يكي ديگه از شيطوني هاي پارسالم رو بگم ولي اول باشد بگم كه معلم زبانمون خيلي بدش مياد سره كلاسش بگيم پيسسسسسسسسسسسسس !!!!!!!!!!!!!!!!!!
يه روز يكي از اولياي بچه ها اومد در كلاس و با معلممون در باره وضعيت بچش حرف ميزد . منم كه موقعيت رو مناسب ديدم از سر جام بلند شدم و گفتم بچه ها همه با هم و يك صدا بگيد پيسسسسسسسسس :D!!!!!!!! ديدم همه گفتن . يهو معلممون برگشت گفت ميخواييد ببرمتون آپاراتي !!!! ما همه خنديديم . معلممون برگشت و دوباره ما همون عمل زشت و قبيح رو انجام داديم . اون موقع بود كه اعصابش خط خطي شد و برگشت بهمون گفت كره .... هاي بيشعور مگه نميفهميد . اون موقع بود كه از كلاس زد بيرون و رفت سراغ ناظممون . ناظممون هم كه ظاهري خطرناك داشت اومد گفت كي بوده يا خودش بگه يا همه رو تنبيه ميكنم . چند لحظه موند و دوباره با لطافت گفت هركه بوده بگه من كاري باهاش ندارم . منم كه ترسيده بودم به پروفسر كلاسمون ( بيچاره فكر كنم 70 الي 80 سال توي سال سوم درجا زده بود و به خاطر همين بهش ميگفتيم پروفسر ) گفتيم جان خودت بهش بگو من بودم تا كاري با بقيه نداشته باشه !!! اولش كمي نچ و نچ كرد ولي بعدش قبول كرد . يهو با هيكلي با صلابت بلند شد گفت آقا من بودم . ديدم ناظممون گفت بي شعور وقتي تو از اين كارا ميكني اونوقت بچه هاي خوب و با انضباطي مثل محمد زند ( بنده ) و پيمان ( همون دوست تخسم ) ميوفتن گير !! آقا اين حرفو كه زد ديدم همه بچه ها زدم زير خنده !!! ديگه خلاصه جلسه بعد كه معللمون اومد پاي تخته واسش پيام عذر خواهي نوشتيم اونم قبول كرد . ديگه همه چي به خير و خوشي گذشت !!!
راستي تا دلتون بخواد خاطره ي گير افتادن با موبايل توي مدرسه دارم . اگه خواستيد بگيد تا بزارمشون