سیستم های دفاعی اش واقع در شهر سنت لوییس ایالت میسوری نیز استفاده کرد.
اولین مدل نمونه با نام X-35Aدر ماه می سال ۲۰۰۲ پرواز کرد و دومین نمونه پروازی نیز در نوامبر سال ۲۰۰۲ پرواز کرد. در کل تست های پروازی این پرنده بدون سرنشین به سه دسته تقسیم شد که تمامی آنها تا پایان مارس ۲۰۰۳ با موفقیت انجام شد.
بعد از تست ها نام آن به X-45A تغییر کرد و شرکت بوئینگ که هنوز هم تمام انتظاراتش از این طرح برآورده نشده بود دست به ساخت یک نمونه جدید با نام X-45B زد که نسبت به طرح قبلی کمی بزرگتر بود و توانایی های مانوری و هدایتی بهتری داشت. در این نمونه جدید دیگر می توان تمام تکنولوژی رادارگریزی را به وضوح دید. دو محفظه داخلی برای حمل تسلیحات و جنگ افزارها ساخته شده که یکی از خصوصیات بارز رادارگریزی است؛ زیرا جنس بدنه X-45 از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده در صورتی که سطح خارجی موشک ها چنین خصوصیتی را ندارد و باید از دید رادارها محفوظ باشند.
ماده اصلی بدنه را آلومینیم فراگرفته که اکثراً با روکشی از مواد کامپوزیت (اپکس گرافیت) پوشانده شده است. جایگاه موتور داخلی است و نمی توان آن را دید که این هم یکی از بهترین خصوصیات رادارگریزی است.
ورودی هوای موتور نیز به خوبی نمایان نیست ولی دو قسمت خروجی هوا (nozzle) در عقب این پرنده در دید است.
این هواپیما از لحاظ اندازه های ابعادی به گونه ای ساخته شده است که هواپیماهایی مانند C-5 و C-17 می توانند آنها را به راحتی حمل کنند.
این موجود پرنده ۲/۸ متر طول، ۱ /۲ متر ارتفاع و فاصله دوسر بال آن به ۳/۱۰ متر می رسد. بدون دم است. وزن خالص آن ۳۶۲۸ کیلوگرم است و با این وجود می تواند ۱۳۶۰ کیلوگرم بار را با خود حمل کند. شرکت هانی ول یک موتور با تمامی خصوصیات رادارگریزی را با مدل F124-GA-100 برای این پرنده بدون سرنشین ساخته است که می تواند ۸۷۰ نیوتن نیروی پیشران تولید کند. مدل بعد از آن یعنی
X-45B از مدل A بزرگتر بود زیرا ابعاد آن گسترده تر شده بود. فاصله دوسر بال آن ۳/۱۴ متر، بدنه اصلی آن ۷/۹ متر و وزن خشک آن ۶۳۵۰ کیلوگرم بود و می توانست ۱۶۳۰ کیلوگرم را با خود حمل کند ولی تفاوت اصلی مدل A و B در موتور آنها بود. موتور مدل B را شرکت مجرب جنرال الکتریک ساخت.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

v5rfe0tdwqm9amzlnggt.jpg

ال‌جی‌ام-۱۱۸ پیسکیپر
موشک ال جی ام-۱۱۸ پیسکیپر (حافظ صلح) (LGM-118 Peacekeeper) که با نام MX missile نیز شناخته می شود، یک موشک بالستیک قاره پیما می باشد که ساخت و توسعه آن از سال ۱۹۸۶ میلادی توسط ایالات متحده امریکا آغاز شده است. پیسکیپر موشکی با قابلیت هدف گیری مستقل چندگانه است. این موشک می تواند تا تعداد ۱۰ عدد موشک واردشونده در جو را حمل نماید، که هرکدام با یک کلاهک موشکی ۳۰۰ کیلوتنی W۸۷/ام کا-۲۱ آر وی اس (MK-21 RVs) (نزدیک به ۲۰ برابر قدرت بمبی که در طول جنگ جهانی دوم روی هیروشیما انداخته شد) مجهز شده است. [۱] نزدیک به ۵۰ عدد از این موشک پس از یک دوره توسعه طولانی و پرزحمت ساخته شد و که دیگر غیرفعال شده‌اند.

بر اساس پیمان استارت ۲ (پیمان استارت : پیمان کاهش تسلیحات استراتژیک) که هیچ گاه با قدرت به اجرا در نیامد، موشک ها می بایست تا سال ۲۰۰۵ میلادی از زرادخانه هسته ای ایالات متحده امریکا پاک سازی می شدند، موشک ال‌جی‌ام-۳۰ مینیتمن به عنوان تنها نوع موشک های بالستیک قاره پیمای زمین به زمین ایالات متحده بر اساس این پیمان از زرادخانه هسته ای امریکا خارج شده است.
با وجود پایان یافتن و منتفی شدن پیمان استارت ۲، آخرین موشک ال‌جی‌ام-۱۱۸ پیسکیپر (نه کلاهک های موشکی آن) در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۵ از خدمت خارج شد. برنامه کنونی تعویض ۵۰۰ عدد از کلاهک های موشکی W۸۷/ام کا-۲۱ از خدمت خارج شده پیسکیپر ها به به مینیتمن ۳ می باشد. از جمله دلایل گفته شده برای از خدمت خارج کردن موشک های بالستیک قاره پیمای پیسکیپر، عدم دستیابی به اهداف برنامه بوده است.

راه اندازی شرکت خصوصی اربیتال ساینسس کورپوریشن (Orbital Sciences Corporation) سیستم پرتاب موشک Minotaur IV (سیستم پرتاب موشک غیرنظامی چهار مرحله ای) را توسعه داد.
ساخت و گسترش موشک بالستیک قاره پیمای مینیتمن در سال ۱۹۶۲ آغاز گردید و به طور مرتب ادامه یافت. محدوده دقت احتمال خطای دایره ای (CEP) آن ۰٫۶ تا ۰٫۸ مایل دریایی می باشد و قابلیت حمل یک کلاهک موشکی به وزن کمتر از ۱ مگاتون را دارد این بدان معنی است که موشک نمی‌تواند به اهداف سخت مانند سیلوهای موشکی حمله کند. این ویژگی در مدل های اولیه برای حمله به اهداف راهبردی مانند شهرها و فرودگاه ها محدودیت ایجاد کرد و سیستم به عنوان یک سلاح واکنش سریع (Counterforce) توانایی کمی داشت و یا حتی فاقد توانایی یک سلاح واکنش سریع بود.
در چنین شرایطی این امکان وجود داشت که اتحاد جماهیر شوروی نختستین حمله خود را با تعداد محدودی کلاهک موشکی به ناوگان موشک های بالستیک قاره پیمای ایالات متحده انجام دهد و بدین ترتیب امریکا را بدون هیچ موشکی که قادر به حمله به ناوگان موشکی باقی‌مانده آن ها باشد باقی می گذاشت. این برای امریکا مشوقی بود تا جهشی سریع برای اطمینان یافتن از آسیب پذیر نبودن موشک هایش بر روی زمین پیدا کند. اما با این عنوان در درجه اول شهرها مورد هدف قرار می گرفتند، این نیازمند یک تمرین حمله نظامی در مقابل یک حمله غیرنظامی بود، چیزی که سیاستمداران به عنوان یک مشکل جدی در نظر گرفتند.
در آوریل ۱۹۶۴ ایالات متحده تعداد بیشتری موشک بالستیک قاره پیما (موشک بالستیک قاره‌پیما) نسبت به بمب افکن های راهبردی در اختیار داشت، که این نگرانی را افزایش می داد.
ادامه کار روی مینیتمن منجر به تولید مینیتمن ۲ در ۱۹۶۲ گردید، مینیتمن ۲ شامل دو پیشرفت کلیدی بود. سیستم ناوبری اینرسیایی جدید ان اس-۱۷ (NS-17) احتمال خطای دایره ای را به ۰٫۳۴ مایل دریایی بهبود داد، و این کافی بود تا موشک بتواند اهداف سخت را مورد اصابت قرار دهد. به همان اندازه مهم، سیستم هدایت گنجایش هشت هدف از پیش انتخاب شده را فراهم ساخت. این موضوع به سیستم اجازه می داد تا نخستین حمله را تحمل کند و به سمت موشک های باقی‌مانده دشمن نشانه گیری کرده و شلیک کند. در برابر یک حمله محدود، همه موشک های اتحاد جماهیر شوروی در یک زمان شناسایی و هدف گیری می شد، این یک مزیت عمده راهبردی برای ایالات متحده بود. با این وجود مشکل حمله تمام عیار به ناوگان موشک های بالستیک قاره پیمای ایالات متحده که ممکن بود با پیشرفت اتحاد جماهیر شوروی صورت بگیرد حل شد. وجود نیروی موشک های بالستیک قاره پیما، بحرانی برای تسلیحات استراتژیک بود و نیروی هوایی امریکا به طور فزاینده ای علاقه‌مند به راه های جدیدی برای ایمن نگه داشتن موشک هایش از چنین حمله ای شد.
نیروی هوایی ایالات متحده امریکا در روزهای نخست توسعه نیروی موشک های بالستیک قاره پیمای خود به پایه مهندسی شرکت تی آر دبلیو (TRW) وابسته بود، در ۱۹۶۰ تعدادی از مهندسان شرکت تی آر دبلیو و دیگر مهندسان در برنامه موشک های بالستیک قاره پیما بر اساس فرم شرکت آئرو اسپیس کورپوریشن ( Aerospace Corporation) درگیر شدند، آن ها در ابتدا بر روی پروژه مرکوری اسپسیس کرافت (Mercury spacecraft)، ایکس-۱۰ دایناسور (X-20 Dynasoar) و دیگر پروژه های موشک های بالستیک قاره پیما کار می کردند، در سال ۱۹۶۴ نیروی هوایی از آن ها خواست تا طیف گسترده‌ای از راه حل های موشک های بالستیک قاره پیمای مستحکم، تحت نام گلدن آرو (Golden Arrow) را مورد بررسی قرار دهند. این پروژه تسلیحات موشکی جاده ای، ریلی،زیردریایی و هوایی را شامل می شد، یکی از این موشک های پیشنهاد شده یک سیستم موشک بالستیک هوا به زمین به نام گلدن آرو (فلش طلایی) بود. نام پیشنهاد شده برای یک هواپیمای عظیم (در آن روزها) با موتور توربوپراپ که قادر بود هشت موشک را به مدت دو روز حمل نماید، موشک هایی که از پشت رها شده، سپس با یک چتر فرود به حالت عمودی در آمده و شلیک می شوند، به عنوان بخشی از تحقیق، شرکت آئرو اسپیس همچنین ترکیبی از یک موشک و پرتاب کننده را ارائه کرد که به اندازه ای کوچک بود که می شد دو تای آن ها را در هواپیمای موجود سی-۱۴۱ استارلیفتر (C-141 Starlifter) حمل کرد که می توانست تقریباً در هر فرودگاهی بنشیند، مجهز شده و پرواز کند، و این موضوع در زمان بحران های شدید بایست در فرودگاه های همه جانبه امریکا گسترش می یافت.
در پایان، آن ها همچنین موشک های متعارفی را در سیلوهای فوق سخت معرفی نمودند که در سمت جنوبی کوه ها در خاک قرار می گرفت، در نتیجه زمانی که موشک های دشمن از سمت شمال نزدیک می شدند در سمت شمال کوه ها منفجر می شدند و دیگر قادر به ضربه زدن به سیلوهای واقع در قسمت جنوبی نبودند، جای گذاری درست موج انفجار را در فاصله ۵٫۰۰۰ فوتی از سیلوها نگه می داشت.

خدمت از ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۵
سازنده بویینگ، مارتین ماریتا، TRW و شرکت هوافضای دنور
تاریخ تولید ۱۹۸۶ میلادی
وزن ۹۵٫۷۵ تن
طول ۲۱٫۸ متر
قطر ۲٫۳ متر
موتور مرجله اول: ۵۰۰٫۰۰۰ lbf موتور سوخت جامد مدل اس آر۱۱۸ ساخت تیوکل (Thiokol)
مرحله دوم: موتور سوخت جامد مدل اس آر۱۱۹ ساخت شرکت Aerojet General
مرحله سوم:موتور سوخت جامد مدل اس آر۱۲۰ ساخت شرکت Hercules
دقت ۱۲۰ متر CEP (احتمال خطای دایره ای)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

g1lrph0fhq5y15usklr.jpg

جوهر نامريي (باکتری های اصلاح شده) :
جوهر نامريي را فراموش كنيد! باكتريهاي اصلاح ژنتيكي شده، اكنون پيام‌ جاسوسان را در خود پنهان مي‌كنند. 
به گزارش ايسنا، اين شيوه جديد كه پنهان‌نگاري با مجموعه ميكروب‌هاي چاپ‌شده نام دارد، از مجموعه‌اي از گونه‌هاي اي‌كولاي اصلاح شده با پروتئين‌هاي فلورسنت كه در طيفي از هفت رنگ مي‌درخشند، استفاده مي‌كند. 
هر بخش پيام با دو رنگ رمزگذاري مي‌شود كه 49 تركيب ممكن را بوجود مي‌آورند. اين تركيبات براي حروف الفبا، اعداد 0 تا 9 و چند نماد ديگر كافي خواهد بود. 
به گفته «ديويد والت»، شيميدان دانشگاه «تافتز» كه رهبري اين پژوهش را بر عهده دارد، اين شيوه حتي مي‌تواند در كاربردهاي جاسوسي استفاده شود.
پيامها در ظرف آگار در آزمايشگاه پرورش يافته، سپس به يك غشاي نازك منتقل شده و مي‌توان آن را با پست به گيرنده ارسال كرد. اين غشا در شرايط عادي، نانوشته به نظر رسيده؛ هنگامي آشكار مي‌شود كه گيرنده، اين باكتري را به يك محيط كشت و پرورش مناسب منتقل كند. 
اصلاح ژنتيكي، علاوه بر ارائه رنگ‌هاي مختلف فلورسنت به باكتريها، همچنين محيط كشت مناسب آنها براي پاسخگويي را تعريف مي‌كند؛ از اين رو نوع محيط كشت مي‌تواند مانند يك كليد مخفي عمل كند. براي مثال، باكتري‌هاي مهندسي شده با توانايي مقاومت در برابر آنتي‌بيوتيك خاص، تنها زماني به نماي يك پيام مي‌پردازد كه با يك ماده شيميايي خاص مواجه شود. در غير اين صورت، وجود هر آنتي‌بيوتيك ديگر، باعث توليد چيزهاي نامفهوم شده يا حتي ممكن است يك پيام اخطار براي استفاده از كليد اشتباه ارسال شود. به گفته «والت»، تركيب تعدادي از ويژگي‌هاي ژنتيكي مي‌تواند منجر به توليد هزاران كليد محتمل شود. 
حتي مي‌توان باكتريهايي توليد كرد كه ويژگي‌هاي فلورسنت خود را در طول زمان از دست داده و پيام‌هاي خود تخريب شونده را ايجاد كند. 
اين شيوه جديد البته اولين مثال از رمزنگاري زيستي نبوده و پيش از اين دانشمندان به پنهان كردن پيامها در دي‌ان‌اي پرداخته‌اند؛ اما به ادعاي «والت»، اين شيوه از كاربري آسان‌تري برخوردار است؛ چرا كه براي استفاده از شيوه دي‌ان‌اي حتما بايد در اين حوزه فعاليت داشته باشيد. 
با اين حال رمز باكتريايي از تراكم اطلاعات بسيار كمتري برخوردار بوده و اندازه پيام را محدود مي‌كند.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

