رفتن به مطلب

مطالب شنیدنی و آموزنده


MoHaMaD
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

  • کاربر ویژه

مرد گمشده در جزیره

کشتی مردی در یک طوفان عظیم غرق شد اما این مرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت و توانست خود را به جزیره ای برساند.

این مرد با هزاران زحمت برای خود یک کلبه ساخت ...

روزی برای تهیه آب به جنگل رفته بود ؛ وقتی به کلبه برگشت در کمال ناباوری دید که کلبه در حال سوختن است.

به بخت بد خود لعنت فرستاد و بعد شروع به گله کردن از خدا کرد که : خدایا تو مرا در این جزیره زندانی کرده ای و حالا که من با این بدبختی توانسته ام این کلبه را برای خودم درست کنم باید اینگونه بسوزد!

مرد با همین افکار به خواب عمیقی فرو رفت ... .

صبح روز بعد با صدای بوق یک کشتی از خواب پرید ؛ او نجات یافته بود!

وقتی سور کشتی شد ، از ناخدا پرسید چگونه فهمیدید که من در این جزیره هستم؟

ناخدا پاسخ داد : ما علایمی را که با دود نشان می دادید دیدیم!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 1.3k
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

آخرین کلام که از بزرگان نیست و از تجربه است

ما فقط یک بار زندگی میکنیم

پس نمی تونیم بگیم که اگه این کار رو نکرده بودم یا اگه اون کار رو کرده بودم...از کجا می دونی تا وقتی امتحان نکنی نمیشه چیزی گفت

بهترین انتخاب ، همین انتخاب هست

شک نکن.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

ساقه شکستن ، قانون طوفان است . تو نسیم باش و نوازش کن .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم. به دو به سمت خاکریز می رفتیم.

از زمین و آسمان آتش دشمن می بارید.

در یک لحظه کلاه از سرم افتاد.

علی داد زد: «کلاتو بردار!» خم شدم کلاه را بردارم که حس کردم یک گلوله از لای موهایم رد شد و پوست سرم را خراش داد!.

برگشتم به علی بگویم «پسر! عجب شانسی آوردم»

... گلوله توی پیشانی علی بود.

------------------------------------

پرسید: «بابا! اگه دوستم یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟» پدر جواب داد: «باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!» پرسید: « اگه روم نشه بهش بگم چی؟» جواب داد: «خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش».

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که: «بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!»

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

الــاغ و امــیــد !!!! ...

كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...

نتیجه اخلاقی : مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

فکر می کردم تو بیداری

مردی به بارگاه کریم خان زند معروف به وکیل الرعایا می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا با خان زند ملاقات کند.

سربازان مانع ورودش می شوند. خان که مشغول غلیان کشیدن بوده است، سروصدا را می شنود و جویای ماجرا می شود.

پس از گزارش سربازان،خان دستور می دهدکه مرد را به حضورش ببرند.

مرد به حضور خان می رسدوبا این پرسش مواجه میشود: "چرا این همه ناله و فریاد مکنی؟"

مرد با درشتی می گوید:"همه ی اموالم را دزد برده است ودیگر چیزی در بساط ندارم."

خان می پرسد:"وقتی که اموالت را می بردند تو کجابودی؟"

مرد میگوید:"من خوابیده بودم."

خان می گوید:"خب! چرا خوابیدی که مالت راببرند؟"

مرد پاسخی می دهد که در تاریخ ماندگار شده است. می گوید:"برای این که فکر می کردم تو بیداری!"

خان بزرگ زند لحظه یی تامل می کند و آنگاه دستور می دهد تا خسارت مرد جبران شود

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

این نوشته هم جالب بود بخونید ضرر نکردید....

---------------------------------------------------

سخنرانی "ونه گات" در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT !!!! ...

اگر ميخواستم براي آينده ي شما فقط يك نصيحت بكنم، راه ماليدن كرم ضد آفتاب را توصيه ميكردم.

خواص مفيد آثار مفيد و دراز مدت كرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالي كه ساير نصايح من هيچ پايه و اساس قابل اعتمادي جز تجربه هاي پر پيچ و خم شخص بنده ندارند.

اينك اين نصايح را خدمتتان عرض ميكنم.

قدر نيرو و زيبايي جوانيتان را بدانيد، ولي اگر هم ندانستيد، مهم نیست!

روزي قدر نيرو و زيبايي جواني تان را خواهيد دانست كه طراوت آن رو به افول گذارد.

