رفتن به مطلب

وقتی که اولین کامپیوترتون رو خریدین چه حسی داشتین


Recommended Posts

واااای دمت گرم استارتر ...

من  98 و پارسا 99 و xp رو خیلی باهاشون خاطره داشتم ...  یادش بخیر هیتمن 1 و نورهود و مکس پین و ... ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ ^_^

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 142
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

تصاویر ارسال شده

سلام تاپیک قشنگیه

من اولین بار که کامپیوتر گرفت بابام بر میگرده به 11 سال قبل و اولین بازیه که رفتم need for speed mostwanted بود که میگفتم آقا بارون روی شیشه هاش میریزه چقدر برام جالب بود ،حالا شاید باورتون نشه دومین بازیم اون ولفن اشتاین اولیه بود که دو جور بازی داشت اولیش از توی زندان شروع میشد ودومیش از توی یک زیر زمین متروکه که بعدش میری جلو اسکلت ها میومدن.

این قدر شوق داشتم شب ها از خواب بیدار میشدم که این موتور انجین ندفوراسپید رو روی ماشینم ببندم و گازشو بگیرم .

Sent from my HUAWEI Y320-U30 using Tapatalk

لینک به دیدگاه
Share on other sites

12 سال پیش ! ویندوز 98 ! یادش بخیر . خیلی خر کیف بودم و البته خیلی هم کوچیک بودم . یادمه اولین کامپیوتر رو اینقدر مانیتورش رو پشت سر هم خاموش روشن کردم که لامپ تصویرش سوخت ! یه چند سال بعد کلا یه سیستم جدید گرفتیم که ویندوزش xp بود و اولین بازی هایی که روش زدم سیمز 1 و gta 5 بود . هیییییییی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

با سلام.

اولین سیستم که داشتم در مغازه بود . رم ۶۴ مگ و سی پی یو ۱.۲ hz بقیه چیزاشو نمیدونم چی بود .

اونموقع آرزو داشتم جنگهای طلیبی بازی کنم نمیشد با اون سیستم بوی ای سی هاش بلند میشد .....

تا اینکه کار کردم و یه سیستم به صورت تک تک خریدم مادربورد G41 سی پی یو ۵۷۰۰ و رم دو گیگ هارشم سامسونگ بود .

از اون روز به بعد دیگه نصب ویندوز و نرم افزار و سخت افزار رو بلد شدم و بطور جدی دنبال کردم .

اطلاعاتم زیاد بروز نبود تا اینکه با لیون آشنا شدم دیگه سیستم خودم رو از ۱۱۵۵ . به ۱۱۵۰ تغیر دادم و تا الان که یه سیستم نسبتا حرفه ای دارم .

با تشکر از صاحب تاپیک .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

واااای دمت گرم استارتر ...

من  98 و پارسا 99 و xp رو خیلی باهاشون خاطره داشتم ...  یادش بخیر هیتمن 1 و نورهود و مکس پین و ... ^_^ ^_^ ^_^

این بازیو هم اضافه کنم : 

Midtown Madness

روش صدا گذاشته بودن یا من توهم داشتم . وقتی می خواستی مردمو زیر بگیری می گفت: هی آقا مواظب باش!!!!  :D

deltaforce که مطمئنم . میگفت : یکی فریبرز رو کشت  :laughing:

ویرایش شده توسط hamedrock
لینک به دیدگاه
Share on other sites

این بازیو هم اضافه کنم : 

Midtown Madness

روش صدا گذاشته بودن یا من توهم داشتم . وقتی می خواستی مردمو زیر بگیری می گفت: هی آقا مواظب باش!!!!  :D

deltaforce که مطمئنم . میگفت : یکی فریبرز رو کشت  :laughing:

 

وای که چقدر با این بازی حال میکردیم . عاشق این بودم که وقتی پل داره بسته میشه با ماشین بپرم از روش . واااااااااااای

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 3 هفته بعد...
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

این بازیو هم اضافه کنم : 

Midtown Madness

روش صدا گذاشته بودن یا من توهم داشتم . وقتی می خواستی مردمو زیر بگیری می گفت: هی آقا مواظب باش!!!!  :D

deltaforce که مطمئنم . میگفت : یکی فریبرز رو کشت  :laughing:

:laughing: :laughing:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 4 هفته بعد...

سلام تاپیک قشنگیه

من اولین بار که کامپیوتر گرفت بابام بر میگرده به 11 سال قبل و اولین بازیه که رفتم need for speed mostwanted بود که میگفتم آقا بارون روی شیشه هاش میریزه چقدر برام جالب بود ،حالا شاید باورتون نشه دومین بازیم اون ولفن اشتاین اولیه بود که دو جور بازی داشت اولیش از توی زندان شروع میشد ودومیش از توی یک زیر زمین متروکه که بعدش میری جلو اسکلت ها میومدن.