8sj6z9ucycf7c9t43y4b.jpg

سوخو-۴۷
سوخو-۴۷ (Су-47) مشهور به برکوت (به روسی: Беркут) به معنی «عقاب طلایی»، یک هواپیمای جنگنده مافوق صوت روسی با بال‌های رو به جلو و ساخت شرکت سوخو است. تنها نمونه هواپیمای سوخو-۴۷ تولید شده، به عنوان اثباتگر تکنولوژی‌های پیشرفته انجام وظیفه می‌نماید و ساخت دومین نمونه آزمایشی این هواپیما نیز کنار گذاشته شد. فناوری‌های تازه‌ای که برای نخستین بار در سوخو-۴۷ بکار رفت، در توسعه برنامه جنگنده نسل پنجم روسیه استفاده شده‌است.
طرح اولیه سوخو-۴۷، ابتدا به نام S-37 شناخته می‌شد و شرکت سوخوی، مدتی بعد و در سال ۲۰۰۲، هواپیما آزمایشگر تکنولوژی‌های پیشرفته‌اش را به سوخو-۴۷ نام‌گذاری مجدد نمود؛ ضمن اینکه با نام مستعار Berkut به معنی عقاب طلایی نیز شناخته می‌شود. سوخو-۴۷ در اصل به عنوان بستری جهت انجام آزمایش‌های مهم روسها در زمینه مواد کامپوزیت و سیستم‌های پیچیده دیجیتال کنترل پرواز (FBW) ساخته شد. سوخو-۴۷ با بهره‌گیری از بالهای رو به جلو، توانمندی انجام مانورهای بسیار عالی را دارد و قادر است در زاویههای حمله‌ای به اندازه ۴۵ درجه و بیشتر نیز اقدام به عملیات نماید. مؤسسه مطالعات هوایی تساگی (TsAGI) مدتها بود که از مزیت‌های فراوان بالهای رو به جلو اطلاع یافته بود. عمده این دانش به واسطه به غنیمت گرفته شدن یک فروند بمب‌افکن جت یونکرس287 ساخت آلمان نازی بدست آمده بود.

بالهای رو به جلو، نسبت به اغلب طرح بالهای سنتی، باعث کسب بیشترین میزان نیروی کشش شده، لحظات خمیدگی بالها را کم کرده و زمان وقوع واماندگی یا استال را به تأخیر می‌اندازند. در زاویه‌های حمله بالا، نوک بالها در وضعیت غیر واماندگی باقی می‌مانند و بدین جهت هواپیما قادر میشود کنترل خود را با استفاده از سطوح متحرک حفظ نماید. بالهای رو به جلو، نیروی زیادی جهت از هم گسیختن (واگرایی) بالهایی که از مواد معمولی ساخته شده‌اند تولید می‌کنند. به تازگی که استفاده از مواد کامپوزیت در ساخت بدنه هواپیما رواج یافته‌است، امکان طراحی هواپیمایی با بالهای رو به جلو را میسر میسازد.

همانند همتای غربی خود، یعنی جت ایکس-۲۹ ساخت گرومن، سوخو-۴۷ نیز یک طرح مفهومی اثباتگر فناوری است و قرار است به عنوان بستری جهت پایه‌گذاری نسل آینده جنگنده‌های روسی به کار گرفته شود. چنین هواپیمایی نه تنها باید همانند اف-۲۲ پیشرفته باشد، بلکه باید به عنوان بستری جهت بهره‌گیری از فناوری‌های نوین در جنگنده‌ای چون میگ ۱، ۴۴باشد. با تمام این اوضاع، شرکت سوخو اکنون تلاش دارد تا سوخو-۴۷ را به نیروی هوایی روسیه و سایر مشتریان خارجی به صورت جنگنده‌ای مطابق نیازشان، بفروشد.
سوخو-۴۷ از نظر اندازه‌ها، بسیار به طرح جنگنده‌های بزرگ ساخت سوخو نظیر سوخو-۳۵ شباهت دارد. به منظور کاهش هزینه‌های طراحی، قسمت جلویی بدنه، دم و ارابه‌های فرود سوخو-۴۷، از جنگنده‌های خانواده سوخو-۲۷ قرض گرفته شده‌است. با این حال، در طراحی هواپیما، به کاهش اثر ایجاد شده روی صفحه رادار توجه شده‌است. برای رسیدن به این هدف، از مواد جذب کننده اشعه رادار، محفظه درونی نصب جنگ‌افزار و فضایی جداگانه ویژه نصب یک رادار پیشرفته استفاده شده‌است. با وجود آنکه طرح هواپیمای ایکس-۲۹ آمریکایی، یک جنگنده مفهومی و تحقیقاتی در دهه ۱۹۸۰ به شمار می‌رفت، سوخو-۴۷ با اندازه‌ای برابر دو برابر ایکس-۲۹، در قیاس با رقیب آمریکایی خود، بسیار به یک جنگنده رزمی و عملیاتی شباهت نزدیک پیدا می‌کند.

به منظور رفع مشکل پیچش حول محور افقی (wing-twisting) در بالهای رو به جلو، در ساخت بالهای سوخو-۴۷، به طور گسترده و با دقت فراوان از مواد کامپوزیت استفاده شده‌است تا به هنگام انجام مانورهای سنگین یا پرواز در زاویههای بالا، ساختمان بال به هنگام پیچش، مقاومت کافی از خود نشان دهد و الگوی آیرودینامیکی را خود حفظ نماید. با توجه به مساحت زیاد بالها در سوخو-۴۷، در این هواپیما می‌توان سیستم تا شدن برای بالها تعبیه نمود تا هواپیما درون آشیانه‌های نیروی هوایی روسیه قابل جای‌گیری باشد. همانند نمونه پیشین یعنی سوخو-۳۷، سوخو-۴۷ به دلیل بهره‌مندی از یک جفت پیش‌دم، در طبقه‌بندی هواپیماهای سه‌باله (triplane) قرار می‌گیرد. موضوع جالبتر اینکه در قسمت دوّم سوخو-۴۷، دو زائده تیرک‌مانند غیرهم‌اندازه تعبیه شده‌است که در یکی رادار عقب‌نگر و در دیگری چتر ترمز تعبیه می‌شود.

نوع هواپیما اثباتگر تکنولوژی
شرکت سازنده سوخو
طراحی شده توسط میخائیل پاگاسیان
دفتر طراحی سوخو
نخستین پرواز ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۷
تاریخ بکارگیری ژانویه ۲۰۰۰
وضعیت کنونی آزمایشی
بکارگیرنده(ها) نیروی هوایی روسیه
تعداد ساخته‌شده ۱ فروند
بهای هر فروند ۷۰ میلیون دلار آمریکا

لینک به دیدگاه
Share on other sites

5pt685pqnf5m358zeld.jpg

آشنایی با سوپر هورنت: F/A-18E/F Super Hornet
جنگندهء چندماموریتهء F/A-18E/F موسوم به «سوپرهورنت» در واقع مدلی ارتقاء یافته از جنگندههای مدل C و D می باشد که پیشتر قابلیت عملیات در شب به آنها افزوده شده بود. سوپرهورنت فرماندهی گروه عملیات رزمی هواپیماهای ناونشین را فراهم خواهد آورد زیرا دارای برد پروازی بیشتر و قابلیت حمل مهماتی است که توسط جنگنده های بازنشستهء A-6 حمل میشود.
مدلهای E و F (نسبت به مدلهای قبلی) دارای 4.2 فوت درازای بیشتر، 25% مساحت بال بیشتر و قابلیت حمل 33% بیشتر سوخت در مخازن داخلی هستند که این سوخت اضافه تا 41% برد عملیاتی و تا 50% استقامت پروازی آنها را افزایش میدهد.
در سوپرهورنت همچنین دو جایگاه حمل مهمات باهم ادغام شدهاند. این به معنی افزایش میزان بارگذاری مهمات به دلیل مخلوط کردن محل بارگذاری انواع جنگ افزارهای هوا به هوا یا هوا به زمین میباشد.
سوپرهورنت همچنین میتواند انواع مختلفی از تسلیحات به اصطلاح هوشمند را حمل کند. از جملهء این مهمات میتوان به جدیدترین بمبهای هدایت شونده به وسیلهء ماهواره نظیر JDAM و JSOW اشاره کرد.
سوپر هورنت می تواند 17.750 پاوند (8032 کیلوگرم) مهمات را در 11 مقر خارجی حمل تسلیحات بارگذاری نماید. این جنگنده دارای راداری مخصوص کار در همه نوع شرائط آب و هوایی است که دارای توانایی رهگیری اهداف هوایی و سیستمی جهت افزایش دقت در پرتاب بمبهای عادی یا هدایت شونده است.
دو محل بارگذاری در نوک بالها، چهار مقر در زیر بالها برای حمل سوخت یا مهمات هوا به زمین و دو مقر در زیر بدنه و نزدیک دماغهء هواپیما جهت نصب موشکهای هوا به هوای اسپارو یا غلافهای شناسایی و یک محل در مرکز بدنه برای حمل مخازن سوخت یا تسلیحات هوا به زمین است. ضمن اینکه یک مسلسل 20 میلی متری از نوع M61 A1 Vulcan در نوک هواپیما تعبیه شده است.
میزان حمل بارگذاری در سوپرهورنت به میزان 9000 پاوند افزایش یافته است و قدرت موتور آن نیز از کشش 36000 پاوند به 44000 پاوند افزایش یافته است. در این جنگنده از دو موتور پرقدرت توربوفن ساخت جنرال الکتریک به نام F414 استفاده شده است.
اگرچه در مدلهای جدیدتر ساخته شدهء C و D به میزان کمی از تکنولوژی مدرن استفاده شده است، ولی در مدلهای E و F از ابتدا و به طور گسترده از تکنولوژیهای نوین استفاده شده و توان دفاعی آن نیز افزایش قابل توجهی یافته است.
سیستم پیشرفتهء جستجوگر مادون قرمز ساخت هیوز (ATFLIR)، سیستم اصلی هدفیابی جنگندههای E و F به شمار میرود. این سیستم همچنین قرار است در مدلهای قبلی F/A-18 نیز نصب شود. غلاف ساخت هیوز، دارای جهتیاب و هدفیاب مادون قرمز بسیار دقیق اهداف میباشد و از تکنولوژی نسل سوم این نوع غلافها در آن استفاده شده است (MWIR) که در میان هواپیماهای موجود، تکنولوژی بسیار برجستهای به شمار میرود.
ATFLIR مخفف The Hughes Advanced Targeting Forward-Looking Infra-Red
MWIR مخفف mid-wave infrared

اکنون پروژهء ارتقاء مدلهای یک نفرهء C و دو نفرهء D آغاز شده است. اگرچه تا حد زیادی ظاهر مدلهای C و D به هم شبیه است، ولی خروجی طرح ارتقاء، شامل دو گونهء مختلف از F-18 خواهد بود که عمدهء تمرکز برنامهء ارتقاء، بر روی قابلیت عملیات در شب خواهد بود.
زمانی، F-18B تنها جنگندهای آموزشی بود ولی در جنگندهء F-18D، کابین عقب، مملو از نمایشگرهای رنگی چندمنظوره و کلیدهای رهاسازی سلاح و کنترل آنها میباشد که این امر به F-18، قابلیت فرماندهی، پیشتازی عملیات و هدایت سایر جنگندهها را جهت هدفیابی و نابودسازی اهداف، میدهد.

تولید مدلهای C و D در اواخر دههء 1990 پایان یافت و به جای آنها F/A-18E و F/A-18F (سوپرهورنت) در خط تولید قرار گرفته است. مدلهای کنونی A و B قرار است تا پایان سال 2015 و مدلهای C و D تا پایان سال 2020 در خدمت باقی خواهند ماند. F-18 امروزه، انبوهی از مشتریان خارجی را برای خرید در پیش رو میبیند.

تاریخچه اولین پرواز
F-18A به تاریخ 18 نوامبر 1978
F-18C به تاریخ 3 سپتامبر 1986
F-18D به تاریخ 6 می 1988

ورود به خدمت
F-18A به تاریخ 7 ژانویه 1983
F-18D به تاریخ نوامبر 1989

خدمه
F/A-18 A/C = یک نفر
F-18D = دو نفر، یک خلبان و یک افسر تسلیحات

قیمت
35 میلیون دلار (سال 2003) برای مدل F/A-18E

ابعاد
طول: 56 فوت = 17.07 متر
فاصلهء دو سر بالها: 37.50 فوت = 11.43 متر
ارتفاع: 15.25 فوت = 4.66 متر
سطح بالها: 400 فوت مربع = 37.16 متر مربع

اوزان
وزن خالی: 23.050 پاوند = 10.455 کیلوگرم
وزن عادی برای برخاستن:
36.710 پاوند = 16.650 کیلوگرم (جهت ماموریت نبرد هوایی)
49.225 پاوند = 22.330 کیلوگرم (جهت عملیات تهاجمی زمینی)

حداکثر وزن قابل برخاستن: 56000 پاوند = 25.400 کیلوگرم

حجم مخازن سوخت
مخزن داخلی: 10.860 پاوند = 4.925 کیلوگرم
مخزن خارجی: 6.730 پاوند = 3.055 کیلوگرم
حداکثر وزن قابل بارگذاری: 15.500 پاوند = 7030 کیلوگرم

پیشرانه
دو موتور توربوفن ساخت جنرال الکتریک از نوع F404-400 با قابلیت پسسوز
کشش هر موتور: 32000 پاوند = 142.400 نیوتن با استفاده از پسسوز

عملکرد
حداکثر سرعت: 1190 مایل بر ساعت = 1915 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 40000 فوتی (12190 متری) = 1.8 ماخ
نرخ اوجگیری: 45000 فوت در دقیقه = 13715 متر بر دقیقه
سقف پرواز خدمتی: 50000 فوت = 15240 متر

برد پروازی
در حالت شکاری (fighter mission) = 800 ناتیکال مایل = 1480 کیلومتر (رفت و برگشت)
در حالت تهاجمی (attack mission) = 1150 ناتیکال مایل = 2130 کیلومتر (رفت و برگشت)
برد عبوری: 1800 ناتیکال مایل = 3335 کیلومتر (با سه مخزن سوخت خارجی)

حد تحمل شتاب ثقل: نامعلوم (بنا بر گزارشی حدود 7.5 برابر g)

تسلیحات
مسلسل 20 میلی متری M61A1 Vulcan با 570 تیر فشنگ
7 جایگاه حمل بار در زیر بدنه و بالها و دو جایگاه در نوک بالها

تسلیحات هوا به هوا
موشک میان برد AIM-7 (اسپارو)
موشک کوتاه برد حرارت یاب AIM-9 (سایدوایندر)
موشک میان برد AIM-120 (آمرام)
موشک کوتاه برد AIM-132 (آسرام)

تسلیحات هوا به سطح
AGM-45 Shrike (شرایک)
AGM-62 Walleye (والآی)
AGM-65 Maverick (ماوریک)
AGM-84 Harpoon (ضدکشتی)
AGM-84 SLAM
AGM-84 SLAM-ER
AGM-88 HARM (ضد رادار)
AGM-123 Skipper
AGM-154 JSOW

بمب
GBU-10/12/24 Paveway (هدایت لیزری)
GBU-15 EO-guided (هدایت الکترواپتیکالی)
GBU-29/30/31/32/35 JDAM (هدایت شونده توسط ماهواره)
بمبهای هستهای B-57 و B-61 (استحکامشکن)
Mk 82/83/84 GP
Mk 20 Rockeye
BLU-107 Durandal
CBU-59 (بمب خوشهای)

سایر مواردغلافهای اغتشاشگر الکترونیکی (ECM pod)
غلافهای راکت انداز
انواع تولید شده

YF-17 Cobra
جنگندهء تولید شده در طرح مناقصهء ساخت «جنگندهء سبک» برای نیروی هوایی ایالات متحده؛ اگرچه هیچگاه انتخاب نشد ولی نیروی دریایی از طرح آن برای تولید F/A-18 Hornet استفاده کرد.