اما باور كنيد تا بيست سال ديگر، به عكسهاي جواني خودتان نگاه خواهيد كرد و به ياد مي آوريد چه امكاناتي در اختيارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده ايد.

آن طور كه تصور مي كرديد چاق نبوديد.

همه چيز در بهترين شرايطش بوده تا شما احساس خوب داشته باشيد.

نگران آينده نباشيد.

اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط اين را بدانيد كه نگراني همان اندازه مؤثر است كه جويدن آدامس بادكنكي در حل يك مساله ي جبر.

مشكلات اساسي زندگي شما بي ترديد چيزهايي خواهند بود كه هرگز به مخيله ي نگرانتان هم خطور نكرده اند، از همان نوعي كه يك روز سه شنبه ي عاطل و باطل ناگهان احساس بد پيدا مي كنيد و نسبت به همه چيز بدبين ميشويد!

با دل ديگران بي رحم نباشيد و با كساني كه با دل شما بي رحم بوده اند، سر نكنيد.

عمرتان را با حسادت تلف نكنيد.

گاهي شما جلو هستيد و گاهي عقب.

مسابقه طولاني است و سر انجام، خودتان هستيد كه با خودتان مسابقه ميدهيد.

ناسزا ها را فراموش كنيد.

اگر موفق به انجام اين كار شديد راهش را به من هم نشان بدهيد.

نامه هاي عاشقانه ي قديمي را حفظ كنيد.

صورت حسابهاي بانكي و قبضها و ... را دور بياندازيد.

اگر نمي دانيد مي خواهيد با زندگيتان چه بكنيد، احساس گناه نكنيد.

جالبترين افرادي را كه در زندگي ام شناخته ام در 22 سالگي نمي دانستند مي خواهند با زندگيشان چه كنند.

برخي از جالبترين چهل ساله هايي هم كه مي شناسم هنوز نميدانند.

تا ميتوانيد كلسيم بخوريد.

با زانوهايتان مهربان باشيد.

وقتي قدرت زانوهاي خود را از دست داديد كمبودشان را به شدت حس خواهيد كرد.

ممكن است ازدواج كنيد، ممكن است نكنيد.

ممكن است صاحب فرزند شويد، ممكن است نشويد.

ممكن است در چهل سالگي طلاق بگيريد، احتمال هم دارد كه در هشتاد و پنجمين سالگرد ازدواجتان رقصكي هم بكنيد.

هرچه مي كنيد، نه زياد به خودتان بگيريد، نه زياد خودتان را سرزنش كنيد.

انتخابهاي شما بر پايه ي 50 درصد بوده، همانطور كه مال همه بوده.

دستورالعملهايي كه به دستتان ميرسد را تا ته بخوانيد، حتا اگر از آنها پيروي نمي كنيد.

از خواندن مجلات زيبايي پرهيز كنيد.

تنها خاصيت آنها اين است كه بشما بقبولانند كه زشتيد.

با خواهران و برادران خود مهربان باشيد.

آنها بهترين رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوي تنها كساني هستند كه بيش از هر كس ديگر در آينده به شما خواهند رسيد.

به ياد داشته باشيد كه دوستان مي آيند و مي روند، ولي آن تك و توك دوستان جان جاني كه با شما مي مانند را حفظ كنيد.

براي پل زدن ميان اختلافهاي جغرافيايي و روشهاي زندگي سخت بكوشيد، زيرا هرچه بيشتر از عمر شما بگذرد، بيشتر پي مي بريد كه به افرادي كه در جواني مي شناختيد محتاجيد.

سفر كنيد

برخي حقايق لاينفك را بپذيريد: قيمتها صعود مي كنند، سياستمداران كلك ميزنند، شما هم پير ميشويد.

و آنگاه كه شديد، در تخيلتان به ياد مي آوريد كه وقتي جوان بوديد قيمتها مناسب بودند، سياستمداران شريف بودند، و بچه ها به بزرگترهايشان احترام ميگذاشتند.

به بزرگترها احترام بگذاريد.

توقع نداشته باشيد كه كس ديگري نان آور شما باشد.

ممكن است حساب پس اندازي داشته باشيد.

شايد هم همسر متمولي نصيبتان شده باشد.

ولي هيچگاه نمي توانيد پيش بيني كنيد كه كدام خالي ميشود يا بشما جاخالي مي دهد.

خيلي با موهايتان ور نرويد وگرنه وقتي چهل سالتان بشود، شبيه موهاي هشتاد ساله ها ميشود.

