رفتن به مطلب

استیو جابز درگذشت !!!


 اشتراک گذاری

Recommended Posts

با عرض تاسف بایستی اعلام کنیم که استیو جابز درگذشت .

وی که در سالهای پایانی عمر خود با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کرد در سن 56 سالگی در میان بهت طرفداران محصولات اپل درگذشت.

به تمامی طرفداران و دوستداران محصولات اپل تسلیت می گیم .

31029652686585075285.jpg

:-w

لینک به دیدگاه
Share on other sites

واقعا انسان بزرگی بود. چون با ابداعاتتش( البته از نوع مثبت) ، در زندگی روزمره مردم دنیا ، تغییراتی ایجاد کرد. :-w

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه
همه چیز در مورد استیو جابزindex.jpg ویرایش شده توسط Unforgiven
لینک به دیدگاه
Share on other sites

هرچند من طرفدار اپل نیستم ، ولی دلیل نمیشه که از تاثیرات این شخص بر روی زندگی تک تک افراد گذشت ، هر ابداع و فکری که ارائه میداد ، تحول بزرگی در دنیا ایجاد میکرد ، به جرات میشه گفت جهش بلند تکنولوژی در چند سال اخیر کاملا متاثر از همین مرد بود . کسی که هم دوستان و هم رقیبانش از اون به عنوان یک نابغه نام میبردند . :-w ;)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

خدا رحمتش کنه .

من یه خاطره دارم . وقتی کامپیوتر رو شروع کردم معلممون گفتش که یه شرکتی هستش به نام اپل که از یه گاراژ کارشون رو شروع کردن ........ ما بقیش رو هم که خودتون میبینید به کجا رسیدن .

:-w ;) =D>دنیا مدیون انسانهای خلاقه

لینک به دیدگاه
Share on other sites

کاش ما هم مثل ایشون زندگی پرتلاشی داشته باشیم

ایشون هیچ وقت ناامید نشدن در زندگیشون حتی موقعی که از شرکت اپل اخراج شد

اما باز دوباره تلاش کرد و به این جایگاه رسید که تحولاتی بزرگ در علم الکتررونیک ایجاد کرد

ضمنا ایشون همیشه میگفت که چنان کار و تلاش کن که انگار همان روز خواهی مرد(این جمله شبیه 1 کی از احادیث شیعه هم هست )

و .........

خدا رحمتش کنه

روحش شاد

یادش گرامی:-w

لینک به دیدگاه
Share on other sites

استیو جابز

استیون پل جابز (به انگلیسی: Steven Paul Jobs) (متولد ۲۴ فوریه ۱۹۵۱- درگذشته ۵ اکتبر [۲]۲۰۱۱) مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای شرکت اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه است. او به همراه استیو وزنیاک با بنیان گذاشتن شرکت اپل در سال ۱۹۷۶ و ارائه‌ٔ رایانهٔ اپل II، به مورد پسند عام قرار گرفتن مفهوم رایانهٔ خانگی کمک بسیار کرده است. بعده‌ها، او یکی از اولین افرادی بود که به ارزش تجاری بالقوهٔ واسط گرافیکی کاربر و موشواره‌ای که در مرکز تحقیقات شرکت زیراکس در پالوآلتو ساخته شده بود، آگاه گشت و بر افزوده شدن این فناوری‌های نوین به رایانه‌ٔ اپل مکینتاش نظارت کرد. امروزه، به‌عنوان مدیر ارشد عملیاتی شرکت اپل، جابز به نجات‌دهندهٔ اصلی این شرکت معروف شده‌است. خصوصاً پس از به نتیجه رسیدن ایده‌ای که وی اصرار و علاقه‌ای شخصی به آن داشته است؛ آی‌پاد. همچنین او نائب‌رئیس و مدیر عامل استودیوی پویانمایی پیکسار نیز بوده است . این شرکت یکی از شرکت‌های پیشرو در زمینه‌ٔ تولید محصولات سینمایی‌ای است که از پویانمایی رایانه‌ای استفاده می‌کنند.

در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶، شرکت والت دیزنی تمامی سهام شرکت پیکسار را به مبلغ ۷.۴ میلیارد دلار (به شکل سهام در دیزنی) خریداری نمود و تمامی مدیریت این شرکت عظیم را از زیر انگشتان آقای جابز برداشتند

سالهای ابتدایی زندگی

او فرزند «جوآنی سیمپسون» و پدری سوری و مسلمان[۳] به نام «عبدالفتاح ("جان") جَندَلی»، استاد دانشگاه در زمینهٔ علوم سیاسی، است. او در شهر گرین‌بِی در ایالت ویسکانسین ایالات متحده بدنیا آمد. بدلیل اینکه پدر و مادر او زوجی ازدواج نکرده بودند و در آن زمان داشتن فرزند برای چنین زوجی از نظر جامعه قابل قبول نبود، استیون پاول برای پذیرفتن به فرزندخواندگی از سوی زوجی دیگر معرفی شد. خیلی زود پس از تولد، زوج دیگری به نام «پاول و کلارا جابز» از اهالی شهر مانتِین ویو در سانتاکلارای کالیفورنیا، او را به فرزندی پذیرفتند. نام کلارا جابز قبل از ازدواج کلارا هاکوپیان بود.[۴] این زوج وی را «استیون پاول» نام گذاشتند. پدر و مادر اصلی او بعدها ازدواج کردند و خواهر تنی جابز را به دنیا آوردند. وی مونا سیمپسون نام دارد و رمان‌نویس است. ازدواج پدر و مادر تنی جابز چند سال بعد با طلاق پایان گرفت. تا به امروز جابز از اینکه پاول و کلارا جابز را والدین ناتنی‌اش بخوانند، بیزار است و ترجیح می‌دهد که ایشان تنها به‌عنوان «والدین» او خوانده شوند.

در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان «هومستید» در شهر کوپِرتینو در کالیفورنیا فارغ‌التحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورِگُن ثبت نام کرد اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد. سالها بعد زمانی که در یک مراسم فارغ‌التحصیلی در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد سخنرانی می‌کرد گفت که حتی پس از انصرافش از ادامهٔ تحصیل در کالج رید باز هم سر کلاسها - از جمله کلاسی دربارهٔ خوشنویسی حاضر می‌شده است. او در مورد این کلاس گفت: «اگر گذر من به این یک کلاس در کالج نمی‌افتاد، مَک [رایانهٔ مکینتاش] هیچوقت دارای قلم‌های رایانه‌ای متفاوت و فاصله‌های مناسب نسبی نمی‌بود».

در زمستان ۱۹۷۴، او به کالیفورنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات «انجمن رایانهٔ هوم‌بِرو» را آغاز کرد. جابز شغلی به عنوان یک تکنیسین در شرکت آتاری، سازنده‌ٔ رایانه و دستگاه بازی رایانه‌ای که آن روزها محبوب بود، یافت. در طی این دوران، این مسئله برای بعضی افراد علاقمند آشکار شده بود که با ایجاد تغییر اندکی در صدای نوعی سوت‌سوتک که به عنوان اسباب‌بازی در جعبه‌های کورن‌فلکس موجود بود، شخص می‌توانست فرکانسی ۲۶۰۰ هرتزی را ایجاد کند. این فرکانس صوتی خاص نوعی پیام صوتی استفاده‌شده جهت مسائل نظارت بر شبکه‌ٔ تلفن شرکت اِی تی اَند تی (AT&T) بود که با تقلید آن به‌وسیلهٔ دمیدن سوت در گوشی تلفن، امکان انجام دادن مکالمات راه دور به شکل رایگان ممکن می‌شد. در سال ۱۹۷۴ جابز و وزنیاک برای مدت کوتاهی وارد کسب و کار تولید و فروش «جعبهٔ آبی» مبتنی بر این ایده شدند. با استفاده از این جعبه مکالمات راه‌دور رایگان ممکن می‌شد.

پس از سفر معنوی استیو به هند، وی با سری تراشیده و با جامهٔ سنتی هندی بر تن، به آمریکا بازگشت. او سرِ کار پیشین‌اش در آتاری بازگشت اما برای پیشگیری از ایجاد مزاحمت از سوی او برای دیگر کارمندان، تنها پس از ساعت کاری که طراحان دیگر رفته بودند، می‌توانست سر کارش بیاید. وظیفهٔ او ساختن یک صفحهٔ مدار الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری - به نام Breakout - بود. بر طبق گفتهٔ نولان بوشنل - بنیانگذار آتاری - جایزه‌ای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشه‌ای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف می‌شد، داده می‌شد. استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی صفحه مدارهای الکترونیکی داشت، با استو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر «واز» (Woz - مخفف Wozniak) بتواند صفحهٔ مداری با حداقل تعداد تراشه‌ها طراحی کند، جایزه‌ای که از آتاری دریافت می‌کنند را بین خودشان تقسیم نمایند. این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشه‌های استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود. با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۵۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کرده است (در صورتی که تمامی ۵۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن را برای کاری که انجام داده بود بردارد. سالها بعد، زمانی که استیو وزنیاک مبلغ واقعی جایزه را فهمید، نتوانست بر احساسات خود غلبه کند و گریست. او گفت که می‌خواسته است که لطفی در حق یک دوست خوب بکند و اگر جابز از او خواسته بود که آن کار را مجانی هم انجام دهد، فقط بدلیل جالب بودن همکاری با آتاری و بخاطر خود بازی Breakout، حتماً انجامش می‌داد. اما در حالتی که پیش آمده بود، احساس می‌کرد که به او خیانت شده است. استیو جابز بقیهٔ آن مبلغ را برای آغاز شرکت اپل سرمایه‌گذاری کرد و آن دو در این شرکت سهیم شدند، اما دوستی آنها هیچگاه به شکل گذشته باز نگشت. البته خود وزنیاک در پاسخ به پرسشی در این باره گفته است که این مساله آنقدر قدیمی است که می‌توان آن را فراموش‌شده دانست و او نیز مایل است آن را فراموش کند. بعلاوه او گفته است که این مساله ممکن است اشتباهی از سوی آتاری بوده باشد که بعدها آن مبلغ را ۵۰۰۰ دلار اعلام کرده‌اند. [۱]

در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بودند، شرکت رایانه‌ای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانهٔ شخصی‌ای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود.

استیو جابز. در مک ورلد ۲۰۰۵، سانفرانسیسکو

در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔٔ اپل II را معرفی کردند که این رایانه به موفقیتی عظیم در بازار رایانه‌های خانگی تبدیل شد و شرکت اپل را به یکی از بازیگران صنعت در حال تولد رایانه‌های شخصی تبدیل کرد. در دسامبر ۱۹۸۰، شرکت رایانه‌ای اپل به شرکت سهامی عام تبدیل شد و با شاخص ابتدایی عرضهٌ عمومی (IPO) بالایی که کسب نمود، قدرت و نفوذ جابز بیش از پیش افزوده گشت. در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه با موفقیت کمتری در بازار مواجه شد.

