رفتن به مطلب

مطالب شنیدنی و آموزنده


MoHaMaD
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

  • کاربر ویژه

پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟ گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام

گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام

گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟ گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام

گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام

گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟ گفت : از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام

گفت : پس شاید قماری کرده ، پولی برده ای گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟ گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام

گفت : آخر هیچ سرگرمی نداری روز و شب ؟ گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟ گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام

گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟ گفت : خود پیداست این از وصله ی لباده ام

گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟ گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام

گفت : بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟! گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقش داده ام

ویرایش شده توسط atagamer
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 1.3k
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

  • کاربر ویژه

اززشت رویی پرسیدند آنروزکه جمال پخش می کردند کجا بودی؟

گفت : در صف کمال

. . .

اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن

. . .

مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است

. . .

همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفش شان نیست

. . .

با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن

و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن

. . .

هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نر قصید

. . .

مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد

. . .

شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم بردار

. . .

وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش

. . .

یادت باشه که :

در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی . به آنچه گریه دار بود می خندی

. . .

آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است

. . .

کشتن گنجشک ها ، کرکس ها را ادب نمی کند

. . .

از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار

. . .

فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بنیامین فرانکلین:نصیحت؟ عاقلین به آن احتیاجی ندارند . احمق ها آن را قبول نمی کنند.

+

کیتز:تعلیم به احمق ها همانقدر بی ثمر است که بخواهیم با صابون ذغال را سفید کنیم .

لینک به دیدگاه
Share on other sites

همه دانشمندان تصمیم میگیرند که قایم باشک بازی کنند.

از بخت بد “انیشتین” اولین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا ۱۰۰ بشمرد و سپس شروع به گشتن کند..

همه شروع به قایم شدن میکنند به جز” نیوتن “.

نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می کشد

و داخل آن روبروی اینشتین می ایستد. اینشتین میشمرد

۱ – ۲ – ۳ – …………. ۹۷ – ۹۸ – ۹۹- ۱۰۰او چشمانش را باز می کند و می بیند که نیوتن روبروی

او ایستاده است.اینشتین بلا فاصله میگوید: ” سوک *سوک نیوتن “.

نیوتن انکار میکند و می گوید نیوتن سوک سوک

نشده است.او ادعا میکند که نیوتن نیست . تمام دانشمندان، بیرون

می آیند تا ببینند چگونه او ثابت میکند که نیوتن نیست.نیوتن میگوید: ” من در یک مربع یه مساحت یک متر مربع ایستاده ام؛ این باعث میشود

که من بشوم نیوتون بر متر مربع چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است ، پس

من پاسکال هستم ، پس”سوک سوک پاسکال !!!”

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بعضی از راننده کامیون ها جمله های جالبی مینویسن

پشت ماشیناشون ! حالا یا جنبه طنز داره یا جمله های فلسفیه

یا عاشقانه است یا…

خلاصه توی این پست یه مشت جملات پشت کامیونی آماده کردم

قشنگه ! حتما بخونید

همه از من میترسن ، من از نیسان آبی

عاشق بی انتظار مادر

علم بهتر است یا ثروت؟ ، هیچکدام فقط ذره ای معرفت !

دا کر سی چنت بی. (یعنی مادر پسر برای چی خواستی؟)

به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار!

به مد پوشان بگویید آخرین مد کفن است

ناز نگات قشنگه!

تند رفتن که نشد مردی / عشق است که برگردی

هر کجا محرم شدی -چشم از خیانت باز دار / -چه بسا محرم با یک نقطه مجرم میشود،

مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز / جوان به حادثه ای زود پیر میشود گاهی

“دست بزن ولی خیانت مکن”

منم یه روز بزرگ میشم.

زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت.

داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!

افسوس همه اش افسانه بود!

من از عقرب نمیترسم ولی از سوسک میترسم / من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم.

من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!

شد شد، نشد نشد

بمیرد آنکه غربت را بنا کرد / مرا از تو، ترا از من جدا کرد

برگ از درخت خسته می شه پاییز فقط یه بهانه است

در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند ، من بیچاره دنبال مرد می گردم

دنبالم نیا آواره میشی

رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم

روی قلبم نوشتم ورود ممنوع ، عشق آمد گفتم بیسوادم!

“تو هم خوبی!

از بس خوردم مرغ و پلو ، آخر شدم مارکوپولو

سر پایینی پرنده ، سر بالایی شرمنده

اسیرتم ولی آزاد !

بخاطر دلم ولم !

قربان وجودت که وجودم ز وجود تو بوجود آمد مادر

دلم دادم بری باهاش حال کنی ، نه که بری جیگرکی بازکنی !!

تو رو اگه من نشورم کی میشوره ( عروسکم )

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم ، من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم

بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

ای آسمون کبود ، واسه همه بود واسه ما نبود؟؟؟؟

در قمار زندگی عاقبت ما باختیم ، بس که تکخال محبت بر زمین انداختیم

گرپادشاه عالمی ، بازهم گدای مادری

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم

تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!

هندونه بده قاچ کنیم ، لوپتو بده ماچ کنیم !

دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم ، طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد

لینک به دیدگاه
Share on other sites

پسری 23 ساله رو ((مردم)) "تنبل چاقالو" صداش میکردن

، اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن داره!!!!

================================================

((مردم)) زنی 40 ساله رو "سنگدل" خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه و به کارهاشون برسه ،

اما هیچ کس نمیدونست زن بیوه ست ، و برای پر کردن شکم بچه هاش باید سخت کار کنه!

===============================================

مردی 57 ساله رو ((مردم)) "بی ریخت" صدا میکردن ،

اما هیچ کس نمیدونست که مرد زیبایی صورت ش را در راه حفظ وطنش فدا کرده!!!

----------------------------------------------------------------------------------

و هرروز مردم من و تو رو به غلط قضاوت میکنن!!!

سعی کنیم در مورد دیگران قضاوت غلط نکنیم ;) @};- @};-

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

ای خدای windows دل را باز کن!

یک print از رحمتت آغاز کن!

option غم را خدایا on مکن!

فایل اشکم را خدایا run مکن!

نام تو password درهای بهشت!

آدرس e mile سایت سرنوشت!

ای خدا حرف دلم با کی زنم!

help می خواهم که F1 میزنم!

refresh این دل به الطاف توست!

save انعامش در این ماه نوست!

با clear کردن ذهن از گناه!

ما به تو می آوریم عذر و پناه!

ویرایش شده توسط otello
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

از رفتار مورچه‌ها می‌توانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک می‌کنند.

1. مورچه‌ها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شده‌اید که چطور مورچه‌ها همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه یک مورچه قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید، یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای عبور از انگشت شما خواهد بود. هیچوقت یکجا نمی‌ایستد و گیج نمی‌ماند. هیچوقت دست از تلاش بر نمی‌دارد و عقب نمی‌کشد.همه ما باید یاد بگیریم که اینچنین باشیم. همیشه موانعی در زندگی ما وجود دارد. چالش این است که دست از تلاش برنداریم و به دنبال راه‌های جایگزین برای رسیدن به اهدافمان باشیم.