F/A-18A
اولین مدل تولید شده به تعداد 371 فروند.

AF-18A
نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد. این مدل بر اساس F-18A ساخته شد ولی اکنون همگی به سطح مدل F-18C ارتقاء یافتهاند و قرار است تا سال 2011 در خدمت باقی بمانند. تعداد تولید شده: 57 فروند

ATF-18A
نوع دو نفرهء آموزشی جهت نیروی هوایی استرالیا که بسیار شبیه به مدل F-18B میباشد. تعداد تولید شده: 18 فروند

CF-18A / CF-188A
نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است با این تفاوت که دارای سیستم شناسایی اهداف در شب میباشد که در مدل A وجود ندارد. همچنین دارای سیستم ILS (سیستم فرود ایمن) و توانایی حمل غلافهای راکتانداز LAU-5003 میباشد. کانادا قصد دارد این جنگندهها را تا سال 2017 عملیاتی نگه دارد. تعداد تولید شده: 98 فروند

EF-18A / C-15
نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی اسپانیا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است، اما همگی تا سطح استاندارد نزدیک به مدل F-18C ارتقاء یافتهاند. تعداد تولید شده: 60 فروند

RF-18A
نوع شناسایی که به تعداد بسیار اندک ساخته شده است و برای امور تحقیقاتی در اختیار نیروی دریایی و سازمان ناسا قرار دارد.

F/A-18B / TF/A-18Aنوع دو سرنشینهء آموزشی، تولید شده به تعداد 40 فروند

CF-18B / CF-188B
نوع دو سرنشینهء آموزشی برای کانادا، تولید شده به تعداد 40 فروند

EF-18B / CE-15
نوع دو سرنشینهء آموزشی برای اسپانیا، تولید شده به تعداد 12 فروند

F/A-18C
نوع ارتقاء یافتهء مدل تک سرنشینه که قابلیت پرتاب موشک هوا به هوای AIM-120 (آمرام) و موشک هوا به زمین AGM-65 (ماوریک) به آن افزوده شده است. همچنین سیستمهای الکترونیک آن ارتقاء یافته، نوع جدیدی از صندلی پرتاب شونده بر رویش نصب شده و باریکههای کوچکی به لبههای حملهء بالها جهت کاهش اثرات نوسانات پروازی و افزایش میزان زاویهء حمله، بدان افزوده شده است. تعداد تولید شده: 355 فروند

KF-18C
نوع تک سرنشینهای که به کویت فروخته شده و براساس F-18C ساخته شده است. تعداد تولید شده: 32 فروند

KAF-18D
نوع دوسرنشینهء آموزشی مخصوص کویت. تولید شده به تعداد 8 فروند

F/A-18D
نوع دو سرنشینه مخصوص عملیات در شب، جهت سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، شامل سیستمهای الکترونیکی ارتقاء یافتهء مشابه مدل C.

F/A-18E/Fمهمترین مدل ارتقاء یافته از جنگندهء F-18 موسوم به «سوپر هورنت» با بدنهای کشیدهتر و بالهای بزرگتر.

Hornet 2000
مدل جدیدی که توسط شرکت مکدانلداگلاس پیشنهاد داده شده است با بال و دم بزرگتر، بدنهء کشیدهتر، موتورهای جدیدتر، کابین دیجیتالی بسیار پیشرفتهتر، که احتمالن جایگزین مدلهای E و F خواهد شد
سابقه عملیاتهای انجام شده
* لیبی – عملیات ال دورادو کانیون – اجرا شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده – به سال 1986 (Operation El Dorado Canyon)
* عراق – عملیات طوفان صحرا – اجرا شده توسط کانادا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1991 (Operation Desert Storm)
* عراق – سلسله عملیات مراقبت هوایی در منطقهء‌ جنوبی پرواز ممنوع بین سالهای 1991 تا 2003 – اجرا شده توسط نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده (Operation Southern Watch)

* بوسنی و هرزگوین – اجرا شده توسط اسپانیا، کانادا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1995 (Operation Deliberate Force)

* عراق – عملیات روباه صحرا – اجرا شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1998 (Operation Desert Fox)

* کوزوو – عملیات نیروهای متفقین – اجرا شده توسط اسپانیا، کانادا و نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1999 (Operation Allied Force)

* افغانستان – عملیات آزادسازی افغانستان - اجرا شده توسط نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 2001 تاکنون (Operation Enduring Freedom)

* عراق – عملیات آزادسازی عراق - اجرا شده توسط استرالیا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 2003 تاکنون (Operation Iraqi Freedom)

کاربران هورنتاسترالیا، کانادا، فنلاند، کویت، مالزی، اسپانیا، سوئیس، سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده (US Marine Corps)، نیروی دریایی ایالات متحده (US Navy) و سازمان ناسا.
جایگزینی سوپرهورنت به جای بهترین رهگیر جهان
با تفاصیلی که در مورد قابلیتهای عالی F/A-18E/F گفته شد، این جنگنده ثابت کرده است که میتواند به طور گسترده در نیروی دریایی ایالات متحده به خدمت گرفته شود. از این رو قرار است با ورود به خدمت 548 فروند سوپرهورنت، جنگندههای F/A-18A و F-14D حداکثر تا پایان سال 2010 همگی از ردهء خدمت خارج میشوند. قرار است در هر ناو هواپیمابر، 12 فروند F/A-18E و 14 فروند F/A-18F به کار گرفته شوند. چهار یا پنج فروند از این جنگندهها، به عنوان سوخترسان عمل خواهند کرد.
علاوه بر اینها، مدل دوسرنشینهء EA-18G Growler (گراولر) به عنوان هواپیمای جنگ الکترونیک، جایگزین هواپیماهای قدیمی EA-6B Prowler خواهند شد. در هر ناو هواپیمابر یک دستهء 6 فروندی از EA-18 ها به خدمت گرفته خواهند شد.

هرچند نیروی دریایی تمایل دارد دستهای 1000 فروندی از سوپرهورنتها را تا سال 2030 به خدمت گیرد، ولی برنامههای جدیدی چون جنگندهء F-35 نیز در حال اجرا هستند و ممکن است زودتر از این زمان، عمر سوپرهورنتها تمام شود.
امروزه مشتریان بسیاری برای جنگندههای F/A-18E/F پیدا شدهاند، از جمله سنگاپور و مالزی که تمایل زیادی برای به خدمتگیری نوع صادراتی سوپرهورنت اعلام کردهاند.
سوپرهورنت اگرچه جنگندهای فوقالعاده بر علیه اهداف زمینی و دریایی است ولی نسبت به F-14D توانایی بسیار اندکی در رهگیری دوربرد هواپیماها و موشکهای کروز دشمن دارد و این بزرگترین نقطهء ضعفی است که با از رده خارج کردن تامکتها، ناوهای هواپیمابر را مورد تهدید موشکهای کروز و دوربرد بمبافکنهای دورپرواز دشمن نظیر Tu-95 و Tu-160 قرار خواهد داد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

f9ytv2t4x7dc3ugef8e.jpg

• حبیب‌ الله سیاری
امیر دریادار حبیب‌ الله سیاری

• زاده ۱۳۳۴ نوبندگان فسا
• فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران است . 

• درجه نظامی وی ( مطابق با استاندار ناوگان دریایی ایران ) دریادار ( سرتیپ ) است. سیاری دارای مدرک تحصیلی دکتری، جانباز ۷۰% بوده و سابقه ۷۵ ماه حضور در جبهه‌های جنگ ایران و عراق را دارد. وی در سال ۱۳۵۳ پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به استخدام نیروی دریایی شاهنشاهی ارتش ایران درآمد.

• پس از طی دوره مقدماتی در رسته تکاوری در دانشکده افسری نیروی زمینی به نیروی دریایی مشغول به خدمت شد.

• امیر سیاری دوره‌های کلاه سبزی ، دافوس ( مخفف دانشکده فرماندهی و ستاد ) آجا و علوم استراتژیک را در دانشگاه عالی دفاع ملی گذرانده است و از جمله مسئولیت‌های وی می‌توان به :
- فرماندهی آموزش تفنگداران دریایی منجیل
- فرماندهی تیپ یکم تفنگداران دریایی بندرعباس
- جانشین فرمانده منطقه یکم دریایی
- فرمانده آموزش تخصص‌های دریایی رشت و منطقه چهارم دریایی نداجا اشاره کرد.

• امیر دریادار دکتر حبیب‌ الله سیاری پس از آن به ستاد مشترک ارتش ایران منتقل شد، بعنوان جانشین معاون هماهنگ کننده، مشاور نظامی و معاون امور اجرایی و پشتیبانی خدمات رزمی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش پرداخت. 

• وی در سال ۱۳۸۴ بعنوان جانشین فرمانده نیروی دریایی به نداجا بازگشت و از مرداد ماه سال ۱۳۸۶ به سمت فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شده است

( با توجه به سوابق مدارج و تحصیلات درجۀ نظامی ایشان در صورت خدمت در نیروی دریایی ایالات متحده یا روسیه " آدمیرال " ( ارتشبد ) محسوب میگردید )

• عمر طولانی و عزتش پایدار ..... سرزمینش جاوید باد

لینک به دیدگاه
Share on other sites

y3tijgb1ed71bmd5a02.jpg

X-47A Pegasus

(پگاسوس نام اسب بالدار هرکول است)

طراحی مدل A اسب بالدار نيروی دريايی آمريكا(Pegasus) در جون ۲۰۰۱ توسط نورثروپ گرومن آغاز شد.اين طرح در راستای برنامه های آژانس پژوهشهای پيشرفته دفاعی و برنامه UCAV-N در جهت رفع نيازهای نيروی دريايی آمريكا انجام ميشد.

برنامه مشابه ديگری نيز توسط آژانس پيگيری ميشد؛مانند برنامه توليد X-45 توسط بویينگ جهت تامین نيازهای نيروی هوايی آمريكا.

DARPA در اكتبر 2005 برنامه JUCAS؛برنامه هواپيماي بدون سرنشين مشترک نظامی را اعلام كرد كه تركيبی از طرح X-45C و X-47B بود.به هر حال X-47A ساخته شد و در 23 فوريه 2003 اولين پرواز آزمايشی را با موفقيت به پايان رسانيد.X-47B نمونه بزرگتری از X-47A بود.

در آگوست 2004 DARPA قرارداد توليد X-47B را با نورثروپ بست كه ساخت اين مدل از جون 2005 آغاز شده و اولين پرواز آزمايشی آن در اكتبر 2006 انجام شد.

طراحی آن به گونه ایست كه كمترين RCS(بازتابش راداری) را داشته باشد.زاويه بالهای عقب 55 درجه در 33 درجه زاويه جلوی بدنه ميباشد. مدل A آن بالی به طول 8.5 متر دارد.بدنه كاملا از كربن توسط انيستيتوی Scaled Composites Inc of Mohave ساخته شده است. برخلاف طراحی متعارف،در اين نمونه از طراحی مشابه B-2 استفاده شده كه در آن سكان عمودی وجود ندارد كه علاوه بر كم كردن RCS باعث مصرف سوخت كمتر نيز می شود.

برای كنترل انحراف به طرفين؛صفحه های زيرين و بالايی هواپيما به دو قسمت حركت كننده مجهز شده و از آنجايي كه نبودن سكان عمودی باعث تمايل به خم شدن به طرفين ميشود؛همانند B-2 از نرم افزاری استفاده شده كه در هر لحظه 60 بار وضعيت هواپيما را چک كرده و آن را تصحيح ميكند.نشست و برخاست آن به صورت عادی انجام شده و دارای 2 چرخ عقب و يک چرخ جلوست كه سيستم فرود آن را شركت هوافضای اسميت طراحی كرده است.

اويونيک اين هواپيما توسط BAE Systems ساخته شده است كه شامل سيستمهای كنترل پرواز؛خلبان خودكار؛كنترل موتور؛سيستم دستور و كنترل ماموريت و ... است.كامپيوتر داخلی ازسيستم عامل طراحی ساختار باز CsLEOS كه از روش ديوار آجری برای تقسيم بندی حافظه و زمان برای اجرا كردن چند برنامه بر روي يک سيستم بدون ايجاد تداخل در يكديگر استفاده ميكند.

اين سيستم همچنين از حالت های زمان بندی چندتايی بهره ميبرد كه امكان سويچ بين آنها را به سورت آنی فراهم ميكند.سيستمهای ناوبری نيز شامل سيستم موقعيت ياب جهانی متصل به كشتی(SRGPS) مختص نيروی دريايی آمريكا و سيستم نشستن خودكار است.

از يک موتور توربوفن ساخت Pratt & Whitney مدل JT15D-5C استفاده ميكند كه نيرويی معادل 1419 كيلو نيوتن توليد ميكند.توانایی حمل 472 کیلوگرم سوخت دارد كه تا 717 کیلوگرم براي ماموريت های دور قابل افزايش است.