این قدر شوق داشتم شب ها از خواب بیدار میشدم که این موتور انجین ندفوراسپید رو روی ماشینم ببندم و گازشو بگیرم .

Sent from my HUAWEI Y320-U30 using Tapatalk

یادمه با دادشم داشتیم ولفنشتاین بازی می کردیم سر بازی با هم دعوامون شده بود اون دستش رو گذاشته بود رو موس و نمیذاشت بازی کنم منم سیم موس رو گرفته بودم میکشیدم میگفتم بده من. بکدفعه همین طوری که ما داشتیم با دعوا بازی رو پیش میبردیم نمیدونم اسکلت بود یا روح که یکدفعه با صدای ترسناک ظاهر شد جفتمون هم از ترس نا خوداگاه موس رو با هم پرت کردیم رو هوا  :laughing:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

ماجرای خرید کامپیوتر من رسما زبانزده فامیل و تمامی همکلاسی های من و هم سطح با مبارزات عبدالعزیز بوتفلیقه ارزیابی می شه.  :ph34r:

یادمه اولین باری که کامپیوتر رو دیدم حدود سال 73 بود کلاس دوم دبستان بودم که با مادرم به بانک رفتیم تا حقوقش رو بگیره اون وقت ها حقوق به حساب کارمندان آموزش و پرورش واریز می شد و برای دریافتش باید یه چک به اسم خودشون می نوشتن. وقتی از صف طویل مراجعین رد شدیم به جلوی باجه مورد نظر رسیدم من به سختی قدم به پیشخوان بانک می رسید و همونجا این وسیله عجیب و ماورا طبیعه رو برای اولین بار دیدم :-O . کارمند بانک به یه تلویزیون شیری رنگ 14 اینچ که با دو تا تسمه برزنتی یه حفاظ شیشه ای روی صفحش کشیده بودن :blink:، زل زده بود که بعدها فهمیدم این وسیله مانیتوره و اون شیشه محافظ برای جلوگیری از اشعه های مضر استفاده می شده یه صفحه عجیب و غریب که هزار دکمه به نظرم روش داشت و کارمند بانک مدام روی اون ضربه می زد :wacko: که بعد ها فهمیدم کیبورده. 

خلاصه از اون روز این وسیله شد همه آرزوی من توی نقاشی هام اون رو می کشیدم :daydreaming:  و حتی نمی دونستم باید بگم چی می خوام که برام بخرن تا اینکه یه روز یکی از همکارهای مادرم که خیلی امروزی یا بهتره بگم اونروزی تر بود نقاشی من رو دید و گفت عه چه کامپیوتر قشنگی کشیدی آفرین دوست داری داشته باشی؟ منم نیشم تا بنا گوش باز شد :D بعد به مادرم گفت واسش بخر خب خانوم فلانی مادرم گفت شر واسم درست می کنی خانم فلانی؟ و من فهمیدم که راه سختی برای رسیدن به این وسیله در پیش دارم :Frustrated:. 

وارد جزئیات این که چقدر این فرایند طول کشید و چه کتک هایی خوردم و برای بدست آوردن اندک اطلاعاتی راجع به این وسیله تا زمانی که کامپیوتر خریدم نمی شم همینقدر بدونید که 11 سال بعد سال 1384 اولین کامپیوتر خودم رو خریدم به همین توضیح مختصر اکتفا می کنم که حجم آرشیو بریده روزنامه ها، دست نوشته و ضمیمه های آرشیوی کلیک روزنامه جام جم من،  که اون روز ها تازه  منتشر شده بود و قبل تردر دو صفحه در ضمیمه روزنامه یکشنبه ها با اسم کاشف منتشر می شد، به اندازه آرشیو خود روزنامه جام جم شده بود :-B

 خدا بیامرز پدرم عمرش کفاف نداد این دستاورد من رو ببینه o:-)  :sigh:

خلاصه اولین کامپیوتر من با مشخصات یه پردازنده اینتل LGA 2.66GHZ ،میزان 512 مگابایت رم، یه سی دی رام ایسوس 40 ایکس که اون روز ها خیلی مشهور بود، یه گرافیک اف ایکس 5200 ، یه مانیتور ال اجی f700b و سایر قطعات خریداری شد. :party:

البته این مشخصات رو بعدها فهمیدم و در روز خرید اصلا نمی دونستم اینا چی هستن !  :I Do not Know: بیشتر به نظرم شبیه مدار های داخلی رادیو تلویزیون می اومدن که داییم معمولا تو خرت و پرت هاش داشت.