2. مورچه‌ها همه تابستان به فکر زمستان هستند. داستان قدیمی گنجشک و مورچه را یادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچه‌ها به شدت مشغول جمع کردن آذوقه برای زمستان خود هستند—درحالیکه گنجشک برای خود خوش می‌گذراند. مورچه‌ها می‌دانند که تابستان—اوقات خوش—برای همیشه نمی‌ماند. بالاخره زمستان می‌آید. این درس خیلی خوبی است. یادتان باشد که اوقات خوب همیشگی نیستند

3. مورچه‌ها همه زمستان به فکر تابستان هستند. وقتی با سرمای طاقت‌فرسای زمستان مواجه می‌شوند، همیشه به خودشان یادآور می‌شوند که این همیشگی نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا می‌رسد. و با اولین اشعه های خورشید تابستان، مورچه‌ها بیرون می‌آیند و آماده کار و تلاش و تفریح هستند. وقتی ناراحت و افسرده هستید و وقتی تصور می‌کنید مشکلات تمامی ندارند، خوب است که به خودتان یادآور شوید که این نیز می‌گذرد. اوقات خوش فرا می‌رسد و خیلی مهم است که همیشه رویکری مثبت به زندگی داشته باشید.

4. مورچه‌ها هرچه از توانشان برمی‌آید را انجام می‌دهند. مورچه‌ها چه مقدار غذا در تابستان جمع می‌کنند؟ هرچقدر که بتوانند! این الگوی خیلی خوبی برای کار است. هرچه که از دستتان برمی‌آید را انجام دهید. پس:

1) عقب نکشید.

2) به فکر آینده باشید.

3) مثبت‌اندیش باشید.

4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.

ویرایش شده توسط atagamer
لینک به دیدگاه
Share on other sites

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ۵ساله)

=========

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ساله)

=========

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

=========

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)

=========

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

=========

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

=========

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)

=========

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)

=========

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)

=========

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم... (مهسا فرجی / 11 ساله)

=========

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

=========

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)

=========

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)

=========

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)

=========

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن... (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

=========

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)

=========

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

=========

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

=========

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)

=========

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

=========

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

=========

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)

=========

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)

=========

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

=========

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

=========

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

=========

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خوانند اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)

=========

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)

=========

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

=========

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

=========

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

=========

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ساله)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سه معمایی که مایکروسافت نمی تواند حل کند

125-Bill-Gates.jpg

در دنیای کامپیوتر 3 معما مشهورند که بیل گیتس جوابی برای آنها ندارد. آیا این حرف صحت دارد؟

1-مردی هندی کشف کرد که هیچ کس نمی تواند پوشه ای به نام CON را در هیچ قسمتی از کامپیوتر ایجاد کند. این چیزی خیلی عجیب و باور نکردنی است. همین حالا امتحان کنید، فولدری به این نام را نمی توانید ذخیره کنید.

نه فقط نام بالا را نمی توانیم به عنوان اسم فولدر انتخاب کنیم بلکه ویندوز اجازه انتخاب نامهای زیر رو هم به ما نمیده.

PRN, AUX, NUL, COM1, COM2, COM3, COM4, COM5, COM6, COM7, COM8, COM9, LPT1, LPT2, LPT3, LPT4, LPT5, LPT6, LPT7, LPT8, LPT9

گفته می شود که انتخاب این اسامی برای نام یک فولدر به خاطر رزرو این نامها به عنوان دستوری در داس امکان پذیر نیست.

2-مراحل زیر را انجام بدهید. ( در نظر داشته باشید که این مورد فقط در ویندوز اتفاق می افتد )

  • یک نت پد جدید بازکنید.

  • عبارت رو به رو را در آن بنویسید : Bush Hid The Facts

  • فایل رو سیو کنید، ببندید و دوباره باز کنید.

چیز عجیبی خواهید دید. اگر فونت چینی روی کامپیوتر شما نصب باشد عبارت زیر را می بینید. در غیر این صورت عبارت را به صورت مربع مربع مشاهده خواهید کرد.

畢桳栠摩琠敨映捡獴

جملات دیگری که می توانید امتحان کنید.

this app can break

acre vai pra globo

aaaa aaa aaa aaaaa

گفته می شود که این اتفاق به خاطر وجود یک باگ در سیستم انکودینگ ویندوز هست.

در بعضی حالتها اگر شما جمله ای 4 کلمه ای بنویسید که کلمه اول 4 حرف، کلمه دوم 3 حرف، کلمه سوم 3 حرف و کلمه چهارم 5 حرف داشته باشد ممکن است این اتفاق بیافتد.

3-مایکروسافت ورد رو باز کنید و در اون عبارت زیر رو بنویسید. ( کپی پیست کنید )

= rand (200,99)

اکنون دکمه اینتر را بزنید. اتفاق جالبی می افتد.

اين تابعي نهفته در نرم افزار ورد است كه جملات تصادفي را توليد مي كند. اولي تعداد پاراگراف ها و دومي تعداد جملات هر پاراگراف است. يعني اين فرمول 200 پاراگراف هر كدام با 99 جمله را كه صدها صفحه مي شود توليد مي كند.

منبع :7zero-fa.blogspot.com

ویرایش شده توسط Hamid_5870
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

سه معمایی که مایکروسافت نمی تواند حل کند

در دنیای کامپیوتر 3 معما مشهورند که بیل گیتس جوابی برای آنها ندارد. آیا این حرف صحت دارد؟

1-مردی هندی کشف کرد که هیچ کس نمی تواند پوشه ای به نام CON را در هیچ قسمتی از کامپیوتر ایجاد کند. این چیزی خیلی عجیب و باور نکردنی است. همین حالا امتحان کنید، فولدری به این نام را نمی توانید ذخیره کنید.

نه فقط نام بالا را نمی توانیم به عنوان اسم فولدر انتخاب کنیم بلکه ویندوز اجازه انتخاب نامهای زیر رو هم به ما نمیده.

PRN, AUX, NUL, COM1, COM2, COM3, COM4, COM5, COM6, COM7, COM8, COM9, LPT1, LPT2, LPT3, LPT4, LPT5, LPT6, LPT7, LPT8, LPT9

گفته می شود که انتخاب این اسامی برای نام یک فولدر به خاطر رزرو این نامها به عنوان دستوری در داس امکان پذیر نیست.

با درود:

دوست عزیز در مورد سوال اول و اینکه نمی توانیم مثلا کلمۀ NUL و غیره را به عنوان نام فولدر انتخاب کنیم ، صحیح نمی باشد.

بنده روش درست کردن فولدر با نامهای مورد نظر را مثل NUL را در سال 1376 پیدا کردم و جالب است بدانید در سال آخر دبیرستان به عنوان کارورزی به ادارۀ دولتی رفته بودم و در همان جا این مورد را پیدا کردم و بر روی سیستم عامل DOS 6.2 فولدری به نام NUL درست کرده بودم و فایلهای شخصی خودم را در آن فولدر ذخیره می کردم و بعد فولدر را می بستم و بچه ها و کارمندان آنجا با تعجب می پرسیدند که چگونه این کار را انجام می دهی .

راهش آنقدر ساده است که باورتان نمی شود. ( پرسشهای بسیار مشکل ، پاسخهای بسیار آسان دارند )

با تشکر...

