رفتن به مطلب

مطالب شنیدنی و آموزنده


MoHaMaD
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

  • کاربر ویژه

معلم پسرک را صدا زد تا انشایش را با موضوع علم بهتر است یا ثروت را بخواند.پسرک با صدای لرزانی گفت:ننوشته ام!معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد واورا پا در هوانگه داشت.پسرک در حالی که دستهای قرمز وبادکرده اش را به هم میمالید زیر لب گفت:آری ثروت بهتر است چون اگر داشتم دفتری میخریدم وانشایم رامینوشتم...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • ارسال 1.3k
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

برترین ارسال کننده‌های این تاپیک

  • کاربر ویژه

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.

مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟

دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی

حرف های مافوق اثری نداشت و ...

سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند

افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی

سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت

منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟

سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.

اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

قبل از ازدواج

پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.

دختر: میخوای از پیشت برم؟

پسر: حتی فکرشم نکن!

دختر: دوسم داری؟

پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!

دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟

پسر: نه! برای چی میپرسی؟

دختر: منو میبوسی؟

پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.

دختر: منو میزنی؟

پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی ام؟!

دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!

پسر: بله.

دختر: عزیزم!

بعد از ازدواج

کاری نداره! از پایین به بالا بخون

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت

While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.

مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده

In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.

در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد

At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.

وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد

When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back?'

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.

حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود

"دوستت دارم پدر"

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.

روز بعد آن مرد خودكشي كرد

The next day that man committed suicide. . .

خشم و عشق حد و مرزي ندارند دومي ( عشق) را انتخاب كنيد تا زندكي دوست داشتنی داشته باشيد و اين را به ياد داشته باشيد كه

Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful, lovely life & remember this:

اشياء برای استفاده شدن و انسانها براي دوست داشتن می باشند

Things are to be used and people are to be loved.

در حاليكه امروزه از انسانها استفاده مي شود و اشياء دوست داشته مي شوند.

The problem in today's world is that people are used while things are loved.

همواره د ر ذهن داشته باشيد كه:

Let's try always to keep this thought in mind:

اشياء براي استفاد شدن و انسانها براي دوست داشتن مي باشند

Things are to be used, People are to be loved.

مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند

Watch your thoughts; they become words.

مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود

Watch your words; they become actions.

مراقب رفتار تان باشيد كه تبديل به عادت مي شود

Watch your actions; they become habits.

مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما می شود

Watch your habits; they become character;

مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما مي شود

Watch your character; it becomes your destiny.

خوشحالم كه دوستی اين پيام را براي ياد آوری به من فرستاد

I'm glad a friend forwarded this to me as a reminder..

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

درود

عطا جان خیلی مطالبت جالب بود.

با تشکر

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن مانا ترند

درس‌های سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مکارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود

فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز وسرمای شدید

ریز علی پیراهن از تن میدرید

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پرازتصمیم کبری میشدیم

پاک کن هایی زپاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستان ما از آه بود

برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ

خش خش جاروی با پا روی برگ

همکلاسی‌های من یادم کنید

بازهم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درد و رنج و کار

بچه‌های جامه‌های وصله‌دار

بچه‌های دکه خوراک سرد

کودکان کوچه اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم

لا اقل یک روز کودک می‌شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش

یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش

ای معلم یاد و هم نامت بخیر

یاد درس آب و بابایت بخیر

ای

دبستانی‌ترین احساس من

بازگرد این مشق‌ها را خط بزن

دوستان دهه شصتی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

درود

عطا جان خیلی مطالبت جالب بود.

با تشکر

مجید جان ( اگه درست گفته باشم ) شما و دوستان عزیزم لطف دارین به من :wub:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

بلبل را ببین که حتی در قفس هم می‌خواند

پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمی‌کشد

طاووس را ببین که زشتی پاهایش، افسرده‌اش نساخته

زرافه را ببین که هرگز گردن‌کشی نمی‌کند

کرم را ببین که بی‌دست و پا بودنش، او را از حرکت باز نداشته

جغد را ببین که شب‌ها چگونه به مراقبه مشغول است

عقاب را ببین که چگونه چشمانش را به هدفش دوخته است

سگ را ببین که تو نجس می‌خوانیَش اما او به تو وفادار مانده

گوسفند را ببین که چگونه قربانی خوشی‌ها و ناخوشی‌های توست

زنبور را ببین که چگونه از گل شهد برمی‌آورد و از دشمن دمار

لاک‌پشت را ببین که چگونه شجاعانه به جای لاک دیگران در لاک خود پنهان شده

پشه را ببین که چگونه غرور و عظمت تو را در هم می‌شکند و خشم نهفته‌ات را بیرون می‌ریزد