دقت كنيد كه نصايح چه كسي را مي پذيريد، اما با كساني كه آنها را صادر مي كنند بردبار و صبور باشيد.

نصيحت ، گونه ي ديگر غم غربت است.

ارائه ي آن روشي براي بازيافت گذشته از ميان تل زباله ها، گردگيري آن و ماله كشيدن بر روي زشتي ها و كاستي هايشان و مصرف دوباره ي آن به قيمتي بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.

اما اگر به اين مسايل بي توجه هستيد لااقل حرفم درمورد كرم ضد آفتاب بپذيريد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

من بدنم نیستم!

مرد آهنگری سکته مغزی کرده بود و به واسطه آن بخش سمت راست بدنش فلج شده بود. او چون خانه نشین شده بود ، دائم گریه می کرد و هر وقت کسی احوالش را می پرسید بلافاصله بغضش می ترکید و زار زار در احوال خود می گریست. سرانجام خانواده مرد دست به دامان شیوانا شدند و ازاو خواستند تا مرد آهنگر را دلداری دهد و با او صحبت کند.

شیوانا به خانه مرد رفت و کنار بسترش نشست و احوالش را پرسید. طبق معمول مرد میانسال شروع به گریه نمود. شیوانا بی اعتنا به گریه مرد شروع به نقل داستانی کرد. او گفت:" روزی یکی از فرماندهان شجاع ارتش امپراتور برای جنگ با دشمن به جبهه نبرد رفت و همان روز اول در اثر اصابت شمشیر دست راستش را از دست داد. فرمانده امپراتور را به درمانگاه بردند و زخمش را با آتش سوزاندند تا عفونت نکند. یک ماه بعد او از بستر برخاست و دوباره به جبهه رفت. چند روزبعد در اثر اصابت تیری پای راستش از کار افتاد. اما او تسلیم نشد و سربازانش را مجبور کرد که سوار بر گاری او را به خط مقدم جنگ ببرند. و در همان خط اول نبرد با بدن نیمه کاره اش کل عملیات را راهبری کرد تا ارتش را به پیروزی رساند."

شیوانا سپس ساکت شد و دوباره رو به مرد میانسال کرد و به او گفت:" خوب دوباره از تو می پرسم حالت چطور است!؟"

اینبار مرد میانسال بدون اینکه گریه و زاری کند با لبخند سری تکان داد و گفت:" حق با شماست! من بدنم نیستم! پس خوبم!"و آنگاه به پسرش گفت که گاری را آماده کند چون می خواهد با همان وضع نیمه فلج به مغازه آهنگری اش برود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

این یکی با اینکه بار ها تکرار شده اما بازم جالبه و باید فراموشش نکنیم که!

--------------------------------------------------------------------------------

حکایت بانک زمان ! ...

تصور کنيد حساب بانکي داريد که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واريز مي گردد و شما فقط تا اخر شب فرصت داريد تا همه پول ها را خرج کنيد چون اخر وقت حساب شما خود به خود خالي مي شود.

در اين صورت شما چه خواهيد کرد ؟

البته سعي مي کنيد تا اخرين ريال را خرج کنيد!

هر يک از ما يک چنين حساب بانکي داريم ؛ حساب بانکي زمان!

هر روز صبح در بانک زمان شما 86400 ثانيه واريز و تا پايان شب به پايان مي رسد .

هيچ برگشتي در کار نيست و هيچ مقداري از اين زمان به فردا اضافه نمي شود.

ارزش يک سال را دانش اموزي که مردود شده ، مي داند.

ارزش يک ماه را مادري که فرزند نارس به دنيا اورده ، مي داند.

ارزش يک هفته را سردبير يک هفته نامه مي داند.

ارزش يک ساعت را عاشقي که انتظار معشوق را مي کشد.

ارزش يک دقيقه را شخصي که از قطار جا مانده .

ارزش يک ثانيه را ان که از تصادفي مرگبار جان به در برده ، مي داند.

باور کنيدهر لحظه گنج بزرگي است !

گنجتان را اسان از دست ندهيد!

به ياد داشته باشيد: زمان به خاطر هيچ کس منتظر نمي ماند!

فراموش نکنيد:

ديروز به تاريخ پيوست.

فردا معما است.

و امروز هديه است!

ویرایش شده توسط nima2007
لینک به دیدگاه
Share on other sites

این یکی با اینکه بار ها تکرار شده اما بازم جالبه و باید فراموشش نکنیم که!

--------------------------------------------------------------------------------

حکایت بانک زمان ! ...