__________________________

CPU => Intel Corei7 980X

MB => GIGABYTE X58A-UD7 Rev: 1.0

RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24

VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0

SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s

SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2 )

ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S

CASE => GREEN Infinity

Power=> GREEN 885 Watt

FAN => 1x ENERMAX EVEREST

Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

سلام

راستی دوستان حالا که کار به کامپیوتر کشید من هم چند تا مطلب میگم/ امیدوارم به دردتون بخوره و تکراری نباشه

دستور Fsutil که پارامترهای زیادی داره مثلاً می تونی با دستور زیر 2 تا فایل رو به هم لینک کنی تا هر اتفاقی در یکی از اونا ایجاد میشه در این یکی هم ایجاد بشه /

من برا گرفتن قایل پشتیبان استفاده کردم ازش برا بانک اکسس

0 Fsutil file createnew c:\ata1.txt بعد از نام فایل حجم فایل نوشته بشه که من اینجا صفر دادم و بر حسب بایت هستش

این خط یک فایل با نام ata1 ایجاد میکنه.

برا فایل پشتیبانی که من استفاده کردم اینجوری هستش C:\>fsutil hardlink create c:\testtest.mdb c:\NahadTellahd\NahadTellDataBaseahdsh.mdb

که NahadTellDataBaseahdsh.mdb موجود بود و گفتم که یک فایل با نام testtest.mdb ایجاد میکنی و هر تغییری شد بهش اعمال میکنی که بعد از نوشتن خط بالا و زدن اینتر این پیغام رو داد که ایجاد شد

Hardlink created for c:\testtest.mdb <<===>> c:\NahadTellahd\NahadTellDataBaseahdsh.mdb

در مورد سرویس ها و تغییرات در ویندوز رو که همه میدونن (services.msc - msconfig - sysedit - gpedit.msc )

دستور wmic : برا یه تعداد کارهای اطلاعاتی با وارد کردن آن این را مشاهده خواهید کرد wmic:root\cli که میتونید از آلیاس های موجود در آن استفاده کنید برا مثال بعد از دیدن این علامت اعلان که گفتم تایپ کنید cpu و اینتر رو بزنید ببینید چه اطلاعاتی بهتون میده اگه فقط cpu تایپ کنید اطلاعات رو ردیفی نشون میده ولی اگه cpu list full بزنید همه اطلاعات رو یکجا در یک ستون نشون میده ( بر حسب تعداد هسته ها اطلاعات تکرار میشه ، یعنی برا تک تک هسته نشون میده )

یا مثلاً اطلاعاتی برا سی دی رام خود تایپ کنید cdrom خلاصه برا دیدن پارامترهای این دستور تایپ کنید اول / بعد ? بعد : بعد full اینجوری نوشتم چون پس و پیش میشد

برا خارج شدن هم تایپ کنید exit

ویرایش شده توسط atagamer
لینک به دیدگاه
Share on other sites

با درود:

دوست عزیز در مورد سوال اول و اینکه نمی توانیم مثلا کلمۀ NUL و غیره را به عنوان نام فولدر انتخاب کنیم ، صحیح نمی باشد.

بنده روش درست کردن فولدر با نامهای مورد نظر را مثل NUL را در سال 1376 پیدا کردم و جالب است بدانید در سال آخر دبیرستان به عنوان کارورزی به ادارۀ دولتی رفته بودم و در همان جا این مورد را پیدا کردم و بر روی سیستم عامل DOS 6.2 فولدری به نام NUL درست کرده بودم و فایلهای شخصی خودم را در آن فولدر ذخیره می کردم و بعد فولدر را می بستم و بچه ها و کارمندان آنجا با تعجب می پرسیدند که چگونه این کار را انجام می دهی .

راهش آنقدر ساده است که باورتان نمی شود. ( پرسشهای بسیار مشکل ، پاسخهای بسیار آسان دارند )

با تشکر...

__________________________

سلام ;)

برای ساخت پوشه به اسامی ذکر شده (PRN, AUX, NUL, COM1, COM2, COM3, COM4, COM5, COM6, COM7, COM8, COM9, LPT1, LPT2, LPT3, LPT4, LPT5, LPT6, LPT7, LPT8, LPT9)

فقط کافیه موقعی که میخواین اسم پوشه رو بزارین اونجایی که دارین اسم پوشه رو تایپ می کنین راست کلیک کنین و از منوی insert unicode character گزینه left - to - right mark رو انتخاب کنین بعدش هر اسمی رو می خواین وارد کنین

به همین سادگی .

@};-

ویرایش شده توسط ace
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

11 دانستنی جالب در مورد محدودیت های بدن ما

بیشترین سرعت دویدن یک انسان چقدر است؟

شاید تا چند سال دیگر، فدراسیون جهانی دو و میدانی مجبور شود مسابقات دوی سرعت را برای همیشه لغوکند؛ چرا؟ چون ورزشکاران تنها یک دهم ثانیه با حد نهایت سرعت انسان فاصله دارند.

یک انسان در سریع ترین حالت نمی تواند ۱۰۰ متر را در ۹ ثانیه طی کند. در حال حاضر، رکورد جهانی مسابقات دوی سرعت در اختیار اوساین بولت است که یکصد متر را در ۹٫۵۸ ثانیه طی کرده و کافی است کمی بیشتر تلاش کند تا سریع ترین مرد تمام تاریخ لقب بگیرد.

حالا این عدد ۹٫۵۸ ثانیه از کجا آمده؟ سرعت یک دونده به نسبت قدرت و وزن او بستگی دارد. اگر ورزشکار ریزنقش باشد، وزن کمتری دارد و سریعتر شتاب می گیرد؛ اما دست و پاهایش کوچکتر است و این به نفع سرعت نیست. اگر بدن حجیم تری داشته باشد، دست و پاهایش بلندتر است و سرعتش هم بالطبع بیشتر می شود؛ ا ما به انرژی و قدرت بیشتری نیاز خواهد داشت. در عین حال نقطه ای بینابین وجود دارد که همه این عوامل به بهترین یکنواختی با یکدیگر می رسند و در همین حالت است که حد نهایی سرعت به دست می آید.

چند ثانیه می توان در شرایط خلأ دوام آورد؟

متاسفانه پاسخ دقیقی برای این پرسش وجود ندارد. در سال ۱۹۷۱ سه کیهان نورد روسی فضاپیمای سایوز ۱۱ در حال بازگشت به زمین بودند که در ارتفاع ۱۶۸ کیلومتری از سطح زمین، دریچه کنترل فشار کابین دچار نقص فنی شد و برای ۱۱ دقیقه و ۴۰ ثانیه، فشار داخل کابین به صفر رسید. بررس مشخص کرد که فضانوردان طی ۳۰ تا ۴۰ ثانیه اول فشار، به دلیل افت شـدید اکسیژن در بافت های مغز، جان سپردند. دلیلش هم ساده است؛ برای انتقال اکسیژن به بافت های مغزی، هم باید اکسیژن وجود داشته باشد و هم فشار هوا!

