رفتن به مطلب

خاطرات خنده دار شما با کامپیوتر


KINGPIN
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

سلام دوستان

هدف از ایجاد این تاپیک فقط برای سرگرمی و خندیدن و شاد بودن و به یاد اوردن خاطراتمون با کامپیوتر حتی برای چند دقیقه هست @};- :D

از همه دوستانی هم که خاطرات جالبی دارن تقاضا دارم تو این تاپیک بنویسن هرچند کوتاه :x

بدور از حاشیه اول به عنوان استارتر نوبت خودم هست تا اولین خاطرمو بنویسم :دی

-------

.

.

اواخر اسفند ماه سال 2009(مغزم نمیکشه حساب کنم کدوم سال میشد به شمسی :دی ) بود ک سیستم پینتیوم 4 بنده به علت نوسانات برق دار فانی رو وداع گفت... کامپیوتری ک روزی 40 دفعه دستمال میکشیدم کیسش رو :دی (هنوز یادم نمیره وقتی رفتیم سیستم جدید بخرم با بابام رفتیم انبار مردگان پاساژ ایرانیان قطعات کامپیوترمو جوری پرتاب میکرد تو کوه آشغال های سخت افزاری دلم براشون سوخت ... :( )

خلاصه دوستان ... نزدیک بهار بود و بازار کامپیوتر شلوغ بود ... منم ک اون موقع سر از چیزی در نمی اوردم با بابام رفتیم طبقه دوم پاساژ فکر میکنم ... ی مغازه ای بود یذره جا داشت فکر کنم 4 نفر بزور توش جا میشدن ایستاده :دی رفتیم اونجا و بابام گفت این بچه (فکر کنم 15 سالم بود  :D ) زده کامپیوترش رو سوزونده ما رو تو گرافتاری بلند کرده شب عید تو خرج افتادیم (حالا بابای منم هرجا میرسید میگفت کارمو .. گرافتاری ... همش برای چونی زنی بود  :laughing:  دیگه بچه 3 ساله هم میدونست :دی) حالا صاحب مغازه هم نظر میداد ک اره از چهرش معلومه حسابی اتیش سوزونده و ... حالال بابامم از اون طرف میگه من براشون موقعی ک هیچکس پلی استیشن 2 نداشت خریدم اونم خراب کردن ... خلاصه داشت شکایتمو میکرد ...4fvfcja.gif

اقا از اون اول بابام داشت چونه میزد من هی میگفتم خو وایسا اول بخریم مگه میخوای شیر دبه ای بخری اخه 2mo5pow.gif صاحب مغازه یه فاکتور سریع نوشتو داد ب شاگردش یا حالا نمیدونم کی بود اونم رفتم از تو پشت قطعات و اورد و ب ما گفت برین طبقه همکف کیس انتخاب کنین ما هم رفتیم پایین همش این بابای ما میگفت ببین بچه چجوری اسیر کردی منو حالا منم تو دلم میگفتم ای بابا انگار داریم کویر نوردی میکنیم !!! 

خلاصه ی کیس گرین انتخاب کردم اون موقع هنوز کیس مشکی رنگ ندیده بودم ذوق مرگ شده بودم... 60 تومن ! ^_^

رفتیم بالا کیس رو گذاشتیم زمین گفت بدینش ب من خلاصه گذاشت رو شیشه پیشخوان بسم اله شروع کرد قطعاتو در اوردن و بستن منم قطعات رو ک میدیدم از کارتون درشون میاره حسابی خر کیف بودم... سوکت 775 ... هنوزم زندس و دارم باهاش کار میکنم ...

مشخصات سیستم اینا بود ک هنوزم هست :

asus p5ql , core 2 due 5200e , geforce 9400gt , kingstone 2 gb 800mhz

خلاصه صبر کردیم بعد گفت میمونه نصب ویندوز که طول میکشه اگه بخواید برید من با پیک میفرستم در خونتون. گفت یکی دو ماه دیگه ویندوز 7 میاد بریز روش بترکون :laughing: xp داشت نصب میکرد !!!

گذشت و گذشت ...

فردا ظهر شد و کامپیوتر رو با پیک اوردن و من اوردمش بالا و وصل کردم همه چیزو خیلی هم خوب :cool:  تا اینکه ...

بازم فردا ظهر شد :laughing:  ! یادمه داشتم با کامپیوتر بازی میکردم ک پسر خالمم رو تخت خوابیده بود هوا هم بارونی بود خوراک خوابیدن :laughing: خلاصه همینطوری ک داشتم بازی میکردم و خیلی هیجان زده بودم ک کامپیوترم میتونه بازی قلعه 2 رو بدون لگ اجرا کنه =)) :D یهو دیدم مانیتورم (از این flatron صفحه تخت ها بود ک 700 کیلو وزنشون بود لامبصبا :دی) جرقه زد جوری ک از بالای هوا کشش ی صاعقه اومد خود بالای میز کامپیوترم و صدای وحشتناکی داد !!! من خشکم زد پسر خالمم رو تخت از خواب پرید گفت چی شدددددد ؟ :eek: من چند بار دکمه پاور مانیتور رو فشار دادم ولی روشن نشد ... دستمو گذشاتم رو سرم اومدم تو حال ب مامانم گفتم : مامان ! بدبخت شدم ! :| :eek: مانیتورم سوخت !