ویژگی ها:

مافوق صوت
طول:8.5 متر
فاصله 2 سربال:8.465 متر
ارتفاع:1.86 متر
وزن خود هواپیما:1740 کیلوگرم
وزن با جنگ افزار ها:2212 کیلوگرم
بیشینه وزن هنگام برخاستن:2678 کیلوگرم
رنج عملیاتی:2778بیش از کیلومتر
ارتفاع پرواز:12192 متر

لینک به دیدگاه
Share on other sites

0bz8pdaw6mj549wqk6o5.jpg

تولید سیاه‌ترین ماده روی زمین برای هواپیماهای رادار گریز! 
فناوری - محققان موفق به ساخت ماده‌ای شده‌اند که می‌تواند حدود 99 درصد از پرتوهای نور را حین برخورد با آنها جذب کند. مصرف اصلی این ماده که سیاه‌ترین ماده شناخته شده است در تولید ابزارهای جاسوسی خواهد بود.
محبوبه عمیدی: احتمالا در مورد پوشش‌های نامرئی‌کننده با خواص متفاوت، عدسی‌هایی با وضوح بالا و حتی سیاه‌چاله‌هایی بسیار‌کوچک که می‌توانند توسط متامتریال ایجاد شوند، چیزهایی شنیده‌اید. خاصیت اصلی این ماده با طراحی خاص مهندسی‌اش، انحراف پرتوهای نور به شیوه‌ای است که ماده پوشانده شده توسط سطح متامتریال نامرئی شود. در واقع این ماده از دو یا چند آرایه منظم بسیار‌کوچک تشکیل شده است که هر یک از طول موج نوری که با آن در تقابل خواهند بود، کوچک‌ترند. این ساختار خاص و منظم داخلی همان چیزی است که به این ماده خواصی غیرمعمول می‌دهد.
به گزارش نیوساینتیست، پژوهشگران دانشگاه پوردیو در وست لافایت، ایندیانا موفق به ساخت ماده جدیدی از جنس متامتریال شده‌اند که «بالاتر از سیاهی» نام گرفته است. این ماده خواص نوری منحصر‌به‌فردی دارد و تقریبا می‌تواند تمامی نوری را به سطح آن می‌تابد، جذب کند.
اوجنی ناریمانوف که ایده اولیه تولید این ماده را مطرح کرده است، دریافت که می‌توان با ایجاد ساختاری ویژه به متامتریال این امکان را داد که تقریبا تمامی پرتوهای الکترومغناطیس را در یک محدوده خاص جذب کند. شیء ساخته شده از این ماده می‌توانست در مقایسه با اجسام سیاه موجود در طبیعت که همیشه بخشی از نور را برمی‌گردانند، کاملا سیاه باشد.
عده‌ای از محققان دانشگاه ایالتی نورفولک در ویرجینیا با کمک ناریمانوف موفق شدند این ماده کاملا‌سیاه را خلق کنند. ساختار داخلی این ماده از آرایه‌هایی شامل نانوسیم‌های نقره به قطر 35 نانومتر که در سطوح 1‌ سانتیمتر‌مربعی از اکسید‌آلومینیوم به ضخامت 51 میکرومتر جاسازی شده‌اند، تشکیل شده است.
این گروه ماده ساخته شده را در دو شکل صیقلی و دیگری با سطح ناصاف با تابش پرتوهای زیر‌قرمز نزدیک در طول موج حدود 900 نانومتر -نزدیک‌ترین طیف به طیف نور قرمز مرئی- مورد آزمایش قرار داد. در تابش عمودی با زاویه‌ای کوچک‌تر از 45 درجه میزان برگشت نور توسط سطح صیقلی حدود 20 درصد و انعکاس نور از سطح ناهموار زیر 1 درصد بود.
این نتیجه جالب را می‌توان به تمامی طیف‌های گوناگون امواج الکترومغناطیس تعمیم داد. جان پندری، فیزیکدان کالج سلطنتی لندن و پیشگام تولید متامتریال این کار را «یک تجربه تازه و باارزش» می‌داند. مهم‌ترین کاربرد این ماده نظامی است و در ساخت تجهیزات جاسوسی که رادارها قابل به تشخیص آنها نیستند، استفاده خواهد شد

لینک به دیدگاه
Share on other sites

i3kfu4gu3hbf4srhjqn3.jpg

Dassault nEUROn،پهپاد بسیار پیشرفته فرانسوی

داسو در تاریخ 1 دسامبر 2012،اولین پرواز هواپیمای رزمی بدون سرنشین نئورون را اعلام کرد.در طرح توسعه نئورون به رهبری داسو فرانسه که شرکت اصلی به حساب می آید،5 کمپانی بزرگ اروپایی ساب از سوئد،EAB از یونان،آلنیا از ایتالیا،شرکت هوافضایی RUAG از سویس و EADS CASA از اسپانیا شرکت دارند.

پهپاد نسل5 نئورون دارای موتور رولزرویس Turbomeca Adour،اولین پرواز خود را از پایگاه آزمایشی Istres,به انجام رساند.داسو فرانسه در خصوص جزییات اولین پرواز هیچ اطلاعات دیگری منتشر نکرد.طبق برنامه زمان بندی قبلی،نئورون قرار بود اولین پرواز خود را در اواسط سال 2012 میلادی به انجام رساند اما این پرواز با تاخیر صورت پذیرفت(در دسامبر که آخرین ماه میلادی ست اولین پرواز انجام شد).

تا سال 2014 نئورون در فرانسه تست و در این سال برای انجام آزمایش های عملیاتی به Vidsel سوئد و در آخر به Perdadesfogu ایتالیا برای انجام سنجش ویژگی های پنهانکاری و تست گرم فرستاده خواهد شد.

3 کشور آمریکا،آلمان و انگلیس در این پروژه شرکت نکردند.
زیرا آمریکا به صورت عملیاتی RQ-170 سنتینل لاکهید مارتین را در اختیار داشته و تست های X-47B(پیشرفته ترین و برترین پهپاد جهان) نورتروپ-گرومن را با موفقیت پشت سر گذاشته،BAE Systems انگلیس نیز در حال کار بر روی پهپاد پیشرفته تارانیس میباشد و آلمان هم در حال کار بر روی پهپاد بسیار پیشرفته باراکودا را که هماورد اصلی نئورون است،میباشد.

به عنوان یک پهپاد،نئورون به اندازه قابل توجهی بزرگتر و پیشرفته تر از همتایان شناخته شده اش مانند MQ-1 پریدیتور است که برد و توان حمل جنگ افزار و امکانات آن را به هواپیمای سرنشین دار نزدیک می کند.

با وجودی که این پروژه هنوز حاضر نشده است اما تصویر ها و اظهار های شرکت های کنسرسیوم گویای این است که این پرنده قابل رقابت با Boeing X-45C و Northrop-Grumman X-47B خواهد بود.

در فوریه 2006 ساب سوئد اعلام کرد که نئورون 9.5 متر طول و 12.5 متر پهنا دارد و وزن آن 4900 کیلوگرم است که تقریبا به اندازه یک جنگنده میراژ 2000 می باشد.این پهپاد دارای تجهیزات حمله هوا به زمینِ خودمختار با مهمات هدایت شونده دقیق و متکی بر بدنه پنهانکار پیشرفته ی خود خواهد بود.
یکی دیگر از ویژگی های نئورون قابلیت کنترل در حالت اتوماتیک توسط یک جنگنده پیشرفته مانند رافائل یا گریپن است که در این حالت کنترل آن شبیه بازی های استراتژیک Real Time خواهد بود.
همچنین نئورون دارای 2 محفظه داخلی حمل سلاح است که قابلیت پرتاب بمب های هدایت لیزری 550lb را دارد.
طراحی نئورون پنهانکار و به گونه ای انجام شده که اثر رادار و فرو سرخ را کاهش میدهد.

از هدف های مهم در ساخت این پهپاد میتوان به حفظ و توسعه مهارت های دفتر های طراحی شرکت های هوافضای اروپایی که تا قبل از 2030 برنامه جنگنده جدیدی را در پیش رو ندارند که در حال حاضر تمامی پروژه های یوروفایتر،رافائل،گریپن،JAS 39 همگی تکمیل یا در جریان تکمیل هستند;همچنین جهت بررسی و تایید فن آوری هایی که برای ساخت نسل بعدی هواپیماهای جنگی تا سال 2015 موردنیاز است;و اعتبار بخشیدن به روند همکاری های خلاقانه از راه تاسیس یک تیم صنعتی اروپایی که مسئول ساخت هواپیمای نسل بعدی خواهد بود،اشاره کرد.

ماکسیمم سرعت نرون 0.8 ماخ(مشابه باراکودا آلمان) بوده و قیمت هر فروند آن 25 میلیون یورو برآورد شده است.همچنین در طرح های اولیه قرار بود از موتور Adour Mk102(استفاده شده در جگوار) استفاده شود که به نظر می رسد با موتور SnecmaM88(موتور هواپیمای رافائل) که نیرویی برابر 40000 نیوتون تولید میکنند،جایگزین شده است.

ویژگی ها:
طول:9.5 متر
پهنای بال:12.5 متر
وزن خود پهپاد:4900 کیلوگرم
بیشینه وزن(با سلاح):7000 کیلوگرم

موتور:
در نمونه های اولیه:Adour Mk102(استفاده شده در جگوار) که با موتور SnecmaM88(موتور هواپیمای رافائل) جایگزین شد.
موتور در نظر گرفته شده اصلی:Turbomeca Adour رولزرویس

ارتفاع پرواز:14000 متر
بیشینه سرعت:0.8 ماخ

سازندگان:
فرانسه،Dassault Aviation:پروژه را در ژوئن 2003 آغاز کرد.
مسئولیتها:سازنده اصلی،معماری کلی و طراحی،مونتاژ نهایی، سیستم کنترل پرواز،تست های کلی.(مسئول 50 درصد توسعه پروژه )
سوئد،Saab:در دسامبر 2005 به پروژه پیوست.
مسئولیتها:طراحی کلی،بدنه،اویونیک،سیستم سوخت و تست پرواز. (مسئول 25 درصد توسعه پروژه )
ایتالیا،Alenia Aeronautica:در 2005 به پروژه پیوست.
مسئولیتها:سیستم شلیک سلاح،سلاح های هوشمند،سیستم های الکتریکی،تست پرواز.
اسپانیا،EADS CASA:در فوریه 2007 به پروژه پیوست.
مسئولیتها:بال،ایستگاه کنترل زمینی،پیوند داده ها
و شرکتهای EAB, RUAG, Thales, Eads France از کشورهای یونان و سوییس و فرانسه دیگر پیمانکاران این پروژه هستند.

(در این نگاره یک جنگنده رافائل در سمت چپ نئورون میباشد،نئورون همان پهپاد تیره رنگ است)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

0tdhxxi5ve7co08j5uys.jpg

ایم-۵۴ فینیکس
AIM-54 Phoenix
ایم-۵۴ فونیکس یا فینیکس (به انگلیسی: AIM-54 Phoenix) موشک هوابه‌هوای مجهز به رادار دوربردی است که در جنگنده‌های اف-۱۴ نصب و استفاده می‌شود. این موشک تا حدود ۱۹۰ کیلومتر برد، حداکثر سرعت 3 ماخ، وزن ۴۵۰ تا ۴۷۰ کیلوگرم و قطر ۳۸۰ میلی‌متر دارد.

هر فروند هواپیمای اف-۱۴ می‌تواند ۶ فروند موشک فونیکس حمل کند که چهار تای آن در زیر بدنه و دو تای آن در زیر بال‌ها استقرار می‌یابد (هرچند به دلیل وزن بالای این موشک معمولا ۲ موشک ایم-۵۴ در کنار ۲ موشک ایم-۷ اسپارو و ۳ ایم۹ سایدوایندر بر روی اف-۱۴ نصب می‌شد). این موشک با برد مفیدی برابر با ۱۸۴ کیلومتر تنها موشک هوابه هوای دوربرد مورد استفاده آمریکا و نخستین سیستم موشکی در جهان بود که توانایی هدایت همزمان موشک‌ها علیه چند هدف را داشت. این موشک در سال ۲۰۰۴ از خدمت نظامی در ارتش آمریکا خارج شد و دو سال بعد فعالیت جنگنده‌های اف-۱۴ تنها جنگنده‌ای که توانایی شلیک این موشک را داشت هم در آمریکا به پایان رسید. به این ترتیب اکنون ایران تنها کاربر جنگنده اف-۱۴ و موشک فینیکس است. موشک‌های فینیکس با موشک کوتاه‌بردتر ایم-۱۲۰ آمارام هواپیماهای اف/آ-۱۸ هورنت و اف/آ-۱۸ سوپرهورنت جایگزین شده‌اند.

فینیکس در اصل برای دفاع از ناوگان‌های جنگی نیروی دریایی در مقابل حمله انبوه بمب‌افکن‌های پرسرعت و موشک‌های ضدکشتی ساخته شده بود، تهدیدی که با پایان جنگ سرد از میان رفت. پیچیدگی و هزینه بالای استفاده و تعمیر این موشک، کهنگی سیستم الکترونیکی آن و عمر بالای موشک‌ها از دیگر دلایل خروج این سیستم از ارتش آمریکا بود.

طراحی این موشک در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی برای استفاده در بمب‌افکن‌های جنرال داینمیکس اف-۱۱۱ آغاز شد و در سال ۱۹۷۴ به همراه جنگنده اف-۱۴ وارد نیروی دریایی آمریکا شد. این موشک مشخصا برای شلیک به اهداف از راه دور طراحی شده است و در جنگ‌های نزدیک هوا به هوا کاربردی ندارد.

موشک فونیکس اولین موشک دور برد هوا به هوا ایالات متحده بود که توانایی در گیری همزمان با ۶ هدف متحرک را دارا است.

موشک فونیکس در نیروی هوایی ایران

ایران در دوران حکومت محمدرضا پهلوی تنها خریدار این موشک و جنگنده اف-۱۴ بود. ۴۲۴ موشک فینیکس در قراردادی به ارزش حدود ۱۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۷۴ به آمریکا سفارش داده شد که ۲۷۴ فروند از آن تحویل داده شد. گسترده‌ترین کارگیری از این موشک در جریان جنگ ایران و عراق بوده است. این موشک یکی از برگهای برنده تامکتهای ایران در مقابل جنگنده‌های عراقی بوده است. استفاده از این موشک در برخی اوقات منجر به پیروزی یک تامکت ایرانی در مقابل سه جنگندهٔ عراقی می‌شد.