تصور کنيد حساب بانکي داريد که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واريز مي گردد و شما فقط تا اخر شب فرصت داريد تا همه پول ها را خرج کنيد چون اخر وقت حساب شما خود به خود خالي مي شود.

در اين صورت شما چه خواهيد کرد ؟

البته سعي مي کنيد تا اخرين ريال را خرج کنيد!

هر يک از ما يک چنين حساب بانکي داريم ؛ حساب بانکي زمان!

هر روز صبح در بانک زمان شما 86400 ثانيه واريز و تا پايان شب به پايان مي رسد .

هيچ برگشتي در کار نيست و هيچ مقداري از اين زمان به فردا اضافه نمي شود.

ارزش يک سال را دانش اموزي که مردود شده ، مي داند.

ارزش يک ماه را مادري که فرزند نارس به دنيا اورده ، مي داند.

ارزش يک هفته را سردبير يک هفته نامه مي داند.

ارزش يک ساعت را عاشقي که انتظار معشوق را مي کشد.

ارزش يک دقيقه را شخصي که از قطار جا مانده .

ارزش يک ثانيه را ان که از تصادفي مرگبار جان به در برده ، مي داند.

باور کنيدهر لحظه گنج بزرگي است !

گنجتان را اسان از دست ندهيد!

به ياد داشته باشيد: زمان به خاطر هيچ کس منتظر نمي ماند!

فراموش نکنيد:

ديروز به تاريخ پيوست.

فردا معما است.

و امروز هديه است!

درود

نیما جان ادمهای مثل من که اصلا وقت ندارن و تو کار گم و گور شدن و حتی برای یه کار کوچیک مثل ببخشید ( توالت رفتن ) نیاز به فرصت و یه جای خالیه وقت دارن چه نصیحیتی داری ؟؟؟؟؟؟

منتظرم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

درود

نیما جان ادمهای مثل من که اصلا وقت ندارن و تو کار گم و گور شدن و حتی برای یه کار کوچیک مثل ببخشید ( توالت رفتن ) نیاز به فرصت و یه جای خالیه وقت دارن چه نصیحیتی داری ؟؟؟؟؟؟

منتظرم

درود آقای حسینی عزیز من کوچکتر از اونی هستم که به شما نصیحت کنم با اینحال:

کار خود یک تفریح هست مخصوصا که با دوستان خود سروکار دارید، پس به نحوی کار کنید که بهتون خوش بگذره و فقط به فکر جنبه پول در اوردنش نباشید!(جوش خوردن رو کنار بگذارید و شخصی عصبانی و کم حوصله نباشید)

حداقل جمعه و دیگر ایام تعطیلی رو به بهترین نحو ممکن سپری بفرمایید و از وقتتان لذت ببرید( خودم که می خوابم ;) )

ویرایش شده توسط nima2007
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

پیله ابریشم

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.

ناگهان تقلای پروانه متوقٿ شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.

آن شخص خواست به پروانه کمک کندو با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیٿ و بالهایش چروکیده بودند.

آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز كند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعكس ، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند .

آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد .

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنید !!!! ...

1- Confidence ( اعتقاد ) :

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.

2- Trust ( اعتماد ) :

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.

3- Hope ( امید ) :

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.

با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

از اعماق قلبم از این حقیقت که هم نوعانم تنها با تفاوت های جزیی، بی ارزش محسوب می شوند، متاسف هستم. «زیگموند فروید»

اهمیت شخصی ما ایجاب می کند که بیش تر عمرمان از کسی رنجیده باشیم. «کارلوس کاستاندا»

دنیا مشتمل بر دو دسته مردمان است: اول آنان که کارها را انجام می دهند و دوم آن ها که اعتبارش را کسب می کنند. «دوایت مورو»

بسیاری از ما در تلاش برای زندگی بهتر، زندگی کردن را از یاد می بریم. «مارگارت فولر»

تنها دو نیرو است که انسان ها را به یک دیگر می پیوندد: علاقه و ترس. «ناپلئون بناپارت»

برخی ازما توان آن را داریم تا بدبختی های دیگران را به راحتی نظاره کنیم. «لاروشنا کالا»

به برخی از مردم هرگز نمی شود گفت: «شما اشتباه می کنید! «لوئیس آرمسترانگ»

همه نمی توانند قهرمان باشند. چرا که یکی هم باید روی جدول های کنار خیابان بنشیند تا هنگامی که قهرمانان رژه می روند، کف بزند! «ویل راجرز»