هم‌زمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش‌طلبیدن جان سِکولِی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که به‌عنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «می‌خواهی که باقی زندگی‌ات را صرف فروختن آب‌-شکر بگذرانی، یا می‌خواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟». در همان سال شرکت اپل، رایانه‌ٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود پیشرفته بودن از نظر فناوری از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.

سال ۱۹۸۴ سال معرفی رایانه‌ٔ مکینتاش بود. این رایانه اولین رایانه‌ای بود که واسط گرافیکی کاربر داشت و از نظر تجاری به موفقیت دست یافت. تولید و توسعهٔ مک توسط جِف راسکین آغاز شده بود و گروه تولید و توسعه این رایانه در اپل تحت تأثیر فناوری‌ای بودند که توسط آزمایشگاه‌های زیراکس در پالوآلتو تولید شده بود ولی هنوز به شکل تجاری ارائه نشده بود. موفقیت رایانهٔ مکینتاش شرکت اپل را متقاعد کرد که تولید رایانهٔ اپل II را به نفع خط تولید جدید مکینتاش متوقف کند که این مساله تا به امروز ادامه یافته است.

جدایی از اپل و بنیانگذاری شرکت نِکْسْت

جدایی از اپل و بنیانگذاری شرکت نِکْسْت

در حالیکه جابز یکی از شخصیت‌های پبش‌برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کرده‌اند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بوده است. در سال ۱۹۸۵، پس از یک کشمکش بر سر قدرت در درون این شرکت، هیئت مدیره جابز را از مسئولیت‌هایش خلع کرد و او نیز از این شرکت استعفا داد. با این تفاسیر باید توجه داشت که جابز بدلیل سهامدار بودن در شرکت رئیس هیئت مدیره‌ٔ شرکت باقی ماند.

پس از ترک اپل، جابز شرکت رایانه‌ای دیگری را با نام نِکْسْت بنیان گذاشت. «ایستگاه کاری نکست» (یکی از اولین محصولات این شرکت) نیز مانند رایانه‌ٔ لیزا از نظر فناوری پیشرفته بود اما به دلیل هزینه‌های بالای فناوری، هیچوقت قادر به ورود به جریان اصلی بازار نشد. برای کسانی که می‌توانستند هزینه‌های بالا را بپردازند خدمات این شرکت مطلوب بود و معمولاً پس از ارائه شدن به بازار باعث پیروی دیگر شرکت‌ها در آن زمینهٔ خاص نیز می‌گشت. به‌عنوان مثال یکی از مهم‌ترین موفقیت‌های این شرکت سامانهٔ تولید و توسعهٔ نرم‌افزار مبتنی بر روشهای شی‌گرا بوده است. جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزه‌های دانشگاهی و علمی روی می‌آورد چرا که فناوری‌های نو موجود در این محصولات بدیع و آزمایشی بودند (و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند). از این محصولات می‌توان به هستهٔ ماک (Mach Kernel)، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال (DSP) و پورت ایترنت توکار (Built-in) اشاره کرد.

رایانهٔ نکست کیوب (NeXTCube) پیاده‌سازی ایده‌ٔ فلسفی جابز در باره‌ٔ یک رایانهٔ «بین شخصی» (Interpersonal) بود که به نظر او به‌عنوان قدم بعدی پس از رایانه‌های «شخصی» مطرح می‌شد. این ایده به این معنا بود که اگر رایانه ارتباط افراد با یکدیگر و همکاری و همفکری را به سادگی ممکن می‌ساخت، بسیاری از مشکلاتی که رایانه‌های "شخصی" ناتوان از حل آنها بودند، حل می‌شد. پیش از این جابز بدلیل در نظر نگرفتن امکانات ارتباط با شبکه در رایانهٔ مکینتاش بسیار نقد شده بود و اکنون سعی می‌کرد که آن اشتباه را تکرار نکند. در زمانی که رایانامه برای اکثر افراد معنی متن سادهٔ رایانه‌ای را داشت جابز با علاقهٔ فراوان سامانهٔ رایانامه‌ای نکست - نکست مِیل - را به عنوان نمونه‌ای از فلسفهٔ "بین شخصی"اش به نمایش گذاشت. این سامانه از اولین سامانه‌هایی بود که امکانات قراردادن نگاره‌های قابل کلیک و قابل نمایش بر روی تمام رایانه‌ها در متن رایانامه را در خود داشت.

استیو جابز در کنار بیل گیتس

جابز شرکت نکست را با وسواسِ کمال و عالی بودن به هر بهای ممکن اداره می‌کرد. این توجه فراوان به جزئیات در نهایت باعث نابودی بخش سخت‌افزار این شرکت شد، اما از سوی دیگر، به دنیا نشان داد که جابز می‌تواند یک رایانهٔ مکینتاش را طراحی کند که از نمونهٔ اصلی‌اش (که توسط اپل طراحی و ساخته شده بود) بهتر باشد. جعبهٔ رایانهٔ نکست کیوب از فلز منیزیم بود که با لیزر برش داده می‌شد، در دید عموم نمونه‌ای از تلاش برای رسیدن به کمال به هر بهایی ذکر می‌شود.

همانطور که جابز در اپل به آی بی ام حمله می‌کرد، در زمان مدیریت شرکت نکست هم آغاز به سرزنش شرکت سان مایکروسیستمز به عنوان رقیبی بزرگ، نمود. بعده‌ها، پس از تعطیل شدن بخش سخت‌افزار شرکت نکست، جابز و اسکات مک‌نیلی از مدیران سان مایکرو سیستمز، محصولی مشترک با نام اٌپن اِستپ را ارائه کردند.

با وجود اینکه کتاب‌های تاریخی، زمان کوتاهی که جابز مدیریت نکست را بعهده داشت بطور غلوآمیز و اغراق‌شده‌ای درخشان توصیف می‌کنند، ولی آثار و نتایج مدیریت وی بر این شرکت دو رویداد عظیم را برای جهان رایانه به ارمغان آورد:

وب جهان‌گستر. تیم برنرز لی در سازمان اروپایی پژوهشهای هسته‌ای (CERN)، سامانهٔ اصلی وب جهان پهنا را بر روی یک ایستگاه کاری رایانهٔ نکست ایجاد کرد. تاکید جابز بر این نکته که افراد عادی هم باید بتوانند برنامه‌های کاربردی «پر اهمیت» (Mission-Critical) بنویسند، بنیان برنامه‌ای کاربردی به نام «سازندهٔ رابط کاربر» (Interface Builder) گشت که برنرزلی با استفاده از آن توانست برنامه‌ای با نام «WorldWideWeb 1.0» را بنویسد.

بازگشت شرکت رایانه‌ای اپل. اتکای اپل به نرم‌افزارهای کهنه و سوءمدیریت درونی در شرکت بخصوص در مورد ناتوانی آن برای انتشار نسخه‌ای به‌روزرسان عمده برای سیستم‌عامل رایانه‌هایش، در اوایل و میانهٔ دهه‌ٔ ۱۹۹۰ میلادی این شرکت را به ورشکستگی نزدیک نمود. ایده‌های مترقی جابز در مورد تکیه کردن به بنیان‌های یونیکس در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی جاه‌طلبی بزرگی بیش نبود و حتی نوعی بازگشت به عقب محسوب می‌شد. اما این انتخاب در نهایت شالودهٔ محکم و بسط‌پذیری برای یک سیستم‌عامل گشت. بعده‌ها، اپل از این روش استفاده کرد و تحت رهبری جابز تولدی دوباره را تجربه نمود.

فناوری‌های تولیدی شرکت نکست نیز به پیشرفت بسیاری از فناوری‌های دیگر مانند برنامه‌نویسی شی‌گرا، نمایش پُست‌اسکریپت و دستگاه‌های نورمغناطیسی کمک نمود.

بازگشت به اپل

در سال ۱۹۹۷ (میلادی)، اپل شرکت نکست را به قیمت ۴۰۲ میلیون دلار خرید و جابز به شرکتی که خود تأسیس کرده بود بازگشت. در سال ۱۹۹۷ با از بین رفتن اطمینان هیئت مدیره به جیل آملیو مدیر ارشد عملیاتی اپل در آن زمان، جابز مدتی به‌عنوان مدیر موقت برگزیده شد. به هنگام بازگشت به اپل و بدست گرفتن مجدد رهبری این شرکت جابز از عنوان «iCEO» که در آن CEO در زبان انگلیسی مخفف «مدیر ارشد عملیاتی» است، را استفاده کرد. در ماه مارس سال ۱۹۹۷ جابز بطور ناگهانی تعدادی از پروژه‌ها مانند اپل نیوتن، سایبر داگ و اُپن داک را لغو کرد. در ماه‌های بعدی، بسیار از کارمندان دچار این ترس شدند که در صورت برخورد کردن به جابز در آسانسور شرکت «ممکن است وقتی در آسانسور باز می‌شود بی‌کار شوند. واقعیت این بود که تعداد افرادی که عذرشان توسط استیو از شرکت خواسته می‌شد اندک بود، ولی چند نفر قربانی کافیست تا ترس به دل کل اهالی شرکت بیافتد.» ([۲] را ببینید)

با خریدن شرکت نکست توسط اپل، اکثریت فناوری‌های آن نیز به محصولات اپل راه یافت و از میان آنها «نکست استپ» از همه قابل توجه‌تر است که در طول زمان رشد یافته و به مک اواس ده تبدیل شده است. اپل تحت رهبری جابز با معرفی رایانهٔ آی مَک فروش‌اش را به شکل قابل توجهی افزایش داد. از آن زمان، طراحی جذاب و نوآورانه اپل، محصولات این شرکت را محبوب ساخته است.

در سالهای اخیر، این شرکت با گسترش در حیطه‌های مختلف مواجه بوده است. با معرفی دستگاه قابل حمل پخش موسیقی آی‌پاد، رایانهٔ لوحی آی پد، نرم‌افزار موسیقی دیجیتال آی‌تیونز و فروشگاه موسیقی آی‌تیونز، شرکت اپل تاخت و تازی در زمینه‌ٔ دستگاه‌های شخصی الکترونیکی و موسیقی بر خط به راه انداخته است. همراه با قدرت بخشیدن به نوآوری، جابز به کارمندانش گوشزد می‌کند که «هنرمند واقعی بسته‌بندی و ارسال می‌کند» ("Real artists ship") که منظور او از این حرف این است که تحویل محصول کارا در زمان مشخص شده همانقدر مهم است که نوآوری و طراحی محشر اهمیت دارند.

