رفتن به مطلب

دو اشتباه غلط در تربیت کودکان


divane10
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

دو اشتباه غلط در تربیت کودکان

tarbiate-kodakan-www.dezla_.ir_.jpg

تربیت فرزندان و کودکان یکی از مسائل مهمی است که هر پدر و مادری باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند ؛ چرا که اگر کودک درست تربیت نشود صدمات بدی در آینده به جامعه و خود وارد می کند . دزلا

الگوهای معینی که برای برقراری ارتباط با کودکان به کار می رود تقریبا همواره درست عمل نمی کنند یعنی گاه برعکس هدف و منظور ما نتیجه می دهند؛ این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف درازمدتمان یاری نمی کنند، بلکه غالبا خرابکاری هم در خانه به وجود می آورند. الگوهای متناقض در تربیت کودک شامل این موارد می شود: تهدیدها، رشوه ها، وعده ها، سخنان نیشدار و طعنه آمیز، موعظه و سخنرانی درباره دروغ گویی و دزدی و آموزش ادب با بی ادبی و بی احترامی و مواردی از این قبیل.

تهدید ها نوعی دعوت به بدرفتاری

وقتی کودکان را تهدید می کنیم، در واقع آنان را دعوت می کنیم که عمل ممنوع شده را مجددا انجام دهند. وقتی به کودک می گوییم: «اگر تو یکبار دیگر آن را انجام بدهی …» او واژه های «اگر تو» را نمی شنود.

او فقط این قسمت از حرف ما را می شنود که «یکبار دیگر آن کار را انجام بده» بعضی وقت ها، کودک این گفته را اینگونه تفسیر می کند: «مادر انتظار دارد که من یکبار دیگر این کار را انجام بدهم، وگرنه ناامید خواهد شد.»

این قبیل هشدارها که شاید از نظر بزرگسالان معقول باشند نه تنها دردی را دوا نمی کنند، بلکه کار را بدتر هم می کنند. با این قبیل هشدارها می توان اطمینان داشت که آن عمل مخرب و نفرت انگیز دوباره انجام خواهد شد.

هشدار، خودمختاری کودک را به مبارزه دعوت می کند. اگر کودک نسبت به خودش احترام قایل باشد، باید دوباره نافرمانی کند تا به خودش و به دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.

پیمان پنج ساله با وجود هشدارهای بسیار، پرتاب توپ به سمت پنجره را ادامه داد. سرانجام صبر مادر تمام شد و به او گفت: «اگر این توپ یکبار دیگر به پنجره بخورد، روزگارت را سیاه خواهم کرد،خیالت راحت باشد.» یک دقیقه بعد، صدای شکستن شیشه به مادر گفت که هشدار او چه تاثیری داشته است.

صحنه ای را که پس از تهدیدها، وعده ها و بدرفتاری پیاپی، به وجود آمد، می توان به آسانی در خیال مجسم کرد. به عکس، حادثه زیرتصویری است از برخورد موثر با بدرفتاری بدون توسل به تهدیدها.

پارسای هفت ساله تفنگ بادی اش را به طرف برادر نوزادش گرفت و شلیک کرد. مادر گفت: پارسا به برادرت شلیک نکن به هدف شلیک کن. پارسا بار دیگر به برادرش شلیک کرد. مادر تفنگ را از او گرفت و به او گفت: «به آدم ها نباید شلیک کرد.»

مادر کاری را انجام داد که احساس کرد برای مراقبت از نوزادش و در عین حال حمایت از الگوهای رفتاری قابل قبول باید انجام دهد. پارسا عواقب اعمالش را بدون این که آسیبی به نفسش برسد، آموخت. راه حل های ارایه شده مشخص بودند : یا باید تنها به هدف شلیک کرد یا باید امتیاز داشتن تفنگ را از دست داد.