بسیاری از ما ضعف در برنامه ریزی را با «بداقبالی» اشتباه می گیریم. «کین هوبارد»

هرگز نمی توانید با مشتی گره کرده دست بدهید. «ایندیرا گاندی»

مسایل و موضوعات کوچک، تنها ذهن های کوچک را از خود متاثر می سازد. «بنیامین دیزرلی»

به انسانی که از دیروزش عاقل تر نباشد، بهای زیادی نمی دهند. «آبراهام لینکلن»

خوشبختی؟ چیزی نیست جز سلامت و حافظه ای ضعیف. «آلبرت شوایتزر»

تنها با سه کلمه می توان همه چیز را درباره ی زندگی خلاصه کرد: «ادامه خواهد داشت». «رابرت فراست»

این عادت ما انسان ها شده است که هرگاه گم شدیم، تندتر بدویم. «رولی می»

برای برخی از مردم، هیچ نوایی دل انگیزتر از صدای سقوط هم نوعانشان نیست. «گروشد مارکوس»

«خودت باش!» بدترین نصیحتی است که می شود به بعضی از آدم ها کرد!؟ «تام میسن»

چه طور می توانید بگویید تمدن پیشرفت نمی کند؟ در هر جنگ انسان ها را به طرز جدیدی می کشند. «ویل راجرز»

«هنر» دروغی است که چشمانمان را به روی حقیقت باز می کند. «پاپلو پیکاسو»

مردمان بزرگ، شهاب سنگ هایی هستند که زمین از سوختنشان روشنایی می گیرد. «ناپلئون بناپارت»

تنها انسان های سطحی و کم مایه خود را تمام و کمال می شناسند. «اسکار وایلد»

قبل از هر چیز، اول بدان که چه چیزی می خواهی. «فردیناند فوخ»

چنان چه ندانی چگونه با زندگی بازی کنی، پس زندگی با تو بازی خواهد کرد. «مرلی شین»

اگر آدم های بد وجود نداشتند، قاضی های خوب نیز به وجود نمی آمدند. «چارلز دیکنز»

من نمی جویم، می یابم. «پابلو پیکاسو»

هرگز نمی توان بی آنکه مشکلات را حل کنی، آن ها را از پیش پای خود برداری. «ام. اسکات پک»

عطشِ قدرت، ریشه در ضعف دارد، نه قدرت! «اریک فروم»

هنگامی که چیزی برای از دست دادن نداری، آزادی. «جنیس چاپلین»

برخی عظمت و بزرگی را از بدو تولد با خود دارند. برخی به بزرگی حقیقی دست می یابند و برخی نیز دیگران را وادار می سازند تا آن ها را بزرگ خطاب کنند. «ویلیام شکسپیر»

می دانم، من و رفتارم یکی نیستیم.

می توانم هر رفتاری را که حس کنم برایم بد است تغییر دهم زیرا که همیشه نفس خوب خود را دارم که از آن استفاده کنم. «دکتر اسپنسر جانسون»

لینک به دیدگاه
Share on other sites

" بین زندگی انسان و حیوانات هیچ تفاوتی وجود ندارد جز در شکل و شیوه ای که اشتباه می کند یا خودش را باز نمی شناسد.

فرناندو پسوا "

" تا زمانی که انسان گمان می کند وجودش می تواند برای جلوگیری از خطا و اشتباه مفید باشد باید در پست خود باقی بماند.

آندره موروا "

" مردم غالباً اشتباهات ما را بسیار آسانتر از خود ما می بینند

اسپنسر جانسون "

" هر اشتباهی را علتی است

مثل آفریقائی "

" خطاهای کودکان به گردن والدین است.

مثل آفریقائی "

" تمام اشتباههای ما درباره مرگ ناشی از این است که فکر می کنیم درد و رنجی که ما قبل از مردن می کشیم مربوط به مرگ است. در صورتی که چنین نیست و تمام درد و رنجها مربوط به زندگی است. زندگی موجب درد و رنج می شود و مرگ، پایان دردهاست.

موریس مترلینگ "

" وقتی همه با من هم عقیده می شوند، تازه احساس می کنم که اشتباه کرده ام.

اسکار وایلد "

" سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد

سقراط "

" پوزش خواستن پس از اشتباه زیباست، حتی اگر از یک کودک باشد.