جابز سالهاست با حقوق یک دلار در سال برای اپل کار می‌کند و این باعث شده است که نام او به‌عنوان «کم حقوق‌ترین مدیر ارشد عملیاتی» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. در سخنرانی افتتاحیهٔ نمایشگاه «مک‌ورلد اکسپو» در سانفرانسیسکو، حذف عنوان «موقت» از عنوان اداری جابز اعلام شد. باوجود اینکه حقوق فعلی او در اپل به شکل رسمی همان مقدار یک دلار در سال باقی مانده است، او تعدادی هدیهٔ پربها از طرف هیئت مدیرهٔ شرکت دریافت کرده است. از جمله این هدایا می‌توان به یک هواپیمای جت ۹۰ میلیون دلاری و کمتر از ۳۰ میلیون سهام شرکت اشاره کرد که اولی در سال ۱۹۹۰ و دومی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ به او اعطا شده اند. بنابراین با وجود حقوق یک دلار در سال، از زحمات او در این شرکت بخوبی قدردانی شده است.

جابز برای توانایی‌های خارق‌العاده‌اش در بازاریابی و کسب رضایت مشریان، هم‌زمان تشویق و نقد شده است و حتی به این توانایی‌ها، عنوان «حوزهٔ تحریف حقیقت» داده‌اند که مخصوصاً در زمان سخنرانی‌های افتتاحیه در همایش‌ها و نمایشگاه‌های مک‌ورلد بارز می‌شوند. این مساله - حوزهٔ تحریف حقیقت - از جنبه‌ای دیگر به قیمت‌گذاری غیر رقابتی محصولات اپل (مانند قیمت بالای رایانهٔ G4) و اتخاذ تصمیماتی خارج از نیازهای بازار (مانند حذف رایانه‌های خانوادهٔ مکینتاش) نیز اشاره دارد. تمام تصمیمات جابز موافقت عام را کسب نکرده‌اند، به‌عنوان مثال تلاش‌های اپل برای بازاریابی محصولاتش در دههٔ ۸۰ میلادی با وجود کیفیت عالی فناوری برای خریداران سهام غریبه بود و آنها به خرید سهام شرکت «آی بی ام» روی آورند و سهام اپل با افت قیمت مواجه شد. بعده‌ها نیز شرکت مایکروسافت با تولید و توسعهٔ واسط گرافیکی کاربر ویژهٔ خود، ویندوز، به سلطهٔ اپل بر این حیطه پایان داد.

در سال ۲۰۰۵ جابز در پاسخ به انتقاداتی پیرامون برنامه‌های ضعیف شرکت اپل در مورد بازیافت زباله‌های الکترونیکی، در گردهمایی سالانهٔ اپل که در آوریل این سال در کاپرتینو برگزار شد، نسبت به این انتقادات مدافعین محیط زیست عکس‌العملی تند نشان داد. در این جلسه زمانی که یکی از نمایندگان برنامه‌های سرمایه‌گذاری مسئولانهٔ اجتماعی از وی پرسید که به چه دلیل برنامه‌های شرکت اپل در مورد بازیافت نتوانسته است به سطح برنامه‌های شرکت‌های دیگر رایانه‌ای چون دل و اچ‌پی برسد، جابز با «چرت و پرت» خواندن گلایه‌های مدافعین محیط‌زیست، منتقد مذکور را از میدان بدر کرد. با وجود این، چند هفتهٔ بعد، اپل اعلام کرد که آی‌پادهای خراب که باید بازیافت شوند را به رایگان از طریق فروشگاه‌های خرده‌فروشی‌اش جمع‌آوری خواهد کرد. جمعیتی فعال در زمینهٔ بازیافت زباله‌های الکترونیکی که با نام «Computer TakeBack Campaign» مشهور است، به این تصمیم شرکت اپل با برافروختن پرچمی بسته‌شده به یک هواپیمای در حال پرواز برفراز محل برگزاری مراسم فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه استانفورد - که سخنران افتتاحیهٔ آن جابز بود - عکس‌العمل نشان داد. روی پارچهٔ بسته شده به هواپیما نوشته شده بود: «استیو! بازیگر کوچکی نباش. همهٔ زباله‌های الکترونیکی را بازیافت کن!»

پیکسار و دیزنی

در سال ۱۹۸۶ جابز و اِدوین کَتمول با همراهی هم استودیوی پویانمایی پیکسار را بنیان نهادند. این شرکت که در زمینهٔ پویانمایی رایانه‌ای فعالیت می‌کند در کالیفورنیا قرار دارد. این شرکت حول بخش گرافیک رایانه‌ای لوکاس فیلم شکل گرفت. این بخش را جابز به یک سوم قیمت مشخص شده به مبلغ ۱۰ میلیون دلار از جرج لوکاس خریده بود. پیکسار یک دهه بعد با ساخت فیلم‌های پیشرویی مانند «داستان اسباب‌بازی» معروف و موفق گردید. از آن زمان به بعد این شرکت فیلم‌های پویانمایی دیگری مانند «زندگی یک حشره» (۱۹۹۸)، «داستان اسباب بازی ۲» (۱۹۹۹)، «شرکت هیولاها» (۲۰۰۱)، «در جستجوی نیمو» (۲۰۰۳) و «اُعجوبه‌ها» (۲۰۰۴) را ساخته است که همهٔ آنها برندهٔ جوایزی بوده‌اند. سهام جابز در این شرکت هم اکنون در حدود یک میلیارد دلار ارزش دارد. فیلم بعدی ساخته شده در این شرکت خودروها (Cars) نام دارد و در سال ۲۰۰۶ نمایش داده خواهد شد.

«در جستجوی نیمو» و «اُعجوبه‌ها» هر یک جایزه‌ٔ بهترین فیلم پویانمایی از آکادمی اُسکار را دریافت کرده‌اند.

در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶، شرکت والت دیزنی - پخش‌کنندهٔ تمام فیلم‌های پویانمایی ساخته شده توسط پیکسار، معامله‌ای را که برای خریدن پیکسار در جریان است، آشکار کرد. خبر این معامله که هنوز در جریان است، پس از تایید هیئت مدیرهٔ شرکت دیزنی اعلام شد. بر طبق مفاد این معامله، دیزنی به قیمت ۷.۴ میلیارد دلار از سهام دیزنی را تشکیل خواهد داد. جابز، به‌عنوان عمده‌ترین سهامدار پیکسار، پس از این معامله، بزرگ‌ترین سهامدار دیزنی خواهد شد که در حدود ۶ درصد از کل سهام این شرکت متعلق به او خواهد بود. همچنین جابز در هیئت مدیرهٔ دیزنی عضویت خواهد یافت.

سهام جابز در دیزنی از سهام مدیر ارشد عملیاتی پیشین این شرکت - آیزنر - که هنوز ۱.۷ درصد از سهام دیزنی را در دست دارد، بیشتر خواهد بود. مدیرعامل دیزنی - روی ای. دیزنی - (دارای حدود ۱ درصد سهام شرکت)، آیزنر را بدلیل برخی مسائل از این شرکت اخراج نمود و به‌نظر می‌رسد معاملهٔ خرید پیکسار به این مسئله سرعت بخشیده است.

هماهنگی این معامله باید با قوانین سازمانهای ناظر بر اجرای قوانین مربوط به ائتلاف شرکت‌ها برای جلوگیری از ایجاد تراست (Anti-trust) که از قوانین تجاری کشور آمریکاست، بررسی گردد، اما پیش‌بینی می‌شود که از نظر قوانین مشکلی برای آن نباشد و انتظار می‌رود که پذیرفته شود.

زندگی شخصی

جابز با «لورِن پاوِل» در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۹۱ ازدواج کرده است و این زوج دارای سه فرزند هستند. همچنین، او دختری به نام «لیزا بِرِنان جابز» از نامزد سابق‌اش - «کریس بِرِنان» - که هیچوقت بطور رسمی با هم ازدواج نکردند، دارد.

در کتاب «بازگشت مجدد استيو جابز» (The Second Coming of Steve Jobs) نویسندهٔ این کتاب - «آلن دویْستْچ‌مَن» - راجع به ملاقات‌های عاشقانهٔ جابز با خوانندهٔ زن آمریکایی جون بائِز می‌نویسد. دویستچ‌من با نقل قول آوردن از «الیزابت هولمز]] که یکی از دوستان جابز در کالج رید بوده است، می‌نویسد: «من اعتقاد داشتم که جابز بیشتر به این دلیل عاشق جون بائز شده که این زن زمانی معشوقهٔ (باب) دیلَن بوده است.»

در کتاب استیو جابز؛ تمثال (iCon Steve Jobs) نوشتهٔ «جِفری اس. یانگ» و «ویلیام اِل. سیمون»، نویسندگان به این مسئله اشاره می‌کنند که جابز ممکن بود با جون بائز ازدواج کند اگر سنِ بائز (۴۱ سال) در آن زمان باعث این نمی‌شد که امکان بچه‌دار شدن برای آنها وجود نداشته باشد. احتمالاً بائز و جابز دوست باقی ماندند. بائز در بخش سپاسگزاری‌های کتاب خاطراتی که در سال ۱۹۸۷ با نام «صدایی برای خواندن» منتشر کرد، از جابز نام برده است.

جابز، بر خلاف ادعای برخی، با وجود اینکه گوشت قرمز نمی‌خورد، گیاه‌خوار نیست. ولی گاهی غذایش از گوشت ماهی است.

در سال ۱۹۸۲ میلادی، جابز آپارتمانی را در سان ریموی نیویورک، جایی که شاهزاده خانم یاسمین آقا خان - دختر ریتا هَی‌وُرث - هم آپارتمانی در آنجا دارد، خرید. این مجموعهٔ آپارتمانی در آن زمان و پیش‌تر محل کار و زندگی گروهی از افراد بود که به پیشرو و ترقی‌خواه معروف بودند. جابز، با کمک آی. اِم. پِی (معمار معروف چینی که یکی از موفق‌ترین معماران قرن بیستم نام گرفته است)، سالها وقت صرف کرد که این آپارتمان قرار گرفته در دو طبقهٔ فوقانی بُرج شمالی این مجتمع را بازسازی کند. اما با تمام این احوال، او و خانواده‌اش هیچوقت به این آپارتمان نقل مکان نکردند و در نهایت بیست سال بعد آن را به خوانندهٔ گروه یوتو - بونو - فروخت.