حالا مامانمم میگفت خاک تو سرت بچه بمیری تورو سوزوندیش ؟ همین دیروز خریدی کامپیوترتوووو بابات میکشتت ! حالا یکی میخواست ب مامانم بگه مامان مانتیور ک کامپیوتر نیست *dry#

خلاصه بعد از ظهر بابام اومد خونه و گفتم قضیه رو ... گفت پاشو کامپیوترت رو جمع کن بریم پیش اون یارو ک کامپیوترت رو خریدیم ! گفتم وا ! چ ربطی ب اون داره ؟ گفت نه اون با این زده مانیتورت رو سوزونده مشکل از اینه ! یعنی من شاخ در اورده بودم با این تحلیل بابام !!!  باز رفتیم مجتمع کامپیوتر ایرانیان... رفتیم پیش همون طرف بابام گفت اقا این کامپیوتر ک ازت خریدیم زده مانیتور رو سوزونده ! :| طرف یه تعجب خاصی کرد اولش بعد گفت اقا برق مانیتور از پریز میاد ربطی ب کامپیوتر نداره ک  !  :wacko:  بابام میگفت نه الا و بلا این زده سوزوندتش ...  !!!! :laughing:

منم میدونستم بابام داره حرف بیخود میزنه (از اون جهت بخونیدش =)) ) ولی برای اینکه عصبی تر نشه چیزی نمیگفتم :laughing: جایی رسید ک طرف عصب شد گفت اقا من کل قطعاتو باز میکنم پولشو بهتون میدم ولی مشکل از این نیست شما هم داری حرف الکی میزنی ! 2mo5pow.gif بابام زیر بار رفت ولی قبول نکرد (نمیدونم چه اصراری بود ! :D )

خلاصه رفتیم ی مانیتور LCD سینک مستر خریدیم و برگشتیم ک الان دارم بعد این همه سال سیستم رو کلن عوض میکنم

THE END

ویرایش شده توسط OASIS
لینک به دیدگاه
Share on other sites

حالا مامانمم میگفت خاک تو سرت بچه بمیری تورو سوزوندیش ؟ همین دیروز خریدی کامپیوترتوووو بابات میکشتت ! حالا یکی میخواست ب مامانم بگه مامان مانتیور ک کامپیوتر نیست *dry#

خلاصه بعد از ظهر بابام اومد خونه و گفتم قضیه رو ... گفت پاشو کامپیوترت رو جمع کن بریم پیش اون یارو ک کامپیوترت رو خریدیم ! گفتم وا ! چ ربطی ب اون داره ؟ گفت نه اون با این زده مانیتورت رو سوزونده مشکل از اینه ! یعنی من شاخ در اورده بودم با این تحلیل بابام !!!  باز رفتیم مجتمع کامپیوتر ایرانیان... رفتیم پیش همون طرف بابام گفت اقا این کامپیوتر ک ازت خریدیم زده مانیتور رو سوزونده ! :| طرف یه تعجب خاصی کرد اولش بعد گفت اقا برق مانیتور از پریز میاد ربطی ب کامپیوتر نداره ک  !  :wacko:  بابام میگفت نه الا و بلا این زده سوزوندتش ...  !!!! :laughing:

منم میدونستم بابام داره حرف بیخود میزنه (از اون جهت بخونیدش =)) ) ولی برای اینکه عصبی تر نشه چیزی نمیگفتم :laughing: جایی رسید ک طرف عصب شد گفت اقا من کل قطعاتو باز میکنم پولشو بهتون میدم ولی مشکل از این نیست شما هم داری حرف الکی میزنی ! 2mo5pow.gif بابام زیر بار رفت ولی قبول نکرد (نمیدونم چه اصراری بود ! :D )

 

 یعنی سخت ترین کار دنیا اینه که بخوای همچین مسائلی رو به پدر و مادرت توضیح بدی ...

=)) =)) =)) =)) =))

یه مدتی توی سایت های مدار های الکترونیکی خارجی میرفتم و نقشه های مورد نظرم رو دانلود میکردم ... بابام چند بار منو کشید کنار و صحبت های یکساعته باهام میکرد که از این کارا نکن و ممکنه این نقشه ها برای ساخت بمب استفاده بشه و خودتو تو دردسر بندازی ... :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:  حالا یکی بیاد بگه اینا مدار های امپ و اکولایزره ...  :| :| :| :|

نمیدونم با اینکه خودم الان چند ساله تعمیرکار سخت افزارم ولی هر وسیله ای خراب میشه سریع انگشت اتهام رو به سمت من میگیرن در حالی که من بی تقصیرم :| :| :|   البته دارای سو پیشینه هستما ولی نه اینقدر :Hee Hee: :Hee Hee: :Hee Hee:

لینک به دیدگاه
Share on other sites

 یعنی سخت ترین کار دنیا اینه که بخوای همچین مسائلی رو به پدر و مادرت توضیح بدی ...

=)) =)) =)) =)) =))

یه مدتی توی سایت های مدار های الکترونیکی خارجی میرفتم و نقشه های مورد نظرم رو دانلود میکردم ... بابام چند بار منو کشید کنار و صحبت های یکساعته باهام میکرد که از این کارا نکن و ممکنه این نقشه ها برای ساخت بمب استفاده بشه و خودتو تو دردسر بندازی ... :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:  حالا یکی بیاد بگه اینا مدار های امپ و اکولایزره ...  :| :| :| :|

نمیدونم با اینکه خودم الان چند ساله تعمیرکار سخت افزارم ولی هر وسیله ای خراب میشه سریع انگشت اتهام رو به سمت من میگیرن در حالی که من بی تقصیرم :| :| :|   البته دارای سو پیشینه هستما ولی نه اینقدر :Hee Hee: :Hee Hee: :Hee Hee:

=)) =)) =)) دقیقن قضیه شقیقه وسط میاد =)) =)) =))

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...