رفتن به مطلب

nightkiler

کاربر ویژه
  • پست

    594
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    8
  • بازخورد

    100%

تمامی مطالب نوشته شده توسط nightkiler

  1. من یک قطعه ماشین را معرفی میکنم که نیازی به خریدن آن نیست اما حداقل دوستان این قطعه را از روی ماشین خودشان باز نکنند و جان خود و دیگران را به بازی نگیرند.این قطعه اتومبیل مبدل کاتالیست نام دارد. قطعه یا به عبارتی منبعی است که در خروجی دود موتور ماشین قرار میگیرد. تقریبا روی تمام ماشینهای جدید ساخت داخل یا خارج قرار دارد و به توصفیه هوای خروجی اگزوز بسیار کمک میکند . یک سری از افراد نادان یا کم توجه برای اینکه ماشین شتاب و سرعت کمی بیشتر پیدا کند این قطعه که باز کردنش بسیار راحت است را باز میکنند. این قطعه دارای عمر مفید است و بعد از چند سال طبق دستور خوردو ساز باید تعویض شود .که در کشورما نتنها قانونی در مورد اجبار تعویض و یا وجود این قطعه نداریم بلکه اگه شما به یک فروشنده قطعه یدکی اتومبیل مراجعه کنید و بخواهید یک کاتالیست بخرید شما را مسخره میکند و می گوید: همه می روند کاتالیست را در میارند شما می خواهید عوضش کنید و بعدش که در واقع باید خون گریه کرد که داریم با دست خودمان همین دیگر را به کشتن میدهیم اما در مورد نحوه کار کاتالیست توجه شما را به این تصاویر جلب میکنم: اینهم توضیحی در مورد آلودگی گازهای خروجی از اگزوز در صورت نبودن کاتالیزور: مونوکسید کربن CO : مونوکسید کربن حتی در غلظت های کم بسیار خطر ناک است این گاز بو یا طعم ندارد و بی رنگ است و اگر شخصی گاز مونوکسید کربن استنشاق کند این گاز با گلبول های قرمز خون او ترکیب می شود و امکان حمل اکسیژن را از آن می گیرد و جذب بدن می شود و منجر به مرگش می شود. اکسید های نیتروژن NOX : در هنگام خروج از موتور بی رنگ و بی بو هستند اما به محض ورود به جو و مخلوط شدن با مقدار بیشتر اکسیژن اکسید هایی از درجه بالاتر تشکیل می دهند که به رنگ قهوه ای مایل به سرخ اند و بوی تند و گزنده ای دارد این گاز در صورت استنشاق به دستگاه تنفس آسیب می رساند و وقتی با بخار آب ترکیب شود اسید نیتریک تشکیل می دهد که به نای و ریه ها آسیب می رساند هیدروکربن های نسوخته HC : چندین نوع هیدرو کربن با دود از موتور خارج می شود که در حقیقت سوخت نیم سوخته یا نسوخته اند وقتی این هیدرو کربن ها با هوا مخلوط می شوند به تشکیل مه دوده کمک می کنند و اعتقاد بر این است که این هیدرو کربن ها ممکن است سرطان زا نیز باشند این هم جدولی در مورد تاثیر کاتالیست در کم کردن آلایندهای خروجی از اگزوز که بسیار قابل توجه است: البته من مثل آقایmaxel 134تحصیلات اکادمیک در این مورد نداریم بلکه اطلاعات اینترنت و تجربه شخصی خودم بوده اگه ایشون می بینند جایی من اشتباه کردم بفرمایند تا تصحیح کنم.
  2. پاور من 885گرین فنش اول خیلی بی صدا و عالی بود بعد از چند ماه صداش زیاد شد .با شرکت گرین تماس گرفتم یک فن رایگان ارسال کردند منم عوضش کردم خوب شد و فن خراب را مرجوع کردم.به نظر من در حال حاضر در ایران گارانتی خیلی مهم تر از خود جنسه چون 90درصد شرکتهای ایرانی خدمات خوبی ندارند ما باید سعی کنیم از آن10درصد خرید کنیم.
  3. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    انيشتين و راننده اش : انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود کمک مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت مي کرد بلکه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت بطوريکه به مباحث انيشتين تسلط پيدا کرده بود! يک روز انيشتين در حالي که در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت که خيلي احساس خستگي مي کند؟ راننده اش پيشنهاد داد که آنها جايشان را عوض کنند و او جاي انيشتين سخنراني کند چرا که انيشتين تنها در يک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهي که سخنراني داشت کسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانستند او را از راننده اصلي تشخيص دهند. انيشتين قبول کرد، اما در مورد اينکه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از وي بپرسند او چه مي کند، کمي ترديد داشت. به هر حال سخنراني راننده به نحوي عالي انجام شد ولي تصور انيشتين درست از آب درامد. دانشجويان در پايان سخنراني شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در اين حين راننده باهوش گفت: سوالات به قدري ساده هستند که حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انيشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به سوالات پاسخ داد به حدي که باعث شگفتي حضار شد!
  4. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    مردی که به همسرش خیانت میکرد روزی در اتوبوس نشسته بود و با دوستش در مورد خیانت هایش میگفت و لذت میبرد و به خود میبالید که بسیار زرنگ است و با زرنگی این موضوع را بخوبی از همسرش پنهان میکند.پیرمردی که صدای آنها را میشنید با لبخند دستش را بر روی شانه های پسر گذاشت و گفت : پسرم این تو نیستی که زرنگی, این مرام پروردگار توست که آبروی تو رو حفظ میکنه.بترس از روزی که پرده کنار میره و اون روز هیچ چیز نیست که آبروی تو رو حفظ کنه.
  5. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود . تنها پسرش که مي توانست به او کمک کند در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد. من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي . دوستدار تو پدر پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد : "پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . " چهار صبح فردا، دوازده نفر از ماموران اف - بی - آی و افسران پليس محلي ديده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سيب زميني هايت را بکار ، اين بهترين کاري بود که از اينجا مي توانستم برايت انجام بدهم .