بعد ها فهمیدم فروشنده محترم از لحاظ قیمتی ما رو حسابی مورد تفقد قرار دادن :silent:

سیستمم میز نداشت و روی زمین بود.

رسما هیچی از کامپیوتر بلد نبودم و صرفا چند تا کار پیش پا افتاده که قبل ها از این و اون یاد گرفته بودم مجموعه اطلاعت نرم افزاری من رو تشکیل می دادن. 

یادمه می خواستم همه شو هایی رو که داشتم بریزم توی سیستم یه پوشه درست کردم و محتویات سی دی رو توش خالی کردم وقتی دومی رو خواستم بریزم خطا داد که بعد ها فهمیدم گفته اینا هم اسم قبلی هستن می خوای جایگزین شن ؟ که من هم به طبع yes رو می زدم و قبلی ها به طور مرموزی پاک می شدن :-j بعضی از سی دی ها اسم فایل های مختلفی داشتن و مشکلی نداشت ولی بعضی اینطوری می شدن

بعد ها این نظریه رو عنوان کردم که بعضی از پوشه های ویندوز گنجایش بیشتری دارن و بعضی کم ظرفیت هستن.  :-B

نصب نرم افزار بلد نبودم و فکر می کردم باید محتویات سی دی نرم افزار رو توی سیستم کپی کنم و این یعنی نصب !

یه بار یه نرم افزار زیباساز روی سیستم نصب کردم که باعث شد دیگه ویندوز بالا نیاد  :crying: دنیا رو سرم خراب شد ولی نخواستم بدم بیرون درست کنن تصمیم گرفتم خودم ویندوزش رو عوض کنم. از زمان گرفتن این تصمیم تا آموخته شدن نصفه و نیمه نصب ویندوز توسط من یک ماهی طول کشید  :whew:

خلاصه با نام و یاد خدا دست بکار شدم که ویندوزنصب کنم سی دی رو گذاشتم و و درایو سی دی رام رو به عنوان درایو اول برای بوت شدن انتخاب کردم مراحل نصب به خوبی پیش رفتن تا اونجایی که بعد ازفرمت شدن و رفتن برای نصب، سیستم به طور طبیعی ریست شد من اون موقع نمی دونستم نباید کاری انجام بدم و مراحل نصب خودشون می رن واسه همین وقتی دوبار پیام مبنی بر press any key اومد من مجددا یه دکمه می زدم همه این مراحل رو اعم از پارتیشن بندی و فرمت کردن از اول می رفتم حدود 15 بار این هارد بیچاره رو فرمت کردم و این چرخه ادامه داشت تا اینکه اعصابم خورد شد و گفتم ولش کن همین ولش کن من باعث شد از اون مرحله رد شده و نصب ادامه پیدا کنه اون لحظه متوجه شدم که نباید کاری می کردم گذشت تا اینکه از من سریال نامبر خواست گفتم عه این چیه از کجا بیارم به دوستم زنگ زدم گفت سریال داخل سی دی هست و باید قبلش بر می داشتی منم ساعت 2 بعد از ظهر وسط مرداد ماه سی در رو ورداشتم و توی شهر دنبال یه کافی نت گشتم بالاخره یه کافی نت پیدا کردم که باز بود گفتم سریال نامبر این رو بهم بده اونم 1000 تومن گرفت سریال رو واسم روی یه کاغذ نوشت خلاصه بر گشتم خونه و سریال رو وارد کردم و ویندوز نصب شد. 

اما حالا صدا نداشتم ~x(

درایور ؟!! کی می دونه درایور چیه ؟! 

نظریه اول این بود که اسپیکر سوخته واسه همین صداش رو در نیاوردم. 

سیستم من دو ماه بدون صدا بود تا اینکه یه بنده خدایی گفت درایورش رو نصب کردی؟! گفتم درایور چیه گفت سی دی مادربرد  :eek:  و بالاخره سیستم صدا دار شد و اون روز من با درایور آشنا شدم   :x

درایور گرافیک کل اون مدت نصب نبود حتی وقتی که فروختمش و کل مدت با فرکانس 60 هرتز کار می کردم در حالی مانیتور همه تبلیغاتش این بود که 85 هرتز هست! 

