رفتن به مطلب

gheysar1364

کاربر سایت
  • پست

    464
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1
  • بازخورد

    100%

تمامی مطالب نوشته شده توسط gheysar1364

  1. درود دوست عزیز مورد اول موجوده؟
  2. درود دوست خوبم @};- سلامت برد تا چه حده؟
  3. درود در مورد فلش Adata C103 usb3 از هر نظر عالیه. دوام,سرعت (Read/write),طراحی ,گارانتی و ... http://www.newegg.com/Product/Product.aspx ولی از این بهتر بخوای که تفاوتش ملموس نیست میتونی سری Value-Driven S102 بگیری(البته این یه نظر شخصیه) ضمنا دوستان از تجارب بیشتری برخوردارند که میتونن بیشتر راهنمایی کنن.
  4. درود دوست من @};- از اینکه شما جنستونو فروختین بنده هم خوشحالم. ولی در مورد gpu z خدمتتون عارضم که بنده قبلا رویت کرده بودم ,میخواستم از gpu z v0.6.7 یه شات بزاری.
  5. درود آقای مهندس اگه تا الان فروش نرفته زحمت بکش یه شات از gpu z بزاری ممنون میشم.
  6. درود دوست عزیز @};-,کلی خاطره هامون تازه شد. البته کمبات 1,2 یه چیزه دیگه بود. قارچ خور که کلی حال میداد.
  7. درود دوست عزیز اگه میخوای هزینه تقریبا بالایی صرف برد کنی,بهترین انتخاب Asus p8z68-v pro که در بی تردید از بهترینهاست . (که حدودا 750 تا 800 قیمتشه ) http://lioncomputer.ir/product اگه هم که تو این قیمت برات نمیخوره همون GIGABYTE GA-Z77-D3H خوبه.
  8. دوست من پس حتما جایزشو شما بردی دیگه! :D
  9. درود مهران جان,اصلا بیخیال اژده ها ,خودمونو عشق است. :-h
  10. دوست عزیز شما مطمئنی؟ @};- مهران جان شاید شما درست میگین,فرض محال که محال نیست! @};-
  11. درود مهران جان @};-به هیچ عنوان درست نیست .
  12. درود لطف میکنی لینکشو بدی؟
  13. msi کجا بود؟؟ گندشون big bang دیگه!!
  14. هر چی بوده خیلی عالی بوده. :-j
  15. پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس فتا: برای همه‌ی ما اتفاق افتاده است که در حین کار با رایانه درست در حالی‌که مشغول انجام کاری هستیم که سیستم از دسترس خارج شود وبه اصطلاح crash کند که این امر در سیستم‌های مبتنی بر ویندوزبیشترمشاهده می‌شود. اخیرا دانشمندان کالج دانشگاهی لندن به راهکاری‌ دست یافته‌اند که می‌تواند به وقوع پیوستن این حالت نامطلوب را برای همیشه ناممکن سازد. رایانه‌های امروزی به طور عمومی به این صورت کار می‌کنند که با فراخوانی داده از حافظه (مانند هارد دیسک) عملیات منطقی را با استفاده از پردازنده روی این داده‌ها انجام دهند سپس نتیجه یا نتایج حاصل را دوباره به حافظه باز می‌گردانند. این روند به صورت ترتیبی در رایانه انجام می‌شود تا زمانیکه دیگر پردازه‌ای(process) باقی نمانده باشد (البته برخی پردازه‌های سیستمی همیشه در حال اجرا هستند). اگر طی این فرآیند، یک پردازه به حالتی برود که دیگر توسط پردازنده جهت محاسبات منطقی قابل استفاده نباشد سیستم به وضعیتی می‌رود که نمی‌تواند به این پردازه پاسخ مناسبی دهد و اینجاست که به اصطلاح crash می‌کند. رایانه‌ای که محققان کالج دانشگاهی لندن طراحی کرده‌اند در بنیادی‌ترین مفاهیم علوم رایانه، با رایانه‌های امروزی تفاوت دارد از جمله این که داده (data) و دستورالعمل (instruction) را به صورت مجزا در رایانه‌های مختلف ذخیره سازی(mirror) می‌کند به صورتیکه این سیستم‌ها روی همدیگر تاثیر منفی نمی‌گذارند و از یک حافظه‌ی مشترک جهت ذخیره سازی داده‌هایcontext-sensitive استفاده می‌کنند. زمانی که یک سیستم crash می‌کند بلافاصله داده و دستورالعمل‌های مورد نیاز خود را از سایر سیستم‌ها بازیابی کرده و عملیات خود را از سر می‌گیرد. گفته شده است که تمامی سیستم‌ها طبق یک الگوریتم خاص که ترتیب اجرای هر کدام را مشخص می‌کند، کار می‌کنند. البته تا اینجای کار ممکن است رایانه crash نکند اما مشکلات بسیاری در زمینه‌ی عملکرد (performance) دارد. دو ماه دیگر کنفرانس بین‌المللیIEEE برگزار خواهد شده که توسعه‌دهندگان کالج دانشگاهی لندن تحقیقات خود در این زمینه را به صورت عملی ارایه خواهند کرد. منبع: آی کلاپ
  16. gheysar1364

    آگاهانه عمل کنید...

