ho3einsa

چشم. ممنون از دلگرمیتون.

درسته بهترین داستان مال مکس 1 بود و تمام. :x :x خیلی ممنون وقت گذاشتین. :x :x @};- @};- منم همه رو تموم کردم ولی یبار. سه از لحاظ داستانی خیلی ضعیف بود و یکم خسته کننده. ولی گیم پلی و گرافیک و ریل تایم بودنش شاهکار بود. ممنون وقت گذاشتین.

وضعیت مشخصه. این عزیزان (وارد کنندگان محترم) اونقدر دلسوزند که مطمعنن میکشن روش.

اختصاصی ایجاز... رنج،وظیفه،عشق…با مرد خاطرات آشنا شوید : بیوگرافی مکس پین… نام: مکس پین متولد: ۱۹۷۰ مکان های حضور داشته : سائوپائولو در برزیل و نیویورک در آمریکا شغل ها: پلیس_محافظ شخصی مرد را دردی اگر باشد… مکس از کودکی مزه درد را چشیده است.پدری الکلی که دائما مادرش را کتک میزد.او در همان دوران مادرش را از دست داد.پدرش بعد از ترک وی رهسپار دیار باقی شد و مکس تنها ماند با یکی دو دوستی که برایش باقی مانده بود.مکس کم کم وارد اداره پلیس شد و با بهترین دوست و همکارش یعنی الکس بالدر آشنا شد و دوران خوبی را به سر میبرد تا اینکه با همسرش یعنی michelle در اداره آشنا شد و با او ازدواج کرد.دو سال بعد صاحب دختری با نام رز شدند.چه زندگی زیبایی.حتما این جمله را زیر لب آرام برای خود به زبان می آورید و دوست داشتید جای وی بودید.یک پلیس خوب,یک دوست و همکار نزدیک و یک همسر و دختر ناز و زیبا.قصه آخرش خوش است.سال ۱۹۹۸ بود که یک معتاد به ماده مخدری با نام v بدون دعوت وارد خانه مکس میشود و دختر و همسر زیبای او را به طرز فجیحی از پای در می آورد.مکس که روز خوبی را در اداره به سر برده بود و قصد ترک کردن سیگارش را داشت زیرا برای دختر کوچکش آزار دهنده و مضر بود در امید دیدار محبوبه و دختر نازش راهی منزل میشود که با انداختن کلید در و وارد شدن به منزل چشمانش به اینور و آنور تکان میخورد و صدای قلبش آرام ترین صدایی بود که تا بحال شنیده شده بود.دستانش یخ زده بود.به سمت بالای پله ها حرکت کرد و یک حسی شبیه اینکه اتفاق خوبی نیافتاده است در وجودش بود.مکس خون پاشیده شده جسم نحیف همسر و فرزندش که بر در و دیوار اتاق نقش بسته بود را به همراه مصببانش دید.مکس شاید از آن روز به بعد بود که دیگر لبخندی بر لبانش نقش نبست. مکس به دنبال انتقام خویش رفت.در نهایت آتش خشم خویش را با کشتن نیکول هورن خاموش کرد. ادامه ی مطلب را در ایجاز مطالعه فرمایید. ضمن تشکر از گذاشتن وقت برای خواندن این مطلب، لطفا مارا از نظرات پربارتان محروم نفرمایید.

@};- @};- @};- :x :x :x :clapping: :clapping: :clapping:

با توجه به تک فنه بودن و قدرت کارت کاملا نرماله. دوستان کاملا درس میفرمایند. به خنک کننده ش هم دست نزنید تا گارانتیش تموم بشه.

هرکاری میکنی بکن ولی با پاور شوخی نکن! پاورتم هیچی نمیشه مطمعن باش شرکتی مثل evga فکر اونجاشم کرده و یه راهی براش در نظر گرفته. @};- @};- پاور قدیمی صد در صد به سیستمت لطمه میزنه این تجربه ی شخصیه.