خلاصه ماجرای های این چنین بسیار داشتم اما به طور حتم این وسیله نقش پر رنگی در زندگی من داشت و حکمش واسه من بیشتر از یه ابزاره  :wub:  

ویرایش شده توسط ace
لینک به دیدگاه
Share on other sites

ماجرای خرید کامپیوتر من رسما زبانزده فامیل و تمامی همکلاسی های من و هم سطح با مبارزات عبدالعزیز بوتفلیقه ارزیابی می شه.  :ph34r:

یادمه اولین باری که کامپیوتر رو دیدم حدود سال 73 بود کلاس دوم دبستان بودم که با مادرم به بانک رفتیم تا حقوقش رو بگیره اون وقت ها حقوق به حساب کارمندان آموزش و پرورش واریز می شد و برای دریافتش باید یه چک به اسم خودشون می نوشتن. وقتی از صف طویل مراجعین رد شدیم به جلوی باجه مورد نظر رسیدم من به سختی قدم به پیشخوان بانک می رسید و همونجا این وسیله عجیب و ماورا طبیعه رو برای اولین بار دیدم :-O . کارمند بانک به یه تلویزیون شیری رنگ 14 اینچ که با دو تا تسمه برزنتی یه حفاظ شیشه ای روی صفحش کشیده بودن :blink:، زل زده بود که بعدها فهمیدم این وسیله مانیتوره و اون شیشه محافظ برای جلوگیری از اشعه های مضر استفاده می شده یه صفحه عجیب و غریب که هزار دکمه به نظرم روش داشت و کارمند بانک مدام روی اون ضربه می زد :wacko: که بعد ها فهمیدم کیبورده. 

خلاصه از اون روز این وسیله شد همه آرزوی من توی نقاشی هام اون رو می کشیدم :daydreaming:  و حتی نمی دونستم باید بگم چی می خوام که برام بخرن تا اینکه یه روز یکی از همکارهای مادرم که خیلی امروزی یا بهتره بگم اونروزی تر بود نقاشی من رو دید و گفت عه چه کامپیوتر قشنگی کشیدی آفرین دوست داری داشته باشی؟ منم نیشم تا بنا گوش باز شد :D بعد به مادرم گفت واسش بخر خب خانوم فلانی مادرم گفت شر واسم درست می کنی خانم فلانی؟ و من فهمیدم که راه سختی برای رسیدن به این وسیله در پیش دارم :Frustrated:. 

وارد جزئیات این که چقدر این فرایند طول کشید و چه کتک هایی خوردم و برای بدست آوردن اندک اطلاعاتی راجع به این وسیله تا زمانی من کامپیوتر خریدم نمی شم همینقدر بدونید که 11 سال بعد سال 1384 اولین کامپیوتر خودم رو خریدم به همین توضیح مختصر اکتفا می کنم که حجم آرشیو بریده روزنامه ها، دست نوشته و ضمیمه های آرشیوی کلیک روزنامه جام جم من،  که اون روز ها تازه  منتشر شده بود و قبل تردر دو صفحه در ضمیمه روزنامه یکشنبه ها با اسم کاشف منتشر می شد، به اندازه آرشیو خود روزنامه جام جم شده بود :-B

 خدا بیامرز پدرم عمرش کفاف نداد این دستاورد من رو ببینه o:-)  :sigh:

خلاصه اولین کامپیوتر من با مشخصات یه پردازنده اینتل LGA 2.66GHZ ،میزان 512 مگابایت رم، یه سی دی رام ایسوس 40 ایکس که اون روز ها خیلی مشهور بود، یه گرافیک اف ایکس 5200 ، یه مانیتور ال اجی f700b و سایر قطعات خریداری شد. :party:

البته این مشخصات رو بعدها فهمیدم و در روز خرید اصلا نمی دونستم اینا چی هستن !  :I Do not Know: بیشتر به نظرم شبیه مدار های داخلی رادیو تلویزیون می اومدن که داییم معمولا تو خرت و پرت هاش داشت.

بعد ها فهمیدم فروشنده محترم از لحاظ قیمتی ما رو حسابی مورد تفقد قرار دادن :silent:

سیستمم میز نداشت و روی زمین بود.

رسما هیچی از کامپیوتر بلد نبودم و صرفا چند تا کار پیش پا افتاده که قبل ها از این و اون یاد گرفته بودم مجموعه اطلاعت نرم افزاری من رو تشکیل می دادن. 

یادمه می خواستم همه شو هایی رو که داشتم بریزم توی سیستم یه پوشه درست کردم و محتویات سی دی رو توش خالی کردم وقتی دومی رو خواستم بریزم خطا داد که بعد ها فهمیدم گفته اینا هم اسم قبلی هستن می خوای جایگزین شن ؟ که من هم به طبع yes رو می زدم و قبلی ها به طور مرموزی پاک می شدن :-j بعضی از سی دی ها اسم فایل های مختلفی داشتن و مشکلی نداشت ولی بعضی اینطوری می شدن

بعد ها این نظریه رو عنوان کردم که بعضی از پوشه های ویندوز گنجایش بیشتری دارن و بعضی کم ظرفیت هستن.  :-B

نصب نرم افزار بلد نبودم و فکر می کردم باید محتویات سی دی نرم افزار رو توی سیستم کپی کنم و این یعنی نصب !