البته اگر شرایط خلأ برای زمان محدودتری اتفاق بیفتد، می توان جان سالم به در برد. در سال ۱۹۶۶ یکی از مهندسان ناسا مشغول آزمایش یک لباس فضایی در اتاقک خلأ بود که ناگهان فشار اتاق به شرایط مشابه ارتفاع ۳۶٫۵ کیلومتری تغییر کرد و عملا به صفر رسید! هرچند دیگر افراد، خیلی زود عکس العمل نشان دادند و فشار را در کمتر از ۳۰ ثانیه به حالت عادی برگرداندند، اما این مهندس بعد از ۱۲ تا ۱۵ ثانیه از هوش رفت و ۲۷ ثانیه بعد به هوش آمد. فکر می کنید آخرین چیزی که یادش مانده بود، چه بود؟ اینکه بزاق دهانش به جوش آمده بود!

با کاهش فشار هوای خارجی، حباب های گاز در خون تشکیل می شوند و طی چند دقیقه به ریه ها آسیب می رسانند. بعد از آن خون درون رگ های بدن به جوش می آید، چراکه در نبود فشار هوا، مایعات به سرعت تبخیر می شوند. بعد از چند ساعت گاز نیتروژن محلول در خون آزاد می شود و به شبکه عصبی انسان آسیب می زند.

اگر فشار هوا ناگهان به صفر برسد، هوای محبوس در ریه آ نقدر سریع منبسط می شود که می تواند طی چند ثانیه، ریه را بترکاند. اما اگر تحت شرایط ویژه پزشکی و به آرامی در معرض شرایط نزدیک به خلأ قرار بگیرید، می توان تا یک دقیقه هم در معرض آن ماند و آسیب ندید.

گنجایش مغز انسان چقدر است؟

فکر می کنید مغز انسان چه حجمی از ا طلاعات را می تواند در خود جای دهد؟ رکورد حافظه در دست یک فرد چینی است که پنج سال پیش توانست ۶۷٫۸۹۰ رقم عدد پی رابه ترتیب و از حفظ بنویسد اما دانشمندان معتقدند ظرفیت مغز ما بی انتهاست. در دهه ۱۹۸ ، توماس لندور در تحقیقی به این نتیجه رسید که یک انسان بزرگسال در طول عمر خود ۱۲۵ مگابایت اطلاعات متنی و تصویری را در ذهنش ذخیره می کند که معادل ۱۰۰ جلد کتاب قطور است اما چطور می توان اطلاعاتی مثل چند هزار رقم عدد پی را به ذهن سپرد؟

روش استاندارد این کار، این است که به هر عدد چهار رقمی، از ۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹ ، یک شیء یا فرد را نسبت بدهید. وقتی این کار را به دقت انجام دادید، یک رشته از ا عداد به مجموعه ای از ا فراد و اشیاء تبدیل می شود و می توانید با آن یک داستان بسازید. به خاطر سپردن دقیق یک داستان به مراتب ساده تر از حفظ کردن یک عالمه عدد و رقم است!

تا کجا می شود سرما را تحمل کرد؟

اگر خاستگاه انسا ن ها به جای آفریقا، قطب شمال بود؛ این موجود دوپا خیلی راحت می توانست دماهای پایین تر را هم تحمل کند؛ اما چه کنیم که بدن انسان بعد از گذشت این چندصدهزار سال، هنوز هم به گرمای آفریقا عادت دارد. انسان یک موجود خونگرم است، یعنی برای آنکه فعالیت های زیستی بدن بدون مشکل انجام شود، دمای بدن باید حدود ۳۷٫۵ درجه سانتی گراد باقی بماند. اما وقتی در محیط سردی قرار بگیریم، بدن شروع به لرزیدن می کند و جریان خون به نقاط انتهایی رگ ها قطع می شود.

اگر دمای درونی بدن دو درجه سانتیگراد پایین تر بیاید، سرمازدگی به سراغ آدم می آید؛ سطح هشیاری کاهش می یابد و ضربان قلب ضعیف می شود تا وقتی دمای درون بدن به ۲۴ درجه سانتیگراد برسد که قلب از کار می افتد و انسان می میرد. البته رکورد تحمل سرما مربوط به خانمی به نام آنا بگنهام است که ۸۰ دقیقه در مخلوطی از آب و یخ گیرکرده بود و دمای بدنش تا ۱۳٫۷ درجه سانتیگراد افت کرده بود. اما شانس با او همراه بود که به رغم آنکه تنفس و ضربان قلبش در این دمای بسیار پایین قطع شده بود، اما مغز او هم به حداقل فعالیت رسیده بود و از آنجا که به اکسیژن زیادی نیاز نداشت، توانست دوام بیاورد و زنده بماند.

بدون آب و غذا هم می شود زنده ماند؟

خیلی ها فکر می کنند اگر مصرف روزانه آب و غذا قطع شود، آدم تا جاییکه ذخیره چربی، کربوهیدرات و پروتئین داشته باشد، می تواند به زندگی ادامه دهد؛ اما این درست نیست! چون برای مصرف چربی نیاز به ویتامین هست و این ویتامین جز از راه غذا به بدن نمی رسد! بنابراین یک آدم چاق فقط برای یکی دو هفته می تواند زنده بماند و بعد در حالیکه هنوز چاق است، می میرد!

تنها چند روز آب نیاشامیدن هم کافی است تا فرد بمیرد! اما اگر فقط آب و ویتامین به بدن برسد و هیچ غذای دیگری خورده نشود، می توان تا یک سال هم زنده ماند. در روزگاران قدیم از همین روش برای رژیم غذایی استفاده می شد که البته به دلیل عوارض جانبی متعدد، این روش منسوخ شد.

تا چه مدت می شود نخوابید؟

بدن انسان نیازهای فراوانی دارد که عدم تامین آنها به مرگ منجر می‌شود. یکی از آنها خوابیدن است که برای زنده ماندن ضروری است، اما آیا می‌دانستید بی‌خوابی زودتر از بی‌غذایی باعث مرگ انسان می‌شود!؟ فکر می‌کنید رکورددار بیدار ماندن چه کسی است و برای چه مدت بیدار مانده است؟

چنان که نیوساینتیست منتشر کرده،‌ رندی گاردنر، پسر ۱۷ ساله اهل سن دیه‌گو، در روز ۲۸ دسامبر ۱۹۶۳ ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شده و تا صبح روز ۸ ژانویه ۱۹۶۴ نخوابیده است، یعنی ۱۱ روز کامل بیداری!

۲۶۴ ساعت بیداری گاردنر هنوز هم رکورد علمی نخوابیدن حساب می‌شود که رکورد ۲۶۰ ساعتی قبل از خود را شکست. گزارش بیداری گاردنر را پژوهشگری به نام ویلیام دمنت از دانشگاه استنفورد نوشته است. جالب است بدانید که این پژوهشگر سه روز آخر را پا به پای گاردنر بیدار ماند.

اما در این مدت برای گاردنر چه اتفاقی افتاد؟ او نوسانات خلقی را تجربه می‌کرد، در حافظه و توجه مشکل داشت،‌ هماهنگی عملکردی نداشت، گفتارش با خطا همراه بود و حتی دچار توهم شده بود. او بعد از ۱۱ روز بیداری، ‌۱۴ ساعت خوابید.