اُرد بزرگ "

" حقیقت را دوست بدار، ولی اشتباه را عفو کن

فرانسوا ولتر "

" بهتر است دوباره سوال کنی، تا اینکه یک راه اشتباه بروی

مثل آلمانی "

" مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی به وجود می آورند که نامش تقدیر است

جان اولیورهاینر "

" اگر می خواهید شما را دوست بدارند، اشتباهات خود را بیش از نیکی های خود بگویید

بارون لیتون "

" خشم، گرفتن انتقام اشتباه دیگران از خودمان است

الکساندر پوپ "

" پزرگترین اشتباه زندگی هر کس این خواهد بود که از اشتباه بترسد

آلبرت هوبارد "

" کسی که اشتباه نکند، پیشرفت هم نمی کند.

تدی روزولت "

" مهم نیست که هدفهای انسان در حوزه هنر، کسب و کار، مذهب، ورزش یا ارتباط با مردم قرار دارند. تنها راه پیشرفت این است که خطاها در مراحل اولیه باشند، انسان خطا را بپذیرد و در اثر خطا کردن، پس نزند و پیش برود

جان ماکسول "

" کسی که خطا نمی کند و ناکام نمی شود، چه بسا هرگز حرکت نمی کند و به جلو نمی رود.

جان ماکسول "

" دو اشتباه بسیار بزرگ وجود دارد: یکی اینکه قبل از موعد اقدام به عمل کنیم و دیگری اینکه فرصت مناسب را از دست بدهیم

پائولو کوئیلو "

" خطایی عظیم تر از این ممکن نیست که تصور رود آنچه اخیراً نوشته شده همواره کاملتر است؛ که آنچه جدیداً نوشته شده پیشرفتی است بر آنچه پیش تر نوشته شده؛ که هر تغییری به معنای پیشرفت است.

شوپنهاور "

" من هفتصد بار اشتباه نکردم، من یک بار اشتباه نکردم. من زمانی موفق شدم که هفتصد راهی را که موفقیت آمیز نبود اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد حذف کردم راهی را پیدا کردم که کار می کرد.

توماس ادیسون "

" از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید

کنفسیوس "

" جوانی اشتباه است، کهولت، مبارزه و پیری پشیمانی

دیزرائیلی "

" خطا اگر ندانسته انجام شود اشتباه است و اگر دانسته، تبهکاری است

برتولت برشت "

" هرگز مرتکب این اشتباه نمی شوم که با کسانی که برای نظرشان احترامی قایل نیستم، بحث کنم

ادوارد گیبون "

" بزرگترین اشتباهی که کسی مرتکب می شود، ترسیدن همیشگی از اشتباه کردن است

هوپارد "

" زندگی، میدان ادامه ی راه اشتباه نیست؛ هر گاه پی به ناراستی راه خود بردیم باید به ریشه و بن پاکی خویش باز گردیم، نه آنکه با اشتباهی دیگر آن را ادامه دهیم که برآیند آن، از دست دادن همه عمر است.

ارد بزرگ "

" اشتباه را درست نکردن، خود اشتباه دیگری است

کنفوسیوس "

" آزمایش و خطا بسیار خوب است، تنها یک عیب دارد: مقدار زیادی از سرمایه ای که همه ی ما کم داریم، یعنی زمان، در این راه صرف می شود

آنتونی رابینز "

" اگر فکر می کنید آموزگارتان سخت گیر است، بسیار در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است؛ چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد

بیل گیتس "

" ما اشتباهات جدیدی را مرتکب نمی شویم؛ تنها اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم

بیل باب هاس "

" مردی که اشتباه نکند، ارزش کارهای بزرگ را نخواهد داشت.

ادوارد فیلیپس "

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

یک کلام و تمام ! ...

ابو سعیدابولخیر در مسجدی سخنرانی داشت مردم از تمام اطراف روستا ها و شهرها امده بودند

جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند.

سپس شاگرد ابو سعید گفت تو رو به خدا از انجا که هستید یک قدم پیش بگزارید همه یک قدم پیش گزاشتند سپس...

نوبت به سخنرانی ابو سعید رسید او از سخنرانی خود داری کرد مردم که به مدت یک ساعت در مسجدبودن و خسته شده بودند شروع به اعتراض کردند ابو سعید پس از مدتی گفت هر انچه که من میخواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنید !!!! ...

1- Confidence ( اعتقاد ) :

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.

2- Trust ( اعتماد ) :

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.

3- Hope ( امید ) :

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.

با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

از دوستانی که این مطالب رو پست میکنن نهایت تشکر رو دارم و امیدوارم به این کار ادامه بدهند.

