از لیون کامپیوتر قســـــــــــــــــــــــــــــــــــطی خرید کنید فروش اقساطی برای سراسر ایران
اخبار سخت افزار ، نرم افزار ، بازی و دنیای آیتی در مجله لیون کامپیوتر 🤩
-
پست
1028 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
4 -
بازخورد
99%
نوع محتوا
نمایه ها
انجمنها
بلاگها
فروشگاه
تمامی مطالب نوشته شده توسط hamid5566
-
جناب رضایی ملودی همینه ها. :-?
-
سلام عزیز خوش اومدی دقیقا کدوم لالاش منظورتونه؟ :-? :-?
-
کارت درسته بیسته بیسته :laughing: اینم تیکه آخرشه: لای لای لالای لای لالای لای لای لای لالای لای لالای لای لالالالا لای شرط میبندم اینجاشو گوش نداده باشی عمرا" :)
-
ایول داداش گل کاشتی گل @};- @};- @};- @};- @};- @};- خودشه :x :x :x :x قبلا گوش داده بودی مشتی ؟ و نمیگفتی :clapping: :clapping: :clapping: :clapping: :clapping: :clapping: :clapping: :-?
-
سلطان قلبم خه باته خه باته دروازه های دلم را شکسته شکسته با من پیوسته :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying:
-
یه دل میگه برم برم یه دلم میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: کسی ادامشو میدونه
-
آیا پاور من (685w) برای این سیستم کافیه؟؟؟؟؟
hamid5566 پاسخی برای amintabarsi ارسال کرد در تاپیک : انجمن تخصصی محصولات گرین GREEN ( آرشیو شده )
سلام بله کافیه نگران نباش -
رئیسجمهور چین خطاب به تاجران ایرانی: انقد جنس تقلبی وارد نکنید!!!
hamid5566 پاسخی برای AORUS ارسال کرد در تاپیک : گفتگوی آزاد
کاملا باحرفاتون مخالفم.اتفاقا واسش فرق میکنه.توی جنس خوب نمیتونه 300% سود کنه.این سری آدم نماهای بی وجدان سودجو خیلی وقته دستشون واسه همه رو شده من تعجبم چطور شما هنوز منوجه نیستی وداری ازشون حمایت میکنی -
رئیسجمهور چین خطاب به تاجران ایرانی: انقد جنس تقلبی وارد نکنید!!!
hamid5566 پاسخی برای AORUS ارسال کرد در تاپیک : گفتگوی آزاد
فقط باید خون گریست :crying: -
:-? :-? :-?
-
بگو بگو :clapping: :clapping: شمادیگه چرا عطا جان باور میکنی؟ :(
-
قابلی نداشت @};- شعرا و عاشقانه ها تقدیم به عطاجان ایشالا گرمی عشق رو همیشه تو زندگیش داشته باشه @};- @};- @};- :x :x :x
-
ساعتا رو به عقب برگردون...اگه فرصتی هنوزم مونده بگو تو گذشته چی می بینی...که از آینده تو رو ترسونده ساعتا رو به عقب برگردون...اون همه خاطره رو پیدا کن پشت این همه شب تکراری...یه جهانِ تازه رو من وا کن من هنوز زخمیِ خاطره ام...جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست اسمتو صدا زدم وقتی که...حتی اسم خودمم یادم نیست همه ی امیدمی این روزا...که نجاتم بدی از این زندون تو فقط اگه بخوای می تونی...ساعتا رو به عقب برگردون می شه زمین خورد و گریه نکرد...به دادم برس بهترین نارفیق هنوزم به دستای تو قانعم...هنوزم عاشقم با یه زخم عمیق تو این روزهای سیاه و کسل...دلم خیسه از حس بارون شدن تو رو جون هر کی که بهِش مومنی...فقط امشبو حرف رفتن نزن تو این روزهای سیاه و مریض...فقط یه کمی چای واسه من بریز می دونم همیشه بدهکارتم...می دونی نمی شه فراموش کرد من از بس که تو خوابتم،زخمی ام...نمی شه که کابوسمو گوش کرد نمی شه که این وحشتو دوره کرد...نباشی،نمونی،نخندی،بری یه عمری جنونو تحمل کنم...به دیوونگیم دل نبندی بری تو سیگارو خاموش کن تا بگم...چطور می شه با گریه هم دود شد چطور می شه با خنده هم زخم خورد...چطور می شه با عشق نابود شد شبایی که می ترسم از فکرهام...همیشه هوا خیس و بارونیه یه زن با جنونش به من یاد داد...که عاشق شدن،قبلِ ویرونیه
-
من با خاطرات زنده خواهم ماند. چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی. شاید باور نکنی از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر میکشند باقی میماند. شاید یک روز که میخواهی احوال مرا بپرسی عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی.! شاید باور نکنی اما دوست دارم مدام برایت بنویسم. بعضی وقتا که کلمات را گم میکنم. دوست دارم دشتها دریاها کوهها جنگلها ستاره ها و هر چه در کاینات هست همه و همه کلمه شوند تا بهتر بنویسم. میدانم که خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی روبه رویت بنشینند و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله در آیی که میگوید: مرا از یاد خواهی برد نمیدانم؟ ولی میدانم از یادم نخواهی رفت... :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying: :crying:
-