یه بار یه نرم افزار زیباساز روی سیستم نصب کردم که باعث شد دیگه ویندوز بالا نیاد  :crying: دنیا رو سرم خراب شد ولی نخواستم بدم بیرون درست کنن تصمیم گرفتم خودم ویندوزش رو عوض کنم. از زمان گرفتن این تصمیم تا آموخته شدن نصفه و نیمه نصب ویندوز توسط من یک ماهی طول کشید  :whew:

خلاصه با نام و یاد خدا دست بکار شدم که ویندوزنصب کنم سی دی رو گذاشتم و و درایو سی دی رام رو به عنوان درایو اول برای بوت شدن انتخاب کردم مراحل نصب به خوبی پیش رفتن تا اونجایی که بعد ازفرمت شدن و رفتن برای نصب، سیستم به طور طبیعی ریست شد من اون موقع نمی دونستم نباید کاری انجام بدم و مراحل نصب خودشون می رن واسه همین وقتی دوبار پیام مبنی بر press any key اومد من مجددا یه دکمه می زدم همه این مراحل رو اعم از پارتیشن بندی و فرمت کردن از اول می رفتم حدود 15 بار این هارد بیچاره رو فرمت کردم و این چرخه ادامه داشت تا اینکه اعصابم خورد شد و گفتم ولش کن همین ولش کن من باعث شد از اون مرحله رد شده و نصب ادامه پیدا کنه اون لحظه متوجه شدم که نباید کاری می کردم گذشت تا اینکه از من سریال نامبر خواست گفتم عه این چیه از کجا بیارم به دوستم زنگ زدم گفت سریال داخل سی دی هست و باید قبلش بر می داشتی منم ساعت 2 بعد از ظهر وسط مرداد ماه سی در رو ورداشتم و توی شهر دنبال یه کافی نت گشتم بالاخره یه کافی نت پیدا کردم که باز بود گفتم سریال نامبر این رو بهم بده اونم 1000 تومن گرفت سریال رو واسم روی یه کاغذ نوشت خلاصه بر گشتم خونه و سریال رو وارد کردم و ویندوز نصب شد. 

اما حالا صدا نداشتم ~x(

درایور ؟!! کی می دونه درایور چیه ؟! 

نظریه اول این بود که اسپیکر سوخته واسه همین صداش رو در نیاوردم. 

سیستم من دو ماه بدون صدا بود تا اینکه یه بنده خدایی گفت درایورش رو نصب کردی؟! گفتم درایور چیه گفت سی دی مادربرد  :eek:  و بالاخره سیستم صدا دار شد و اون روز من با درایور آشنا شدم   :x

درایور گرافیک کل اون مدت نصب نبود حتی وقتی که فروختمش و کل مدت با فرکانس 60 هرتز کار می کردم در حالی مانیتور همه تبلیغاتش این بود که 85 هرتز هست! 

خلاصه ماجرای های این چنین بسیار داشتم اما به طور حتم این وسیله نقش پر رنگی در زندگی من داشت و حکمش واسه من بیشتر از یه ابزاره  :wub:  

:laughing:  :laughing:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

درود

من حس خاصی نداشتم برام عادی بود چون کامپیوتر رو تو بچگی خونه داییم باهاش پرنس و زورو و دووم و غیره بازی کرده بودم ... قبلش هم ps1 داشتم ... در کل اولین pc که خریدیم انگار یک اپدیتی تو گیم انجام شده بود و بیشتر شوق این رو داشتم که هر چه زودتر برم روش igi بریزم اون موقع تازه اومده بود خیلی تعریفشو می کردن که اقا یک بازی تفنگی اومده خیلی خفنتر بازی های ps1 هست... ( قبلش فکر کنم سیفون فیلتر درست یادم باشه اسمش و 007 و مدال و غیره رو ps1 بازی کرده بودم کلا هرچی رو ps1 دستم میرسد دروش میکردم نهایت تو یک هفته)  ^_^

خلاصه بعد از خرید pc دیگه کنسول رو رها کردیم فقط تا الان 3 تا pc از نو خریدم بجا 3 تا کنسولی که اومده و قسمت نشد دیگه بریم سر کنسول چون بودجشو نداشتم هردو باهم داشته باشم منم به pc اکتفا کردم انشاله بازم امسال یک سیستم خوب میخرم و احساس خیلی خوبی دارم چون بازی های زیادی منتظرن تو صف ردیف کردم و شبانه روزی قراره بشینم پای سیستم خودمو خفه کنم...  :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