بر اساس گزارش دمنت، گاردنر هیچ دارویی مصرف نکرده بوده است، اما افرادی اطرافش بوده‌اند که او را بیدار نگه می‌داشتند.در غیر این صورت، بعد از ۳۶ ساعت نخوابیدن، ‌بیداری سخت می‌شود و بعد از ۴۸ ساعت تقریبا دیگر نمی‌توانید بیدار ماند.

باید بدانید حتی در این شرایط هم، احتمال زیادی دارد که برای چند ثانیه،‌ بدون این که متوجه شده باشید یا حتی چشم‌هایتان را بسته باشید، خوابیده باشید. به این پدیده میکروخواب می‌گویند.

کسی نمی‌داند که گاردنر چه قدر میکروخواب داشته است. اما مشخص است که بی‌خوابی می‌تواند منجر به مرگ شود. موش‌هایی که بیدار نگه داشته شدند،‌ بعد از ۲ هفته مردند، در حالی که موش‌هایی که گرسنه نگه داشته شدند، بیشتر از این زنده ماندند!

هیچ سندی مبنی بر بیدار نگه داشتن انسان تا مرگ وجود ندارد. اما نوعی اختلال بی‌خوابی به نام بی‌خوابی خانوادگی مرگ‌آور وجود دارد که در آن بیماران توانایی خود برای خوابیدن را از دست می‌دهند. این بیماران تا ۳ ماه بیشتر زنده نمی‌مانند.

بدن انسان تا چه شتابی را تحمل می کند؟

تجربه سواری روی ترن هوایی تجربه عجیبی است، دلیلش هم این است که شتاب حرکت در آنجا زیاد است. حداکثر شتابی که مسافران ترن هوایی تجربه می کنند، پنج برابر شتاب گرانش در سطح زمین است. بیشتر از این مقدار خطرناک است، زیرا می تواند به بیهوشی مسافران منجر شود. اما نه تنها مقدار شتاب که جهت قرارگرفتن بدن هم تاثیرگذار است. اگر به حالت ایستاده باشید، این شتاب موجب می شود خون به سوی پا رانده شود و با کاهش مقدار خون در مغز، خطر بیهوشی افزایش پیدا کند. پنج تا ۱۰ ثانیه تجربه شتاب چهار تا پنج برابر شتاب جاذبه کافی است تا تجربیات نزدیک مرگ به سراغتان بیاید: تونلی از نور و به دنبالش، بیهوشی.

خلبانان با استفاده از لباس ضدشتاب می توانند تا نه برابرشتاب جاذبه را تحمل کنند اما رکورد جهانی در این زمینه به دو فرد اختصاص دارد؛ دکتر فلاناگان گری که با تدابیر ویژه و استفاده از مخزن پرفشار آب برای تحمل فشار، توانست شتاب عمودی ۳۱٫۲۵ برابر شتاب جاذبه را تحمل کند. اما درباره فشار افقی، رکورد جهانی متعلق به جان استپ از پیشکسوتان نیروی هوایی ایالات متحده است که در سال ۱۹۵۴ در مجموعه ای از آزمایش های موشکی شرکت کرد و توانست تا شتاب ۴۶٫۲ برابر شتاب گرانش را تحمل کند.

تا چه ارتفاعی می توان نفس کشید؟

هر چه از سطح زمین ارتفاع می گیریم، فشار هوا هم کمتر می شود و کار اکسیژن رسانی سیستم تنفس هم سختتر. نسبت به سطح مغز انسان اکسیژن درون بدن بسیار حساس است، بنابراین با کاهش فشار هوا، سردرد و سرگیجه هم شروع می شود. با حضور طولانی در ارتفاع بالای پنج هزار متر، بافت ماهیچه ای رو به زوال می رود و احتمال جمع شدن مایعات درون شش ها و مغزها افزایش می یابد که می تواند کشنده باشد. در ارتفاع بالاتر از ۷۵۰۰ متر، افت اکسیژن آن قدر شدید است که فرد هشیاری خود را از دست می دهد و حتی ممکن است منجر به مرگ شود.

به همین دلیل است که کوهنوردان برای صعود به ارتفاع های بالاتر، خود را برای مقابله با فشار پایین آماده می کنند و بیشتر از کپسول اکسیژن استفاده می کنند. اما افراد بسیار کمی هستند که توانسته اند بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قله اورست صعود کنند. ارتفاع اورست ۸۸۴۸ متر است و بابو چیری، با ۲۱ ساعت ماندن در قلها ورست، آ ن هم بدون کپسول اکسیژن در این مورد رکورددار است. به نظر می رسد حد نهایی صعود بدون کپسول اکسیژن ارتفاع ۹هزار متری بالای سطح دریا باشد.

بیشترین وزنه ای که می توان بلند کرد چند کیلوگرم است؟

رکورد جهانی بلند کردن وزنه متعلق به وزنه بردار انگلیسی اندی بولتون است که توانست وزنه ۴۵۷٫۵ کیلوگرمی را از زمین بلند کند و تا ران خود بالا بیاورد. رکورد جهانی بالا بردن وزنه تا بالای سر هم متعلق به حسین رضازاده است که در حرکت دوضرب، وزنه ۲۶۳٫۵ کیلوگرم را به بالای سر برده است. البته این وزنه برداران سنگین وزن، پنج تا شش بار قوی تر از یک آدم معمولی هستند. یک انسان معمولی به زحمت می تواند وزنه ۴۵ کیلوگرمی را به بالای سر ببرد اما یک انسان قوی حداکثر چه وزنه ای را می تواند بلند کند؟ بررسی روند رکوردزنی مسابقات وزنه برداری نشان می دهد به حد نهایی نزدیک شده ایم و بعید است کسی بتواند وزنه ۵۰۰ کیلوگرمی را از زمین بلند کند، حتی اگر از داروهای نیروزا استفاده کند.

اما این محدودیت از کجا ناشی می شود؟ برخلاف باور عموم که اسکلت بندی بدن را عامل این موضوع می دانند، این محدودیت به ماهیچه های بدن ما بر می گردد. بیشترین آسیب دیدگی وزنه برداران هم مربوط به پارگی عضله است که بیشتر در نزدیکی تاندون روی می دهد. جالب اینجاست که برتری وزنه برداران هم در نحوه کنترل ماهیچه هایشان است. بدن ما مکانیسمی بازدارنده دارد که با کنترل تعداد بافت های ماهیچه ای فعال در هر لحظه، بدن را از آسیب دیدن به هنگام بلند کردن وزنه های سنگین حفاظت می کند. اما وزنه برداران با تمرین می آموزند که چطور بر این سیستم خودایمنی پیروز شوند و از بیشترین توان ماهیچه ای برای بلندکردن وزنه استفاده کنند. البته توانایی های ژنتیکی را هم نباید از یاد برد.