  6. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    یک پیرمرد آمریکایی مسلمان همراه با نوه کوچکش در یک مزرعه در کوههای شرقی کنتاکی زندگی می کرد. هرروز صبح پدربزرگ پشت میز آشپزخانه می نشست و قرآن می خواند. نوه اش هر بار مانند او می نشست و سعی می کرد فقط بتواند از او تقلید کند. یه روز نوه اش پرسید : پدربزرگ من هر دفعه سعی می‌کنم مانند شما قرآن بخوانم ، اما آن را نمی‌فهمم و چیزی را که نفهمم زود فراموش می‌کنم و کتاب را می‌بندم ! خواندن قرآن چه فایده‌ای دارد؟ پدر بزرگ به آرامی زغالی را داخل بخاری گذاشت و پاسخ داد: این سبد زغال را بگیر و برو از رودخانه برای من یک سبد آب بیاور. پسر بچه گفت: اما قبل از اینکه من به خانه برگردم تمام آب از سوراخهای سبد بیرون می ریزد!؟ پدر بزرگ خندید و گفت : " آن وقت تو مجبور خواهی بود دفعه بعد کمی سریعتر حرکت کنی." و او را با سبد به رودخانه فرستاد تا سعی خود را بکند . پسر سبد را آب کرد و سریع دوید، اما سبد خالی بود قبل از اینکه او به خانه برگردد. در حالی که نفس نفس می‌زد به پدربزرگش گفت که حمل کردن آب در یک سبد غیر ممکن بود و رفت که در عوض یک سطل بردارد . پیرمرد گفت : "من یک سطل آب نمی‌خواهم، من یک سبد آب می‌خواهم، تو فقط به اندازه کافی سعی خود را نکردی ." و او از در خارج شد تا تلاش دوباره پسر را تماشا کند. این بار پسر می‌دانست که این کار غیر ممکن است، اما خواست به پدر بزرگش نشان دهد که اگر هم او بتواند سریعتر بدود باز قبل از اینکه به خانه باز گردد آبی در سبد وجود نخواهد داشت. پسر دوباره سبد را در رود خانه فرو برد و سخت دوید، اما وقت که به پدربزرگش رسید سبد دوباره خالی بود. نفس نفس زنان گفت: "ببین! پدربزرگ، بی فایده است. پیرمرد گفت: "باز هم فکر می‌کنی که بی‌فایده است؟ به سبد نگاه کن." پسر به سبد نگاه کرد و برای اولین بار فهمید که سبد فرق کرده بود، سبد زغال کهنه و کثیف حالا به یک سبد تمیز تبدیل شده بود؛ داخل و بیرون آن. «پسرم، چه اتفاقی می‌افتد وقتی که تو قرآن می‌خوانی. تو ممکن است چیزی را نفهمی یا به خاطر نسپاری، اما وقتی که آن را می خوانی تو تغییر خواهی کرد؛ باطن و ظاهر تو و این کار الله است در زندگی ما...
  7. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    روزی یک مرد ثروتمند ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند ، چقدر فقیر هستند. آنها یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر … پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: فکر کنم. پدر پرسید : چه چیز از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه ، یک سگ داریم و آنها ۴ تا . ما در حیاط مان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی نهایت است. در پایان حرف های پسر زبان مرد بند آمده بود ، پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم…
  8. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روي جعبه رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد. پسرك پرسيد: خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به من بسپاريد؟ زن پاسخ داد: كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد ! پسرك گفت: خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او مي دهد انجام خواهم داد! زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است. پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت. مجددا زن پاسخش منفي بود. پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم. پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار مي كند
  9. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    در حالي كه دستهايتان را در جيب تان كرده ايد نميتوانيد از نردبان موفقيت بالا برويد.
  10. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.گفتم:«بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.»آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: … «ببخشین خانم! شما پولدارین »نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم:«من اوه… نه!»دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت:«آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.»آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم. دلم می خواد برای فردایی بهتر تلاش کنم.
  11. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام
  12. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    لقمان حكيم پسر را گفت:امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندى، بنويس . شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان. آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. ديروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نيز چنين شد و پسر هيچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هيچ طعام نخورد . روز چهارم، هيچ نگفت . شب، پدر از او خواست كه كاغذها بياورد و نوشته‏ها بخواند. پسر گفت: امروز هيچ نگفته‏ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بيا و از اين نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قيامت، آنان كه كم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى
  13. nightkiler

