رفتن به مطلب

یه داستان جالب بین منو یکی از کاربران فروم :D


سعید حسینی
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

درود فراوان به همه دوستان گلم

 

دو هفته پیش رفتم شهرمون رشت چون عروسی پسر عموی همسرم بود . از اول عروسی تا اخرای عروسی من فقط به سوالات سخت افزاری و کامپیوتری فک و فامیل جواب دادم :D ( فکر میکنم این پاسخگویی به مسائل سخت افزاری توی خونمه )  اصلا نفهمیدم که چی شد . اخرش اومدیم تو محوطه تالار و باز هم داشتیم بحث و گفتگو میکردیم وقتی دوروبرم یه مقدار خلوتتر شد یکی اومد سمتم حدودا 20 تا 25 ساله و بسیار مودب و پر انرژی و خوش خلق . پرسید بر نوت بوک توی رشت تقریبا 600 تومانه فلان مدل توی تهران چند میشه گیر اورد . خلاصه باب صحبت باز شد و 15 دقیقه ای صحبت کردیم و اخرش ادرس فروشگاهمون رو در تهران خواست و من هم بهش دادم و اسم فروشگاه رو ازم پرسید من هم گفتم لیون کامپیوتر !!!!!! یهو چشمامش درشت شد حالا ا :eek:ون :eek: گفت : همونی که سایت داره ؟ گفتم اره میشناسیش ؟ گفت اره چند وقتی هستش عضو شدم و با یکی به نام سعید حسینی چت میکنم !!!!!!!! حالا من  =)) =)) =))  

 

 

گفتم خوب من سعید حسینی هستم !!!!!!!و حالا من  :wacko:  :wacko:  یهو همسرمو دید گفت دختر دایی دختر دایی حالا دوباره من :eek: =)) 8-}

 

گفتم نام کاربریت چیه گفت professor2

 

 

این بود اشنایی با فامیل بعد از یک رابطه چند هفته ای در فروم :D

 

گفتم اینو بنویسم حال و هوامون عوض شه @};- 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

++++++++LIKE

لینک به دیدگاه
Share on other sites

عجب تراژدی شده بوده :دی

داشتم میخوندم با خودم فکر کردم الان آخرش میگه ااا تو مغازه منو تو تهران اجاره کردی  =))  :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

=))  =))  =))  :wacko:  :wacko:  :wacko:  :wacko:  :wacko:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

خخخخخخخ

 

اتفاقا کامنت فامیل ورزشکارتو دیروز تو این تاپیک دیدم :D  :D

 

http://lioncomputer.ir/forum/index.php?showtopic=2262&page=12

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

عجب اونوقت چجور همسر دختر دایش رو نمیشناخته؟ :-?       سالهای دور از خانه :D

ویرایش شده توسط MEHDI-GTX
لینک به دیدگاه
Share on other sites

عجب اونوقت چجور همسر دختر دایش رو نمیشناخته؟ :-?       سالهای دور از خانه :D

تعداد فامیلها زیاد بوده واسه همون ما توشون گمیم ;)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

تعداد فامیلها زیاد بوده واسه همون ما توشون گمیم ;)

سلام

بعید میدونم شما تو فامیل گم باشی

امثال شما تنها چیزی که کم دارن زمان هست و حتی تو عروسی هم باید به دیگران خدمت(لطف) کنن

یاعلی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سلام

بعید میدونم شما تو فامیل گم باشی

امثال شما تنها چیزی که کم دارن زمان هست و حتی تو عروسی هم باید به دیگران خدمت(لطف) کنن

یاعلی

ممنونم از محبتتون عزیزم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

جالب بود :)

نشون میده چقدر سرتون شلوغه. اسمتون رو میشناسن اما چهرتون رو نه.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

جالب بود :)

نشون میده چقدر سرتون شلوغه. اسمتون رو میشناسن اما چهرتون رو نه.

کنترل پنل نامحسوس :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

:D  :D  :D  :D  :D  :D  :D

باور میکنید من حتی اسمشون رو نمیدونستم؟؟؟
و واسه اولین بار بود که میدیدمشون

آخه ایشون تهران هستند و ما رشت

ولی خیلی جالب بود ک کل عروسی و جالبیش یه طرف اون لحظه ک فهمیدم کسی ک تو سایت باهاش صحبت میکردو و آشنا شدم فامیلمه یه طرف :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:

خیلی جالب بود واسم این ماجرا

لینک به دیدگاه
Share on other sites

:D  :D  :D  :D  :D  :D  :D

باور میکنید من حتی اسمشون رو نمیدونستم؟؟؟

و واسه اولین بار بود که میدیدمشون

آخه ایشون تهران هستند و ما رشت

ولی خیلی جالب بود ک کل عروسی و جالبیش یه طرف اون لحظه ک فهمیدم کسی ک تو سایت باهاش صحبت میکردو و آشنا شدم فامیلمه یه طرف :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:

خیلی جالب بود واسم این ماجرا

 

:دی

شما یگو این وسط کی بیشتر تعجب کرد؟ :دی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

:D  :D  :D  :D  :D  :D  :D

باور میکنید من حتی اسمشون رو نمیدونستم؟؟؟

و واسه اولین بار بود که میدیدمشون

آخه ایشون تهران هستند و ما رشت

ولی خیلی جالب بود ک کل عروسی و جالبیش یه طرف اون لحظه ک فهمیدم کسی ک تو سایت باهاش صحبت میکردو و آشنا شدم فامیلمه یه طرف :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:  :laughing:

خیلی جالب بود واسم این ماجرا

vgwjmkza8hposqdzqy4l.jpg

 

 

worship.gifworship.gifworship.gifتعظیم کنید! این علامت مخصوص"فامیل آقای حسینی" ، "professor2" است!worship.gifworship.gifworship.gif

 

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دوستان شوخی کردم،امیدوارم بی ادبی به هیچ یک از عزیزان و یا سوء استفاده از صمیمیت مدیریت محترم با کاربران محسوب نشه ،اگه مورد داره ویرایش کنید.366219_4plnvbq.gif

ویرایش شده توسط Extreme+
لینک به دیدگاه
Share on other sites

من ک خیلی تعجب کردم

اصلا باور نمیکردم چنین چیزی واسم پیش بیاد

یه همچین فامیلی داشتیم و خبر نداشتیم

انقدر ک رفت و آمد ها تو فامیل زیلده و زیاد همو میبینیم واس همین نمیشناختمشون( آقا سعید متلک نبودا) :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

خیلی جالب بود اقای حسینی =)) =)) =)) =)) =))

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

یعنی میشه برای ما هم از این اتفاقا بی افته؟

:daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming: 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

یعنی میشه برای ما هم از این اتفاقا بی افته؟

:daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming:  :daydreaming: 

نه جانم،اینا فقط تو "انجمن "هاست! =))

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...