چقدر تشعشع، انسان را می کشد؟

یک رویداد واقعی می تواند پاسخ این سؤال را بدهد. در سپتامبر ، دو نفر به یک مرکز پزشکی متروک در گویان برزیل دستبرد زدند و بعضی از تجهیزات ارزشمند آنجا را به سرقت بردند. طی یک روز آنها به استفراغ، اسهال و سرگیجه شدید دچار شدند. دلیل این مشکلات هم این بود که یکی از ابزارهایی که به سرقت برده بودند، حاوی یک منبع قوی رادیواکتیو به نام نمک کلرید سزیوم بود که برای درمان بیماران سرطانی به کار می رفت. یک سمسار محلی به نام دوایر فری هرا این ابزار را خرید و آ ن را به خانه آورد. او مجذوب نور آبی ای شده بود که شب هنگام از پودر درون این جسم تابیده می شد. او ابزار را در اتاق نشیمن خانه گذاشت و خانواده و فامیل را به تماشای این گوهر زیبا دعوت کرد!

مهمانان هم این ماده را لمس کردند و آن را مثل کرم ضدآفتاب به پوست خود مالیدند، حتی بخشی از این کلرید سزیوم را با خود به خانه هایشان بردند، اما طی یک ماه، همسر فری هرا، برادرزاده شش ساله اش و دو نفر از کارمندانش از سندرم حاد تشعشعی مردند و سرجمع ۴۹ نفربه تشعشعات رادیواکتیو آلوده شدند. دوز تشعشعی که این افراد طی چند روز دریافت کرده بودند، بین ۴٫۵ تا ۶ سیور بود. هر سیور معادل مقدار تشعشعی است که به هر کیلوگرم از جرم فرد دریافت کننده، می تواند یک ژول انرژی منتقل کند. این درحالی است که در حالت طبیعی، ما سالانه ۲٫۴ هزارم سیور تشعشع طبیعی را از موادی مانند رادون دریافت می کنیم که البته آسیب رسان نیست؛ حال حساب کنید شدت تشعشعی که این افراد بخت برگشته طی چند روز دریافت کرده اند، به چه اندازه خطرناک است.

محاسبات دانشمندان نشان می دهد آستانه مرگ با تشعشع حدود ۲ سیور است و در تشعشع ۶ سیوری، مرگ حتمی خواهد بود! ا ما خود فری هرا که تحت تشعشع ۷سیوری قرار گرفته بود، زنده ماند و بعدها، در سال ۱۹۷۴ درا ثر مصرف مشروبات ا لکلی جان سپرد شاید دلیل جان به در بردن فری هرا ا ز تشعشع، این بود که او بیشتر ا ز همسرش در خارج از خانه حضور داشت و این، به سلو ل های بدنش فرصت می داد تا بخشی از صدمات ناشی از تشعشع را بهبود بخشند.

چند دقیقه می توان نفس را در سینه حبس کرد؟

خیلی ها نمی توانند بیشتر از یک دقیقه نفس نکشند، اما استفان میفسود در خرداد سال گذشته توانست ۱۱ دقیقه و ۳۵ ثانیه نفسش را در سینه حبس کند و رکورد جهانی نفس در سینه حبس کردن را به دست آورد. البته او این کار را در زیر سطح آب انجام داد.

وقتی نفس نکشیم، واکنش هایی غیر ارادی در بدن آغاز می شود که تنفس دوباره آغاز شود و اکسیژن به بدن برسد. اما وقتی سر را به زیر آب می بریم، مثل دیگر پستانداران واکنش هایی طبیعی در بدن آغاز می شود؛ رگ های سطحی خون منقبض می شوند و جریان خون در نقاط انتهایی بدن، کاهش می یابد و در مقابل، خون بیشتری به قلب و مغز می رسد. ضربان قلب ضعیف تر می شود و با کندتر شدن گردش خون، اکسیژن کمتری هم در دیگر اندام های بدن مصرف می شود.

رکوردداران حرفه ای قبل از حبس کردن نفس، تنفس های عمیق و سریعی را ا نجام می دهند تا سطح اکسیژن خون را افزایش و سطح دی اکسیدکربن را کاهش دهند. مغز ما، زمان واکنش نفس نفس زدن را با سطح دی اکسیدکربن موجود در خون تنظیم می کند؛ بنابراین با تنفس عمیق و سریع، سطح دی اکسیدکربن خون آ نقدر پایین می آید که زمان قابل توجهی را در اختیار افراد قرار دهد. با تمرین های فراوان، شش های فرد هم بزرگتر می شود و دانشمندان معتقدند می توان به زمان نفس نکشیدن ۱۵ دقیقه نیز دست پیدا کرد.

منبع : asriran

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

زنگ تفریح

مردی به یك مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یك طوطی كرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره كرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.

مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟

صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.

مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌

صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینكه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای كه در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد. و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: ۴۰۰۰ دلار.

مشتری: این طوطی چه كاری می تواند انجام دهد؟

صاحب فروشگاه جواب داد:‌ صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.

منبع : asriran

با تشکر...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

مردي به سحرگاه از خانه بيرون رفت تا به گرمابه رود، به راه اندر دوستي از آن خويش را ديد. گفت: موافقت كني تا به گرمابه شويم؟ گفت: تا در گرمابه با تو همراهي كنم لكن اندر گرمابه نتوانم آمدن كه شغلي دارم، و تا نزديك گرمابه بيامد، به سر دوراهي رسيد، بي آنكه اين مرد را خبر دهد بازگشت و به راه ديگر برفت.

اتفاق را طراري از پس اين مرد مي رفت به طرّاري خويش. اين مرد بازنگريد، طرار را ديد و هنوز تاريك بود پنداشت كه آن دوست وي است. صد دينار در آستين داشت بر دستارچه بسته، از آستين بيرون كرد و بدين طرار داد و گفت: اي برادر اين امانت است بتو، چون من از گرمابه بيرون آيم به من بازدهي. طرار زر از وي بستد و آنجا مقام كرد تا وي از گرمايه بيرون آمد، روز روشن شده بود، جامه بپوشيد و راست همي رفت، طرار وي را بازخواند و گفت اي جوانمرد؛ زر خويش بازستان، و پس برو كه امروز از شغل خويش فروماندم ازين نگاهدشتن امانت تو، مرد گفت: اين زر چيست و توچه مردي؟ گفت من مردي طرارم، تو اين زر به من دادي. گفت: اگر تو طراري چرا زر من نبردي؟ طرار گفت: اگر به صناعت خويش بردمي، اگر هزار دينار بودي از تو يك جو نه انديشيدمي، و نه باز دادمي، و لكن تو به زنهار (امانت) به من دادي، زينهار دار نبايد كه زينهار خوار باشد كه امانت بردن جوانمردي نيست.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

کاروانی را در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا پیمبر شفیع اوردند و فایده نبود

چو پیروز شد دزد تیره روان

چه غم دارد از گریه کاروان

لقمان حکیم در ان کاروان بود . یکی گفتش از کاروانیان : مگر نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی از مال ما دست بردارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود . گفت : دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن .

آهنی که موریانه بخورد

نتوان برد ازو به صیغل زنگ

به سیه دل چه سود وعظ خواندن

نرود میخ آهنین در سنگ

ویرایش شده توسط rommatti
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترين راه آن است که چند روزی رهايش کنی. ( اُرد بزرگ )

اگر می بينی كسی به روی تو لبخند نمی زند، علت را در لبان فروبسته خود جستجو كن.

به نظر ما خيرخواهی ديگران حماقت جلوه می كند و حماقتهای ما خيرخواهی، نيكی ديگران ضعف و ضعف ما هميشه نيكی است.(ناپلئون بناپارت )

با تشکر...