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است. قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم . زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت ۱۰ برابر آن را میگیرد. زن گفت :.... اشکال ندارد ! زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود ! قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟ زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند ! بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد ! برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد ! قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او ۱۰ برابر از تو ثروتمندتر می شود. زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ... بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد ! سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد : من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم و شوهرم...!!!
  14. کار نشد نداره شما اول باید از یکDACاستفاده کنی یعنی تبدیل دیجیتال به آنالوگ و در گیرنده هم برعکسشADC اما مدارات ساده ای نداره و از همه مهمتر پیچوندن لقمه دور سره تا این همه ماژول RFمتونع وجود داره چه نیازی به این کار است
  15. من خودم هم یک مشکل با بخش خدمات پس از فروش گرین داشتم البته قطعه منم مثل شما گارانتی نداشت.که مشکل منم در آخر حل نشد. اما از طرفی این حرف شما را قبول دارم که تا پاور گارانتی داره خیال مشتری راحت باشه و گرین خدمات خوبی میده. اما در مورد تعمیر بگم که حتما دلیل نداره که برای تشخیص عیب یه نفر بشینه تک تک قطعات را تست کنه.بلکه با بررسی دقیق خروجی طبقات مختلف مدار مشکل را به صورت حدودی میشه تشخیص داد و چیزی که در مورد پاور شنیدم این است که اگه تشخیص اشکال از ترانس و سلفها باشه چون ارزش تعمیر نداره اصولا غیر قابل تعمیر عنوان میشه.به قول خود شما اینقدر این پاور شلوغه شما در نظر بگیر یک فرد حرفه ای چقدر باید وقت بگذارد تا این پاور را تعمیر کنه که ارزش نداره .البته شما اگه به صورت مستقیم با قسمتR&Dشرکت آینده سیما مهندس عمرانی تماس بگیرید به احتمال زیاد مشکل شما حل میشه.البته ایشون تا آن جایی که من مشاهده میکنم چند وقتی هست که به فروم های اینترنتی سر نمیزنند اگه آقای حسینی زحمت اطلاع رسانی این مطلب را بکشند ایشون حتما جوابگو خواهند بود و.یا تلفن ایشون را پیدا کنید مسقیم باهاشون حرف بزنید.امیدوارم در هر صورت مشکل شما حل بشه
  16. 155فقط آقای حسینی تا چه زمانی برا فروش می گذارید چون زود نیاز دارم
  17. این طور که من سرچ کردم این مانیتور یا باید از طریق پورت کامپوننت صدا واردش بشه یا از اون فیش آبی رنگ یاhdmiچون کارت گرافیگ کامپیوتر تا اونجا که من میدونم از طریقhdmiصدا انتقال نمیده پس شما هم تو خروجی هدفون صدا ندارید .وقتی خروجی هدفون صدا دارد که دستگاه شما روی hdmiصدا داشته باشد مثلا پلیر dvdباشه