    مجرمان اینترنتی با گرفتن اطلاعات از خودتان، دست به كلاهبرداری می زنند.رییس پلیس فتا خراسان شمالی ضمن ارایه هشدارهایی به شهروندان در خصوص جرایم فضای سایبر اظهار داشت: هوشیار باشید؛ مجرمان اینترنتی با استفاده از شگردهایی، ضمن دریافت اطلاعات بانکی شما را خودتان، دست به كلاهبرداری می‌زنند. ایگاه اطلاع‌رسانی پلیس فتا: رییس پلیس فتا خراسان شمالی ضمن اعلام این خبر گفت: به تازگی تعدادی از افراد سودجو با ارسال پیامک به تلفن همراه شهروندان با اعلام برنده شدن آنها در طرح‌ها و مسابقات مختلف اقدام به كلاهبرداری از آنها می‌كنند . وی در خصوص شگرد این مجرمان گفت: كلاهبردان برای رسیدن به مقصد خود با ارسال پیامكی جهت واریز مبلغ جایزه، درخواست ارسال مشخصات كارت اعتباری با تمامی مشخصات مربوطه را از طعمه خود می کنند. وی در این رابطه توصیه هایی را به شرح ذیل برای كاهش وقوع اینگونه جرایم در فضای سایبری به شهروندان ارایه داد: -تحت هیچ عنوان مشخصات كامل كارت اعتباری خود را در اختیار دیگران قرار ندهید. -اطلاع داشته باشید جهت واریز و انتقال هر مبلغی به حساب شما بجز شماره حساب یا شماره كارت اعتباری نیاز به هیچ مشخصات دیگری نمی‌باشد. -در حفاظت از مشخصات كامل كارت اعتباری خود نهایت دقت را بعمل آورید. منبع: پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا
  17. درود عطا جان جالب بود,ولی با این توصیف اگه بخوایم با توجه به مطالب مذکور از خودمون تراز جسمانی بگیریم,فکر نکنم عمرمون به چهل سال هم بکشه! ;)
  18. gheysar1364