در سال ۱۹۸۴ جابز یک عمارت مستعمراتی اسپانیایی‌ها که ۱۶۰۰ متر مربع وسعت و ۱۴ اتاق خواب داشت را خرید. این عمارت به دست جورج واشنگتن اسمیت طراحی شده و در وودساید، کالیفورنیا قرار دارد. جابز ده سال در این عمارت در حالت تقریباً بدون اثاث زندگی کرد و در سال ۱۹۹۸ جابز به بیل کلینتون اجازه داد که برای مدتی از آن استفاده کند (دختر کلینتون در دانشگاهی در آن حوالی تحصیل می‌کرد). اما با وجود اینها ساختمان این عمارت بدلیل بی‌توجهی به وضعیت نامناسبی درآمده است. جابز که تصمیم به تخریب عمارت و ساخت خانه‌ای کوچک‌تر روی آن زمین داشت، با مخالفت‌هایی از جانب علاقمندان حفظ میراث فرهنگی مواجه شد. در ژوئن ۲۰۰۴، شورای شهر وودساید به جابز اجازهٔ تخریب این ملک را داد مشروط بر اینکه به مدت یک سال آگهی‌هایی را منتشر کند تا مشخص گردد که کسی علاقمند به خرید و بازسازی این ساختمان هست یا خیر. تعدادی از اشخاص تمایل خود را به این مساله اعلام کرده‌اند که در میان آنها می‌توان به «ریچارد پیوْنیکا» - وکیل - اشاره کرد که پیش از این نیز تجربیاتی در زمینهٔ بازسازی املاک کهن داشته است. [۳]

در ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۴ جابز برای خارج کردن یک تومور از لوزالمعده‌اش تحت عمل جراحی قرار گرفت. او به یکی از اشکال بسیار نادر سرطان لوزالمعده به نام «تومور islet cell neuroendocrine» دچار شده بود که نیازی به شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی ندارد. در غیاب او، «تیم کوک»، مسوول عملکرد و فروش جهانی شرکت اپل، کمپانی را اداره می‌کرد.

در سال ۲۰۰۵ (میلادی)، جابز در عکس‌العمل به چاپ شدن یک زندگینامهٔ غیرتایید شده توسط او به‌وسیلهٔ انتشارات جان وایلی (به نام «استیو جابز؛ تمثال» که قبلاً به آن اشاره شد) فروش تمام کتاب‌های چاپ شده توسط این انتشارات را در فروشگاه‌های خرده‌فروشی شرکت اپل ممنوع کرد.

در مصاحبه‌ای با نام آنچه موش زمستان‌خواب گفت؛ چگونه پادفرهنگ دههٔ ۶۰ رایانه‌های شخصی را شکل داد در این کتاب، استیو جابز راجع به این مساله صحبت می‌کند که چگونه مصرف ال‌اس‌دی یکی از تأثیرگذارترین تجربه‌های زندگی‌اش بوده است.

اختلاف‌نظرها در مورد جابز

راجع به شخصیت سلطه‌جو و متوقع استیو جابز بسیار صحبت و نوشته شده است و تعدادی زندگینامهٔ غیرتایید شده توسط او نیز موجود است :

قلمرو پادشاهی کوچک (The Little Kingdom) نوشتهٔ مایکل مورتیز.

استیو جابز: سفر همان پاداش است (The Journey is the Reward) نوشتهٔ جفری اِس. یانگ.

بازگشت مجدد استیو جابز (The Second Coming of Steve Jobs) نوشتهٔ آلن دویْستْچ‌مَن.

استیو جابز؛ تمثال (iCon Steve Jobs) نوشتهٔ جفری اس. یانگ و ویلیام ال. سیمون.

در کتاب استیو جابز؛ تمثال، نویسندگان به این مساله اشاره می‌کنند که شخصیت پل جابز - پدرخواندهٔ استیو - به‌عنوان دلیل سلطه‌جویی وی شناخته می‌شود:

«پل در ابتدا به‌عنوان شَرخَر یک شرکت مالی فعال در زمینهٔ وام خودرو استخدام شد. وظیفهٔ او این بود که با قدرت بدنی‌ای که داشت به این شرکت در راستای جمع‌آوری وام‌های عقب‌مانده و پرداخت‌نشده کمک کند. جثهٔ بزرگ و شخصیت سلطه‌جوی او با این شغل خطرناک سازگاری داشت و از سوی دیگر توانایی‌های مکانیکی خودرو که داشت به او کمک می‌کرد که در صورت نیاز قفل خودروهایی که وام آنها پرداخت نشده بود را باز کند و آنها را بدون کلید راه‌اندازی کند.»

در فیلم مستند «Triumph of the Nerds»، قضیهٔ مشهور اخراج جابز از شرکت رایانه‌ای اپل توسط مدیرعامل وقت آن شرکت - جان سِکولِی - و هیئت مدیرهٔ اپل از دید اشخاص متفاوت بررسی شده است :

- کریس اسپینوزا: «نقشه‌های پر آب و تابی که برای (رایانهٔ) مکیناش کشیده شده بود بدلیل وضعیت این محصول در بازار، کم کم داشت نقش بر آب می‌شد. و حقیقت این بود که وضعیت این محصول در بازار وحشتناک نبود، می‌شد که این محصول را نجات داد. اما شکافی که بین آن نقشه‌های پر زرق و برق و وضعیت محصول در آن زمان ایجاده شده بود، آنقدر باورنکردنی بود که کسی باید کاری می‌کرد و این شخص جان سکولی بود».

- جان سکولی: «هیئت مدیره باید انتخابی را انجام می‌داد و من گفتم "ببینید، این شرکت استیو است، من را اینجا آورده‌اند که کمک کنم. اگر می‌خواهید که او باز هم شرکت را اداره کند، از نظر من مشکلی ندارد ولی دست‌کم باید تصمیم بگیریم که چه می‌خواهیم بکنیم و همگی آن هدف را پشتیبانی کنیم..." و در نهایت پس از اینکه هیئت مدیره با استیو صحبت کرد و با من هم صحبت کرد، تصمیم بر این شد که برنامه‌های من را ادامه دهیم و استیو شرکت را ترک کرد».

- استیو جابز: «چه می‌توانم بگویم؟ من شخص اشتباهی را استخدام کرده‌ام. او همه‌چیز را که من برایش ۱۰ سال زحمت کشیده بودم از بین برد و با کنار زدن خود من هم شروع کرد. اما این غم‌انگیزترین بخش قضیه نیست. اگر اپل تبدیل به آن چیزی شده بود که من در نظر داشتم با خوشحالی این شرکت را ترک می‌کردم».

- لاری تِسلِر: «کارمندان شرکت احساسات متناقضی در مورد این قضیه داشتند، همه زمانی دور یا نزدیک مرعوب استیو جابز شده بودند و آسودگی قطعی در این بود که مرعوب‌کننده برود. و از سوی دیگر همان کارمندان مرعوب شده احترام زیادی برای استیو جابز قائل بودند، و همهٔ ما نگران این مساله بودیم که برای این شرکت بدون قدرت تصور، بدون بنیانگذار و بدون جذبه (کاریزما) چه اتفاقی خواهد افتاد».

- اَندی هِرتزفِلد: «او (جابز) این مساله را به‌عنوان یک حملهٔ شخصی محسوب کرد و به‌عنوان مقابله به مثل، شروع کرد به حمله کردن به سکولی؛ حمله‌ای به شکل یک عقب‌نشینی گوشه‌گیرانه. چون مطمئن بود که هیئت مدیره طرف او را خواهد گرفت و از سکولی پشتیبانی نخواهد کرد...از دست دادن استیو برای اپل دردی بود که هیچوقت بهبودی پیدا نکرد؛ او قلب و روح و نیروی پیشبرندهٔ شرکت بود. اپل امروزه جایی بسیار متفاوت خواهد بود؛ آنها روحشان را از دست دادند...».

استيو جابز از مديريت عامل شرکت کامپيوتری اپل کناره‌گيری کرد

شرکت اپل روز چهارشنبه، ۲ شهریورماه، اعلام کرد که استيو جابز، مدير عامل این شرکت عظیم از مقام خود کناره‌گيری کرده است. تيم کوک، از مديران ارشد اپل، جايگزين آقای جابز شده است.

به گزارش تلویزیون خبری سی‌ان‌ان، استيو جابز به عنوان رئيس هيئت مديره اين شرکت به فعاليت خود ادامه می‌دهد.

استيو جابز سال‌هاست که با بيماری سرطان لوزالمعده دست و پنجه نرم می‌کند.

شرکت اپل روز چهارشنبه اشاره‌ای به بيماری آقای جابز نکرد، ولی در استعفانامه‌ای که اقای جابز به هيئت مديره اپل فرستاده آمده است: «من همواره به شما گفته بودم اگر روزی بيايد که نتوانم وظايف خود را به عنوان مدير عامل اپل ايفا کنم، شما نخستين کسانی خواهد بود که از اين موضوع مطلع شويد. متاسفانه چنين روزی فرا رسيده است.»

استيو جابز، ۵۶ ساله، در این نامه افزود: «من فکر می‌کنم اپل خلاق‌ترين و درخشان‌ترين روزهای خود را پيش رو دارد.»

استیو جابز که از هیچ دانشگاهی مدرک نگرفته است، از نوجوانی به وسایل الکترونیکی علاقه داشت. وی یک بار برای پروژه دبیرستانش به ویلیام هیولت از بنیادگذاران غول الکترونیکی هیولت-پکرد تلفن زد و پرسش‌هایی را با وی در مورد طرحش مطرح کرد.

استیو جابز پس از این مکالمه، کار تابستانی در این شرکت پیدا کرد و با استیو وزنیاک دوست شد.

استيو جابز سپس به همراه استیو وزنياک در سال ۱۹۷۶ در گاراژ خانه‌اش شرکت اپل را بنیاد گذاشت.

استیو جابز برای راه‌اندازی این شرکت فولکس واگن خود را فروخت. این دو نفر در همین سال نخستین کامپیوتر خود به نام « اپل یک» (Apple 1) را خلق کردند.

بیل گیتس، رقیب آینده جابز، در همین سال اولین نرم‌افزار خود را عرضه کرد.

استیو جابز ۹ سال بعد پس از اختلاف با برخی از مديران اپل اين شرکت را ترک کرد. وی سال ۱۹۹۶ به اين شرکت که در وضعيت بسيار بد مالی قرار داشت به عنوان مشاور بازگشت.

سال ۱۹۹۷ مدير عامل موقت اين شرکت شد و در سال ۲۰۰۰ اين مقام را از آن خود کرد.

اپل تحت مديريت استيو جابز مبدل به باارزش‌ترين شرکت تکنولوژی جهان شد و از رقيب ديرينه خود مايکروسافت نیز پيشی گرفت.