سیستم من با اینکه اپدیتش غیر فعال بوده خودش باز خودکار دانلود کرده و این اپدیت باعث درس کار نکردن ویندوز شده مثلا استور ارور میده باز نمیکنه یا تصاویرو ویندوز نشون نمیده باید ریستارت بشه و چندتا مشکل ریزوکوچیک دیگه.

پنج سریالی که می توانید در ادامه ی تابستان مشاهده کنید تابستان را می توان به نوعی فصل تعطیلات و تفریح نامید.اگر گیمر هستید،اگر خشکسالی انتشار بازی های جدید را در تابستان نادیده بگیریم، به انجام بازی های رایانه ای مورد علاقه تان میپردازید.شاید ورزشکار باشید،شاید اهل سفر و گشت گذارید و شاید هم خوره ی فیلم و سریال. مهم نیست در کدام دسته قرار دارید،تابستان فرصت مناسبی برای تماشای چند فیلم و سریال است. در ادامه برای آشنایی با پنج تا از بهترین سریال های که می توانید در تابستان مشاهده کنید،با ما همراه باشید،با هر سن و سلیقه ای که دارید. لینک ادامه مطلب: http://eijaz.ir/1395/05/20/%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA/

با قسمت دوم نقد صوتی بازی ها در خدمتتون هستیم. باز هم این قست مثل قسمت قبلی کاری از اقای محمد مهدی نوروزی عزیز هست. این نقد بسیار کار شده روش و به صورت حرفه ای تهیه شده. لطفا گوش بدین و نظرتونو برای بهتر شدن کار بازگو کنید. لینک دانلود: http://eijaz.ir/1395/05/21/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-homefront-the-revolution/

با این اسمی که برای این مقاله انتخاب کردم مطمعنن کسایی که ایکس باکس ۳۶۰ داشتن متوجه شدن منظورم کدوم بازیه. بله درس متوجه شدین الن ویک، شاهکار تکرار نشدنی سم لیک. درسته این اثر نمیشه شاهکار صداش کرد ولی خدایی بخوایم دربارش نظر بدیم یکی از بهترین داستانای تاریخ هنر هشتمو داره. نبوغ سم لیک در نوشتن تک تک اپیزودای این بازی مشخصه و گیمرو انگشت به دهن میذاره و مجبور به تحسینش میکنه. دعوتتون میکنم با وب سایت ایجاز در ادامه مطلب همراه باشید. من برای این مقاله از لحن خودمونی استفاده کردم امیدوارم بزرگان ببخشن چون بار اوله که دست به قلم میشم. بریم سراغ بازی. این بازی به شخصه یکی از بهترینای عمر گیمری منه. من خودم روی پی سی موفق به انجام این بازی شدم در سال ۲۰۱۴٫ اونموقع که بازیو تموم کردم از خودم متنفر شدم که چرا همچین بازیو اینقدر دیر شناختمو دیر تجربش کردم. این بازی اتمسفر فوق العاده ای داره. به طوری که همون اول بازی حال و هوای ترس میاد سراغمون. باید به سازندگان این بازی در قسمت اتمسفر و گرافیک تبریک گفت که سنگ تموم گذاشتن همینطور به استاد سم لیک عزیز! میگم استاد چون لایق این اسمه. همتون مطمعنن سم لیک و استودیوی رمدیشو با مکس پین ۱و۲ به خاطر دارین. استاد تو مکس پین ۱ یک تراژدی فوق العاده رو پیاده کرده بود. حالا نمیخوام از بحث اصلی منحرف شم پس میریم سراغ بازی الن ویک. ادامه ی این مقاله را از سایت ما دیدن فرمایید... (اختصاصی ایجاز) http://eijaz.ir/1395...-درگیر-داستانش/ نقد صوتی totalwar : warhammer http://eijaz.ir/1395...قد-صوتی-وارهمر/

اگه نقدو شنیدین مارو از نظراتتون محروم نکنین لطفا

با سلام با نقد صوتی بازی توتال وار : وارهمر با وب سایت ایجاز همراه باشید. زحمت این نقدو اقای محمد مهدی نوروزی کشیدن و با صدای دلنشینشون اجرا کردن. برای دریافت لینک دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنین. http://eijaz.ir/1395/05/20/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%D9%85%D8%B1/ مقاله های ما: http://forum.lioncomputer.ir/index.php?showtopic=62464