ماهی را ببین که چگونه سودای کرمی کوچک او را به دام می‌اندازد

اسب را ببین که چگونه از روی نجابت به ولی نعمت خود خدمت می‌کند

وکرکس را نبین که پیوسته در انتظار مرگ دیگران است

طوطی را نبین چرا که بی‌اندیشه هر گفته‌ای را تکرار می‌کند

کفتار را نبین چرا که خفت ریزه‌خواری می‌کشد

ملخ را نبین چرا که تاراجگر زحمات دیگران است

عنکبوت را نبین چرا که تنها به فکر بنای خان? خود است

عقرب را نبین چرا که در دشواری‌ها به جای حل مسئله، حلال مسئله را می‌کشد

و پرندگان را ببین که چگونه به هنگام آشامیدن، نظری نیز به آسمان دارند

ویرایش شده توسط Hamid_5870
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند طبیبان دائما مخلوق را رنجور می خواهند همیشه مرده شویان راضی اند برمردن مردم بنازم مطربان را،خلق را مسرور میخواهند

همیشه بدونین که در جایی که ارزش ها عوض شوند ، عوضی ها با ارزش میشوند و خواهند شد

ویرایش شده توسط atagamer
لینک به دیدگاه
Share on other sites

سخن بزرگان درباره مادر :

در دنیا دو تصویر برای من زیباست، تصویر گل و تصویر مادرم. (بالزاک)

تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند. (امرسون)

مادر شاهکار طبیعت است. (گوته)

مادر سازنده جهان و تابلوی آفریدگار است. (بتهوون)

یک بوسه مادر من بود که مرا نقاش کرد. (رافائیل)

شاید یک مادر بتواند با فرزند بالغ خود مخالفت کند اما هرگز نمی تواند در برابر کودک خردسالش که بازوان کوچکش رابه سویش دراز کرده تا او را درآغوش بگیرد مخالفت کند. (ماریا فون تراپ)

وقتی مردم از شغلم می پرسند می گویم: قبل از هر چیز من یک مادرم.

(فرزندان شما نماینده افکارتان هستند آنان در حکم جملاتی هستند که عقاید شما را بیان می کنند. (ژاکلین جکسون)

(مادر واسطه ای است که از طریق وی کودک نورسیده وجود خود را به صورت یک انسان اجتماعی متحول می کند.(بیتا رانک)

زمانی که یک مادر به فرزندش نگاه می کند که آرام در میان عروسکهایش به خواب رفته است،

به این فکر می کند که فردایشان هرچه قدر هم زیبا باشد هرگز نمی تواند جای آن لحظه ناب را بگیرد. (ژوآن بینز)

یادم می آید وقتی ساعت دو نیمه شب با صدای کودک گرسنه ام از خواب برمی خواستم از دیدار دوباره اش تمام وجودم لبریز از شادی و عشق میگشت . (مارگارت درابل)

ناگهان عشق چون موجی در وجودم پیچید و وادرام کرد تا به سوی گهواره بروم و آن موجود کوچک و معصوم را در آغوش بگیرم. (روزی توماس)

ویرایش شده توسط Hamid_5870
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

خانه ی سينما رو تعطيل كردين، جدايي نادر از سيمين افتخار آفريد... خوب بزنيد اين فدراسيون فوتبال رو هم تعطيل كنين، شايد قهرمان جام جهاني شديم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

تن مرد و نامرد يكيست، روزگار بايد بگذرد تا بدانيم مرد كيست

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

آیا می دانید هاله شما چه رنگی است؟

در صورتیکه تاریخ تولد شما در:

اول فروردین ماه باشد سیاه هستید

بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید

بین 12 تا 21 فروردین باشد. شما سرمه ای است

بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید.

بین یکم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید.

بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد شما آبی هستید.

بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید.

بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید.

بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاکستری هستید.

بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید.

سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاکستری است.

بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید.

بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید.

بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید.

بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید.

بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید.

بین 23 مرداد تا یکم شهریور باشد شما سبز هستید.

بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوه ای هستید.

بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما کبود رنگ هستید.

بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید.

متولدین یکم مهر ماه زیتونی هستند.

بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید.

بین 12 مهر تا 21 مهر ماه شما رنگ سرمه ای دارید.

بین 22 مهر ماه تا یکم آبان ماه شما نقره ای هستید.

بین 2 آبان تا 20 آبانماه باشد شما سفید هستید.

بین 21 آبانماه تا 30 آبانماه باشد رنگ شما طلائی است.

بین یکم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید.

بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاکستری هستید.

بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید.

متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند.

بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است.

بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید.

بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید.

بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما صورتی هستید.

بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید.

بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید.

بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد شما قهوه ای هستید.

بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما کبودی رنگ هستید.

بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید...خزان

قرمز

با نمک و دوستداشتنی، مشکل پسند اما همیشه عاشق.......و

اینطور بنظر میرسد که مورد محبت نیز باشید. با روحیه و

بشاش اما در همان زمان میتوانید بد اخلاق هم شوید

قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این

همان عشقی است که میتواند در راهی که در پیش دارید

همراهتان باشد

آدمهایی را که راحت صحبت میکنند دوست دارید این آدمها

باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.

شیری رنگ

اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد

ولی همیشه بشاش است.

شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت

خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میکنید

و بسادگی عاشق نمی شوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای

طولانی دوستش خواهید داشت.

نیلی

شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در

انتخاب عشق دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب

می کنید و بسیار بندرت مرتکب اشتباه احمقانه میشوید

دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید دوستان جدید

پیدا کنید.

خاکستری

جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمی کنید

و هر آنچه را که درونتان است آشکار می سازید. اما ضمنا

میتوانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و

نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. میتوانید

روز مردم را روشن کنید. شما میدانید در زمان مناسب چه

بگویید و خوش اخلاق هستید.

سبز

خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم

خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلماتت به عواطف مردم

آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی

باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد

مورد نظرت می مانید.

طلائی

شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم

بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانی فرد

مورد نظرت را پیدا کنی اما وقتی او را یافتی تا سالیان

متمادی دوباره عاشق نمی شوی.

صورتی

شما همواره در تلاشید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست

دارید به سایرین کمک کنید. اما بسادگی قانع نمی شوی.

دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز

مانند آنچه در قصه هاست هستید.

زرد

شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ،

و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم

میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. همواره

در افکار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید.

خرمائی

باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز

را مطابق میل خود کنید که گاهی میتواند بدلیل عدم توجه

به نظر دیگران مشکل ساز باشد. اما در مورد عشق صبور

هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار

است فرد بهتری پیدا کنید.

نارنجی

در مقابل اعمالتان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه

با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها

دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میکنید ، فردی

آماده رقابت هستید. دوستانتان برایت بسیار مهم هستند و

قدر آنچه را که دارید میدانید، گاهی اوقات واکنشتان

زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.

ارغوانی

اسرار آمیز هستید، بهیچوجه خودخواه نیستید ، زود و آسان

نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند

غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید

دست به عمل احمقانه ای نیز بزنید ، بسادگی امور را

فراموش میکنید. بدنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد.

لیموئی

آرام هستید، اما بسادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت

می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض میکنید، نمی

توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که

اعتماد و علاقه همه را جلب میکند.

نقره ای

خیال پرداز و بامزه اید ، دوست دارید چیز های جدید را

بیازمایید. علاقه دارید خود سازی کنید و بسادگی می

آموزید، براحتی میتوان با شما صحبت کرد و شما نصایح خوبی

میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمی توان به

کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا

پایان عمر به آنها اعتماد میکنید.

سیاه

شما یک مبارز هستید و دارای انگیزه اید. اما تغییر در

زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی

تصمیمتان تا مدتها پای می فشارید. زندگی عشقی شما نیز

توام با مبارزه است و مثل همه نیست.

زیتونی

شما روشن قلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و

دوستانید. خشونت را نمی پسندید و میدانید چه چیزی درست

است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت

نورزید.

قهوه ای

فعال و ورزشکارید ، برای دیگران مشکل است که به

شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه میشوید نمی توانید به

چیزی که میخواهید دستیابید ،‌ بسادگی تسلیم شده آنرا رها

میکنید.

آبی

اتکا به نفس کمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند

هستید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان از

دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه

از قلبتان.

سرمه ای

شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه

چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید

زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان

مشکل است آنها را ببخشید.

سفید

شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید

نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه

این حالت شما را دوست دارند.

کبود

احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند اغلب تنها

هستید ، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی

حرف مردم را زود باور میکنید. یافتن عشق برای شما سخت

است و گمگشته عشق هستید....