حس بدی داشتم چون بعد از خدا میدونه چند سال ارزو پدرم رو راضی کردم یه سیستم برام بگیره :x ولی اون مغازه دار منو نموده بود با یکو فک کنم صد دویست تومن پول (دلار 700 تومن) در سال 2010 کارت گرافیک 9800 مال سال 2006 گذاشته بود روش و بقیه سیستم هم به همین شکل و من هم بعد از خریدن سیستم بازی که توی همه عمرم بیشتر همه دوست داشتم gta و از وقتی فک کنم 6 7 سالم بود بازی میکردم چهارش دو سال بود اومده و من ارزوش رو داشتم دوستم برام نصب کرد روی اون سیستم(بد ترین پرت تاریخ اولین بازی روی اون سیستم :-j )و خلاصه بعد از اون همه وقت کیسم رو بردم پپیش دوستم و برام نصبش کرد و حالا چون نمیخواست فکر کنم دلم رو بشکونه  :D گفت فقط درایور کارت گرافیکت نصب نیست یه خورده بازی گیر داره من هم رفتم نصب کردم ولی خوب حسی که اون موقع بهم داد از اگر لحظه ای که مجنون خیانت کردن لیلی رو میدید برام بدتر بود  :I Do not Know:

 خب البته یه دوستم بود خدا پدرشم بیامرزه اون از این چیزا خیلی سر میاورد(نه اینکه فقط برای من  :rolleyes:  کلا )رفتیم و کلا گرافیک و مادربرد و سی پی یو رو عوض کردیم حتی کیسم  :D و گفت تا یه کیس خوب و به قیمت برات گیر میارم صبر کن ولی من ادمی نبودم اونموقع که صبر کنم و معشوقم همین طور اونجا بیافته و من نتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و اونم اومد سیستم رو روی جعبه مادربرد سوار کرد  :big hug: و یادم داد با پیچ گوشتی روشن میکردم  =)).

ولی خوب این بازم پایانش نبود سیستم الان بد نبود ولی توی gta هر از 1 تا دو ثانیه یه سکسکه میکرد :laughing: اینو پیش هر مغازه کامپوتری که میبردم تست میکرد و میگفت سالمه و اصلا بازی قفل نمیکرد :-t بعد از کلی وقت و حتی ارتقاع دادن کارت گرافیکم که بازم درست نشد یه بار به داییم گفتم و گفت با این قطعاتی که گفتی پاور 550 کمه و بعد از ارتقاع به 785 مشکل حل شد  :x

ویرایش شده توسط saha19
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 6 ماه بعد...

سال 82 اواخر مهر بود، از خود قطعات سیستم که اصلا حالیم نبود

اما می دونم پنتیوم 4 بود با گرافیک آنبرد 64 مگ، رم در ابتدا 128 که بعد از یک ماه با 25 هزار شد 256

مودم کریتیو دایل آپ، اسپیکر کریتیو اس بی اس که هنوز این دو رو دارم

مانیتور لبخند ال جی 

سی دی رام و سی دی رایتر. اون موقع دی وی دی رایتر قیمتش اندازه یک گرافیک 1080 بود

موسی که توش توپ سنگی داشت :دی

هارد هم سیگیت 40 گیگ !

کل این دم و تشکیلات شد حدود 600 تومن در حالی که دی وی دی رایتر 200 تومن بود و مانیتور ال سی دی که تازه هم اومده بود از 700 هزار شروع می شد !

 

اینو هم اضافه کنم که در ابتدا ویندوز 98 روش نصب بود، وقتی روشن کردم و دیدم توش کلی آیکون و شورتکات هست، گفتم این کار کرده ست و به اسم نو به ما انداختن !

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 10 ماه بعد...