چندسال پيش يک روز جلوي تلويزيون دراز کشيده بودم، فوتبال نگاه مي کردم و تخمه مي خوردم. ناگهان پدر و مادر و خان داداش سرم هوار شدند و فرياد زدند که:« اي عزب! ناقص! بدبخت! بي عرضه! بي مسئوليت! پاشو برو زن بگير ». رفتم خواستگاري؛ دختر پرسيد:« مدرک تحصيلي ات چيست گفتم:« ديپلم تمام »! گفت:« بي سواد! امل! بي کلاس! ناقص العقل! بي شعور! پاشو برو دانشگاه ». رفتم چهار سال دانشگاه ليسانس گرفتم برگشتم؛ رفتم خواستگاري؛ پدر دختر پرسيد:« خدمت رفته اي »؟ گفتم:« هنوز نه »؛ گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازي». رفتم دو سال خدمت سربازي را انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاري؛ مادر دختر پرسيد:« شغلت چيست »؟ گفتم:« فعلا کار گير نياوردم »؛ گفت:« بي کار! بي عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پيدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار مي خواهيم»؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« بايد کار کرده باشي تا سابقه کار بدهيم ». دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « بايد سابقه کار داشته باشي تا کار بدهيم ». برگشتم؛ رفتم خواستگاري؛ گفتم:« رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند بايد کار کرده باشي ». گفتند:« برو جايي که سابقه کار نخواهد ». رفتم جايي که سابقه کار نخواستند. گفتند:« بايد متاهل باشي ». برگشتم؛ رفتم خواستگاري؛ گفتم:« رفتم جايي که سابقه کار نخواستندگفتند بايد متاهل باشي ». گفتند:« بايد کار داشته باشي تا بگذاريم متاهل شوي ». رفتم؛ گفتم:«بايد کار داشته باشم تا متاهل بشوم ».گفتند:« بايد متاهل باشي تا به تو کار بدهيم ». برگشتم؛ رفتم نيم کيلو تخمه خريدم دوباره دراز کشيدم جلوي تلويزيون و فوتبال نگاه کردم .....!
-
ببخشید شما با دکتر ک و رتون نسبتی ندارین؟ اعیزم؟؟
-
سلام خه بات جان @};- درمورد کدو تنبل جادو جمبلی فالی بلد نیستین بذارین فیض اکمل و اجمل ببریم؟ :)
-
سلام به بچه های گل فروم @};- دوستان ته سالنی مونم عشقه :x
-
مُژده،مُژده: 7 Tekken احتمالا برای PC هم عرضه می شود!
hamid5566 پاسخی برای AORUS ارسال کرد در تاپیک : بازی های رایانه ای
درود خسته نباشی خبات جان @};- در سری بازیهای فایتینگ بعد از مورتال کمباد تیکن واقعا بهترینه -
چند سوال در مورد بازیها
hamid5566 پاسخی برای fireinpole ارسال کرد در تاپیک : دستگاههای بازی و گیم و بازیهای کامپیوتری
سلام داداش علی.خوبی؟ :) حالا یوبی یه اساسین خرابکاری کرد دیگه قرار نشد هرشرکتی خرابکاری کرد همه تقصیرارو بندازید گردن یوبی سافت. :mad: :mad: اصلا از کی تا حالا یوبی بازی های اسپورت میسازه؟ :-? فیفا رو که EA میزنه =)) -
قیمت گذاری بر روی کیس
hamid5566 پاسخی برای alinonor ارسال کرد در تاپیک : خریدو فروش سیستم کامل و چند قطعه کامپیوتر با هم
سلام دوست عزیزم @};- خوب کاری کردی که لیونی شدی معلومه امشب رو شانس بودی :D این قطعات حدودا" 250-270 میرزن -
استفاده از رم باس1600در مادربرد گیگا ep43
hamid5566 پاسخی برای namjou ارسال کرد در تاپیک : بحث در مورد مادربورد وچیپستها
سلام دوست عزیزم لطفا اطلاعات غلط ندین.این مسئله کاملا برعکسش صدق میکنه مینی که مثلا تا 2400 ساپورت کنه رم 1333 روش بندازی با اون فرکانس 1333 کار میکنه نه اون چیزی که شما گفتی موفق باشید @};- -
سلام عزیز.خوبی؟ برنامه your unistaller رونصب کن خیلی بهت کمک میکنه واسه قسمت 2 و4. قسمت 5 هم برو به start/ accessories/ system tools/ disk defragmenter
-
ممنون علی جان @};- واسه خودمم خاطرس :x تقدیم به خودت: امروز گوشی یکی رو از نزدیکان رو بدون این که بفهمه برداشتم و اسمم رو از “اسم خودم” به ” ۲۰۰۰۹۰۲۲ ” تغییر دادم. بعد با گوشی خودم این پیامک رو براش فرستادم: ” مشترک گرامی، ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما، به عرض میرساند شما در قرعه کشی همراه اول به مناسبت عید سعید فطر، برنده یک دستگاه خودروی mazda 3 شده اید. ضمن عرض تبریک لطفا جهت دریافت جایزه عدد (یه عدد ده رقمی) را به همین شماره بفرستید. هیچکس تنها نیست. همراه اول ” بنده خدا از ظهر تا حالا بالای بیست بار اون کد(عدد ده رقمی) رو داره برام میفرسته و من هر دفعه بهش جواب میدم: …” مشترک گرامی کد ارسالی شما صحیح نمیباشد.لطفا مجددا ارسال فرمائید” الان اسمس داده : برو گمشو همراه اول منم اسمس دادم: مشترک گرامی حالا که فحش میدهید مزدا که سهل است دسته بیل هم بهتون نمیدیم يه شب خونه تنها بودم , يهو صداي خنده از حياط شنيدم , گفتم برم بيرون ببيم کيه... رفتم تو حياط وچند متري رفتم جلو وايسادم بازم ديدم ميخنده , بازم يه خرده رفتم جلو چن ديقه وايسادم , بازم صداي خنده اومد داشتم خودمو خراب ميکردم ولي بازم رفتم جلو... الان فهميدين حياطمون بزرگه يا بازم برم جلو؟؟؟!!!!!!!!!!! نسل سوم ؛ بد شانس ترين نسل تاريخ ايران : تو نوزادی شیر خشک نایاب شده بود... تو بچگی هم دوران جنگ بود... دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن... نظام قدیم، نظام جدید، نظام خیلی جدید... رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن... فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد... خواستیم ماشین بخریم بنزین سهمیه بندی شد