نوع: موشک دوربرد هوابه‌هوا
خاستگاه: ایالات متحده آمریکا
خدمت: ۱۹۷۴ تاکنون
استفاده شده توسط: نیروی دریایی ایالات متحده، ایران
سازنده: شرکت هواپیما سازی هيوز، ریتون
قیمت واحد: ۴۷۷،۱۳۱ دلار
تاریخ تولید: ۱۹۶۶

وزن: ۴۵۴ الی ۴۷۲ کیلوگرم
طول: ۳٫۹۶ متر
ارتفاع: ۲۴ کیلومتر
قطر: ۳۸۰ میلیمتر

کلاهک: مواد منفجره
کلاهک خرج :۶۱ کیلوگرم

موتور :موتور راکت پیشرانه جامد
طول بال : ۹۰۰ میلیمتر
برد موثر : ۱۸۴ کیلومتر
سقف پرواز: ۳۰ کیلومتر
ارتفاع پرواز: ۲۴ کیلومتر
سرعت: ۵ ماخ
سامانه هدایت: راداری نیمه فعال و پردازش تصویر فرو سرخ فعال
سکوی پرتاب: اف-۱۴ تام‌کت

لینک به دیدگاه
Share on other sites

7tdxfoy0677y27zgk.jpg

موساشی،خواهر بزرگتر یاماتو

رزمناو موساشی یکی از بهترین رزمناوهای جنگ دوم جهانی بود که مجهز به توپهای 460 میلیمتری و نیز 155 میلیمتری بود که توپهای 460 میلیمتری آن سهمگین ترین توپ دریایی در جریان جنگ دوم جهانی بود و برد نهایی این توپها 42 کیلومتر برآورد میشد. قطر زره آن در بدنه 650 میلیمتر و در عرشه 200 میلیمتر بود. هدف مهندسان ژاپنی از طراحی این رزمناو این بود که بتوانند با ترکیب این رزمناو با خواهرش یاماتو از قدرت آتش و پایداری در نبردهای دریایی در مقابل ناوگان قدرتمند آمریکایی برخوردار باشند.این رزمناو توسط کمپانی میتسوبیشی در ناگاساکی ساخته شد و آدمیرال کائورو آریما به عنوان کاپیتان آن انتخاب گردید.

موساشی در 18 ژانویه سال 1943 از بندر کورِ حرکت کرد و پس از 11 روز به تروک لاگون در شمال گینه نو رسید و جایگزین کشتی یاماتو گردید، زیرا نبردناو یاماتو ماموریت یافته بود تحت فرماندهی آدمیرال ایساکورا یاماموتو برای حمله به مجمع الجزایر سلیمان حرکت نماید اما 15 روز بعد هواپیمای یاماموتو بر اثر کشف رمز مخابرات ارتش ژاپن توسط نیروی هوایی آمریکا سقوط نمود. پس از کشف بقای جسد یاماموتو،آن را در یک تابوت نهادند و در 23 آوریل 1943 نبرد ناو موساشی ماموریت یافت جنازه دریا دار مشهور ژاپنی را به خاک اصلی ژاپن حمل نماید.در 17 ماه می 1943 و در پاسخ به حمله آمریکایی ها به جزیره اتو موساشی ماموریت یافت به همراه 2 رزمناو سبک و 9 ناوشکن و 2 رزمناو به شمال حوزه پاسفیک(اقیانوس آرام) حرکت نماید اما هیچ برخوردی بین طرفین رخ نداد و این نبرد ناو ژاپنی در 23 ماه می به بندر کورِ بازگشت.

پس از شرکت در مراسم تشیع جنازه دریادار یاماموتو،نبرد ناو موساشی مجددا ماموریت یافت به یک ضد حمله برضد نیروی دریایی آمریکا در اتو دست بزند اما جنگ در جزیره قبل از رسیدن موساشی به اتمام رسید و این نبردناو قبل از آغاز هرگونه ضد حمله ای مجبور به بازگشت به ژاپن شد. در 24 ژوئن 1943 و زمانی که موساشی در بندر یوکوساکا تحت تعمییر قرار داشت امپراطور هیرو هیتو و تعدادی از افسران عالی رتبه نیروی دریایی ژاپن از آن بازدید کردند. بین 1 تا 8 ژوئن 1943 سامانه هدایت و کنترل آتش موساشی بهینه سازی شد و بر روی آن رادار نصب گردید و در 31 جولای به جزیره تروک اعزام شد.

در 18 سپتامبر 1943 موساشی به همراه سه نبردناو دیگر برای مقابله با حملات آمریکایی ها به جزیره انیوتوک و برون ماموریت یافت. اما این گروه ناو سه روز بعد بدون هیچ برخوردی به تروک بازگشت. در اکتبر 1943 به منظور جلوگیری از حمله ناگهانی آمریکایی ها به جزیره ویک موساشی و 3 ناو حمل نیرو و 6 نبردناو به همراه 11 رزمناو تحت فرماندهی کل ادمیرال مینیچی کوگا به ماموریت دفاع از جزیره اعزام شد اما هیچ برخوردی رخ نداد.

در 7 دسامبر 1943 ادمیرال آساکورا بونجی به فرماندهی موساشی انتخاب شد و این کشتی تا پایان سال 1943 در جزیره تروک لاگون باقی ماند. در 10 فوریه 1944 موساشی به همراه سه شناور کوچک ژاپنی به سوی بندر یوکوساکای ژاپن رهسپار شد و در 24 فوریه به همراه دو ناو جنگی دیگر که مهمات نظامی موساشی را حمل میکردند به سوی پائولا حرکت نمود اما در میان راه این ناو گروه با یک طوفان دریایی مواجه شد و قسمت اصلی محموله تدارکاتی آن از بین رفت موساشی و ناو گروه تحت هدایتش به پائولا رسیدند و برای یک ماه در پایگاه آنجا باقی ماندند. در 29 مارس 1944 با افزایش احتمال حمله آمریکایی ها به پائولا نبردناو موساشی ماموریت یافت با استفاده از تاریکی شب بگریزد ولی مدت زمانی اندک پس از ترک پائولا این نبرد ناو و اسکورتش مورد حمله زیردریایی آمریکایی به نام تونی قرار گرفتند. این زیر دریایی 6 اژدر به سوی موساشی شلیک کرد که گروه ناو اسکورت موفق شد 5 اژدر را منحرف نماید اما اژدر ششم به کابین دستگاه هیدروفون واقع در کاره کشتی برخورد نمود و موجب از کار افتادن آن و کشته شدن 18 نفر از خدمه کشتی شد.

در 3 آوریل موساشی به جزیره کورِ رسید و مورد تعمییر قرار گرفت و رادار جدیدی روی آن نصب شد و همچنین توپهای ضدهوایی آن ارتقا یافت. در ماه می 1944 موساشی برای ماموریت به سوی اوکیناوا رهسپار شد و سپس به همراه ناوگان دوم ژاپن تحت فرماندهی جیسابورو اوزاوا به سوی تاوی تاوی حرکت نمود. و در 10 ژوئن 1944 از تاوی تاوی به سوی جزیره بیاک رهسپارشد. دو روز بعد از بیاک به سوی مجمع الجزایر ماریان رفت.

در طول نبرد در دریای فیلیپین موساشی ماموریت یافت تا به اسکورت کشتی های ناوگان دوم که مخصوص حمل نفرات بودند بپردازد. در جریان این نبرد ژاپنی ها با فاجعه مواجه شدند و شکست سختی خوردند. در این نبرد دو ناو حمل نفرات و 450 هواپیما را از دست دادند. در 10 جولای 1944 موساشی و یاماتو خواهرش اوکیناوا را به مقصد سنگاپور ترک کردند. در 18 اکتبر 1944 موساشی به ناوگان اصلی ژاپن در برونئی پیوست که ماموریت داشتند در عملیاتی به نام عملیات شو-1(SHO- 1) جلوی پیاده شدن آمریکایی ها را در خلیج لیت بگیرند. براساس این طرح قوای ادمیرال اوزاوا میبایست کشتی های حمل نفرات آمریکا را مورد هدف قرار دهد و سپس نیروهای اصلی تحت فرماندهی ادمیرال تاکئو کوریتا به خلیج وارد میشد و نیروهای آمریکایی پیاده شده در خلیج را نابود میکرد.

در این نقشه نبرد ناو موساشی به همراه 4 نبرد ناو دیگر و 10 رزمناو سنگین میبایست شرکت میکردند و موساشی به همین جهت در 20 اکتبر برونئی را ترک نمود. اندک زمانی پس از ترک برونئی زیر دریایی های آمریکایی با شلیک اژدر 2 رزمناو را غرق نمودند که رزمناو آتاگو که حامل دریادار کوریتا بود نیز در میان آنان بود و کوریتا به ناچار به نبردناو یاماتو نقل مکان نمود. در روز 24 اکتبر 1945 نیروی کوریتا در دریای سیبویان در مرکز فیلیپین مورد حملات هوایی قرار گرفت و بطور جدی آسیب دید.

موساشی در سه حمله پیاپی از ناحیه زره پهلو به شدت آسیب دید و سرعت آن به شدت کاهش یافت و زمانی که کاملا آشکار شد که کشتی امکان بقا ندارد فرمانده آن دریادار اینوگوچی تلاش نمود که آن را به نزدیکی یک جزیره هدایت نماید.نبردناو موساشی در ساعت 19:36 همان روز غرق شد در حالی که 17 بمب و 19 اژدر آن را به آتش کشیده بود. از 2.399 خدمه آن 1.023 نفر کشته شدند که بقایای جسد آنها چند ساعت بعد توسط یک ناوشکن ژاپنی جمع آوری شد.در این حمله 18 هواپیمای آمریکایی نیز منهدم شد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 4 هفته بعد...

76277279258604989856.jpg

• موشک هدایت شونده ضد تانک بی‌جی‌ام-۷۱ تاو 
BGM-71 TOW Anti Tank Cruise Missile 

• نوعی موشک هدایت‌شونده ( از طریق کابل ) ضد تانک است که در دهه ۱۹۶۰ در شرکت هوانوردی هیوز طراحی شده و از سال ۱۹۷۰ به خدمت ارتش آمریکا پذیرفته شد.

• تاو در کنار موشک روسی ۹کی۱۱ مالیوتکا یکی از دو موشک هدایت‌شونده پرتیراژ دنیا بوده‌است. این موشک هم قابلیت شلیک سطح به سطح و هم قابلیت شلیک هوا به سطح را دارد. موتور این موشک دومرحله‌ای و از نوع سوخت جامد است. سامانه‌های پرتاب متعددی برای این موشک طراحی شده که شامل پرتابگر‌های قابل حمل توسط پیاده‌نظام، پرتابگرهای نصب‌شونده بر روی خودروها و پرتابگرهای نصب‌شونده بر روی بالگرد می‌شود.

• موشک تاو در هیچیک از کشورهای کاربر آن از رده خارج نشده اما بهینه‌سازی‌های متعددی بر روی آن انجام شده‌است.

• برد مفید این موشک ۶۵ تا ۳٬۷۵۰ متر
• کالیبر آن ۱۵۲ میلی‌متر،
• وزن کلاهک آن ۳٫۹ کیلو در مدل‌های آ تا سی 
• ۵٫۹ کیلوگرم در مدل‌های دی تا اف

• وزن کل موشک در مدل‌های مختلف بین ۱۸٫۹ کیلو تا ۲۲٫۶ کیلو

• قدرت نفوذ این موشک در زره حدود ۶۰ سانتی‌متر در مدل آ و بی
• ۷۰ تا ۸۰ سانتی‌متر در مدل سی 

• حداکثر شتاب موشک تاو ۲۷۸ متر بر ثانیه 
• فاصله بین شلیک تا برخورد موشک با هدف در حداکثر برد مفید موشک ۲۰ ثانیه است که به معنای میانگین سرعت حدود ۱۸۷ متری این موشک است.

• ایران از نخستین کشورهای واردکننده تاو بود و این کار را از سال ۱۹۷۱ انجام داد. تعداد موشک‌های تاو خریداری شده توسط ارتش شاهنشاهی ایران با توجه به هراس همیشگی محمدرضا پهلوی از هیولای خفتۀ زرهی کشور ناآرام همسایه اش بسیار زیاد بود و در مجموع ۴٬۷۶۰ عدد از این موشک بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۶ و ۱۹٬۰۶۴ عدد دیگر بین سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ خریداری شد.

• نیاز حیاتی ایران به این موشک به حدی بود که بین سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ نیز ایران موفق به خرید ۲۰۰۸ موشک تاو دیگر از آمریکا و اسرائیل طی قراردادهایی پنهانی معروف به ماجرای مک فارلین شد.

{ بخاطر دارید که هدف آمریکا از پیشنهاد این معامله آزادی گروگان های در لبنان و ارسال مبلغی به ارزش سه میلیارد دلار از طریق ایران برای کمک به ضد انقلابیون نیکاراگوا موسوم به کنترا و هدف اسرائیل از این کمک رسانی حفظ ایران در برابر جبهه متحد عربی دشمن اسرائیل بود که یکپارچه بر علیه ایران متحد شده بودند.

• اولین محموله موشک‌های تاو در ۶ اوت ۱۹۸۵ (۱۵ مرداد ۱۳۶۴) به ایران ارسال شد که مسئولیت این عملیات را " ناهم مانبار (به عبری: נחום מנבר) " یکی از سرشناس ترین دلالان اسلحه اسرائیلی و همیشه در تعقیب اینترپول !! بر عهده داشت که بعدها مدعی شده‌ است در طی معاملات اسلحه، ایران مقداری گاز اعصاب و گاز خردل نیز دریافت کرده‌است.

• علی اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب دفاع و سیاست و وب سایت خود به در اختیار داشتن و بکار نبردن این سلاح ناجوان مردانه توسط ایران اشاره کرده است.

• { پوزش در خصوص خارج شدن از موضوع ! صرفاً به منظور اشتراک گذاری اطلاعات کسب شده }

• پس از پایان جنگ صنایع دفاعی ارتش ایران با سرمایه گذاری و مطالعه زیاد خطوط مونتاژ و تعمیر آن هم در ایران راه‌اندازی کزد { برخی منابع به ماجرا ایران کنترا نسبت میدهند که قطعاٌ نمیتواند منطقی باشد ! از این منظر که سرانجام } موشک توفان مدل برپایه سازی موشک تاو تولید ایران است که به صورت مهندسی معکوس تولید شده‌است.

• ارتش جمهوری اسلامی ایران طی جنگ با عراق بواسطۀ انهادم رقمی بالای 5000 دستگاه تانک و چند ده هزار نفربر و زره پوش رزمی مجهز یه سهمگین ترین زره های روسی توسط این جنگ افزار و ۲۰۲ فروند ای‌اچ-۱ سوپرکبرای بر جا مانده از ارتش شاهنشاهی ایران و تقدیم خون پاک جان های شیرین صدها رزمندۀ هوانیروز و نیروی زمینی ارتش ؛ جهان را از شر یک غول زرهی نجات داد که در طوفان صحرا همچنان 5000 دستگاه انواع خودرو زهی در اختیار داشت !!!!