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    @};- @};- مادر @};- @};- وقتی که تو ۱ ساله بودی، اون (مادرت) بِهت غذا میداد و تو رو تر و خشک می کرد ... تو هم با گریه کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی! وقتی که تو ۲ ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری. تو هم این طوری ازش تشکر می کردی، که وقتی صدات می زد، فرار می کردی! وقتی که ۳ ساله بودی، اون، با عشق، تمام غذایت را آماده می کرد. تو هم با ریختن ظرف غذات ،کف اتاق،ازش تشکر می کردی ! وقتی ۴ ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید. تو هم، با رنگ کردن میز اتاق نهار خوری، ازش تشکر می کردی! وقتی که ۵ ساله بودی، اون، لباس شیک به تنت کرد تا به مهد کودک بری. تو هم، با انداختن (به عمد) خودت تو گِل، ازش تشکر کردی ! وقتی که ۶ ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد. تو هم، با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم!، ازش تشکر می کردی ...! وقتی که ۷ ساله بودی، اون، برات یک توپ فوتبال خرید. تو هم، با شکستن پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی!!! وقتی که ۸ ساله بودی، اون، برات بستنی خرید. تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر کردی! وقتی که ۹ ساله بودی، اون، هزینه کلاس پیانوی تو رو پرداخت. تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری پیانو، ازش تشکر کردی! وقتی که ۱۰ ساله بودی، اون، تمام روز رو رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس ژیمناستیک و از اونجا به جشن تولد دوستانت، ببره.... تو هم با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه حتی پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی ! وقتی که ۱۱ ساله بودی، اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد. تو هم، ازش تشکر کردی: ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه! وقتی که ۱۲ ساله بودی، اون دلسوزانه تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلوزِیِونی بر حذر داشت. تو هم، ازش تشکر کردی: صبر کردی تا از خونه بیرون بره و بعد ... وقتی که ۱۳ ساله بودی، اون بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی. تو هم، ازش تشکر کردی، با گفتن این جمله: تو اصلاً سلیقه ای نداری! وقتی که ۱۴ ساله بودی، اون، هزینه اردو یک ماهه تابستانی تو رو پرداخت کرد. تو هم،ازش تشکر کردی: با فراموش کردن نوشتن یک نامه ساده !!! وقتی که ۱۵ ساله بودی، اون از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه ... تو هم، ازش تشکر کردی: با قفل کردن درب اتاقت! وقتی که ۱۶ ساله بودی، اون بهت رانندگی یاد داد ... تو هم ،هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی ؛ اینجوری ازش تشکر کردی! وقتی که ۱۷ ساله بودی،و وقتیکه اون منتظر یه تماس مهم بود : تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و، اینطوری ازش تشکر کردی! وقتی که ۱۸ ساله بودی، اون ، در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانت، از خوشحالی گریه می کرد... تو هم، ازش تشکر کردی،اینطوری که تا تموم شدن جشن، پیش مادرت نیومدی! وقتی که ۱۹ ساله بودی، اون، شهریه دانشگاهت رو پرداخت، همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد. تو هم، ازش تشکر کردی،:با گفتن خداحافظِ خشک و خالی، بیرون خوابگاه، به خاطر اینکه نمی خواستی جلوی دوستات خودتو دست و پا چلفتی و بچه ننه نشون بدی!!! وقتی که ۲۰ ساله بودی، اون، ازت پرسید که، آیا شخص خاصی به عنوان همسر مد نظرت هست؟ تو هم، ازش تشکر کردی با گفتنِ: به تو ربطی نداره ! وقتی که ۲۱ ساله بودی، اون، بهت پیشنهاد خط مشی برای آینده ات داد. تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی: من نمی خوام مثل تو باشم!!! وقتی که ۲۲ ساله بودی، اون تو رو، در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت. تو هم،ازش تشکر کردی،ازش پرسیدی که: می تونی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه کنی؟! وقتی که ۲۳ ساله بودی، اون، برای اولین آپارتمانت، بهت اثاثیه داد. تو هم، ازش تشکر کردی،با گفتن این جمله، پیش دوستات،:اون اثاثیه ها زشت و قدیمی هستن! وقتی که ۲۴ ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه، در آینده می خوای با اون ها چی کار کنی، ازت سئوال کرد... تو هم با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی:مــادررر،لطفا تو کارام دخالت نکن ! وقتی که ۲۵ ساله بودی، اون، کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی، و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که: دلم خیلی برات تنگ می شه... تو هم ازش تشکر کردی، اینطوری که، یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی!!! وقتی که ۳۰ ساله بودی، اون، از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد. تو هم با گفتن این جمله ،ازش تشکر کردی، همه چیز دیگه تغییر کرده !!! وقتی که ۴۰ ساله بودی، اون، بهت زنگ زد تا روز تولد یکی از اقوام رو یادآوری کنه. تو هم با گفتن"من الان خیلی گرفتارم" ازش تشکرکردی! وقتی که ۵۰ ساله بودی، اون، مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت. تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین، سربار فرزندانشون می شن، ازش تشکر کردی!!! و سپس، یک روز، اون، به آرامی از دنیا میره و تمام کارهایی که در حق مادرت انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد ... ------------ --------- ------ --------- --------- --------- ------- اگه مادرت،هنوز زنده هست، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی : با كوچكی یك بوسه تا بزرگی گفتن : مادر دوستت دارم. :x
  19. gheysar1364

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    یک داستان واقعی... خانمي با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلي راهي دفتر رييس دانشگاه هاروارد شدند.خانمي با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلي راهي دفتر رييس دانشگاه هاروارد شدند. منشي فوراً متوجه شد اين زوج روستايي هيچ کاري در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامي گفت: «مايل هستيم رييس را ببينيم.» منشي با بي حوصلگي گفت: «ايشان امروز گرفتارند.» خانم جواب داد: « ما منتظر خواهيم شد.» منشي ساعتها آنها را ناديده گرفت و به اين اميد بود که بالاخره دلسرد شوند و پي کارشان بروند. اما اين طور نشد. منشي که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصميم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رييس با اوقات تلخي آهي کشيد و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اينکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه وکت وشلواري دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمي آمد. خانم به او گفت: «ما پسري داشتيم که يک سال در هاروارد درس خواند. وي اينجا راضي بود. اما حدود يک سال پيش در حادثه اي کشته شد. شوهرم و من دوست داريم بنايي به يادبود او در دانشگاه بنا کنيم.» رييس با غيظ گفت :« خانم محترم ما نمي توانيم براي هرکسي که به هاروارد مي آيد و مي ميرد، بنايي برپا کنيم. اگر اين کار را بکنيم، اينجا مثل قبرستان مي شود.» خانم به سرعت توضيح داد: «آه... نه.... نمي خواهيم مجسمه بسازيم. فکر کرديم بهتر باشد ساختماني به هاروارد بدهيم.» رييس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: «يک ساختمان! مي دانيد هزينه ي يک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان هاي موجود در هاروارد هفت و نيم ميليون دلار است.» خانم يک لحظه سکوت کرد. رييس خشنود بود. شايد حالا مي توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آيا هزينه راه اندازي دانشگاه همين قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نيندازيم؟» شوهرش سر تکان داد. رييس سردرگم بود. آقا و خانمِ "ليلاند استنفورد" بلند شدند و راهي کاليفرنيا شدند، يعني جايي که دانشگاهي ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد: دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان، يادبود پسري که هاروارد به او اهميت نداد. تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
×
×
  • اضافه کردن...