اين شرکت با ارائه محصولاتی مانند آی‌پاد، آی‌فون و آی‌پد دنيای تکنولوژی را دگرگون کرد.

«انقلاب تکنولوژی» استیو جابز فقط به اپل محدود نمی‌شود، وی مدتی مدیر اجرایی شرکت انیمیشن «پیکسار» (Pixar) نیز بود، همان شرکتی که با خلق کارتون‌هایی چون «در جستجوی نمو» چند جایزه اسکار را از آن خود کرد.

منبع : wikipedia

روحش شاد :-w

ویرایش شده توسط Phoenix
لینک به دیدگاه
Share on other sites

زیباترین منبع در تائید این خبر مال گوگله تو صفحه اصلیش که برید

پایین صفحه زده :

Steve Jobs, 1955 - 2011

ویرایش شده توسط MIRI
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

کسی علت دقیق مرگ ایشون رو میدونه

سرطان بوده یا چیز دیگه ایی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

مرد بزرگی بود!

به امید آنکه خداوند ایشان رو مورد بخشش خود قرار دهند!:-w

چندکار جالب که ایشان به ثبت رساندند رو بیان میکنم تا شاید دوستان استفاده ای بکنند!

غیر از شهرت ایشان در مورد کامپیوتر های Apple 1 & 2 ایشان عملی بزرگی کردند در واقع همین الان که شما گارتون های زیبای مجموعه ی پیکسار رو نگاه میکنید باید بدانید که از اول این شرکت همچین شهرت و قدرتی رو نداشته و این رو مدیون آقای جابز هست!

در واقع ابتدا اسم این شرکت که یکی از کوچکترین سازنده های انیمیشن ها بود لوکاس فیلم نام داشت که بدلیل بودجه ی کم و ورشکستگی به اتمام رسیده بود که در زمان سقوط استیو جایز نیمی از سرمایه خود را گذاشت و این شرکت را خریداری کرد و نام آن را به پیکسار تغییر داد!

این شرکت جایزه های اسکار زیادی هم در انیمیشن کوتاه و انیمیشن بلند بدست آورد و یکی از معروفترین هاش نمو هست!

واقعا مرد بزرگی بود!;)

مدیر عامل جدید این شرکت به نام تیم کوک به هیچ عنوان نیمی از خلاقیت این مرد بزرگ را هم ندارد و اولین اقدامش خرید هکر معروف و سازنده ی سایت جیلبریک می را خریداری کرد استیو جابز خوب بلد بود کاری کند که بجای خرید آن را باز دارد!

این شرکت دیگه زرق و برق و سیاست های خود را نخواهد داشت!

از این انسان ها به ندرت پیدا میشود امیدوارم این شرکت بتونه سیاست های جابز را در راه حفظ نام اپل حفظ کند!

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

کسی علت دقیق مرگ ایشون رو میدونه

سرطان بوده یا چیز دیگه ایی

بله سرطان بوده متاسفانه:-w

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سرطان لوزالمعده ، علت مرگ این نابغه تکنولوژی بود. :-w

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سه داستان استیو جابز در سخنرانی دانشگاه استنفورد

post-5901-056796500 1317918161_thumb.jpg

استیو جابز در سال ۲۰۰۵ در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد شرکت کرد و یک سخنرانی مشهور در آنجا انجام داد. شاید بسیاری از شما قبلا این سخنرانی را دیده باشید اما در چنین روزی خواندن مجدد آن نکات زیادی را به ما یادآوری می کند و کسانی هم که تا به حال آن را ندیده اند می توانند از سخنان استیو جابز لذت ببرند.

توضیح نارنجی: برگردان این سخنرانی توسط نارنجی صورت نگرفته و متاسفانه به خاطر کپی شدن های متعدد، ما نتوانستیم منبع اصلی ترجمه را پیدا کنیم. بنابراین فقط آن را بازنشر می کنیم:

من امروز خیلی خوشحالم كه در مراسم فارغ‌التحصیلی شما كه در یكی از بهترین دانشگاه‌های دنیا درس مي‌خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده‌ام. امروز مي‌خواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است.

اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است:

من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در كالج رید ترك تحصیل كردم ولی تا حدود یك سال و نیم بعد از ترك تحصیل به دانشگاه مي‌آمدم و مي‌رفتم و خب حالا مي‌خواهم برای شما بگویم كه من چرا ترك تحصیل كردم. زندگی و مبارزه‌ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیكی من یك دانشجوی مجرد بود كه تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد كه یك خانواده مرا به سرپرستی قبول كند. او شدیداً اعتقاد داشت كه مرا یك خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول كند و همه چیز را برای این كار آماده كرده بود.

یك وكیل و زنش قبول كرده بودند كه مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینكه بعد از تولد من این خانواده گفتند كه پسر نمی خواهند و دوست دارند كه دختر داشته باشند. این جوری شد كه پدر و مادر فعلی من نصف شب یك تلفن دریافت كردند كه آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول كنند یا نه و آنان گفتند كه حتماً. مادر بیولوژیكی من بعداً فهمید كه مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نكرده است. مادر اصلی من حاضر نشد كه مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا كند تا اینكه آن‌ها قول دادند كه مرا وقتی كه بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند.

اینگونه شد كه هفده سال بعد من وارد كالج شدم و به خاطر این كه در آن موقع اطلاعاتم كم بود دانشگاهی را انتخاب كردم كه شهریه‌ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه‌ی دانشگاه خرج مي‌كردم بعد از شش ماه متوجه شدم كه دانشگاه فایده‌ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده‌ای كه مي‌خواهم با زندگی چه كار كنم و دانشگاه چگونه مي‌خواهد به من كمك كند نداشتم و به جای این كه پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج كنم ترك تحصیل كردم ولی ایمان داشتم كه همه چیز درست مي‌شود.

اولش كمی وحشت داشتم ولی الآن كه نگاه مي‌كنم مي‌بینم كه یكی از بهترین تصمیم‌های زندگی من بوده است. لحظه‌ای كه من ترك تحصیل كردم به جای این كه كلاس‌هایی را بروم كه به آن‌ها علاقه‌ای نداشتم شروع به كارهایی كردم كه واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و كف اتاق یكی از دوستانم مي‌خوابیدم. قوطی‌های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس مي‌دادم كه با آن‌ها غذا بخرم.

بعضی وقت‌ها هفت مایل پیاده روی مي‌كردم كه یك غذای مجانی توی كلیسا بخورم. غذا‌هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس كنجكاوی و ابهام درونی‌ام در راهی افتادم كه تبدیل به یك تجربه‌ی گران بها شد. كالج رید آن موقع یكی از بهترین تعلیم‌های خطاطی را در كشور مي‌داد. تمام پوستر‌های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی مي‌شد و چون از برنامه‌ی عادی من ترك تحصیل كرده بودم، كلاس‌های خطاطی را برداشتم.

سبك آن‌ها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت مي‌بردم. امیدی نداشتم كه كلاس‌های خطاطی نقشی در زندگی حرفه‌ای آینده‌ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن كلاس‌ها موقعی كه ما داشتیم اولین كامپیوتر مكینتاش را طراحی مي‌كردیم تمام مهارت‌های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آن‌ها را در طراحی گرافیكی مكینتاش استفاده كردم. مك اولین كامپیوتر با فونت‌های كامپیوتری هنری و قشنگ بود.

اگر من آن كلاس‌های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مك هیچ وقت فونت‌های هنری الآن را نداشت. هم چنین چون كه ویندوز طراحی مك را كپی كرد، احتمالاً هیچ كامپیوتری این فونت را نداشت. خب مي‌بینید آدم وقتی آینده را نگاه مي‌كند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه مي‌كند متوجه ارتباط این اتفاق‌ها مي‌شود. این یادتان نرود شما باید به یك چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است كه هیچ وقت مرا نا امید نكرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد كرده است.

داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شكست است:

من خرسند شدم كه چیزهایی را كه دوستشان داشتم خیلی زود پیدا كردم. من و همكارم «وز» شركت اپل را درگاراژ خانه‌ی پدر و مادرم وقتی كه من فقط بیست سال داشتم شروع كردیم ما خیلی سخت كار كردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یك شركت دو بیلیون دلاری كه حدود چهارهزار نفر كارمند داشت.

ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه كرده بودیم؛ مكینتاش. یك سال بعد از درآمدن مكینتاش وقتی كه من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره‌ی اپل مرا از شركت اخراج كرد. چه جوری یك نفر مي‌تواند از شركتی كه خودش تأسیس مي‌كند اخراج شود؟ خیلی ساده. شركت رشد كرده بود و ما یك نفری را كه فكر مي‌كردیم توانایی خوبی برای اداره‌ی شركت داشته باشد استخدام كرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش مي‌رفت تا این كه بعد از یكی دو سال در مورد استراتژی آینده‌ی شركت من با او اختلاف پیدا كردم و هیأت مدیره از او حمایت كرد و من رسماً اخراج شدم.

احساس مي‌كردم كه كل دستاورد زندگی ام را از دست داده‌ام. حدود چند ماهی نمی دانستم كه چه كار باید بكنم. من رسماً شكست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیكان ولی نبود ولی یك احساسی در وجودم شروع به رشد كرد. احساسی كه من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع كردن از نو.

شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یكی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبكی یك شروع تازه جایگزین شده بود و من كاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یك شركت به اسم نكست تأسیس كردم و یك شركت دیگر به اسم پیكسار و با یك زن خارق العاده آشنا شدم كه بعداً با او ازدواج كردم.

پیكسار اولین ابزار انیمیشن كامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد كه الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریك سیر خارق العاده‌ی اتفاقات، شركت اپل نكست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تكنولوژی ابداع شده در نكست انقلابی در اپل ایجاد كرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع كردیم.

اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ كدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود كه به یك مریض مي‌دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ توی سر شما مي‌كوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی كه باعث شد من در زندگی ام همیشه در حركت باشم این بود كه من كاری را انجام مي‌دادم كه واقعاً دوستش داشتم.

داستان سوم من در مورد مرگ است:

هفده ساله بودم که در جایی خواندم اگر هر روز جوری زندگی كنید كه انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یك روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی كه توی آینه نگاه مي‌كنم از خودم مي‌پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم كارهایی را كه امروز باید انجام بدهم، انجام مي‌دهم یا نه.

هر موقع جواب این سؤال نه باشد من مي‌فهمم در زندگی ام به یك سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر دانستن این كه بالآخره یك روزی خواهم مرد برای من به یك ابزار مهم تبدیل شده بود كه كمك كرد خیلی از تصمیم‌های زندگی ام را بگیرم چون تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شكست، در مقابل مرگ رنگی ندارند.

