رفتن به مطلب

مطالب شنیدنی و آموزنده


MoHaMaD
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

آن شب

كه آسمان چشمانت

ستارگانش را

در تكه هاي ابر مي پيچيد

من از ديوار تاريكي بالا رفتم

تا شب را در كنار

خاطره اي از روزهاي خوب

بياسايم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 1.3k
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

سلام دوستان

من یه جورایی عاشق این جور شعرهام

ياد دارم در غروبي سردِ سرد، ميگذشت از کوچه ي ما دوره گرد،

داد ميزد کهنه قالي ميخرم، دسته دوم جنس عالي ميخرم،

کاسه و ظرف سفالي ميخرم، گر نداري کوزه خالي ميخرم.

اشک در چشمان بابا حلقه بست، عاقبت آهي کشيد بغضش شکست...

اول ماه است و نان در سفره نيست، اي خدا شکرت ولي اين زندگيست؟

بوي نان تازه هوشش برده بود، اتفاقاً مادرم هم روزه بود،

خواهرم بي روسري بيرون دويد، گفت: "آقا سفره خالي مي خريد؟

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

ايرانيان در دوره باستان ، خطی (365 حرف ‹‹علامت››) برای موسيقی داشتند كه با آن می توانستند همه صداها را ثبت كنند. ( از حافظ عارف )

اينكه در موقعيت های خطير چه می كنيم ، بستگی به اين دارد كه در حال حاضر چگونه آدمی هستيم . اما اينكه چگونه آدمی هستيم ، بستگی به نظم و ترتيب سالهای گذشته ما دارد. ( اچ پی ليدون )

هدف زندگی ، پيروز شدن نيست. هدف اين است كه رشد كنيم و بالندگی خود را با ديگران سهيم شويم. وقتی به همه كارهايی كه در گذشته انجام داده ايد ، نگاه می كنيد ، از رضايت و شادمانی كه در ديگران ايجاد كرده ايد ، بيش از شكست دادن آنها لذت می بريد. ( هارولد كوشنر )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

پیاده ای سرو پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به درآمد،همراه ماشدو خرامان همی رفت و می گفت:

نه بر اشتری سوارم نه چو خربه زیر بارم

نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

غم موجود و پریشانی معدوم ندارم

نفسی میزنم آسوده و عمری به سر آرم

اشتر سواری گفتش ای درویش کجا میروی ،برگرد که به سختی بمیری نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت

چون به نخله محمود رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش امدو گفت: ما به سختی در نمردیم و تو بر بختی بمردی

شخصی همه شب بر سر بیمار گریست

چون روز شد او بمرد و بیمار بزیست

ای بسا اسب تیزرو که بماند

خرک لنگ جان به منزل برد

بسکه در خاک تندرستان را

دفن کردند و زخم خورده نمرد

استاد سخن سعدی

ویرایش شده توسط rommatti
لینک به دیدگاه
Share on other sites

ياد دارم در غروبي سردِ سرد، ميگذشت از کوچه ي ما دوره گرد،

داد ميزد کهنه قالي ميخرم، دسته دوم جنس عالي ميخرم،

کاسه و ظرف سفالي ميخرم، گر نداري کوزه خالي ميخرم.

اشک در چشمان بابا حلقه بست، عاقبت آهي کشيد بغضش شکست...

اول ماه است و نان در سفره نيست، اي خدا شکرت ولي اين زندگيست؟

بوي نان تازه هوشش برده بود، اتفاقاً مادرم هم روزه بود،

خواهرم بي روسري بيرون دويد، گفت: "آقا سفره خالي مي خريد؟

با اجازه تون من اين شعر رو كامل مي نويسم.

شاعر این قطعه محمد رضا یعقوبی می باشند و خانم مريم كاوياني (زن ذبيح) در سریال «دارا وندار» اين قطعه رو خوند:

یاد دارم یک غروب سرد سرد

می گذشت از توی کوچه دوره گرد.

«دوره گردم کهنه قالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

دست دوم جنس عالی میخرم

گر نداری کوزه خالی میخرم»

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی زد و بغضش شکست.