  18. اورکلاک یا به عنوان یک سرگرمی که مثلا طرف میره سینما پول خرج میکنه یکی هم میره برا اورکلاک پول خرج میکنه.جنبه دیگه اورکلاک حرفه ای اینه که افرادبرای زدن رکورد تلاش میکنند .که بنظر من تلاش برای رکورد زدن در ایران .یعنی نکری کردن برای یک مشت کارخانه خارجی .مثل اینه که یک نفر بیاد از جیب خودش تبلیغات برای لیون کامپیوتر چاپ کنه(خریدن وسایل و قطعات برای اورکلاک) و بعد سر چراغ قرمز بریزه تو ماشینهای مردم(تلاش برای ثبت کردن رکورد)حالا تو مثال من حداقل اگه کسی این کار را بکنه داره برای یک هم وطن خودش زحمت میکشه .برا کسی این کار را انجام میده که بعد از این کار حداقل یک تشکر ازش میکنه.اما بعضی از دوستان دارند برا یک مشت کمپانی خارجی که برا ایرانی اصلا ارزش قائل نیستند تبلیغات رایگان میکنند تا اون کمپانی ها بیشتر سود کنند و به ایرانی بیشتر توهین کنند امروز رنگ پرچم را عوض می کنند فردا میگند شما عربید پس فردا می گویند با نام ایرانی شرکت در مسابقه ممنون از همه تاسف انگیز تر دعوایی بود که بچه های ایران دارند با هم میکنند برای هیچ به نظر شخصی من اورکلاک نه تنها در ایران علم نیست بلکه روشی است برای فروش بیشتر وتبلیغات رایگان کمپانی ها
  19. مثلا اگه ژاپن به عنوان نماینده آسیا در یک مسابقه ورزشی جهانی شرکت کنه بجای پرچم ژاپن روی یه پارچه مینویسند آسیا و پرچم را برافراشته میکنند کاملا روشنه که بحث چیزه دیگه ای هست دلم میخاست یکی از این کشورهای در پیت عربی تو این مسابقه شرکت کرده بود اون وقت اگه گیگابایت یک همچین کاری کرده بود پدر گیگابایت را در می آوردند.وقت جوانهای ایرانی گرفته بشه پول از ایران خرج بشه به اسم یک مشت عرب تو دنیا عنوان بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
  20. به نظر من باید یه فکر اساسی برا این قضیه پرچم بکنیم یا محصولات گیگابایت را تحریم کنیم یا یه حرکتی مثل تغییر نام خلیج فارس در اینترنت راه بیوفته.البته از همه بهتر فکر کنم این باشه که بچه های اورکلاکر ایرانی با همکاری هم(نه دعوا و دشمنی)خودشونو به عنوان یک قدرت جهانی عنوان کنند تا کسی جرات اینو به خودش نده که پرچم ایران را تو مسابقات قرار نده
  21. آقای حسینی پس از بچگی اقتصادی بودید که حالا به این جایگاه خوب رسیدید بفرما: فقط اسم ما اصفهانیا بد در رفته
  22. nightkiler

    دیدار دوستانه ایران و برزیل

    از قدیم گفتن آرزو بر جوانان عیب نیست و از طرفی ایرانی هستم پس 2-1به نفع ایران
  23. مگه کل سرمایه در گردش وارد کننده های تهرانی چقدره که این طرف 20میلیارد کلاهبرداری کردی بازار که با این وضع پوکیده هست این هم دیگه روش
  24. من هم از سامسونگ خیلی ناراضی هستم با پیشنهاد یک فروشنده خریدم اما حالا میخام
×
×
  • اضافه کردن...