آخرالزمان به سبک ناتی داگ:نگاهی به بازی آخرین ما بعضی وقتا بعضی بازیای خاصی هستند که برای همیشه تو حس و خاطرمون میمونن ازون دسته بازیهایی که هنگام انجام بازی به وجد میایم!برخی بازیا هستند که حتی کسانی که علاقه ای به گیم ندارن رو هم جذب میکنه.آخرین ما جزئی از این بازی هاست. آخرین ما از هیچ جا کم نداره.از گرافیک گرفته تا داستان و گیم پلی و موسیقی و صداگذاری.اما واقعا داستان بازی واقعا چیز خاصی بود.روایت فوق العاده ای داشت و شخصیت پردازی بازی بی نقص بود.بازی داستان منحصر به فرد و خاصی نداشت اما واقعا خاص بود.خاص نبود اما خاص بود!یعنی داستان تکراری و کلیشه ای اما روایت و شخصیت پردازی بی نقص.اگه داستان بازی رو نمیدونید بهتون میگم:داستان بازی زندگی مردی بنام جوئل را روایت میکند که با دختر بانمکش سارا زندگی خوبی را میگذراند.اما شب همان روز قارچی بنام کوردیسپس وارد شهر میشود و همه چی را بهم میریزد. ادامه ی این مقاله را از سایت ما دیدن فرمایید... (اختصاصی ایجاز) http://eijaz.ir/1395/05/19/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%86%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C/

لطفا نظرتونو به این مقاله بگین و نویسنده های جوونمونو برای بهتر نوشتن ترغیب کنین. باسپاس

داستان پرواز یک عقاب (زندگی نامه ی اتزیو اختصاصی سایت ایجاز) من به بهترین شکلی که می توانستم زندگی کرده ام، بدون این که هدفش را بدانم. ولی به جلو رانده شده ام همچون پروانه ای به سوی ماه؛ اما حالا در پایان حقیقت عجیبی را کشف کردم. این که من تنها مسیری برای انتقال یک پیام هستم. پیامی که درک و شعور من از شناختنش عاجز است”. در این مقاله قصد تشریح داستان زندگی محبوب ترین شخصیت سری Assassin’s Creed یعنی اتزیو آدیتوره را داریم. با ما همراه باشید. “این مقاله سرشار از اسپویل است که می تواند برای کسانی که هنوز سری Assassin’s Creed را امتحان نکرده اند خوشایند نباشد” تزیو آدیتوره دا فیرنزه (به ایتالیایی Ezio Auditore Da Firenze) متولد ۱۴۵۹ در فلورانس ایتالیا؛ جوانی است خوش چهره، متمول و اشراف زاده که زندگی آرامی در کنار خانواده ی قدرتمندش دارد. پدر مشهور و دو برادر بزرگش همچون کوهی پشت او هستند همراه با خواهر و مادری که هر کاری برایش انجام می دهند. خانواده ی آدیتوره بسیار قدرتمند و ثروتمند است به حدی که آن ها حتی یک بانک بین المللی هم دارند. اتزیو هم در چنین خانواده ای بسیار ناز پرورده بار می آید، بی خبر از راز های پنهان خانواده اش. از کاری که پیشه ی اصلی پدر، پدر بزرگ و کل خاندانش است. او خوش حال و شاد در فلورانس با وقت گذرانی کنار دختر های زیبا و خوش گذرانی با برادرانش زندگی می کند. اما رازی که پشت پرده ی خانواده ی او قرار دارد بالاخره کار دستش می دهد. اتفاق بدی رخ می دهد، بسیار بد. تا قبل از اینکه برای انجام دادن کاری که پدرش جیووانی به او محول کرده بود به جایی برود همه چیز خوب بود و روز خوبی را با دو برادرش پتروچیو و فدریکو گذرانده بود ولی حالا… . پدر و دو برادرش قربانی یک خیانت می شوند و آن سه را در میدان اصلی فلورانس به دار می آویزند. اتزیوی جوان در حالی که شاهد مرگ عزیز ترین کسانش است فریاد زنان سعی می کند آن ها را نجات دهد ولی توان مبارزه با آن همه سرباز را ندارد. در چشمی بهم زدن زندگی این جوان خوش چهره و نیک بخت از این رو به آن رو می شود. زمان خداحافظی فرا می رسد و او دیگر هیچ گاه صورت عزیزانش را نخواهد دید.... ادامه در سایت ایجاز http://eijaz.ir/1395/05/19/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D8%B9%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-ezio-auditore/#comment-11