,چیزایی که از اولین سیستم یادم میاد مربوط به سال 73-74 بود ، پردازنده 100 مگا هرتز ، رو کیس یه ال ای دی داشت که نوشته بود 100 و یک دکمه پایینش داشت نوشته بود توربو که میزدیش می شد 133 ، فکر کنم از همون موقع تخم اورکلاک تو مغزم کاشته شد ! سیستم عامل DOS و بعدش NC عزیز که ماوس توش کاربردی بود . سپس ویندوز 95 و 98 و پارسا 99 اولین فارسی ساز  مانیتور 15 لامپی ، پشت کیس با پلمب سیمی و سربی بسته شده بود و سیستم سند منقوله دار داشت اولین باری که سندروم ارتقا در من به وجود اومد سال 82-83 بود که یه کامپیوتر خریدن برام با گرافیک آنبرد و پردازنده Sempron که تو بازی جنرالز  و وارکرفت وقتی حجم تکسچرهای گرافیکی یکم میرفت بالا  هنگ میکرد ، تابستونش رفتم یه 6200 Turbo خریدم و یکم سندروم  رو آروم کردم ولی چند هفته بعد  یه گیم نت افتتاح شد تو محلمون که کارتاش 6400 بود متاسفانه همه چی رو خیلی بهتر از سیستم من اجرا میکرد و اینجا بود که سندروم بر من پیروز شد و هنوز در سن 30 سالگی باهاش زندگی میکنم :D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 1 سال بعد...

اولین کامپیوتری که داشتم یک آمیگا 500 بود AMIGA 500 (سال 1371) خیلی عالی بود و فلاپی میخورد در برابر کمودور 64 که نوار کاست میخورد و زمان لودش خیلی ریاد بود. بهترین خاطرات را با امیگا 500 دارم.

مشکل بزرگش این بود هارد دیسک نداشت

بعد از اون یک امیگا 1200 گرفتم هارد و رم و سی پی یو  و گرافیک خیلی قوی تر داشت. ولی سی دی رام نداشت (سال 75)

بعدش یک پنتیوم 1 - 133 مگاهرتز گرفتم با سی دی رام 😆

بعدش هم جنون سرعت و بازی سه بعدی با جزئیات بیشتر و بیشتر و بیشتر....

دیگه اروم نشدم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

در 57 دقیقه قبل، rahmanshahi گفته است :

هِی روزگار 

factor.thumb.jpg.92bd379bc17c702839d9649217d81b51.jpg

 

در ۱ ساعت قبل، amir_amd گفته است :

اولین کامپیوتری که داشتم یک آمیگا 500 بود AMIGA 500 (سال 1371) خیلی عالی بود و فلاپی میخورد در برابر کمودور 64 که نوار کاست میخورد و زمان لودش خیلی ریاد بود. بهترین خاطرات را با امیگا 500 دارم.

مشکل بزرگش این بود هارد دیسک نداشت

بعد از اون یک امیگا 1200 گرفتم هارد و رم و سی پی یو  و گرافیک خیلی قوی تر داشت. ولی سی دی رام نداشت (سال 75)

بعدش یک پنتیوم 1 - 133 مگاهرتز گرفتم با سی دی رام 1f606.png

بعدش هم جنون سرعت و بازی سه بعدی با جزئیات بیشتر و بیشتر و بیشتر....

دیگه اروم نشدم

درباره ی سندروم ارتقا تجربه ای ندارید؟ 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سال ۷۸ برادرم یه سیستم پنتیوم ۲ خرید به قیمت ۸۰۰ هزار تومن که باش کارای نقشه کشی انجام بده. (این اولین کامپیوتری بود که از نزدیک دیدم و باش کار کردم)

بعد دوست خواهرم به خواهرم پیشنهاد داد طبقه پایین خونه اشون که فقط نیاز به نازک کاری داشت رو ما به قیمت یک میلیون تومن بخریم. البته خونه وسط بیابون بود. با تانکر آب میوردن. برقش رو هم خودشون با چند صدمتر سیم کشی رسونده بودن به خونه 😆

خواهرم به برادرم پیشنهاد داد بجای کامپیوتر اون خونه رو بخره. بردارم گفت: نههههه. باید کامپیوتر بخرم باش کار کنم. (الحق و الانصاف هم خوب اون موقع با کامپیوتر پول درمیورد) غافل از اینکه در کشور عزیزمون تولیدات و کار فنی جایگاه خاصی نداره و نوون تو دلالی هست.

خلاصه اون خونه الان میلیاردی قیمت داره. اون کامپیوتر رو سال ۸۵ به قیمت ۱۷۰ هزارتومن فروختیم.