-
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ اونایی که یادشون نیست نگاه کنن ( شرمنده حمید اینجا نوشتم نخواست خلاف قوانین اینجا باشه : عطا : @};- ) http://www.aparat.com/v/l8veU شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم شما یادتون نمیاد، عیدا میرفتیم خرید عید، میگفتن کدوم کفشو میخوای چه ذوقی میکردیم که قراره کفشمونو انتخاب کنیم. شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد شما یادتون نمیاد ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظااااااااام برید سر کلاساتون شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می كشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم اقا دفترمونو جا گذاشتیم شما یادتون نمیاد: چی شده ای باغ امید، کارت به اینجا کشید؟؟ دیدم اجاق خاموشه، کتری چایی روشه، تا کبریتو کشیدم، دیگه هیچی ندیدم شما یادتون نمیاد: یک تکه ابر بودیم، بر سینه ی آسمان، یک ابر خسته ی سرد، یک ابر پر ز باران شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه شما یادتون نمیاد هركی بهمون فحش میداد كف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن شما یادتون نمیاد: انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه شما یادتون نمیاد بستنی میهن رو که میگفت مامان جون بستنیش خوشمزه تره شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم به آهنگها و شعرها گوش میدادیم و بعضی ها رو اشتباهی میشنیدیم و نمی فهمیدیم منظورش چیه، بعد همونطوری غلط غولوط حفظ میکردیم شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی شما یادتون نمیاد کارت صد آفرین میدادن خر کیف میشدیم، هزار آفرین که میدادن خوده خر میشدیم شما یادتون نمیاد، با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تارعنکبوت درست می کردیم شما یادتون نمیاد، تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند، اونکه وارد میشد، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز میکوبیدیم شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم شما یادتون نمیاد: سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه شما یادتون نمیاد، یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه. شما یادتون نمیاد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت: بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم.همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرك خسته میشه... بالهاشو زود میبنده... روی گلها میشینه... شعر میخونه، میخنده شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررتررررررررررررر صدا میداد شما یادتون نمیاد، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم شما یادتون نمیاد، آخر همه فیلم ویدئوها شو ضبط میکردن شما یادتون نمیاد، کیک می خریدیم بیست تومن. کاغذ زیرش رو هم می جویدم شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم شما یادتون نمیاد، این چیه این چی چیه؟ کفش نهرین بچه ها, شما هم میخواین؟ بـــــله شما یادتون نمیاد چکمه پلاستیکی که مامانا از کفش ملی میخریدند پامون میکردند شما یادتون نمیاد… فیلم ویدئو که یواشکی زیرپیرهنمون قایم می کردیم؛بعدم می گفتیم کیفیتش آینه س شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون. شما یادتون نمیاد آتروپات رو که گرم میکرد شما يادتون نمياد ولي سره كلاس انشاء كه ميشد اگه نوشته بوديم دل تو دلمون نبود معلم صدا بزنه ولي اگه ننوشته بوديم زنگ استراحت دل درد ميگرفتيم شما یادتون نمیاد یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود شما یادتون نمیاد! روی فیلمای عروسی، موقعی که دوماد داشت حلقه رو توی انگشت عروس می کرد؛ آهنگ یه حلقه طلایی معین و می ذاشتن. شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ شما یادتون نمیاد، دبستان بودیم اول کتاب فارسی نوشته بود @};- [-X
-
فعالترین کاربران بازارچه
-
آمار بازخوردها
31270
مثبت14
خنثی212
منفی99%
Total Positive