«اول سال است؛ نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟»

بوی نان تازه هوش از ما ربود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

صورتش دیدم که لک برداشته

دست خوش رنگش ترک برداشته

سوختم دیدم که بابا پیر بود

بدتر از آن خواهرم دلگیر بود

مشکل ما درد نان تنها نبود

شاید آن لحظه خدا با ما نبود

باز آواز درشت دوره گرد

رشته ی اندیشه ام را پاره کرد

«دوره گردم کهنه قالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

دست دوم جنس عالی میخرم

گر نداری کوزه خالی میخرم»

خواهرم بی روسری بیرون دوید.

«آی آقا ! سفره خالی می خرید . . . .؟ ! ؟»

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

من هرگز به آينده فكر نمی كنم ، چرا كه خودش به زودی خواهد آمد. ( آلبرت انیشتین )

در جستجوی قهرمان نباشيد ، بلكه خود قهرمان بشويد. (آنتونی رابینز )

گل را می توان زير پا له كرد ، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا كُشت. ( فرانسوا ولتر )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

مبين كه می گويد ببين چه می گويد. ( سعدی )

به اين فكر نكنيد كه چرا نمی توان اين كار را انجام داد ، به اين بينديشيد كه چگونه می توان اين كار را انجام داد . در برخورد با هر چالش جديد منتظر راه حل های غير متعارف شويد. ( جان ماكسول )

پهلوان روی تشک مسابقه ، پهلوان نمی شود ، بلكه روی تشک ، ديگران از پهلوانی او باخبر می شوند. ( ضرب المثل قديمی )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

من اگر دفتر نفرین شده ی اندوهم

اگر از نسل گلی هرزه به روی کوهم

اگر از کل جهان وارث یک احساسم

تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی

که فقط لایق آتش زدنی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟

پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

تنهاییت برای من ……

همه بغضها و اشکهایت برای من ..

بخند برایم بخند آنقدر بلند

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…

صدای همیشه خوب بودنت را

لینک به دیدگاه
Share on other sites

زندگی بر گردن افتاده است یاران چاره چیست چند روزی هر چه بادا باد باید زیستن

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

هر كسب و كار و هر صنعتی كه با پر كارها و كم كارها يک جور رفتار كند ، دير يا زود لانه كم كارها می شود.

بيشتر سختی های زندگی برای اين است كه می كوشيم از حقيقت آن بگريزيم.

بسياری از سياستمداران اين مطلب را به خوبی می دانند كه هيچ ملتی نبايد آزاد باشد ، مگر آنگاه كه شايستگی نگهداری و اجرای اين آزادی را داشته باشد. اين اندرز مانند ديوانه ای در يک داستان كهن است كه تصميم گرفته بود در آب نرود ، مگر آنگاه كه شنا كردن را آموخته باشد . ( مكولی )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

اگر اشخاص خودخواهی تلاش دارند شما را بفريبند ، نامشان را از ليست نامهای همنشينان خود خط بزنيد ، اما هرگز درصدد انتقام جويی برنياييد ؛ زيرا اگر چنين كاری بكنيد ، خود را بيشتر از آن اشخاص آزار داده ايد . ( ديل كارنگی )

نه در تعريف مردم شركت كن و نه در تحقير ديگران. ( مثل اندونزی )

هر كه با داناتر از خود بحث كند تا بدانند كه داناست ، بدانند كه نادان است. ( سعدی )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

دلم گرفته است

دلم عجيب گرفته است

و هيچ چيز

نه اين دقايق زيبا كه روي شاخه نارنج مي شود خاموش

نه اين صداقت حرفي كه در ميان دو برگ اين گل شب بوست

نه هيچ چیز

مرا از هجوم خالي اطراف نمي رهاند

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت ! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟ اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد. لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید،

اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد : دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است...

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ زندگی شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:

« دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت

در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»!!!...؟!؟!؟!؟...!!!