حدود یك سال پیش دكترها تشخیص دادند كه من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه‌ی صبح بود كه مرا معاینه كردند و یك تومور توی لوزالمعده‌ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم كه لوزالمعده چی هست و كجای آدم قرار دارد ولی دكترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دكتر به من توصیه كرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه كنم. منظورش این بود كه برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی كه در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه‌هایم بگویم در مدت سه ماه به آن‌ها یادآوری بكنم.

این به این معنی بود كه برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم كردم و سر شب روی من آزمایش اپتیك انجام دادند. آن‌ها یك آندوسكوپ را توی حلقم فرو كردند كه از معده‌ام مي‌گذشت و وارد لوزالمعده‌ام مي‌شد. همسرم گفت كه وقتی دكتر نمونه را زیر میكروسكوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه كردن كرد

چون كه او گفت كه آن یكی از كمیاب ترین نمونه‌های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یك واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ كس دوست ندارد كه بمیرد حتی آن‌هایی كه مي‌خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همه‌ی ما ست.

شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ كهنه‌ها را از میان بر مي‌دارد و راه را برای تازه‌ها باز مي‌كند. یادتان باشد كه زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی كردن به جای زندگی بقیه هدر ندهید.

هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید كه هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش كند و از همه مهمتر این كه شجاعت این را داشته باشید كه از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی كنید.

موقعی كه من سن شما بودم یك مجله‌ی خیلی خواندنی به نام كاتالوگ كامل زمین منتشر مي‌شد كه یكی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود این مجله مال دهه‌ی شصت بود كه موقعی كه هیچ خبری از كامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست مي‌شد. شاید یك چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این كه گوگل وجود داشته باشد.

در وسط دهه‌ی هفتاد آن‌ها آخرین شماره از كاتالوگ كامل زمین را منتشر كردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یك عكس از صبح زود یك منطقه‌ی روستایی كوهستانی بود. از آن نوعی كه شما ممكن است برای پیاده روی كوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عكس نوشته بود:

stay hungry stay foolish

این پیغام خداحافظی آن‌ها بود وقتی كه آخرین شماره را منتشر مي‌كردند

stay hungry stay foolish

این آرزویی هست كه من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست كه برای شما مي‌كنم.

استیو جابز شاد در سال 2005

post-5901-001817000 1317918264_thumb.jpg

اینها مجموعه ای بی نظیر از عکس های استیوی شاد در سال ۲۰۰۵ هستند. آنها واقعا دوست داشتنی و نشان دهنده بعد دیگری از شخصیت جابز هستند که به ندرت دیده ایم.

عکس ها در دفتر مایک ماتاس، خالق Delicious Library (نرم افزار مدیریت مدیا در مک) گرفته شده اند. زمانی که استیو جابز به دفتر او آمده بود تا Photo Booth را امتحان کند. وی در همان سال (۲۰۰۵) کارمند شرکت اپل شد و اکنون در فیس بوک کار می کند. و امروز این تصاویر جالب را منتشر کرده است.

در روزی مانند امروز، عکس های جذابی هستند.

واکنش ها به خبر درگذشت استیو جابز

post-5901-081766000 1317918449_thumb.jpg

رفتن استیو جابز خبر ناراحت کننده ای است که ثاثیر عمیقی به جای خواهد گذاشت به همراه خودش واکنش های زیادی را هم به وجود آورده است. بد نیست نگاهی بیاندازیم به برخی از آنها:

بیل گیتس: رییس هیات مدیره مایکروسافت

من واقعا از خبر درگذشت استیو جابز متاسف شدم. من و ملیندا با خانواده استیو، دوستان و تمام علاقمندانش همدردی می کنیم.

من و استیو اولین بار حدود ۳۰ سال پیش همدیگر را ملاقات کردیم. ما در نیمی از طول زندگی مان همکار، رقیب و دوست بودیم. دنیا به ندرت افرادی را به خود دیده که به تاثیر گذاری استیو جابز باشند. تاثیری که در نسل های آینده هم حس خواهد شد.

برای کسانی که آنقدر خوش شانس بوده اند که با استیو جابز کار کنند این یک افتخار بزرگ است. من همین الان دلم برای استیو تنگ شده است.

باراک اوباما: رییس جمهور آمریکا

من و میشل از درگذشت استیو جابز متاسف شده ایم. او یکی از بزرگترین مخترعین آمریکا بود و آنقدر شجاع که متفاوت فکر کند.

با ساختن یکی از موفق ترین شرکت های روی کره زمین از گاراژ خانه اش و با شخصی کردن کامپیوترها و با آوردن اینترنت به جیب ما او انقلاب فناوری اطلاعات را در دسترس همه قرار داد و آن را لذت بخش کرد.

استیو جابز گفته بود طوری زندگی می کند که انگار هر روز اش آخرین روز زندگی اش است. او واقعا اینگونه زندگی می کرد. او زندگی ما را تغییر داد و تمام صنایع را تحت تاثیر خودش قرار داد.

استیو بالمر: مدیرعامل مایکروسافت

من می خوام تاسف عمیق ام را از درگذشت استیوجابز بیان کنم. او یکی از موسسان صنعت ما و یک آینده نگر به معنای واقعی بود. قلب من به همراه خانواده اش، تمام کسانی که در اپل کار می کنند و هر کسی است که تحت تاثیر کارهای او قرار گرفته.

مارک زوکر برگ: مدیرعامل فیسبوک

متشکرم استیو از اینکه یک مربی و دوست خوب برای من بودی. متشکرم از اینکه نشان دادی چیزی که ساختی می تواند دنیا را تغییر دهد. دلم برایت تنگ می شود.

لری پیچ: مدیرعامل گوگل

من به خاطر این خبر بسیار بسیار ناراحتم. استیو مرد بزرگی با دستاوردهای فوق العاده و هوش عالی بود. او همیشه می توانست در چند کلمه بگوید که شما به چه چیز باید فکر کنید قبل از اینکه بخواهید به آن فکر کنید.

تاکید او بر روی user experience همیشه برای من الهام بخش بوده است. او انسان مهربانی بود و همیشه با اطلاعات و نصحیت هایش به من کمک میکرد. حتی اخیرا و در زمانی که حال خوبی نداشت.

سرگی برین: موسس دوم گوگل

از نخستین روزهای گوگل هر زمان که من و لری به دنبال الهام، نگاه به آینده و مدیریت می گشتیم نیاز داشتیم که به سمت دفتر اپل نگاه کنیم.

تمایل استیو برای عالی بودن توسط هر کسی که با محصولات اپل کار کرده است، احساس می شود. مانند همین مکبوکی که من دارم این متن را با آن می نویسم. من با چشمان خودم این تمایل به کمال را از نزدیک و در ملاقات هایی که داشتم دیده ام.

روبرت مرداک: مدیرعامل News Corp

امروز ما یکی از بزرگ ترین متفکران، مبدعان و کارآفرینان تمام تاریخ را از دست دادیم. استیو جابز بزرگ ترین مدیرعامل نسل خودش به شمار می رود. من در حالی که عمیقا از مرگ او متاسف هستم به تاثیر بزرگ او بر نوع استفاده کاربران از رسانه ها فکر می کنم.

دیک کوستولو: مدیرعامل توییتر

در هر دوره و به ندرت فردی پیدا می شود که فقط مسیر را به جلو نمی برد. بلکه یک استاندارد جدید برای اندازه گیری به وجود می آورد.

اریک اشمیت: رییس هیات مدیره گوگل

امروز روز ناراحت کننده ای برای همه ما است. استیو مجموعه ای از طراحی و تکنولوژی بود و دیگر مانند او را نخواهیم دید. او با استعداد و شخصیت کاریزماتیک اش، سایرین را برای انجام غیرممکن ها الهام می بخشید. بدون شک او به عنوان بزرگترین مخترع تاریخ دنیای کامپیوتر در ذهن همه ما به یادگار خواهد ماند.

باب ایگر: مدیرعامل دیزنی

استیو جابز یک دوست عالی و مشاور قابل اعتماد بود. میراث وی تنها چند ابزار تولید شده یا یک شرکت نیست، بلکه میلیون ها نفری هستند که از او الهام گرفتند، زندگی هایی هستند که تغییر کردند و فرهنگی است که آفریده شد. استیو مردی از جنس اصل با ذهنی خلاق و مبتکر بود. با وجود تمامی اختراعات او هیچ گاه لحظه ای آرام ننشست. با رفتن او دنیا یک مبتکر بی مانند، دیزنی یکی از اعضای خانواده اش و من یکی از بهترین دوستانم را از دست دادیم.

روحش شاد

منبع : نارنجی

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

استیو جابز موسس شرکت اپل و خالق این همه زیبایی در گذشت

استيو جابز مديرعامل اپل درگذشت. او با انرژي نا محدود و شخصيت کاريزماتيک و گيراي خود يک مدير جذاب و منحصر به فرد به شمار مي آمد.

zl7qyiow4sc3zauukygn.jpg

شرکت اپل اعلام کرده که استيو جابز، مديرعامل سابق اين شرکت و يکي از بنيانگذاران آن که اخيرا به علت بيماري کناره گيري کرده بود، در سن 56 سالگي درگذشت. کامپيوترهاي مکينتاش، "آي فون"، "آي پاد" و "آي پد" از محصولاتي است که استيو جابز در توليد و عرضه آنها به بازار نقش مهمي داشته و از طريق اين محصولات پرطرفدار، اپل را به يکي از پرسودترين شرکت هاي آمريکا و دنيا تبديل کرده است.

شرکت اپل طي بيانيه اي اعلام کرده است: "اپل يک نابغه بينش ور و مبتکر و جهان يک انسان خارق العاده را از دست داد." اپل مي گويد که آقاي جابز روز چهارشنبه از دنيا رفت. او ۵۶ ساله بود. بنا بر گزارش ها، استيو جابز به سرطان لوزالمعده مبتلا بود.

مرگ آقاي جابز يک روز پس از رونمايي نمونه جديد تلفن همراه آيفون رخ داده است. استيو جابز از ماه ژانويه سال جاري در مرخصي بسر مي برد. او در نامه استعفاي خود نوشته بود: "همواره گفته ام اگر روزي فرا برسد که نتوانم به وظايف و انتظاراتي که از من به عنوان مديرعامل اپل مي رود عمل کنم، خودم اولين کسي خواهم بود که اين موضوع را به شما اطلاع خواهم داد. متاسفانه اين روز فرا رسيده است." استيو جابز از بنيانگذاران اپل در سال ۱۹۷۶ بود اما در سال ۱۹۸۵ آن را ترک کرد.