محمد جان قالب اولیس. ممنون. چشم درستش میکنم

مرسی @};- @};-

!! این مقاله سرشار از اسپویل است و ممکن است برای کسانی که ان را تجربه نکرده اند نا خوشایند باشد !! عجیب است… یک وقتهایی گذشته ات در پی تو می آید تا بگیرد آن انتقامی که خیلی وقت است میخواهد.عجیب است هر خطایی را کردم جوابش را خیلی زود گرفتم پس قرار است تاوان چه گناهی را پس بدهم در جهنم خدا؟من خانواده ام را میخواستم.من برای آنها همه کار کردم.گاهی گذشته ات نمیگذارد جبران کنید.نمیگذارد خوب شوید.نمیگذارد آب خوشی از گلویتان پایین رود.من به گذشته ام باختم.به گناهانم.همیشه سعی کردم از هیچ چیز هراسی نداشته باشم ولی اشتباهم این بود که بایستی سعی میکردم از گناهانم بترسم!رستگاریم چند لحظه بیشتر به طول نینجامید.رستگاریم با مرگم شروع شد.گلوله هایی که صف کشیده به پیکر بی جانم برخورد میکردند فریادی از رستگار شدنم را ندا میدادند.رستگاریم مبارک.تاوان گذشته ام,تاوان خطاهایم,کمرم را شکست.سرنوشت بازیچه خوبی نیست.اهل شوخی نیست.لبخندت را شوخیت را نمیفهمد.سرنوشت من رستگاریم را شوخی گرفت.اما چیزی از خود بر جای گذاشته ام که پاسخ زخمهایی بود که بی دلیل و با تعجیل به سراغم آمدند.جک انتقامم را خواهد گرفت… این پست هر روز بروز میشود!!! ادامه ی این مقاله را از سایت ما دیدن فرما(اختصاصی ایجاز) http://eijaz.ir/1395/05/20/%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-john-marston/ شما هم میتوانید مقاله یانقد خود را برای ما ارسال کنید تا با نام شما در سایت ایجاز به انتشار برسانیم. مقاله ی اول: داستان پرواز یک عقاب = پست شش مقاله ی دوم: آخرالزمان به سبک ناتی داگ:نگاهی به بازی آخرین ما = پست هشت مقاله ی سوم: الن ویک

کار من بیشتر استفاده از مهارت عمومه. نه صرفا نویسنده ی حرفه ای بیاد برام کار کنه. هرکی دلی نوشته ای داره میتونم براش انتشار بدم فعلا البته زوده برا این مسائل. باز ممنون از پیشنهادتون

یه ایده بدین لطفا سایتو چجوری بکشم بالا کمی

کسی نظری نداره؟

از سایت ما دیدن کنید

وبسایت تازه تاسیس شده ی ایجاز از علاقمندان به بازی های رایانه ای دعوت به عمل می اورد تا خود دست به قلم شوند و برای ما مقاله ، نقد ، معرفی ، پیشنمایش ، بازی مورد علاقه ی خود را برای ما ارسال کنند تا ما با نام خود عزیزان در سایت انتشار دهیم. امیدوارم با همکاری تمامی دوستان این سایت پیشرفت کنه. www.eijaz.ir هیچ کس کامل نیس. برای بهتر شدن نیازمند ما شدن هستیم. @};- @};-

بالا باش... 12