در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که

بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است.!؟

این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد

هیجان هم بالا مى‌رفت.

همه پیش خود فکر مى‌کردند:

این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟؟؟

« به هر حال خوب شد که مرد!!! »

کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند

ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.!!!

آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید.

نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:

تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.

1-زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.

2-مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.

3-خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید.

4-دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

حيله و خيانت ، بيشتر از اشخاص ناتوان سر می زند. ( لارشفوكولد )

نتيجه ی فريب و رياكاری ، نااميدی و اندوه ؛ و راه خيانتكاران ، دشوار است. ( فلورانس اسکاول شین )

حقيقت تلخ بهتر از يک دروغ شيرين است. ( مثل آفريقائی )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

ما دوست نداريم كه ديگران ما را فريب دهند ، ولی از فريب ديگران هم عبرت نمی گيريم. ( بلز پاسکال )

دروغ شكوفه می آورد ، اما ميوه ندارد. ( مثل آفريقايی )

هيچ كس از افراد رياكار و دروغگو خوشش نمی آيد و هيچ فردی حاضر به گرفتن پول تقلبی نيست. ( سوكونی واكيدم )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

گر از دوست چشمت بر احسان اوست

تو در بند خويشي نه در بند دوست

ترا تا دهن باشد از حرص باز

نيايد به گوش دل از غيب راز

شیخ اجل سعدی شیرازی

ویرایش شده توسط rommatti
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

از روی سوالهای فرد ، بهتر از جوابهای او می توانيد درباره اش قضاوت كنيد. ( فرانسوا ولتر)

نبايد از ظاهر امور قضاوت كرد. ( مثل آلمانی )

در سن هشتاد و سه سالگی از " فرنک لويد رايت " معمار بزرگ و نامدار پرسيدند: از ميان كارهای بزرگی كه انجام داده ای كدام را بيشتر می پسندی و او پاسخ داد : كار بعدی را ! ( جان ماكسول )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

اکنون شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم.

شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم

آنها که گستاخی آن‌ را داشتند که ـ وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کردند

رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم،

صدها سال است که مانده‌ایم و جا دارد که دنیا بر ما بخندد

که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ می‌گرییم

و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم

حسین وارث آدم

زنده یاد دکتر علی شریعتی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

هر چه از كوه بالاتر رويم ، چشم انداز گسترده تری را می بينيم. ( ویکتور هوگو )

لياقت و استعداد شخصی ، وابسته به هدف عالی هر شخصی بوده و موفقيت ، نتيجه مستقيم سعی و كوشش است. ( كنفوسيوس )

آنچه كسی را برنده می كند ، توانايی ذاتی ، استعداد و يا ضريب هوشی او نيست . ابزار برنده ، نگرش شماست نه استعدادتان ؛ نگرش معيار كاميابی است. ( دنيس ويتلی )

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

کودکی کوزه‌ای شکست و گریست

که مرا پای خانه رفتن نیست

چه کنم ، اوستاد اگر پرسد

کوزهٔ آب ازوست، از من نیست

زین شکسته شدن، دلم بشکست

کار ایام ، جز شکستن نیست

چه کنم ، گر طلب کند تاوان

خجلت و شرم، کم ز مردن نیست

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

هيچ گاه اثرات خوب تعليم و تربيت مادرم را از دست نخواهم داد. ( توماس ادیسون )

هوش و استعداد خود را پرورش بده ، اما نه از راه مطالعه صرف ، بلكه با تفكر توام با عمل. تمايل بيشتر دانشمندان به مطالعه شبيه تلمبه است ؛ خالی بودن مغزهای خودشان موجب می شود كه افكار مردم ديگر را به سوی خود بكشند ؛ هركس زياد مطالعه كند به تدريج قدرت تفكر [ خود ] را از دست می دهد. ( آرتور شوپنهاور )

هر جوانی بايد انتقادپذيری را بياموزد ؛ چرا كه ممكن است روزی در آينده پدر يا مادر شود.