وي در سال ۱۹۹۷ به اپل بازگشت و در سال ۲۰۰۰ بار ديگر مديريت تمام وقت آن را به عهده گرفت. تيم کوک، يکي از مديران ارشد اپل، پس از آقاي جابز مديرعامل جديد اپل شده است. استيو جابز در اواخر ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ پس از يک مرخصي درماني شش ماهه فعاليت هاي کاري خود را مجددا آغاز کرده بود.

پزشکان در سال ۲۰۰۴ تشخيص دادند که آقاي جابز به سرطان لوزالمعده مبتلاست.

evolution_of_steve_jobs_fashion-500x195.jpg

t_title.png

حتي هنگامي که سعي مي کرد خيلي معمولي و عادي صحبت کند ،سخنانش بسيار زيرکانه بود ، و در سخنوري استعداد خاصي داشت . اغراق نيست که بگوييم استيو جابز برترين مدير آي تي سال هاي اخير بوده است . حتي لباس پوشيدن او منحصر به فرد و در نوع خود بسيار جالب بود.

در اينجا متنخبي از بهترين حرفايي که او زده جمع آوري شده است ، درس هايي طلايي که به شما براي موفقيت در زندگي کمک مي کند.

۱ . نو آوري تمايز بين يک رهبر و يک دنبال رو است

نوآوري هيچ گونه مرزي ندارد. تنها مرز فقط تخيل شماست. زمان در اختيار شماست که چه چيز را مي خواهيد از اين جعبه بيرون بياوريد. اگر شما جزئي از يک صنعت رو به رشد هستيد، به راه هايي فکر کنيد که بيشتر موثر باشيد؛ چگونه مشتري پسندتر باشيد و اينکه چگونه به سهولت تجارت کنيد. اگر شما جزئي از يک صنعت راکد هستيد، هر چه سريع تر از آن بيرون آييد قبل از اين که خودتان فرسوده شويد، غير موثر شويد و از تجارت خارج شويد. به ياد داشته باشيد که طفره رفتن اينجا يک گزينه براي شما محسوب نمي شود. هم اکنون شروع به نوآوري کنيد.

۲ . معياري از کيفيت باشيد

.بعضي از افراد در محيط هايي که ممتاز بودن و برتري انتظار مي رود استفاده نمي شوند .

هيچ ميانبري به برتر بودن نيست .شما بايد برتري خودتان را تعهد کنيد .از استعدادها و توانايي هاي خود استفاده کنيد و مهارت هايي که بهترين راه را براي جلو انداختن شما از بقيه مهيا مي سازد را به کار گيريد .با يک استاندارد بالا زندگي کنيد و به جزئياتي که واقعا باعث تفاوت شما با ديگران مي شود توجه کنيد.ممتاز بودن و برتري سخت نيست . خيلي ساده همين الان تصميم بگيريد که ممتاز و برتر باشيد و سپس از آن چيزي که زندگي به شما بازتاب مي دهد متحير مي شويد.

۳ . تنها راهي که مي توانيد کارهاي بزرگ انجام بدهيد اين است که آنچه انجام مي دهيد را دوست بداريد

.اگر شما هنوز اين راه را پيدا نکرديد ،به جستجو ادامه دهيد .درمانده نشويد .با تمام وجود از ته قلب خود تلاش کنيد، سر انجام شما اين راه را پيدا خواهيد کرد.

من اين را در ۴ کلمه خلاصه مي کنم : Do What You Love يا کاري انجام بده که دوستش داري . در جستجوي حرفه و مسيري باشيد که به زندگي شما جهت ، مقصد و خشنودي مي دهد .هدف ها را تشخصي دهيد و براي هدف هايي که به زندگي شما معني و ارزش مي بخشد تلاش کنيد .اين کار فقط به سلامتي روحي و انگيزه داشتن شما کمک نمي کند ، بلکه باعث مي شود شما در زمان هاي سختي احساس بهتري داشته باشيد و التيام بخش شما خواهد بود .آيا شما در روز شنبه صبح از تخت خود مي پريد و پيش به سوي پيشرفت و کارهاي اين هفته مي رويد؟ اگر پاسخ شما خير است بيشتر فکر کنيد تا دليلش را پيدا کنيد .

steve-jobs-made-out-of-apple-icons-1.jpg

۴ . مي دانيد که بيشتر غذايي که مي خوريم به دست افراد ديگري درست شده است. لباسي را مي پوشيم که کسان ديگري آنها را ساخته اند. رياضياتي را استفاده مي کنيم که اشخاص ديگري آن را توسعه داده اند

منظورم اين است که ما به ندرت چيزي را به دست مي آوريم. خيلي شگفت انگيز و خارق العاده است وقتي چيزي را خلق مي کنيد که بر اساس تجربه و دانش بشري باشد.

به صورتي زندگي کنيد که از لحاظ اخلاقي منطقي باشد. سعي کنيد که در دنياي اطرافتان تغييري حاصل کنيد و به سوي بهتري سوق دهيد. آن گاه توجيه بهتري براي زندگي خواهيد يافت و بهترين مرهم براي ملالت و خستگي به شمار مي رود. هميشه کارهاي زيادي براي انجام دادن هست. هميشه در مورد کاري که انجام مي دهيد با ديگران گفت و گو کنيد. نصيحت نکنيد يا حق به جانب نباشيد و يا متعصبانه فکر نکنيد همچنين افراد را از بحث دور نکنيد. از مثال زدن خجالت نکشيد و از هر فرصتي استفاده کنيد که به ديگران اجازه دهيد بدانند که چه کاري را انجام مي دهيد.

5. در بودا يک اصطلاح هست به نام : “افکار يک نوآموز” .

بسيار شگفت انگيز است که افکار يک نو آموز را داشته باشيد.

نوعي طرز تفکر است که هر چيز را به صورتي که هست مي بينيد، قدم به قدم و در يک آن به ماهيت هر چيز پي خواهيد برد. افکار نو آموز نوعي تمرين عبادت و رياضت در اعمال به حساب مي آيد. اين فکر هست که باعث تصديق بلا تصور و چشم داشت، قضاوت و پيش داوري مي شود. به افکار يک نو آموز که به مانند يک کودک دنياي اطراف خود را مي بيند نگاه کنيد، پر از کنجکاوي، شگفتي بهت و حيرت.

۶ . ما اساسا معتقديم که شما تلوزيون نگاه مي کنيد تا فکر نکنيد ، و زماني که شما با کامپيوتر کار مي کنيد ، مي خواهيد فکر کنيد

مطالعات آکادميک در طول دهه هاي مختلف نشان دهنده ي اين است که تلويزيون اثر مهلکي بر روح و روان انسان دارد. بيشتر بينندگان تلويزيون مي دانند که عمل آنها باعث کندي در ذهن و تباهي آن مي شود ولي بيشتر زمان خود را جلوي اين جعبه مي گذرانند. پس تلويزيون را خاموش کنيد و سلول هاي مغزي خود را نجات دهيد. اما بسيار محتاط باشيد، کامپيوتر هم مي تواند باعث از بين رفتن سلول هاي مغزي شود. سعي کنيد صحبتي داشته باشيد با شخصي که به مدت ۸ ساعت در روز به بازي هاي اکشن يا مسابقه اي مي پردازد !

۷ . من تنها کسي هستم که يک چهارم يک بيليون دلار را در يک سال از دست داده ام

اين موضوع خيلي شخصيت ساز است.

اشتباه کردن را برابر با اشتباه بودن ندانيد. شخص موفقي وجود ندارد که تا به حال دچار اشتباه يا شکست نشده باشد، افراد موفق اشتباه مي کنند و نوع زندگي خود را عوض مي کنند يا نحوه ي عملکرد خود را تغيير مي دهند که بتوانند با اشتباه خود رويارويي کنند، پس بار ديگر آن اشتباه را انجام نخواهند داد. آنها اشتباهاتشان را بازگو مي کنند تا اخطاري باشد نه اينکه نشانه ي نا اميدي يا بي کفايتي باشند. اشتباه کردن به اين معنا نيست که مثل يک احمق زندگي مي کنيد.

stevejobsgrave.jpg

منبع : الماس ایران

خدا رحمتش کنه

روحش شاد

یادش گرامی

با تشکر...

____________________________

CPU => Intel Corei7 980X

MB => GIGABYTE X58A-UD7 Rev: 1.0

RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24

VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0

SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s

SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2

ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S

CASE => GREEN Infinity

Power=> GREEN 885 Watt

FAN => 1x ENERMAX EVEREST

Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

این که میکن شكست محرك اوليه براي موفقيت هست واقعا تو زتدگی این آدم نمود پیدا میکنه.

یه آدمی که تا بیست و چند سالگی نمیدونسته پدر و ماردش کی هستن ( از یه رابطه بدون ازدواج ( ما مسلمون ها اصطلاح بدی براش داریم) بدنیا میاد و مادرش هم میسپارتش دست یه خانواده دیگه)

تو دوران جوونی با تهیه غذا برای زندگی عادی هم مشکل داشته از کالج افتاده بیرون از شرکتی که خودش تاسیس کرده افتاده بیرون همه این مشکلات و شکست ها رو مثل یه "فنر" به کار میگیره

تاسف من برای فوتش بیشتر به خاطر این هست که زود از دنیا رفت.

چند تا کاریکاتور از جابز:

caricature41.jpg

caricature64.jpg

caricature46.jpg

caricature71.jpg

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

فیلم زندگینامه ی استیو جابز منتشر شد!

دوستان عزیز کسانی که علاقه مند به دریافت فیلم های مستند زندگی نامه استیوجابز هستند می توانند از این دو لینک استفاده کنند. فیلم ها دارای حجم به نسبت بالایی است اما کلا ارزش دانلود را دارد.

لینک اول

لینک دوم

منبع: مجله ی سخت افزار

لینک به دیدگاه
Share on other sites

10 راه غیر عادی استیو جابز برای رساندن اپل به جايگاه فعلی

post-5901-085410600 1318232110_thumb.jpg

با اعلام خبر درگذشت استیو جابز، برای آخرین بار هم که شده، توجه دنیا به این مدیر برتر جلب شد. اما مطمئنا تصمیم ها، عقاید و فلسفه های استیو جابز بودند که او و اپل را به جایگاه کنونی شان رساندند. با این اوصاف، اگر بتوانیم روش های مدیریتی او را بهتر بشناسیم، جابز را هم بهتر شناخته ایم. در ادامه مطلب به راه هایی می پردازیم که استیو جابز برای تبدیل اپل به یکی از تحسین بر انگیز ترین شرکت های تکنولوژی جهان به کار گرفت. با ما همراه باشید.