• A Stryker vehicle crew belonging to the 4th US. Land Force Brigade, 2nd Infantry Division , Fires a TOW missile 

• ادمین کــــورش : نخستین و تنها نشریه الکترونیک تخصصی تسلیحات نظامی برتر و تاریخ جنگ ها در فیسبوک فارسی : اســــلحـــه های بـــرتــــر بـــرتــــرـــرتــــر



• ↑منابع مشارکت کنندگان ویکی پدیا فارسی و انگلیسی
• ↑ "BGM" is a weapon classification that stands for "Multiple Environment (B), Surface-Attack (G), Missile (M)". "TOW" is an acronym that stands for "Tube-launched, Optically-tracked, Wire command data link, guided missile
• ↑ www.mil.fi The Finnish Defence Forces: Presentation of equipment. Retrieved on 3 August 2009.
• ↑ Military army ground forces equipment Morocco Army Moroccan Equipements militaires armée forces terrestres Maroc marocaine
• ↑ Foreign Military Sale: Pakistan - TOW-2A Anti-Armor Guided Missiles
• ↑دفاع و سیاست علی اکبر هاشمی رفسنجانی
• ↑روابط ایران و اسرائیل در جنگ ایران و عراق
• ↑روابط ایران و اسرائیل
• ↑عملیات ثابت قدم 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

83123153338950112726.jpg

XM1028

اگر به سمت کسی از فاصله نزدیک با یک تفنگ شاتگان شلیک شود چه اتفاقی می افتد؟حالا گلوله ای را فرض کنید که دارای قطر 120 میلیمتر و نزدیک به 1200 ساچمه بزرگ تنگستنی سخت شده و از لوله تانک آبرامز M-1 شلیک شده و تا فاصله 500 متری،همه چیز را جارو میکند.آمریکا از این گلوله برای مبارزه با نیروی های پیاده نظام مانند نیرو های مجهز به راکت مانند RPG و... استفاده می کند.

این گلوله جایزه ویژه را به خاطر عملکرد خود دریافت کرده و به عنوان نوآوری برجسته هم معرفی شد. 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

61554135610959597200.jpg

C4

ماده انفجاری سفید رنگ C4،یک گونه از مواد منفجره "پلاستیکی" به حساب می آید.این ماده منفجره و در کل کلیه مواد منفجره خانواده پلاستیکی از مواد با ترکیب پلاستیک به دو منظور اصلی بهره می برند.

1-با استفاده از این مواد،حساسیت این گونه از مواد منفجره به فشار و ضربه های ناگهانی بسیار کاهش می یابد و جابجایی این گونه از مواد برای کاربران مختلف،خصوصا واحدهای نظامی،بسیار امن تر و راحت تر صورت می گیرید.این ماده منفجره حتی با شلیک مستقیم گلوله نیز منفجر نمی شود.

2-بحث بعدی در مورد قابلیت شکل پذیری این گونه از مواد است.مواد منفجره پلاستیکی مثل C4،به راحتی و به مانند خمیر بازی کودکان قابلیت شکل پذیری داشته و به راحتی بر روی سطح های مختلف قابل نصب است.

همچنین قدرت شكنندگی C4 بيشتر و ماده پايدارتر است.دست زدن به C4 از نظر بهداشتی برای انسان ناراحتی به وجود نمی آورد.

ماده پایه ای برای ساخت C4،ماده منفجره " RDX " است.این ماده چیزی در حدود 91 درصد از ترکیب کلی C4 را تشکیل می دهد.باقی این ماده از ترکیب های پلاستیکی و روغن موتور تشکیل می شود.

RDX یک ماده منفجره قدرتمند با درجه حساسیت متوسط است که پس از جنگ جهانی دوم نیز مورد استفاده قرار گرفت.RDX به دو روش ساخته می‌شود:
1-ترکیب اسید نیتریک 99 درصد با هگزامین و اوره
2-ترکیب اسید نیتریک 65 درصد با هگزامین و نیترات آمونیوم

هگزامین در ساخت دو نوع ماده منفجره کار برد دارد:
1-هگزامین پروکسید:ترکیب هگزامین و آب اکسیژنه و اسید سولفوریک یا کلریدریک به عنوان کاتالیزر.
2-RDX که در بالا گفته شد.این ماده سرطان زا و کار کردن با آن ریسک بزرگی است هگزامین از ترکیب فرمالین(فرمالدهید محلول در آب) و آمونیاک تشکیل می‌شود.


سری خرج های C،مواد منفجره خميری شكل هستند كه برای تخريب تهيه شده اند و به اختصار با دو حرف PE كه کوتاه شده Plastic Explosives است ناميده می شوند.

اولين تركيب از اين سری كه با نام خرج C ساخته شد،از 88 درصد RDX و 12 درصد ماده پلاستيكی بی اثر تشكيل شده بود.
خرج C2 که از 80 درصد RDX و 20 درصد ماده پلاستيكی منفجره تشکیل شده بود،مدتی بعد جانشين خرج C گرديد.

هر دو خرج C و خرج C2 از رده مصرف نظامی خارج شده اند و بجای آنها از خرج C3 که از 77 درصد RDX و يک مخلوط پلاستيكی از تتريل،
TNT،نيتروسلولز و DNT ساخته شده و تركيب زرد رنگی بوده و خواص پلاستيكی آن از دو تركيب قبلی بهتر است استفاده شد.اما خرج C3 نيز به خاطر بوی تند و ناراحتی هايی كه در تماس با پوست به وجود می آورد،با خرج C4 تعويض شد.

خرج C4 به راحتی آتش گرفته و با شعله سفید رنگ می سوزد و برخلاف TNT،آتش گرفتن مقدار قابل توجهی از آن،حتی در هوای آزاد، ممكن است منجر به انفجار شود.

همچنین در انواع گوناگونی از نارنجک ها و مین های ضد نفر،از C4 به عنوان ماده انفجاری استفاده می شود.برای انفجار C4،معمولا از فیتیله سوزان و یا خرج الکتریکی برای انفجار استفاده می کند. 

C4 در درجه های مختلف گرما(بين 21.1 تا 76.7 درجه سلسیوس)،خاصيت خميری خود را حفظ ميكند.هم چنین چسبندگی كمتری داشته و هنگام کار كمتر به دست می چسبد،درمقابل آب شستگی مقاومت بيشتری دارد و می توان آن را مدت بيشتری درون آب غوطه ور نمود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

09273087595361075930.jpg
• کروز در پرواز / سامانۀ موشکی کروز 

• کروز (به انگلیسی: Cruise) حالتی از پرواز هواپیما است، که در آن هواپیما در مسیر هوایی اصلی قرار دارد یا میان نقاط از پیش تعیین‌شدهٔ مسیر با سرعت و ارتفاع مناسب قرار دارد و یا اینکه دارای عدد ماخ و سطح پرواز مناسب است. 

• هواپیماها کروز را در ارتفاع‌های بالا تجریه می‌کنند. زیرا در این ارتفاع‌ها سرعت واقعی هوا که در توربین به‌دست می‌آید از سرعت هوای موجود بسیار بالاتر است. در عین حال در این ارتفاع مصرف سوخت هم به علت پایین آمدن میزان نیاز به رانش بسیار پایین می‌آید. 

• انتخاب ارتفاع کروز کار مشکلی است و بستگی به نوع و اندازهٔ موتور برای رسیدن به ارتفاع مناسب، سرعت واقعی هوا و میزان برد با توجه به هدف ساخت هواپیما دارد. ارتفاع کروز بهینه با عدد ماخ پرواز رابطهٔ مستقیم دارد. اگر هواپیما مدتی در حالت کروز باشد میزان رانش تا ۲۰٪ کاهش می‌یابد که علت آن هم کاهش وزن سوخت هواپما است. در این حالت که اوج-کروز معروف است، هواپیما اندکی اوج می‌گیرد.

• رسیدن به کروز در کریدورهای تعیین شده برای پرواز تجاری / مسافربری وضعیت امن و خارج شدن خدمه از حالت احتیاط و اضطرار ، بازکردن کمربند ایمنی و مناسب برای پذیرایی از مسافران محسوب میگردد.

• سامانه موشکی کروز 

• سامانه کروز (به انگلیسی: Cruise missile)

• نوعی هواگرد بی‌سرنشین هدایت شونده‌است که مسیر آن تا رسیدن به هدف قابل تغییر و هدایت است. در اغلب سامانه‌های کروز از نوعی موتور جت استفاده می‌شود و به همین دلیل معمولا از اصطلاح «موشک» برای آن استفاده نمی‌شود.

• موشک‌های کروز می‌توانند تا ۴۵۰ کیلوگرم مواد منفجره حمل کنند.

• موشک کروز دارای چهار ویژگی زیر است:

• موشک در طبقات پایین جو (۳۰ کیلومتر یا ۱۰۰۰۰ پا) از نیروی برای آئرودینامیکی استفاده می‌کند.
• در حین پرواز قادر به تغییر مسیر و ارتفاع است و می‌تواند این کار را به دفعات تکرار کند.
• بردی بیشتر از ۵۰ کیلومتر دارد.
• در یک پرواز عادی یکسره، موشک در تمام مسیر هدایت شده و حامل انواع مختلفی از سر جنگی است. با تعریف فوق موشک‌های کروز امروزه طیف گسترده‌ای از موشک‌ها نظیر استیکس روسی، کرم ابریشم چینی، اگزوست فرانسه و هارپون آمریکا) را در بر می‌گیرد.

• پیشرفته ترین سامانه های کروز هوا پایه در جنگنده های نسل ++4 و نسل پنجم چون یروکنسرسیم ترنادو " ایروفاتر تایفون " و لاکهید مارتین " اف 22 رپتور " و " اف 35 لایتینگ II " با امکان کامل اصلاح مسیر و حتی تغییر هدف پس از شلیک پرتابه توسط خلبان و بر مبنای دستور جدید از فرماندهی پیش هشدار و کنترل هوابرد ( آواکس ) بکار رفته که به شرح تفضیلی فناوری های بکار رفته در هدایت این سامانه ها در پست های آتی خواهیم پرداخت.

A BGM-109 Tomahawk land-attack missile (TLAM) is fired toward an Iraqi target from the battleship USS MISSOURI (BB-63) at the start of Operation Desert Storm

• منـــــابع بکار گرفته شده در مطالب :

• ↑ Rudolf Brockhaus,Wolfgang Alles,Robert Luckner. «Flugregelung». Springer. بازبینی‌شده در ۱۳ اکتیر ۲۰۱۱.
• ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Claire Soares. «Gas turbines: a handbook of air, land, and sea applications». Butterworth-Heineman
• ↑ برگزاری همایش سامانه نظامی کروز در تهران (بی‌بی‌سی فارسی)
• ↑ برگزاری همایش سامانه نظامی کروز در تهران (بی‌بی‌سی فارسی)
• ↑ The knowledgebook: everything you need to know to get by in the 21st Century. 2009. Washington, D.C.: National Geographic.
• ↑ راکت و موشک‌های استراتژیک جهان، یعقوب اصلانی، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، چاپ اول، ۱۳۷۷، جلد چهارم، ص ۵۲
• ↑ راکت و موشک‌های استراتژیک جهان، یعقوب اصلانی، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، چاپ اول، ۱۳۷۷، جلد چهارم صص ۵۲-۵۱
• ↑ راکت و موشک‌های استراتژیک جهان، یعقوب اصلانی، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، چاپ اول، ۱۳۷۷، جلد چهارم، صص ۵۳-۵۲
• ↑ http://en.wikipedia.org/wiki/Cruise_missile#Categories بازیابی شده در ۹ مه ۲۰۱۲
 
 
 
لینک به دیدگاه
Share on other sites

14873829767111758186.jpg

ژله و فرنی ضد گلوله انگلیسی

مرکز تجارت دفاعی(CDE) انگلیس،یک مرکز ابتکاری است که تلاش دارد اختراع و ابداع های علمی انگلیسی‌ها را به سرعت برای استفاده در میدان جنگ به کار گیرد.
مقام های وزارت دفاع انگلیس میگویند:از هر 100 طرح ارائه شده،15 عدد آنها آزمایش می‌شود و درنهایت 2 نمونه از آنها به مرحله توسعه و تولید انبوه می‌رسد.وزارت دفاع بودجه تحقیقاتی بیش از 5 میلیون پوند برای این برنامه اختصاص داده است.

از میان کمپانی هایی که بخشی از این بودجه را دریافت کرده‌اند، می‌توان به "d3o Lab" اشاره کرد.این کمپانی یک مایع پلیمری هوشمند طراحی کرده که وقتی به آرامی حرکت داده می‌شود بسیار انعطاف‌پذیر است؛اما وقتی مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد،مولکول‌هایش به یکدیگر قفل می‌شوند و نیروی وارد شده را جذب می‌کنند.

برای نمایش ویژگی‌های این ماده که در نسل جدید کلاه‌های ایمنی و انواعی از زره‌های نظامی کاربرد خواهند داشت،اعضایی از تیم d3o Lab،این ماده چسبنده نارنجی را به دستان خود مالیدند و چندین بار با چکش روی دستان خود کوبیدند تا اثر حفاظتی آن را نشان دهند.فلوریا آنتونی از اعضای این گروه گفت:"بر اساس روشی که این ماده به حرکت های بدن شما واکنش نشان می‌دهد،شما ترکیبی از محافظت و انعطاف را در اختیار خواهید داشت".

همچنین دانشمندان کمپانی انگلیسی BAE Systems،با ترکیب مایعی حجیم‌شونده با کولار،مایعی تولید کرده‌اند که در مقابله با برخورد گلوله،مقاومت بیشتر و سریع‌تری از خود نشان می‌دهد.قرار است این ماده در جلیقه‌های جدید ضدگلوله استفاده شود.

به گزارش BBC،این شرکت در حال حاضر فرمول شیمیایی این ترکیب را به صورت سری نگاه داشته،اما به هر حال این ترکیب نیروی حاصل از برخورد گلوله را جذب کرده و در پاسخ ضخیم‌تر و چسبنده‌تر می‌شود.
دانشمندان کمپانی BAE Systems این فناوری جدید را "فرنی ضد گلوله" می نامند که دلیل نام‌گذاری آن،شکل خاص آن است.
"استوارت پنی"،مدیر توسعه تجاری که مسئولیت ساخت مواد اولیه در این شرکت را دارد،در این باره گفت:"این ترکیب شبیه به فرنی است و در هنگام برخورد گلوله،مولکول‌های آن به یکدیگر قفل می‌شوند".

استفاده از مایع های سفت شونده در ارتش موضوع جدیدی نیست، چرا که آزمایشگاه‌های تحقیقاتی ارتش آمریکا نیز آزمایش‌هایی را روی مایع های مشابه انجام داده است.اما این تحقیق ها برای اولین بار شواهدی را به همراه داشته است که نشان می‌دهد سپرهای مایع می‌توانند به طور موثری از سربازان در برابر گلوله‌ها یا ترکش‌ها محافظت کند.

با کمک این مایع می‌توان جلیقه‌های ضد گلوله قابل انعطاف‌تر،سبک‌تر و کارآمدتری را برای سربازان تولید کرد.در جلیقه‌های ضد گلوله استاندارد،از چند لایه سنگین و ضخیم کولار استفاده می‌شود که حرکات سربازان را محدود کرده و باعث خستگی سربازان می‌شود.