--

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

حال داد جملاتت بهم/ یه + بدهکار شدم / باز + تموم شده

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

اینم از اون + های من به شما/

دریا شکافته میشود

دو بار در سال بین فوریه و ژانویه در نزدیکی جزیره چیندو یکی از بزرگترین جزایر کره جنوبی آب به حدی فروکش میکند که جاده ای به طول حدودا 3 کیلیمتر از زیر آب ظاهر میشود. عرض این جاده طبیعی از 3 تا 10 متر متفاوت است و ساکنان جزیره میتوانند با پای پیاده از وسط دریا عبور کنند

لینک به دیدگاه
Share on other sites

عطا جان. این عکس ها سوژه خیلی جالبی دارند. :wub: :wub:

اطلاع بیشتری در موردش داری یک لینک بدی به من؟؟؟

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

عطا جان. این عکس ها سوژه خیلی جالبی دارند. :wub: :wub:

اطلاع بیشتری در موردش داری یک لینک بدی به من؟؟؟

:D

تا شب انشاال.. لینکی پیدا می کنم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

مردی به یك مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یك طوطی كرد. صاحب فروشگاهبه سه طوطی خوش چهره اشاره كرد و گفت: «طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.»مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟»

صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.»

مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌

صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینكه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای كه در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد.»

و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: «‌ ۴۰۰۰ دلار.»مشتری: «این طوطی چه كاری می تواند انجام دهد؟»

صاحب فروشگاه جواب داد:‌ «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدمولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا میزنند!!!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

تصمیم قاطع مدیریتی

روزی مدیر یكی از شركت های بزرگ در حالیكه به سمت دفتر كارش می رفت چشمشبه جوانی افتاد كه در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میكرد.جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می‌كنی؟»

جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.»

مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از كیف پول خود 6000 دلار را درآورده و به جوان داد و به او گفت: «این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجاپیدایت نشود، تو اخراجی !ما به كارمندان خود حقوق می‌دهیم كه كار كنند نه اینكه یكجا بایستند وبیكار به اطراف نگاه كنند.»

جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد.

مدیر از كارمند دیگری كهدر نزدیكیش بود پرسید: «آن جوان كارمند كدام قسمت بود؟»كارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: «او پیك پیتزا فروشیبود كه برای كاركنان پیتزا آورده بود.»

نکته:برخی از مدیران حتی كاركنان خود را در طول دوره مدیریت خود ندیده و آنهارا نمی‌شناسند. ولی در برخی از مواقع تصمیمات خیلی مهمی را در باره آنهاگرفته و اجرا می‌كنند.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

اشتباه موردی

كارمندی به دفتر رئیس خود می‌رود و می‌گوید: «معنی این چیست؟ شما 200دلار كمتر از چیزی كه توافق كرده بودیم به من پرداخت كردید.»

رئیس پاسخ می دهد: «خودم می‌دانم، اما ماه گذشته كه 200 دلار بیشتر به توپرداخت كردم هیچ شكایتی نكردی.»

كارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: «درسته، من معمولا از اشتباه هایموردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارشكنم.»

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

مصاحبه شغلی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت ازمهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع كار، حقوق موردانتظار شما چیست؟»

مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.»

مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز

تعطیلی با حقوق، بیمه كامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیك و مدل بالا چیست؟»

مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می‌كنید؟ » مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع كردی.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

كارمند تازه وارد

مردی به استخدام یك شركت بزرگ درآمد. در اولین روز كار خود، با كافه تریاتماس گرفت و فریاد زد: «یك فنجان قهوه برای من بیاورید.»

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو

با كی داری حرف می ‌زنی؟»كارمند تازه وارد گفت: «نه»صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره.»

مدیر اجرایی گفت: «نه»

كارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

زمستاني سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه‌هاشو سير کنه, گوشت بدن خودشو مي‌کند و مي‌داد به جوجه‌هاش مي‌خوردند.

زمستان تمام شد و کلاغ مرد!

اما بچه‌هاش نجات پيدا کردند و گفتند:

آخي، خوب شد مرد, راحت شديم از اين غذاي تکراري!

اين است واقعيت تلخ روزگار ما ...

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • 2 هفته بعد...
  • کاربر ویژه

نقل است "شاه عباس صفوی" رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد، دستور داد تا درسرقلیان­ها بجای تنباکو، از پهن اسب استفاده نمایند. میهمان­ها مشغول کشیدن قلیان شدند! ودود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد، اما رجال - از بیم ناراحتی‌ شاه - پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی‌ نکشیده اند! شاه رو به آنها کرده و گفت : «سرقلیان­ها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است » همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند:« براستی تنباکویی بهتر از این نمی‌توان یافت» شاه به رئیس نگهبانان دربار - که پک‌های بسیار عمیقی به قلیان می­زد- گفت: « تنباکویش چطور است؟ » رئیس نگهبانان گفت:«به سر

اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می‌کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده­ام!» شاه با تحقیر به آنها نگاهی‌ کرد و گفت: مرده شوی تان ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه‌‌‌ بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه چَه کنید.

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری


×
  • اضافه کردن...