- همکاری با دشمنان:

post-5901-035835700 1318232143_thumb.jpg

ا دوستان مروت با دشمنان مدارا! این روش استیو جابز هم بود. تصور کنید پپسی و کوکاکولا با هم همکاری کنند. یا ایرانسل و همراه اول به هم بپیوندند! آن وقت است که اعجاب همکاری مایکروسافت و اپل را در مک ورلد 1997 در می یابید. بعد از دوازده سال افت مالی اپل، جابز برای توسعه اپل نیاز به پول داشت و سریعا هم نیاز داشت. پس به بیل گیتس روی آورد تا سرمایه 150 میلیون دلاری اش را به اپل جذب کند.

استیو جابز همان موقع گفت:«تا آن جا که من می دانم، دوره همکاری اپل و مایکروسافت به پایان رسیده است. این همکاری برای سالم کردن اپل است. برای قادر کردن اپل به مشارکت های بزرگ صنعتی و رونق بخشیدن دوباره به این شرکت.» هر چند بعدا با قدرتمند تر شدن مک، بار دیگر زبان اپل در انتقاد از مایکروسافت تند شد. البته این شرکت به جز انتقاد لفظی کار دیگری انجام نمی داد.

- گنجاندن جذابیت در محصولات:

post-5901-055800600 1318232186_thumb.jpg

به عنوان یک فروشنده خوب، جابز به خوبی از اهمیت زیبایی شناسی آگاه بود. او به طراحی مدرن محصولات اپل کمک بسیاری کرد. در سال 1998، جابز یک جلسه در اپل به راه انداخت و در حضور همه پرسید: « می دانید مشکل این شرکت چیست؟ این که هیچ جذابیتی در محصولات نیست.»

امروز اپل نه تنها طراحی های مدرنی از خود ارائه می دهد، بلکه در برخی موارد استاندارد ها و معیار های طراحی بازار را هم طراحی می کند.

- تغییر ظاهر و روش تجاری:

post-5901-004282800 1318232220_thumb.jpg

اپل به عنوان یک کمپانی کامپیوتری شروع به کار کرد. اما جابز می دانست که برای موفقیت واقعی حتما باید عقاید و فلسفه اش را میان مردم مطرح کرده و گسترش بدهد. بعد از مدتی، اپل تصمیم گرفت محصولاتی بیش از کامپیوتر تولید کند. اولین قدم را با نرم افزار Final Cut Pro برداشت. بعد از آن آیپاد به دنیا آمد و سپس آیفون و آیپد.

استیو جابز همچنین نام کمپانی را از اپل کامپیوتر، به اپل تغییر داد. تا نشان دهد که در تعیین یک چشم انداز کامل جدید و گسترده برای این شرکت جدی است.

- ایجاد راه حل برای گذشتن از موانع بزرگ:

post-5901-002171600 1318232267_thumb.jpg

زمانی بود که خرده فروشان محصولات اپل را در موقعیت مناسبی قرار نمی دادند. این باعث می شد که محصولات نتوانند آن طور که باید فروش کنند. راه حل جابز فروشگاه اپل بود. فروشاه هایی که امکان کار کردن با تک تک محصولات را به مشتریان می دادند و شیوه اداره آن ها هم با تک تک فروشگاه های موجود متفاوت بود.

این فروشگاه ها از مهمترین و بزرگترین ریسک های اپل در آن زمان بودند. اما در نهایت موفق شده و هم اکنون در تمام دنیا پراکنده شده اند. اپل با اتکا به نفوذ این فروشگاه ها شیوه های بازار یابی متفاوت و جدیدی به کار گرفت. از تبلیغات متفاوت گرفته تا تربیت فروشندگان خبره برای این اپ استور ها.

اپل استور هم اکنون یکی از جذاب ترین فروشگاه های خرده فروشی کامپیوتر است. شاید چند سال دیگر گوگل هم در جذابیت با این فروشگاه ها رقابت کند.

- گفتن نیاز مشتریان به آن ها، به جای درخواست باز خورد از آنها

post-5901-054908500 1318232296_thumb.jpg

جابز همیشه نیاز مشتریان را وقتی به آن ها می گفت که خودشان از آن خبر نداشتند. به عبارتی دیگر اپل برای مشتریان نیاز تعریف می کرد. در واقع اپل سابقه درخشانی در علاقه مند کردن شما به خرید چیز هایی دارد، که قبلا فکر می کردید نیازی به آن ها ندارید. وقتی آیپد برای اولین بار رونمایی شد، مردم هیچ ذهنیتی از آن نداشتند و فقط نگاهش می کردند. یک سال بعد فروش آیپد به 20 میلیون نسخه رسید. این واقعا جالب است!

- وصل کردن نقطه ها:

post-5901-044920200 1318232346_thumb.jpg

استیو جابز می گفت:«خلاقیت فقط متصل کردن چیز هاست». اپل محصولات را طوری عرضه می کند، که نوآوری هم در خود محصول باشد هم یک محصول نوآوری محصولات دیگر را تکمیل کند! اپل همچنین تلاش زیادی برای یکپارچه شدن اکوسیستم اش می کند. آیپاد تاچ، آیپد و آیفون، همگی از آیتیونز و اپ استور بهره می برند. اپل در همین جا متوقف نشده و به تازگی سرویس آی کلاود را هم برای یکپارچه کردن هر چه بیشتر دستگاه هایش با هم به کار گرفته است.

- استخدام افراد علاقه مند و متعهد:

post-5901-075932800 1318232379_thumb.jpg

فارق التحصیلان یک رشته خاص، تنها افرادی نیستند که اپل را به پیش می برند. استیو جابز می گوید:« یکی از علت های عالی بودن مکینتاش این بود که موسیقی دان ها و شاعران و هنرمندان و مورخانی روی آن کار می کردند که در عین حال از بهترین دانشمندان علم کامپیوتر هم بوده اند!»

- تشویق دیگران به متفاوت فکر کردن:

کمپین تبلیغتی «متفاوت فکر کن» اپل که در اواخر دهه 90 برگزار شد، از تاثیر گذار ترین تبلیغات همه ایام بود. این کمپین فضای نو آوری ها و باز ابداعات اپل را با همین کلمه «متفاوت فکر کن» برای مخاطبان تصویر می کرد و سعی می کرد که توجه آن ها را به تحولاتی که اپل در حال انجامشان است جلب کند.

- پرهیز از پیچیدگی:

سادگی سعادت است! طراح ارشد اپل، جاناتان آیوز می گوید اپل دائما در حال طراحی یک راه حل بسیار ساده برای انجام کار هاست. به طوری که شما بتوانید خود به خود متوجه طرز کار یک سیستم باشید.

به عبارت دیگر برای اپل سادگی همه چیز است. این را می توان در طرحی آیفون و آیپد و آیپاد و حتی مک هم دید.

- فروش رویا ها و نه محصولات!

استیو جابز بیش از همه احساس را به مردم منتقل می کرد. در واقع بسیاری از مشتریان محصولات را فقط به خاطر مشخصات روی کاغذ آن ها نمی خرند. بلکه آن ها را به خاطر حس و فلسفه متفاوتی که به کاربر می دهند، می پسندند.

به یاد داشته باشید که مردم اول به خودشان فکر می کنند. پس محصولات باید طوری باشند که افراد با آن ها احساس نزدیکی کنند. محصولاتی که بتوانند دقیقا انتظارات فرد را از خریدشان برآورده کنند.

- خداحافظ استیو:

چندروز قبل دنیا تاسف خود را درباره مرگ استیو جابز اعلام کرد. افراد بسیاری هم یاد و خاطره او را با فرستادن گل به اپ استور های محله خود گرامی داشتند. در برخی نقاط دیگر هم مردم خودشان در اپ استور حاضر شدند و به یاد استیو جابز روی آیپد ها و آیفون هایشان برای او شمع روشن کردند!

ویرایش شده توسط Phoenix
لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

فردا مراسم یادبود استیو جابز برگزار می‌شود

روز یکشنبه مراسم یادبودی به منظور بزرگداشت استیو جابز، مدیرعامل پیشین اپل برگزار می‌شود.

82156_634542872245787560_m.jpg

به گزارش سرویس دانش و فناوری برنا، روز یکشنبه مراسم یادبودی به منظور بزرگداشت مدیر عامل پیشین شرکت اپل، استیو جابز در دانشگاه استنفورد آمریکا برگزار می‌شود.

بر اساس گزارش زی‌نیوز، مراسم یادبود نابغه اپل، قرار است با حضور چهره‌های سرشناس صنعت رایانه و دوستان و بستگان نزدیک استیو جابز برگزار شود.

منبع : خبرگزاری برنا

با تشکر...

______________________________

CPU => Intel Corei7 980X

MB => GIGABYTE X58A-UD7 Rev: 1.0

RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24

VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0

SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s

SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2

ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S

CASE => GREEN Infinity

Power=> GREEN 885 Watt

FAN => 1x ENERMAX EVEREST

Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot

لینک به دیدگاه
Share on other sites

  • کاربر ویژه

با درود:

16 اکتبر روز استیو جابز نام گرفت!

گروه خبری GSM: در راستاي برگزاري مراسم يادبودي براي بنيانگذار شركت اپل در 16 ماه اكتبر، اين يكشنبه در ايالت كاليفرنيا به نام "روز استيو جابز" نام‌گذاري خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان، جري براون، فرماندار كاليفرنيا اعلام كرد كه روز 16 اكتبر در ايالت كاليفرنيا روز استيو جابز ناميده خواهد شد.

به گزارش وال استريت ژورنال، شركت اپل برخي از شخصيت‌هاي برجسته دره سيليكون را به مراسم يادبود خصوصي استيو جابز دعوت كرده است.

اين مراسم بعدازظهر روز يكشنبه و در محوطه دانشگاه استنفورد و با حضور مشاهير دره سيليكون و ديگر نزديكان جابز برگزار خواهد شد.

منبع : GSM

با تشکر...

______________________________

CPU => Intel Corei7 980X

MB => GIGABYTE X58A-UD7 Rev: 1.0

RAM => CORSAIR Dominator GT + FAN 6GB (3 X 2GB) 2000 MHz CL 8-8-8-24

VGA => 2x GIGABYTE GTX 460OC 1GB SLI Rev: 1.0

SSD => OCZ Vertex 3 120GB SATA III 6GB/s

SSD => A-DATA S596 128GB - Buffer 128MB ( Internal-External )( SATA 2 & USB 2

ODD => SONY BLU-RAY COMBO BC-5100S

CASE => GREEN Infinity

Power=> GREEN 885 Watt

FAN => 1x ENERMAX EVEREST

Monitor => LG L1980Q Ultra Slim * Pivot

لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...