در این آزمایش،دانشمندان از تفنگ های گازی بزرگ استفاده کردند و گلوله‌های فلزی را با سرعت 300 متر در ثانیه به دو ماده آزمایشی شلیک کردند.یکی از از آن‌ها از 10 لایه کولار تشکیل شده و دیگری از 10 لایه کولار ترکیب شده با مایع سفت شونده ساخته شده بود.کولار ساخته شده از مایع خاص بسیار سریع‌تر عمل می‌کرد و عمق تاثیر گلوله نیز در آن بسیار کم‌تر بود.

(نگاره های نارنجی رنگ از مایع ضد گلوله d3o Lab و نگاره سیاه و سفید از مایع ضد گلوله BAE Systems است)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 2 ماه بعد...

post-11548-0-00622200-1371571614_thumb.jpg

موشک حرارت یاب هوا به هوا کوتاه برد آر-۷۳ ( تیرانداز )
( The Vympel R-73 (NATO reporting name AA-11 Archer
short-range air-to-air missile 

موشک آر-۷۳، ساخت روسیه با برد ۳۰ کیلومتر و مانورپذیری بسیار زیاد و زاویه دید بالا نسبت به هدف به‌ عنوان یکی از بهترین موشک‌های حرارت یاب جهان و مدرن‌ترین موشک هوابه‌هوای روسیه شناخته می‌شود. 

آر-۷۳ یکی از بهترین گزینه‌ها برای نبردهای نزدیک هوایی است و ترکیب جنگنده مانورپذیر میگ-۲۹ و موشک آر-۷۳ از خطرناک‌ترین ترکیب‌ها برای نبردهای هوایی است. همچنین در صورت بهسازی جنگنده‌های سوخو-۲۴ و سوخو-۲۵ به‌منظور حمل این موشک توانایی آن‌ها در دفاع از خود در حین عملیات تا حد زیادی افزایش می‌یابد.

ویژگی طراحی آر-۷۳ قواره آیرودینامیک سکان کنترلی آن است؛ این بالک های کنترلی جلوتر از بالها و به فاصله ای از مرکز ثقل موشک تعبیه شده اند. بدنه موشک متشکل از محفظه های مدولار است که کله گی آشیانه یابی ، سامانه رانش سطوح کنترلی آیرودینامیک ، اتوپایلوت ، فیوز مجاورتی( رادیویی یا لیزری) سرجنگی ، موتور، سامانه کنترل دینامیک گازی و سامانه رانش شهپر را در خود جای می دهند. نسبت طول به عرض سطوح برآ کوچک است.

جلوتر از سطوح کنترلی ، باریکه هایی تعبیه شده اند. ترکیب کنترل دینامیکی- گازی- هوایی قابلیت مانور بالایی را برای آر-۷۳ به ارمغان می آورد. در حین پرواز مقادیر Yaw و Pitch به وسیله سطوح کنترل دینامیکی که بصورت زوجی متصل شده اند و چندین بالک دینامیک- گازی مستقر روی انتهای شیپوره موتور کنترل می شود.

علاوه بر این سطوح کنترل دینامیکی امکان کنترل را هنگام کار نکردن موتور هم فراهم می آورند. تعادل غلتشی موشک به کمک چهار شهپر مستقر روی بالها انجام می شود که اتصال مکانیکی دارند. نیروی رانش کنترلهای موشک از نوع گازی است که از مولد گاز با سوخت جامد حاصل می شود.

سکوهای پرتاب

اف.بی.سی-۱ ، میگ-۲۹ ، میگ-۲۹کِی، میگ-۲۹ اِم، میگ-۲۹ ام-۲، میگ-۲۹ اس.ام.تی، میگ-۲۹ یو.بی، میگ-۳۵ سی، میگ-۳۵ سی، میگ-۳۵ دی، سوخو-۱۷، سوخو-۲۴، سوخو-۲۵، سوخو-۲۷، سوخو-۲۷ یو.بی، سوخو-۳ ام.کی، سوخو-۳۳، سوخو-۳۴ ، سوخو-۳۵، سوخو-۳۵ یو.بی، سوخو-۳۹، تِجاز

مشخصات آر-۷۳

طول موشک: ۲/۹۰ متر
قطر موشک: ۱۷/.
طول بالها: ۵۱/.
وزن پرتاب: ۱۰۵ کیلوگرم( آر-۷۳ ام-۱) یا ۱۱۵ کیلوگرم( آر-۷۳ ام-۲)
سرجنگی: میله انبساط پذیر بسیار انفجاری به وزن ۴/۷ کیلوگرم
پیشرانش: موتور راکت سوخت جامد
قابلیت خارج از محور دید: ۶۰-/+
حد جاذبه: ۴۰g
برد: ۲۰ کیلومتر ( آر-۷۳ ام-۱) یا ۳۰ کیلومتر( آر-۷۳ ام-۲)

هدایت: آشیانه یابی مادون قرمز مخصوص حمله از همه جهات+ دوربین مستقر روی کلاه خلبان

لینک به دیدگاه
Share on other sites

post-11548-0-68699200-1371571664_thumb.jpg

آشنایی با خودرو قدرتمند ارتش امریکا 

هامر , یا هاموی (Humvee)


در ارتش آمریكا حداقل 17 نوع ازهاموی وجود دارد. 
اتومبیل چند منظوره با قابلیت های بالا (High Mobility Multipurpose Wheeled Vehicle) یا به اختصار HMMWV یا هاموی (Humvee) اتومبیلی بادوام و قدرتمند نظامی است که این واژه برای اولین بار توسط کمپانی AM General مطرح شد. این اتومبیل نظامی جانشین شایسته ای برای جیپ هایی بوده كه تا قبل از ورود هاموی به بازار توسط ارتش آمریكا استفاده می شده است. اما مدت هاست که این اتومبیل چند منظوره نظامی با نام هامر در خیابان ها تردد می کند. تبدیل هامر به هاموی، تاریخچه ای پیچیده و تا حدودی قدیمی دارد.


تاریخچه

در سال 1977، ارتش آمریكا اعلام كرد كه اتومبیل های شهری مجهز به تجهیزات نظامی، پاسخگوی نیازهای نظامی نیستند. در سال 1977 كارخانه لامبورگینی مدل چیتا را تولید كرد تا مفاد قرارداد ارتش را به خود جلب كند. در سال 1979 میلادی، ارتش آمریكا تمامی مشخصات یک اتومبیل نظامی چند منظوره (هاموی) را كه مورد نیازش بود، به تصویب رسانید. در ماه جولای همان سال، شرکت AM General مقدمات كار طراحی اتومبیلی مطابق درخواست ارتش آمریكا را شروع كرد و در مدت تنها 11 ماه اولین نمونه اولیه آن به نام M998 تولید شد كه بلافاصله انجام آزمایش های گوناگون روی آن آغاز شد. 

در میان شش شرکت کننده، شرکت های Teledyn، بخش دفاع کرایسلر (که بعدها توسط General Dynamics خریداری شد و به همین نام شناخته می شود) و AM General به مرحله نهایی راه یافتند. ارتش آمریکا، از هریک از این سه شرکت درخواست کرد تا اتومبیل نظامی حاضر در رقابت را در سه آرایش آمبولانس، حامل سرباز و حامل TOW طراحی کنند و بسازند. شرکت کنندگان با چالش هایی همچون استفاده از پنل های ضد گلوله، به حداقل رساندن وزن، قابلیت فرو رفتن در آّب هایی با عمق زیاد، عدم نشان دادن ضعف در سرما و گرمای شدید، مقاومت بالا، استهلاک کم و... رو به رو بودند که نهایتأ AM General توانست در مجموع امتیازات بیشتری را نسبت به رقبا کسب کند و به عنوان اتومبیل رسمی ارتش آمریکا انتخاب شد.

در ماه ژوئن 1981، ارتش آمریكا با AM General قراردادی منعقد كرد تا چند نمونه اولیه دیگر از M998 را به آمریكا بفرستد تا آزمایشات دیگری بر روی آن انجام بگیرد. پس از مدتی به این كارخانه اتومبیل سازی دستور رسید تا برای سال 1985 تعداد 55000 دستگاه از خودروی نظامی هاموی را ساخته و به آمریكا منتقل کند. اولین باری كه این اتومبیل در منطقه جنگی خدمت کرد در عملیات Just Cause بود كه طی این عملیات، آمریكا در سال 1989 به پاناما حمله كرد. اتومبیل های نظامی شكست ناپذیر هاموی دیواری مستحکم برای ارتش آمریكا در این جنگ بودند. پس از اثبات توانایی های هاموی در این نبرد، آمریکا و دیگر کشورها، ده ها هزار دستگاه از آن را سفارش دادند. آمریكا و چند كشور دیگر بیش از 10 هزار هاموی را در جنگ عراق در 2003 بكار بردند. 

یكی از این هاموی ها در جنگ كوزوو (Kosovo) توسط ارتش یوگوسلاوی به غنیمت برده شد و هم اكنون این خودرو رو به روی ساختمان موزه ارتش در پارک قلعه نظامی Kalemegdan واقع در بلگراد ، صربستان به نمایش عمومی گذاشته شده است.


طی جنگ عراق، این خودروی شكست ناپذیر نظامی، باری دیگر توانایی هایش را به همگان ثابت كرد. در اوایل سال 2006 طبق آمار به دست آمده فقط 250 عدد از 10 هزار هاموی اعزام شده به عراق نابود شدند.


در سال 1992، شرکت AM General، بازاریابی برای فروش هاموی به عموم را آغاز کرد. در همان سال، تعدادی نمونه "تولید محدود" شهری از همان کارخانه ای که نمونه های نظامی در آن تولید می شد خارج شد. نمونه های تولید محدود در سازه و بخش فنی دارای همان مشخصات نمونه های نظامی بودند اما سیستم تهویه، سیستم صوتی، رنگ متالیک اتومبیل های شهری، صندلی های راحت تر و تزیینات چوبی به آن اضافه شده بود. در سال بعد، این شرکت با 50 نمایشگاه اتومبیل مذاکره کرد تا آنها را به عنوان نمایندگی فروش هاموی هایش برگزیند.

در ماه دسامبر سال 1999 میلادی، AM General نام و حقوق هاموی را به جنرال موتورز فروخت. جنرال موتورز تنها وظیفه بازاریابی، تقسیم تولیدات و انتقال آنها را به کشورهای مختلف بر دوش گرفته بود در حالیکه تولیدات هنوز بر عهده AM General بود. در این زمان بود که برای هویت بخشیدن به این اتومبیل نظامی، نام H1 برای آن در نظر گرفته شد. 

جالب است بدانید که یکی از دلایل شهری شدن هاموی، علاوه بر تمایل خود AM General، اصرار زیاد آرنولد شوارتزنگر (بازیگر فیلم های هالیوود و فرماندار فعلی کالیفرنیا) بود و به دلیل قدرت عمومی که داشت، در تولید نمونه شهری هامر کمک شایانی کرد.

در سال 2002، شرکت AM General، نمونه کوچکتر H1 را طراحی کرد و ساخت که ابعاد کوچکتری داشت و خطوط تیز و پنل های تخت، انحنای بیشتری پیدا کرده کرده بودند و امکانات بیشتری در کابین به چشم می خورد تا مناسب تردد شهری باشد. خودرو مذکور H2 نام گرفت. هامر H2 در تأسیسات کنار کارخانه تولید H1 در میشاواکا به تولید رسید.

در سال 2005، نمونه کوچکتر هامر H2 یعنی H3 معرفی شد که یک شاسی بلند با ابعاد متوسط بود. این مدل در تأسیسات جنرال موتورز در لوس آنجلس به تولید رسید. موفقیت هامر تا جایی بود که در عرض 7 سال (تا سال 2006)، در 33 کشور نمایندگی داشت و به فروش می رسید. در تاریخ نهم مِی سال 2006 تصمیم گرفته شد تا تولید نمونه شهری H1 متوقف شود و این خبر در تاریخ دوازدهم همان ماه، عمومیت پیدا کرد. تنها در سال 2006، تعداد 729 دستگاه H1 به فروش رسید و شمار فروش آنرا از سال 1992 که تولید نمونه شهری آغاز شد، به تعداد 11 هزار و 818 دستگاه رساند.

در سال 2008، هامر از کانسپت HX رونمایی کرد که یک شاسی بلند کوچک دو در و دو نفره بود و قصد بر آن بود تا HX کانسپت به عنوان مدل H4 به تولید انبوه برسد که در همان سال شرکت جنرال موتورز از بحران فروش محصولات این برند خبر داد. در تاریخ اول ژوئن سال 2009، جنرال موتورز پرونده های ورشکستگی برند هامر را تکمیل کرد. یک روز پس از این واقع، شرکت چینی "صنایع سنگین سیچوان" مشتاق به خرید این برند شد و پس از اندکی از گفته اش پشیمان شد. جنرال موتورز هم اعلام کرد که اگر طی چند ماه آینده، خریداری برای این برند پیدا نشود، برند را کلأ منحل خواهد کرد. همین اتفاق هم افتاد و در تاریخ 31 ژوئن سال 2010، جنرال موتورز، تعطیل شدن تأسیسات هامر و منحل شدن این برند را رسمأ اعلام کرد.

هنوز هیچ اطلاعات دقیقی در دسترس نیست که نام "هامر" از کجا پدید آمده است اما طبق نوشته ها، در سال 1992 میلادی، پس از تولید نمونه های شهری این اتومبیل نظامی، نام آن از "هاموی" به "هامر" تغییر یافت تا ذهنیت جنگجویانه و خشن آنرا تا حدودی بر طرف کرده باشد. اما در مورد اینکه واژه هامر به چه معناست یا مخفف چه عبارتی است هنوز اطلاعات دقیقی در دسترس نیست و به نظر می رسد بیشتر به دلیل تلفظ راحت تر واژه هاموی، این تغییر انجام شده است.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

post-11548-0-53012200-1371571722_thumb.jpg

ارابه های مرگ از نوع انگلیسی !

تانک اصلی میدان نبرد : پی.وی 4034 چنلجر 2 - ( شیر ایران 2 )
(The FV4034 Challenger 2 is a British main battle tank (MBT

پی.وی 4034 چنلجر 2 نام تانک اصلی میدان نبرد ارتش بریتانیاست که از سال 1998 رسماً وارد خدمت در این ارتش شده و یکی از سه تانک برتر جهان در کنار ( ام1 آبرامز ایالات متحده - مرکاوا 4 اسرائیل ) است.

بدنه تانک چلنجر2 از سه بخش تشکیل شده است:
اتاقک راننده که در جلوی بدنه قرار دارد
بخش فرماندهی و کنترل که در برجک قرار گرفته
بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد

بدنه و قطعات موتوری تانک چلنجر1 در تانک چلنجر2 نیز مورد استفاده قرار گرفته است که علت آن کارایی بالای آنها بوده اما برجک تانک کاملاٌ از طراحی تازه ای بهره می برد و با تانک قبلی تفاوت دارد.برجک تانک به زره چابهام نسل دوم مجهز شده است.