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

ضرب المثل های فارسی کینه شتری داستان:

بشر جایزالخطاست و از این رو بسیاری از اعمال و رفتار آدمی که ناشی از اشتباه یا علت جهالت و جوانی باشد قابل عفوو بخشایش است ولی بعضی­ها که لذت عفو را نچشیده­اند در انتقام و کینه توزی چنان یک­دنده و مقاوم هستند که به هیچ وجه حاضر نمی­شوند ذره­ای ازانتقام­جویی خارج شوند و قلم عفوو اغماض بر جریده جرایم و خطایا بکشند .

کینه توزی این گونه افراد لجوج و یکدنده درعرف اصطلاح به کینه شتری تعبیرشده است و در مقام کینه های پی گیر به آن استشهاد می کنند .

به طوری که تاکنون از لطف علمای حیوان شناسی مطالعه و تحقیق به عمل آمده شتر مهربانترین و قانعترین حیوانات جهان شناخته شده است طاقت و توانایی این حیوان بارکش در برابر تشنگی و گرسنگی آن هم در بیابانهای بی کران و ریگزارهای سوزان واقعاً عجیب و شگفت انگیز است .

نکته بسیار شایان توجه در موضوع شتر آن است که این حیوان را شیوه راه رفتن می آموزند و قدوم آن را با صدایی آهنگ دار و موزون هدایت می کنند . شتر گامهای خود را با آهنگ نغمه منظم می کند و مطابق وزن صدا آرام یا تند حرکت می کند و نیز هنگامی که نمی خواهند در یک مسافت فوق العاده طولانی او را راه ببرند ساربانان آهنگ مطلوب حیوان را ترنم می کنند .

در عربستان شتر نر را لوک و شتر ماده را ناقه می گویند ولی در کویر ایران به ویژه در اطراف کاشان شتر نر را لوک و شتر ماده را ارونه و همچنین نوزاد ماده را مجی و نوزاد نر را هاشی می خوانند .

کینه شتری کینه پی گیری است که تاکنون سابقه نشان نداده که پذیرایی و ملاطفت مجدد ساربان بتواند آن را تعدیل نماید . شتر خشمگین همواره منتظر فرصت مناسب است که انتقامش را از ساربان متجاوز بگیرد . عجب در این است که شتر مست و دیوانه به ساربان مورد نظر هنگامی که در جمع قرار دارد هرگز حمله نمی کند . فقط نگاه خشم آلودش را که شراره انتقام از آن می بارد به چشمان آن ساربان می اندازد و با دهان کف آلود پیاپی نعره های چندش آور و هولناک سر می دهد زیرا لوک کینه توز در عین مستی و دیوانگی خوب احساس می کند که اگر در میان جمع به ساربانی که اذیتش کرده حمله کند سایرین با چوب و چماق به جانش می افتند . وای به روزی که شتر مست و کینه توزآن فرصت مناسب را به چنگ آورد و ساربان مورد نظر را یکه و تنها در بیابان گیر بیاورد . البته ساربانان برای این طور مواقع راه چاره و علاجی اندیشیدند که به لیاقت و زرنگی آنان بستگی دارد . وقتی ساربان در بیابان مورد حمله لوک خشمگین قرار گرفت راه نجاتش این است که در حال فرار از شتر، لباسهایش را یکایک درآورد و به پشت سرش بیندازد .

در اینجاست که شتر گول می خورد و به جای ساربان که در حال فرار است لباسی را که جلویش افتاده به دندان می گیرد و تنه سنگین خود را روی آن می مالد .

سپس مجدداً با لنگهای درازش به تعقیب ساربان می پردازد و خود را به او می رساند . ساربان یک تکه دیگر از لباسهایش را می اندازد و خلاصه به این ترتیب تا آخرین تکه لباس خود را بیرون آورده در حال فرار جلوی شتر انتقامجو می اندازد . چنانچه تا زمانی که لباسهایش تمام شد توانست خود را به آبادی یا پناهگاهی برساند بدون شک نجات خواهد یافت وگرنه مرگش حتمی است آن هم چه مرگ فجیع و دلخراشی .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...