ویرایش شده توسط LEE
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

داستانی واقعی از ناپلئون

به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .

گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم ؟

پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند : او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند .

پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟

ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی امپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟

محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم .

سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف …..

با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست.

سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟

منبع : asriran

با تشکر...

ویرایش شده توسط LEE
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

خدا کنه تکراری نباشه / جستجو کردم چیزی پیدا نشد

=================================

خیلی عجیب اما واقعی

ماشین نحس

Join Gevo Group

در سپتامبر سال ١٩٥٥ جیمز دین هنرپیشه جوان هاایوودی بر اثر تصادف با ماشین پورشه‌اش دارفانی را وداع گفت. آقای هنرپیشه مرد و کارش تمام شد اما اتومبیل همچنان ماجراهای مرگ آورش را ادامه می‌دهد. خودرو را که به دره سقوط کرده بود بسختی بیرون اورده و به تعمیرگاه منتقل کردند. اما در آنجا ماشین از روی جک لیز خورده و بر روی دو پای یک مکانیک افتاد. این ماشین توسط یک دکتر خریداری شد که از ان برای شرکت در مسابقات اتومبیل رانی استفاده کرد. در یکی از مسابقات خودرو تصادف کرده و صاحب جدیدش نیز کشته شد. ماشین را تعمیر کرده و دوباره از آن در مسابقات اتومبیل رانی استفاده کردند. اما راننده بعدی هم در یک تصادف کشته شد. این بار وقتی خودرو را به گاراژ منتقل کردند فردای آن روز مشاهده نمودند که گاراژ بطور کامل در آتش سوخته است. سرانجام در اکتبر ١٩٥٩ برای این که جلوی فاجعه را بگیرند آن را به ١١ قسمت تکه کرده و فلزش را نیز آب کردند.

سقوط بچه

Join Gevo Group

در سال ١٩٣٢ به دلیل کم توجهی مادر یک بچه کودک به نام کارلوس از پنجره به داخل کوچه سقوط کرد . شگفت انگیز آن که در همان لحظه آقای جوزف فیکلاک از آنجا عبور می‌کرد و کودک بر روی او سرنگون شد. بر اثر سقوط دست مرد عابر شکست اما بچه سالم بود. اما مادر بچه عبرت نگرفت یک سال بعد دوباره از همان پنجره کارلوس سقوط کرد و حادثه غیر قابل باور آن که دوباره بر سر یک مرد عابر افتاد. اما برخلاف دفعه قبل هم کودک و هم مرد سالم ماندند و جالب آن که این بار هم بچه بر روی سر آقای جوزف سقوط کرده بود.

دوقلوهایی با سرنوشت مشابه

Join Gevo Group

سرنوشت اغلب دوقلوها بسیار شگفت‌انگیز است. اما سرنوشت دوقلوهای اهل اوهایو دارای بیشترین شگفتی است. دو برادر دوقلو بعد از تولد از هم جدا شده و به خانواده‌های جدا سپرده شدند. هر دو خانواده نیز نام جمیز را بر انها گذاشتند و از اینجا سرنوشت شگفت‌انگیز انها شکل می‌گیرد. هر دو جمیز به یادگیری علم حقوق علاقه داشتند. هر دو دنبال نجاری و مکانیکی بودند. هر دو با زنی به نام لیندا ازدواج کردند. هر دو نیز اسم بچه‌هایشان را جمیز آلن گذاشتند. این بچه‌ها نیز ازدواج کردند. نام زن هر دو هم بنی بود هر دو مرد نیز زنان‌شان را طلاق دادند. تا این که این دو بچه بعد از ٤٠ سال همدیگر را یافته و بعنوان شریک تجاری با هم مشغول به کار شدند.

تکرار داستان در واقعیت

Join Gevo Group

در ابتدای قرن ١٩ داستان نویسی که بیشتر داستان‌های ترسناک می‌نوشت، به نام ادگار آلن پو داستانی به این مضمون نوشت: یک کشتی در دریا غرق می‌شود. فقط ٤ نفر از میان مسافرانش زنده می‌مانند. به سبب طی شدن روزهای متوالی ٣ نفر دیگر تصمیم می‌گیرند فرد جوان‌تر که نامش ریچارد پارکر بود را کشته و بخورند. در عالم واقع و در سال ١٨٨٤ کشتی باری به نام فوندرد میگوبینتا در دریا غرق شد و تنها ٤ نفر از مسافران زنده ماندند. ٣ نفر از مسافران اقدام به قتل عضو جوان‌تر گروه نموده و اسم آن جوان نگونبخت، ریچارد پارکر بود.

تصادف در جاده

Join Gevo Group

در سال ٢٠٠٢ دو برادر دوقلو به فاصله تنها ١ ساعت طی تصادف در جاده به نحوی مشابه کشته شدند آنها در فاصله ٥/١ کیلومتری از هم در جاده شمالی فنلاند در حال دوچرخه سواری بودند. هر دو به فاصله یک ساعت در اثر تصادف با کامیون مردند. اگر چه این جاده که در ٦٠٠ کیلومتری هلسینکی قرار دارد بسیار شلوغ است اما تصادف دوقلوها به شکلی مشابه واقعا شگفت انگیز است.

نجات توسط ناشناس

Join Gevo Group

جوزف آیگنر یک نقاش مشهور اتریشی که در قرن ١٩ زندگی می‌کرده چندین بار اقدام به خودکشی کرد. ابتدا در سن ١٨ سالگی با طناب از یک درخت خودش را حلق آویز کرد اما توسط یک راهب ناشناس نجات داده شد. دوباره در سن ٢٢ سالگی اقدام به خودکشی نمود اما دوباره توسط همان راهب نجات داده شد. هشت سال بعد به منظور مجازات توسط دادگاه محکوم به دار شد و این بار هم همان راهب ناشناس او را آزاد کرد و بالاخره در سن ٦٨ سالگی آیگنر موفق شد با شلیک اسلحه به زندگی‌اش خاتمه دهد و این بار واقعا مرد ولی مراسم تدفین او نیز توسط همان راهب ناشناس برگزار شد. آیگر مرد و هیچ وقت نجات دهنده و تدفین‌گرش را نشناخت

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

تا هنگامی که مجردی هرکی بهت میرسه میگه:

تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟

وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه:

تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!

--------------------------

سال ها گذشت و کسی ندید که انسانی با قاشق چای خوری ،چای بخورد

--------------------

وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :

نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!

----------------------

وقتی تمام شیرها پاکتی اند

وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند

ایراد مگیر که عشق ها ساعتی اند!

----------------------

یکی به یکی دیگه میگه: چرا کولر نمی خری؟

دومی: بدرد نمیخوره اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بام

-------------------------

فقر یعنی در خیابان آشغال بریزیم و از تمیزی خیابونای اروپا تعریف کنیم!