این زره از ساختار محرمانه ای مرکب از لایه های سرامیک مخلوط در داخل زره فولادی تشکیل شده است و به آن زره ساندویچی نیز گفته می شود.این زره جدید به شدت مقاوم است و در مقابل سلاحهای هدایت شونده ی ضد تانک (ATGM) و مهمات انفجاری شدید ضد تانک (HEAT) که به خرجهای شکلدار مجهزند، از تانک مخوبی محافظت مینماید. 

علاوه بر تانک چلنجر، در تانک ابرامز ایالات متحده نیز ازفناوری این نوع زره استفاده شده است. برجک تانک توسط یک سیستم گرداننده الکتریکی حرکت میکند و در آن از سیستم الکترو هیدرولیکی استفاده نشده است. 
تانک چهار نفر خدمه دادر که عبارتند از:فرمانده، راننده، توپچی، و گلوله گذار.علت استفاده از چهار نفر،بالا بردن قابلیتهای رزمی و توان درگیری بیست و چهار ساعته تانک بوده است.
زیرا در اینگونه ماموریتهای سنگین تعداد نفرات تاثیر گذار خواهد بود (لازم به ذکر است که تانکهایی همچون لکرک یا T-72 از سه خدمه استفاده می کنند که این امر موجب افزایش خستگی روحی و جسمی نفرات در ماموریتهای طولانی خوهد شد). 

اتاقک راننده به یک پریسکوچ غیر فعال (PDP) مجهز اشت. این پریسکوچ از یک سیستم تقویت کننده تصاویر بهره میبرد در نتیجه حرکت در شب برای راننده امکان پذیر شده است. در نتیجه استفاده از این سیستم ها تانک میتواند در شب با سرعتی معدل سرعت روز خود حرکت کند و از وسایل روشنایی خارجی نیز استفاده ننماید. 

جایگاه فرمانده ی تانک که در سمت راست برجک واقع شده به هشت عدد پریسکوپ با قابلیت پوشش 260 درجه ای مجهز است. در زیر هر پریسکوچ کلید قرمز رنگی تعبیه شده است که در صورت فشار دادن آن برجک به سرعت با پریسکوپ هم سو خواهد شد.فرمانده تانک به یک هدف یاب متعادل با میدان دید وسیع به نام VS580-10 مجهز می باشد.

یک مسافت یاب لیزری نیز در آن تعبیه شده است.این هدفیاب قادر است تا دامنه +35 الی -35 درجه عمودی را پوشش دهد. کار طراحی و ساخت این هدف یاب را شرکت ساژم بر عهده داشته است. 
جایگاه توپچی که در جلوی فرمانده قرار دارد به یک سیستم تصویر ساز حرارتی مجهز است که شرکت تیلز اپتروسیس سازنده ای آن است. این سیستم که از حسگر UKTICM2 استفاده مینماید امکان دید در شب را برای توپچی فراهم کرده است. تصویر حرارتی با بزرگنمایی 4 الی 11.5 برابر در هدفیاب ها و نیز نمایشگرهای دیجیتالی فرمانده و توپچی تانک قابل رویت است. 
توپچی تانک به یک هدفیاب اصلی متعادل مجهز است که از یک مجرای نشانه روی بصری، یک مسافت یاب لیزری چهار هرتزی با دقتی در حدود 5 متر و بردی بین 200 الی 10000 مترو همچنین یک صفحه نمایش تشکیل شده است.کار طراحی این هدفیاب نیز توسط شرکت تلیز اپتروسیس انجام شده است.

علاوه بر هدفیاب اصلی، تانک به یک هدفیاب فرعی نیز مجهز است که بصورت موازی با توپ نصب شده است تا در صورت نیاز توسط توپچی مورد استفاده قرار گیرد.خدمه گلوله گذار نیز به یک پریسکوپ روزانه مجهز است و در صورت نیاز می تواند از آن استفاده نماید. 

تانک چلنجر2 به یک سیستم کنترل آتش دیجیتالی ساخت شرکت جنرال داینامیکس کانادا(سابقا شرکت کامپیوتیگ دیوایسس) مجهز است.این سیستم از یک کامپیوتر تشکیل شده که بصورت خودکار محاسبات مربوط به فرآیند شلیک را انجام می دهد.سیستم کنترل آتش تانک قادر است تا شش هدف متفاوت را بصورت یکجا ردیابی کند.

تانک های چلنجر2 ارتش انگلستان به یک سیستم کاربردی اطلاعات میدان نبرد (PBISA) مجهز شده اند که شرکت جنرال داینامیکس انگلستان کار طراحی آنرا بر عهده داشته است.این سیستم برای جمع آوری از دیگر تانک ها به منظور هماهنگی بیشتر و گرفتن دستورات لازم از ستاد فرماندهی مرکزی بکار میرود.

اطلاعات این سیستم پس از پردازش کامپیوتری در نمایشگرهای فرمانده و راننده تانک به نمایش در می آید تا آخرین اطلاعات صحنه نبرد و آرایش نیروهای خودی یا دشمن را در اختیار آنها قرار دهد. همچنین برای تانکهای ارتش انگلستان یک سیستم تاکتیکی ارتباطات دیجیتالی به نام بومن (کماندار) در نظر گرفته شده که علاوه بر امکانپذیر کردن ارتباطات امن، به طور خودکار موقعیت جغرافیایی تانک را نیز نمایش می دهد تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان که در عراق خدمت می کنند در سال 2006 به این سیستم مجهز شدند. 

سلاح اصلی تانک چلنجر2 را یک توپ 120 میلیمتری خاندار بنام ال-30 تشکیل میدهد که از فولاد تصفیه شده ESR ساخته شده است. این نوع فولاد جزو مرغوبترین انواع فولاد در جهان بحساب می آید و استحکام بسیار بالایی دارد.این توپ به یک روکش عایق حرارت، یک سیستم مرجع نصب شده در دهانه لوله و همچنین یک سیستم تخلیه کننده دود مجهز است. 

سطح داخلی توپ ال-30 با روکشی از فلز کروم پوشیده شده تا ساختاری محکمتر و سطحی نرم تر به آن ببخشد. 

این روکش باعث می شود تا گلوله سایش کمتری با سطح لوله داشته باشد، دقت بیشتری پیدا کند، سرعت آن افرایش یابد و در نتیجه قدرت نفوذ آن بالاتر برود.توپ ال-30 دارای زاویه حرکت عمودی 10- الی 20+ درجه است و از آنجا که برجک تانک قابلیت حرکت 360 درجه ای دارد، توپنیز دارای زاویه گردش 360 درجه ای است و از یک سیستم کنترل و تثبیت کننده برقی استفاده مینماید.

این توپ تفریباٌ با تمامی مهمات های فعلی 120 میلیمتری سازگار می باشد و می تواند گلوله های ثاقب ضد زره APFSDS-T مجهز به میله ی نفوذ کننده از جنس اورانیوم ضعیف شده ، گلوله های دودزا و انواع دیگری از گلوله های دیگری از جنس اورانیوم ضعیف شده نیز شلیک نماید از جمله چارم-1(CHARM-1) و چارم-3 (CHARM-3) که جزو مهمات اصلی تانک بحساب می آیند.

در سال 2004 میلادی بخش سیستمهای زمینی شرکت بی ای ایی سیستمز طبق قراردادی متعهد شد تا تانکهای چلنجر2 ارتش انگلیس را به یک توپ 120 میلیمتری بدون خان مجهز کند.دین ترتیب تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان به توپ بسیار معروف و پر قدرت ال-55 ساخت شرکت راین متال آلمان مجهز شدند.این توپ که یکی از بهترین و قابل اعتماد ترین سلاحهای جهان بشمار می آید تاکنون بر روی سری تانکهای ابرامز ایالات متحده و ائوپارد2آ6 آلمان نصب گردیده است. این توپ قدرتمند از ژانویه سال 2006 تاکنون مضغول گذراندن مراحل آزمایشی بر روی تانک چلنجر2 می باشد. 

علاوه بر توپ اصلی تانک به یک مسلسل کالیبر 7.62 موازی با توپ و یک مسلسل GPMGL37A کالیبر 7.62 بر روی برجک برای دفاع هوایی مجهز میباشد. 

موتور تانک یک موتور دیزلی دوازده سیلندر پرکینز کاترپیلار با نام CV12 می باشد که 1200 اسب توان تولید میکند. همچنین تانک چلنجر2 به یک سیستم تعوض دنده ی اتوماتیک به نام TN54 مجهز است که شش دنده ی جلو و دو دنده ی عقب دارد.حداکثر سرعت جاده این تانک 59 کیلومتر بر ساعت و حداکثر سرعت آن در مناطق ناهموار 40 کیلومتر بر ساعت است.برد عملیاتی تانک نیز 450 کیلومتر در حالت معمول و 250 کیلومتر در مناطق ناهموار میباشد. 

لازم به ذکر است که چلنجر 2 ، حاصل سفارش طرح مطالعات و تحقیقات همزمان دو پروژه ساخت ، تانک اصلی میدان نبرد ، توسط نیروی زمینی شاهنشاهی ایران به صنایع اسلحه سازی سلطتنتی بریتانیا با نام های FV4030 شیر ایران-1 و FV4034 شیر ایران-2 ست ، که این سفارش توسط دولت انقلاب به طور یک سویه لغو و با توجه به ضرر و زیان وارده ؛ به قیمت توافقی به ارتش انگلستان فروخته شده و با تاخبر در 1983 و 1990 به ثمر نشسته است.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

post-11548-0-27306600-1371571770_thumb.jpg

اسلحه تک تیر انداز AS-50

مشخصات :

نوع اسلحه : اسنایپر ( تک تیر انداز ) Type: sniper rifle
کالیبر : 50 بی ام جی ( 99 × 12.7 میلی متر ) Caliber: 12.7x99mm / .50BMG
کشور سازنده : انگلیس
Country of origin: Britain
شرکت سازنده : اکیورسی اینترنشنال Manufacturer: Accuracy International
وزن ( با خشاب خالی و بدون دوربین ) : 14.1 کیلوگرم ( 31 پوند ) Weight: 14.1 kg empty
طول اسلحه : 1369 میلی متر Length: 1369 mm
طول لوله : 692 میلی متر ( 27 اینچ ) Barrel Length: 692 mm
ظرفیت خشاب : 5 فشنگ ( از نوع جعبه ای جداشونده ) Feed Mechanism: 5 rounds detachable box magazine
برد گلوله : بشتر از 2000 متر و اثابت دقیق به هدف 
توانایی در بازدارندگی : نیروی پیاده - خودرو های سبک و همچنین می توان علیه هلیکوپتر وارد عمل شود 

آ.اس50 در ژانویه سال 2005 میلادی توسط شرکت اکیورسی اینترنشنال انگلیس در یک مراسم نمایش تیراندازی معرفی گردید . کالیبر مذکور فقط برای اسلحه های تک تیر انداز در کاربری اسلحه های انفرادی مورد استفاده قرار می گیرد و تیربارهایی که از این نوع فشنگ استفاده می کنند جزء تیربارهای سنگین و غیر قابل حمل توسط نفر محسوب می شوند . به همین جهت از قویترین اسلحه هایی است که توسط سربازان مورد استفاده قرار می گیرد . این کالیبر یک نوع کالیبر استاندارد در این نوع سلاح محسوب می شود و کمتر کالیبری بزرگتر از آن ارائه می گردد زیرا لگد اسلحه برای شلیک کننده بسیار زیاد خواهد شد . از این سلاحها برای مقابله با نفرات و خودروهای سبک دشمن استفاده می شود .

این اسلحه دارای حالت شلیک تک تیر است و به همین جهت یک دفعه مسلح کردن اسلحه برای شلیک پنج گلوله موجود در خشاب کفایت می کند . AS50 از دقت بالایی در تیراندازی برخوردار است . دقت این اسلحه 1.5 دقیقه زاویه (MOA: Minute Of Angle) است یعنی تقریبا خطای یک و نیم اینچ در صد یارد دارد .

هر دایره به 360 درجه تقسیم می شود و هر درجه به 60 دقیقه و به این ترتیب هر دایره به 21600 دقیقه تقسیم می شود . محیط دایره از ضرب عدد دو در شعاع در عدد پی بدست می آید . از این رو اندازه طولی منحنی مقابل با هر دقیقه مساوی می شود با شعاع ضربدر عدد پی ( 3.1416 ) ضربدر عدد 2 تقسیم بر 21600 ، که مساوی می شود با 0.000291 ضربدر شعاع . 

حال اگر شعاع را 100 متر بگیریم یعنی هدف برای تک تیرانداز در فاصله 100 متری او باشد با ضرب کردن آن در عدد 0.000291 عدد 0.0291 متر بدست خواهد آمد یعنی کمان روبروی یک دقیقه در 100 متری برابر با 0.0291 متر است که برابر با 2.91 سانتی متر می شود . معمولا فاصله را بر حسب یارد محاسبه کرده و این کمان را یک اینچ ( دقیقا 1.0476 اینچ ) در صد یاردی ( تقریبا 91 متر ) فرض می کنند . در این محاسبه در فواصل نزدیک منحنی را می توان یک خط صاف فرض کرد ولی در فواصل بالا این تفاوت در اندازه بیشتر می شود . فشنگ مناسب دقت اسلحه را بالا می برد .

در اسلحه های تک تیرانداز ضد نفر ، ام 24 که اسلحه سازمانی اسنایپر ارتش آمریکا است با کالیبر 51 × 7.62 ناتو در شلیک با فشنگ ام 118 دقیقه زاویه یک دارد و در دراگونوف روسی تقریبا برابر دو است . اسلحه های تک تیراندازی وجود دارند که دقیقه زاویه آنها 0.3 است که از دقیقترین ها در نوع خود محسوب می شوند .

لیه اسلحه های تک تیر انداز کالیبر 50 در برد های بیش از 2000 متر موثرند و به همین علت بر د موثر به صورت رسمی برای آنان کمتر بیان میشود. و در این اسلحه ها بیشتر دقیقه زاویه( moa) بیان میشود .هر چه این عدد کمتر باشد به طور غیر رسمی میتوان گفت اسلحه میتواند فاصله دورتری را شکار بکند(احتمال برخورد گلوله بیشتر است).
این هم دو تا از دوربردترین شکارهای تاریخ :

کارلوس هثکاک تک تیرانداز افسانه ای آمریکایی در ویتنام توانست با تیربار m2 دوربیندار 2 ویتنامی را از فاصله 2500 متری هدف قرار دهد

در سال 2003-2004 هم یک تکتیرانداز کانادایی توانست یک نیروی طالبان را با سلاح macmillan خود از فاصله 2430 متری هدف قرار دهد

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...