خواندن این جور تاپیکها ارامش خاصی به من میده و بسیار دلگشاست در این زمانه سخت .

ویرایش شده توسط سالار
لینک به دیدگاه
Share on other sites

كسي كه زبانش را حفظ كند خدا عيب او را مي پوشاند. (امام علي «ع»)

كلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا (ضرب المثل شرقي)

كار ريشه هاي تلخ و ميوه شيرين دارد. (ضرب المثل آلماني)

نگارش انديشه ها، سرمايه آينده است. (ضرب المثل اسپانيائي)

قيمت و ارزش هر كس به اندازه كاري است كه به خوبي مي تواند انجام دهد. (امام علي «ع»)

به همه عشق بورز، به تعداد كمي اعتماد كن، و به هيچكس بدي نكن. (شكسپير)

چنان باش كه بتواني به هر كس بگوئي مثل من رفتار كن. (كانت)

بهترين يار و پشتيبان هر كس بازوان تواناي اوست.

براي پيشرفت و پيروزي سه چيز لازم است اول پشتكار دوم پشتكار، سوم پشتكار. (لردآديبوري)

كسي كه به جلوي رويش نگاه نمي كند عقب مي ماند. (مثل اسپانيولي)

بالاترين ارزش براي انسان اينست كه راهي به شناخت خويش پيدا كند. (امام علي «ع»)

كسي كه فقط به كمك چشم ديگران مي بيند گول مي خورد. (مثل فرانسوي)

همه كساني كه با تو مي خندند دوستان تو نيستند. (مثل آلماني)

ميراثي گران بهاتر از راستي و درستي نيست. (شكسپير)

اشخاصي را كه از فرصت هاي مناسب زندگي خود كمال استفاده را مي برند خود ساخته مي گويند. (توتل)

ثروت و افتخاري كه از راه نامشروع به دست آمده مانند ابري زودگذر است. (كنفوسيوس)

خوش بين باشيد اما خوش بين دير باور. (ساموئل اسمايلز)

كسي كه از مرگ مي ترسد از زندگي لذت نتواند برد. (اسپانيولي)

زينت انسان در سه چيز است ؛ علم، محبت، آزادي. (افلاطون)

ترقي مولود فعاليت دائمي است زيرا استراحت چيزي به جز انحطاط در بر ندارد.

آنان كه به علم خود عمل نكنند مريض را مانند كه دوا دارد و به كار نبرد. (ديمقراطيس)

گرز برزگ زندگي ممكن است سرم را بشكند اما گردنم را خرد نمي كند. (مثل چيني)

نيروهائي كه براي انداختن كار امروز به فردا مصرف مي شود غالباً‌ براي انجام وظيفه همان روز كافيست.

كسي كه حرف مي زند مي كارد و آنكه گوش مي دهد درو مي كند. (مثل آرژانتيني)

كسي كه خوب فكر مي كند لازم نيست زياد فكر كند. (آلماني)

تنبلي، آدمي را خيالپرست بار مي آورد. (پوسه نه)

بكوش در آباداني دنياي خود چنان چه مي خواهي دائم در آن زندگي كني. (امام علي «ع»)

كسي كه به پشتكار خود اعتماد دارد، ارزشي براي شانس قائل نيست. (ژاپني)

نشانه و مشخصه عاقل ترين مردم، خوش اخلاق ترين آنهاست. (امام صادق«ع»)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

قرآن! من شرمنده توام – دکتر شریعتی

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت

می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به

یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

پیله ابریشم

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای

بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.

ناگهان تقلای پروانه متوقٿ شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.

آن شخص خواست به پروانه کمک کندو با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیٿ و بالهایش چروکیده بودند.

آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز كند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعكس ، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند .

آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان

پرواز دهد .

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

درود آقای حسینی عزیز من کوچکتر از اونی هستم که به شما نصیحت کنم با اینحال:

کار خود یک تفریح هست مخصوصا که با دوستان خود سروکار دارید، پس به نحوی کار کنید که بهتون خوش بگذره و فقط به فکر جنبه پول در اوردنش نباشید!(جوش خوردن رو کنار بگذارید و شخصی عصبانی و کم حوصله نباشید)

حداقل جمعه و دیگر ایام تعطیلی رو به بهترین نحو ممکن سپری بفرمایید و از وقتتان لذت ببرید( خودم که می خوابم :-? )