هر از چندگاهی خانواده دور هم جمع میشیم این خاطره  رو مرور می کنیم و کلی می خندیم. غصه هاش رو قبلا خوردیم  😀

ویرایش شده توسط saeed110
لینک به دیدگاه
Share on other sites

در ۱ ساعت قبل، saeed110 گفته است :

سال ۷۸ برادرم یه سیستم پنتیوم ۲ خرید به قیمت ۸۰۰ هزار تومن که باش کارای نقشه کشی انجام بده. (این اولین کامپیوتری بود که از نزدیک دیدم و باش کار کردم)

بعد دوست خواهرم به خواهرم پیشنهاد داد طبقه پایین خونه اشون که فقط نیاز به نازک کاری داشت رو ما به قیمت یک میلیون تومن بخریم. البته خونه وسط بیابون بود. با تانکر آب میوردن. برقش رو هم خودشون با چند صدمتر سیم کشی رسونده بودن به خونه 1f606.png

خواهرم به برادرم پیشنهاد داد بجای کامپیوتر اون خونه رو بخره. بردارم گفت: نههههه. باید کامپیوتر بخرم باش کار کنم. (الحق و الانصاف هم خوب اون موقع با کامپیوتر پول درمیورد) غافل از اینکه در کشور عزیزمون تولیدات و کار فنی جایگاه خاصی نداره و نوون تو دلالی هست.

خلاصه اون خونه الان میلیاردی قیمت داره. اون کامپیوتر رو سال ۸۵ به قیمت ۱۷۰ هزارتومن فروختیم.

هر از چندگاهی خانواده دور هم جمع میشیم این خاطره  رو مرور می کنیم و کلی می خندیم. غصه هاش رو قبلا خوردیم  1f600.png

سال 73 یا 74 بود که پدرم زمینی را فروخت و رایانه خریدیم. هنوز پدرم به یاد می آورد و حسرتش را می خورد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بنام خدا

سال 80 بو د که با کلی سختی قرار شده پدرم بخاطر  چشم هم  چشمی برام  کامپیوتر بخره وسوم دبیرستان بودنم و درسمم خوب بود و معدل بالا ترم اول پاس کردم.حاجی ازم  راضی شدو الوعده وفا

    سوکت   478                  MB:Gigabyte Gi81DXقیمت89 تومن

PU:Intel pentum4   1.5GHZ  5256KB cacheقیمت 105 تومن

VGA:TNT32

Monitor 15' LG

HDD:Maxtor 40GB

موسش یه توپ کروی داخلش بود و خوشدست بود ولی در مقایس با موشهای جدید هیولا ی بود!

-----------------------------------

ویرایش شده توسط Elderado
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه
در 5 ساعت قبل، rahmanshahi گفته است :

هِی روزگار 

factor.thumb.jpg.92bd379bc17c702839d9649217d81b51.jpg

 

در 4 ساعت قبل، سعید بهمنیان گفته است :

 

درباره ی سندروم ارتقا تجربه ای ندارید؟ 

آخه آقای بهمنیان داستانش طولانیه :2_grimacing:

فاکتوری که مشاهده میکنین مربوط به زمانی هست که بنده پنجم ابتدایی بودم، تا آن زمان درسم عالی بود ولی دقیقا از شب بعد از رسیدن کامپیوتر نابود شد و برای اولین بار پایینترین نمره رو که 11 یا 12 بود گرفتم و مدرسه به اولیا اطلاع داد :22_stuck_out_tongue_winking_eye: از همونجا بود که کامپیوتر برای مادر گرامی حکم اسباب بازی پیدا کرد و اسمش رو گذاشت (اسباب بازی هفتصد هزار تومانی):3_grin:

درباره سندروم ارتقا هم که یک یا دو سال بعدش اگه اشتباه نکنم زمان عرضه بازی splinter cell نسخه 2004 یا 2005 بود که عود کرد و دیگه تا همین لحظه هنوز هم نه تنها ازش کم نشده بلکه شدیدتر هم شده، الانم دنبال فن 20 سانتی هستم :8_laughing:

راستی تنها چیزی که از اون سیستم برام باقی مونده میدونین چی هست؟؟؟و هنوزم مثل روز اولش کار میکنه و هیچ مشکلی نداره:1_grinning:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

در 6 ساعت قبل، سعید بهمنیان گفته است :

 

درباره ی سندروم ارتقا تجربه ای ندارید؟ 

بعد از اون پنتیوم 133 عملا دلیل ارتقا های پشت سر هم سندروم ارتقا بوده و نه نیاز ضروری.

ارتقا پشت سر هم هارد وقتی حتی 70% هم از ظرفیت هارد استفاده نشده.

ارتقا مرتب سی پی یو به آخرین سرعت بدون اینکه کاربردی داشته باشه و...

 

لینک به دیدگاه
Share on other sites

اولین کامپیوترم پنتیوم4 جیفورس2 بود و 512 مگ رم.

چندسال بعد Core2quad با grx260 و 8گیگ رم

8سال بعد هم 6800k با gtx1070 و 64گیگ رم

 

بین این سالها خیلی حس سندرم ارتقا پیدا میکردم ولی جلو خودمو میگرفتم تا چندسال که کل سیستمو عوض کنم

ویرایش شده توسط alireza fattahi
لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...