در این حادثه، مادر از به کارگیری آن راه های متداول پرهیز کرد. وی در راهی که آشکارا به شکست منتهی می شد، قدم نگذاشت: «بس کن پارسا! کاری بهتر از این که به برادرت شلیک کنی بلد نیستی؟ نشانه ای بهتر از برادرت گیر نیاوردی؟ اگر یک بار دیگر این کار را بکنی، بهت می فهمانم. فقط یک بار دیگر، آن وقت تفنگت را می گیرم.»

پاسخی که کودک به این نوع تذکر می دهد، تکرار عمل ممنوع شده خواهد بود، مگر این که کودک، آدمی رام و سر به زیر باشد. لازم به توضیح نیست که صحنه بعدی چه خواهد بود. هر پدر یا مادری می تواند به راحتی آن را بازسازی کند.

رشوه گرفتن، فرمول اگر ـ آن وقت

اگر ـ آن وقت نوعی از برخورد است که در آن، به طور آشکار به کودک گفته می شود که اگر کاری را انجام دهد یا ندهد، آن وقت به او پاداش خواهند داد. این نوع برخورد نیز همچون برخورد قبلی متناقض است: «اگر با برادر کوچکت خوب باشی، آن وقت تو را به سینما خواهم برد.»

«اگر رختخوابت را دوباره خیس نکنی، آن وقت من هم در عید یک دوچرخه برایت خواهم خرید.»

«اگر این شعر را یاد بگیری، آن وقت تو را به سفر خواهم برد.»

این طرز برخورد «اگر آن وقت» ممکن است کودک را گاهی برای رسیدن به اهداف فوری و کوتاه مدت تحریک کند. اما به ندرت اتفاق می افتد که این نوع برخورد کودک را به سوی کوشش های پیگیر و طولانی مدت سوق دهد. گفتار ما به او می فهماند که ما به توانایی او برای تغییر یافتن و بهتر شدن تردید داریم. «اگر تو این شعر را یاد بگیری»، یعنی این که «ما یقین نداریم که تو بتوانی»، «اگر تو دیگر رختخوابت را خیس نکنی»، یعنی این که «ما گمان نمی کنیم که تو بتوانی بسترت را خیس نکنی.»

پاداش هایی هم که به عنوان رشوه به کودک داده می شوند، از لحاظ اخلاقی ایراد دارند.

حالا از پسر بچه ای صحبت می کنیم که می گفت: «من این فکر را در سر مادرم نگه می دارم که بد خواهم بود و از این طریق چیزی را که می خواهم گیر می آورم. البته بعضی وقت ها هم ناچارم راستی راستی بد باشم تا یک وقت مادر فکر نکند که بی خود و بی جهت به من باج می دهد.»

این نوع استدلال ممکن است به زودی به داد و ستد و رشوه گیری منجر شود و از کودک یک معامله گر بسازد.

معامله گری که در ازای کارهای «مثبت» و رفتارهای «خوب» خود تقاضای پاداش و اضافه حقوق دارد، یا در واقع رشوه می خواهد. برخی از پدر و مادرها در برابر کودکانشان چنان مقید شده اند که جرات ندارند، دست خالی به خانه بیایند. بچه های این قبیل والدین به جای این که هنگام ورود پدر و مادرشان، با یک «سلام» گرم صمیمانه به استقبالشان بروند، پشت سر هم داد می زنند که «برای من چیزی خریدی؟ خریدی؟ خریدی؟»
لینک به دیدگاه
Share on other sites

بنظر من هیچکدوم از این راه حل ها مثل کتک جواب نمیده.گاهی کودک واقعا کتک خونش کم میشه و تا نخوره آروم نمیشینه.حالا شما خوددانی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

مگه اشتباه درست هم داریم؟؟؟  :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بله بهمن جان.همون اشتباهی که نوشتین درسته.این اشطباح غلطه:دی

ولی درمجموع هنوز روش قدیمی و ماقبل تاریخ واسه بعضی بچه های تخس بهترین نسخه هستش.یه اردنگی کار هزارتا اخم وتهدید و تطمیع رو انجام میده

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...