---------------------------------

خدا یا کیفیت رو فدای کمیت نکن. کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!@};- @};-

------------------------------

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

نرم‌افزار VLC media player یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین نرم‌افزارهای پخش فایل‌های صوتی و تصویری در جهان است. VLC media player از مجموعه عظیمی از فرمت‌های صوتی و تصویری پشتیبانی می‌کند، بر روی پلتفرم‌های متعددی عرضه شده است و از همه مهم‌تر رایگان و متن‌باز است. اکثر کاربران تنها برای گوش دادن به فایل‌های صوتی و یا مشاهده فایل‌های تصویری از VLC استفاده می‌کنند، اما قابلیت‌های این نرم‌افزار بسیار فراتر از این‌هاست. در این ترفند قصد داریم به معرفی 6 قابلیت ناشناخته VLC media player بپردازیم که کمتر کاربری از آن‌ها اطلاع دارد.

1. Ripکردن DVDها

به عمل تبدیل فیلم‌های DVD به فایل‌های تصویری مرسوم نظیر AVI و ذخیره آن بر روی هارددیسک، عمل Rip کردن DVD گفته می‌شود. این موضوع می‌تواند بسیار کاربردی باشد چرا که دیگر نیازی به کپی کردن یک DVD با حجم بالا بر روی هارددیسک نخواهید داشت و تنها یک فایل تصویری با حجمی به مراتب کمتر و همان کیفیت اصلی در اختیار خواهید داشت. برای Rip کردن DVD توسط VLC کافی است ابتدا DVD را درون DVD-ROM قرار دهید. سپس از منوی Media بر روی Convert / Save کلیک کنید. در پنجره Open Media به تب Disc بروید. در این قسمت شما می‌توانید تعین کنید چه میزان از ویدئو Rip شود. با کلیک بر روی دکمه Convert / Save می‌توانید نوع فرمت خروجی و محل ذخیره فایل را در تنظیم نمایید و نهایتاً با فشردن دکمه Start عملیات تبدیل و کپی را آغاز کنید.

2. عکس‌برداری و فیلم‌برداری از ویدئو

شما می‌توانید توسط VLC از صحنه‌ای از ویدئو عکس بگیرید و یا قسمتی از ویدئو را به صورت جداگانه ضبط کنید. برای این کار کافی است از منوی View گزینه Advanced Controls را انتخاب کنید تا دکمه‌های مربوط به این کار نمایش داده شود.

3. پخش فایل‌های فشرده

فرض کنید شما یک فایل فشرده با فرمت RAR یا ZIP و یا سایر فرمت‌های مشابه در اختیار دارید که درون آن‌ها فایل‌های صوتی یا تصویری ذخیره شده است. اگر از VLC استفاده می‌کنید، برای پخش این فایل‌ها نیازی به Extract کردن فایل‌ فشرده ندارید. کافی است در VLC از منوی Media گزینه Open File را انتخاب کنید. سپس فایل فشرده را انتخاب کنید. VLC به طور اتوماتیک محتویات فایل فشرده را برای شما پخش خواهد کرد.

4. پخش ویدئو در حالت ASSCII

کدهای اسکی (ASSCII) یک ترکیب کاراکتری بر اساس الفبای انگلیسی هستند. شما در VLC می‌توانید فایل‌های تصویری خود را در قالب این کدها مشاهده کنید! این قابلیت VLC بیشتر جنبه سرگرمی دارد. برای این کار کافی است از منوی Tools به Preferences بروید. سپس به بخش Video بروید و گزینه Output را بر روی Color ASSCII art video output تنظیم نمایید و بر روی دکمه Save کلیک کنید. حال کافی است یک ویدئو را اجرا کنید. برای بازگردانی به حالت قبل کافی است مجدد گزینه Output را بر روی Default تنظیم کنید.

5. تبدیل فایل‌های صوتی و تصویری

در صورتی که قصد تبدیل فرمت‌های فایل‌های صوتی و تصویری را دارید نیازی به استفاده از نرم‌افزارهای جانبی نخواهید داشت. VLC این کار را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهد. برای این کار (ترفندستان) از منوی Media بر روی Convert / Save کلیک کنید. در همان تب File، بر روی Add کلیک کنید و فایلی که قصد تبدیل آن را دارید را انتخاب کنید. این کار را می‌توانید به دفعات انجام دهید. سپس بر روی Convert / Save کلیک کنید. اکنون می‌توانید فرمت فایل جدید و تنظیمات مربوط به آن و همچنین محل ذخیره فایل تبدیل شده را اعمال کنید. با کلیک بر روی دکمه Start عملیات آغاز می‌گردد.

6. مشاهده و دانلود ویدئوهای آنلاین

شما به وسیله VLC می‌توانید ویدئوهای آنلاین موجود در صفحات اینترنت نظیر ویدئوهای یوتیوب را مشاهده کنید و همچنین آن‌ها دانلود نموده و بر روی هارد ذخیره کنید. برای این کار کافی است از منوی Media بر روی Open Network Stream کلیک کنید. اکنون آدرس صفحه‌ای که ویدئو در آن قرار دارد را وارد کنید. اگر دکمه Play را بزنید ویدئو در محیط VLC پخش خواهد شد. اما اگر بر روی فلش کوچک کنار آن کلیک کنید و Convert را انتخاب کنید، می‌توانید آن را با هر فرمتی که علاقه‌مندید بر روی هارددیسک ذخیره کنید.

منبع: ترفندستان و این سایت

من بند 4 رو انجام دادم کار کرد

ویرایش شده توسط atagamer
لینک به دیدگاه
Share on other sites

مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،

قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .

كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را ..

بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..

@};- @};- ;)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

اگر کریستف کلمب زن داشت امریکا کشف نمی شد چون زنش میگفت: 1.کجا میری؟ 2.با کی میری؟ 3.کی برمیگردی؟ 4.حالا چرا تو باید بری؟ 5.مگه چقدر بهت میدن؟ 6.زن هم تو کشتی هست؟ 7.چجوری باهات تماس بگیرم؟ 8.حالا واقعا" میری اکتشاف؟ @};-

وقتی با همسرم بیرون میریم من هميشه دست همسرم رو در دستم ميگيرم،نه از بابت محبّت زیاد ازین بابت که اگه رهاش كنم ميره خريد @};- ;)

انسان کلاً موجودیه که وقتی خرش از پل بگذره همه چی یادش میره ، اونی هم که اینو قبول نداره خرش هنوز روی پله... @};-

لینک به دیدگاه
Share on other sites

یك روز زن و شوهر جوانی كه هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به بالای تپه رسیدند در جا میخكوب شدند. یك قلاده ببر بزرگ،جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.شوهر ،تفنگ شكاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر،جرات كوچكترین حركتی نداشتند.ببر،آرام به طرف آنان حركت كرد.همان لحظه مرد زیست شناس فریاد زنان فرار كرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت و زن زنده ماند. داستان كه به اینجا رسید دانش آموزان شروع كردند به محكوم كردن آن مرد. راوی پرسید:آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگیش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند از همسرش معذرت خواسته كه او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد:نه!آخرین حرف مرد این بود كه"عزیزم،تو بهترین مونسم بودی .از پسرمان خوب مواظبت كن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود." قطره های بلورین اشك،صورت راوی را خیس كرده بود كه ادامه داد :همه ی زیست شناسان می دانند ببر فقط به كسی حمله می كند كه حركتی انجام می دهد یا فرار می كند .پدر من در آن لحظه ی وحشتناك ،با فداكردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...