ساده و گویا نیما جان . و ممنونم کاملا حق با شماست عزیز . و واقعا اگر جنبه تفریح کار رو هم نگاه نکنیم که بدبخت میشیم و اعصاب نمیمونه واسه ادم . این کار و اگر اینترنتی انجام نمیدادم نمیدونم چه اتفاقی برامیفتاد

بنده در خدمت سایر دوستان هم هستم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

یکی از بهترین راه های استفاده از وقت این است که قابلیت های خود را در زمینه هایی که نتایج کلیدی را برای شما به بار می آورد افزایش دهید . برایان تریسی

اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم بسیار سبک تر گردش می کردم. در بهار با پای برهنه زودتر به راه می افتادم و در خزان با همان پاها، دیرتر برمی گشتم، بیشتر می رقصیدم شنگول تر اسب سواری می کردم و داوودی های بیشتری می چیدم. نادین استیر

انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بعلت وقوع آن تلقی وقبول نماید . مترلینگ

در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . اُرد بزرگ

بخاطر بسپاریم که تنها راه تامین خوشبختی این نیست که متوقع حقشناسی از دیگران باشیم بلکه خوبیهائیکه به آنها می کنیم باید فقط بمنظور تامین مسرت باطن خودمان باشد . دیل کارنگی

خوشبختی شکل ظاهری ایمان است ،تا ایمان و امید و سخت کوشی نباشد ،هیچ کاری را نمی توان انجام داد . هلن کلر

لینک به دیدگاه
Share on other sites

فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگومگو می کنند. کونگ تین گان

سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . اُرد بزرگ

تولد چیزی غیر از آغاز مرگ نیست . ادوارد یانک

خیر و نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند . فردریش نیچه

افرادی هستند که نور چشمی شانس و اقبالند و هر وقت سقوط می کنند مانند گربه روی دو پا بر زمین می نشینند . کولتون

حقیقتی از این سراغ ندارم که انسان می تواند با تلاش زندگی خود را متعالی سازد . تورئو

و مردم هرگز نمی دانند پیشوا جز ذات عظیم آنها که به سوی آسمان سیر می کند ، شکاری ندارد . جبران خلیل جبران

پرتگاه می تواند به وجدآورنده روان و یا کشنده جسم باشد . اُرد بزرگ

جاه طلبی شهوتی است که هرگز فرو نمی نشیند ، بلکه با لذتی که از آن فراهم می شود پیوسته مشتعل تر و جنون آمیز تر می شود . اتومی

اگر بر ساماندهی نیروهای خود توانا نباشیم ، دیگران سرنوشتمان را می سازند . اُرد بزرگ

بزرگترین بدبختی آن است که طاقت کشیدن بار بدبختی را نداشته باشیم . باس

پادشاهان مردم دوست برگزیدگان پروردگارند . بزرگمهر

آداب خوب و اخلاق ، دوستان قسم خورده اند و بزودی با یکدیگر متحد می شوند . بارتول

افراد دانا کوشش دارند خود را همرنگ محیط سازند ولی اشخاص دیوانه سعی می کنند محیط را به رنگ خود در آورند ، به همین جهت تحولات و ترقیات اجتماع به دست دیوانگان بوده است . آندره مورا

همواره تنهایی ، توانایی به بار می آورد . اُرد بزرگ

پول مانند حس ششم است که بدون آن نمی توان از پنج حس دیگر به طور کامل استفاده کرد . بدون درآمد کافی نصف امکانات زندگی به روی ما مسدود خواهد شد . سامرست مرآم

هیچ کس نمی تواند چیزی را به شما بیاموزد جز آنچه که در افق دید و خرد شما وجود داشته و شما از آن غافل بوده اید . جبران خلیل جبران

جستجوی حقیقت دیوانگی مطلق است ، چه موقعیکه به حقیقت رسیدید ممکن نیست به کسی بگویید و دشمن شما نشود . برنارد روسن پی یر

با مشکلات می جنگیم که به آسایش برسیم ، وقتی به آسایش رسیدیم آسایش را غیر قابل تحمل می دانیم .بروکس آدامز

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز . فردریش نیچه

انسان هر چه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله ی شلوارش بیشتر می شود. ادیسون

انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است . کندی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

پاسخ فروانروای ایران بانو "ام رستم" ! ...

"شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق ـ 366ق)

که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود.

او بر مازندران و گیلان، ری، همدان و اصفهان حکم می راند.

به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است.

سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود :...

باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی.

ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد؟

پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد.

ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید: در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد، به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زنی جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت.

پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند.

به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ : "برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک، بیرون خواهند کشید."

ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...