رفتن به مطلب

AMD>INTEL

کاربر سایت
  • پست

    550
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    6
  • بازخورد

    0%

تمامی مطالب نوشته شده توسط AMD>INTEL

  1. AMD>INTEL

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    هر که امد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت
  2. AMD>INTEL

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    ابوسعيد ابوالخير : دل ، جز ره عشق تو نپويد هرگز جز محنت و درد تو نجويد هرگز صحراى دلم عشق تو شورستان كرد تا مهر كسى دگر نرويد هرگز
  3. خوب PCB همم مهمه كه در يكي از مدلها از برد 250 وات روي مدلها هم استفاده شده بود كه باعث سياه شدن بعضي از قسمت ها شده بود
  4. من هم يكي دارم 40 نومن ميفروشم
  5. من اين پاور رو داشتم مدت زيادي باهاش كار كردم به نظرم پاور بدي نيست . من روي سيستم 4850 هم گذاشتم نه نگفت B) :-?
  6. سينكها خيلي خوب هست .
  7. AMD>INTEL

    Memtest86+ v4.20

    اين برنامه هم خوبه MEMSCOPE لینک شما
  8. شما احتياج به اكسس پوينت داريد . @};-
  9. بايوس رادئون 7500 رو به خوردش بده @};-.اگر تصوير ميده 5 تومن ميخرم
  10. AMD>INTEL

    OCZ 4GB ddr2

    شديد گرونه اين رم حداكثر 60 بيارزه بدون گارنتي باسش 800
  11. نه ديگه اون آيسي باعث زردي و يرقان ميشه @};- اوق اينتله @};-
  12. عجب ابهتي داره اين كيبردت @};- اصله اصله دلم خواست كيبرد خوبيه
  13. AMD>INTEL

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    Somebody needs you Somebody dreams about you every single night Somebody can't breath without you, it's lonely Somebody hopes someday you will see That Somebody's Me سالهاپیش دوستی اینوبرام نوشت ومن بارهابهش فکرکرده بودم ... آیاواقعادوست داشتن کفایت میکندبودن را؟ دوستای زیادی دارم همراهان زیادی هم .ولی آیاهیچ وقت میتونم یکی را دلیل بودنم بدانم ؟ اگرنه؟ پس یامن اوراآنقدردوست نداشتم یادوست داشتن کفایت نمیکندبودن را ... ماآدمهاخیلی عجیبیم ...عجیبترازهمه مخلوقات خیلی مواقع هستیم امانیستیم ... نیستیم اما باتمام وجودهستیم ... عاشقیم اماپرازنفرت ... فارغیم امادنبال یک بهونه کوچک برای عشق ورزیدن ماآدمهاهمه کارمیکنیم اما به هیچ کس اجازه تخطی ازعرف وباورخودمونونمیدیم خارج ازباورهامون به هیچ کس اجازه زندگی وانتخابونمیدیم ... ماآدمهابه زبان ابرازمیکنیم اما قلبامون پرازانکارند ... قلبمون فریادمیکشه اما زبان که نه ...حتی به چشمهامون هم اجازه بیان نمیدیم ... ماآدمهادراوج خوبی بدمیشیم وبعضی مواقع بدی میکنیم تاخوب بودن وعشقمونوثابت کنیم ... ماآدمها هستیم اما نیستیم ... باهمیم امابی خبرازهمیم ... عاشقیم امافارغ ازهمیم ... فارغیم و.....
  14. AMD>INTEL

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    مرد در اتاق بود و زن هم. زن سرش را از پنجره بيرون برده در سكوت شب خيره بود و مرد، نشسته بود و روزنامه مي‌خواند و هيچ‌يك، به آن چه مي‌ديد نمي‌انديشيد. آسمان، ابري بود و سياه. و ناگاه باران، نم‌نم باريد. بوي خاك جارو نشده‌ی حياط در اتاق پيچيد و اتاق را دلتنگي گرفت. زن پنجره را بست. با شنيدن صداي پنجره، هر دو از آن‌چه همزمان حس كردند، مات ماندند: چه‌قدر از او متنفرم! زن، با تمام وجود از مرد متنفر بود. مرد با تمام وجود از زن متنفر بود. اتاق ساكت بود. مرد روزنامه مي‌خواند و زن، خيره‌ی قطره‌هاي بارانِ نشسته بر شيشه بود؛ و هيچ‌يك به ديگري نگاه نكرد. زن انديشيد: نكند فهميده باشد كه دوستش ندارم؟ مرد انديشيد: نكند فهميده باشد كه دوستش ندارم؟ زن، برگشت. مرد سر بلند كرد. زن لبخند زد و مرد، فهميد! و به دروغ گفت: عزيزم! و به حقيقت ادامه داد: برو بخواب! دير وقت است! زن هم فهميد!... و به حقيقت گفت: خوابم نمي‌آيد! و به دروغ ادامه داد: مگر اين كه تو هم بيايي! مرد برخاست... لامپ را خاموش كرده بودند و در بيرون حتا باران هم نمي‌باريد. در آغوش هم، مرد به آن چه در روزنامه خوانده بود مي‌انديشيد، و زن، به آن‌چه در شبِ حياطِ پيش از باران ديده بود... -------------------- عشق دختر همسايه‌مان روسری ِ آبي به سر مي‌بندد. چند روز پيش كه از خانه بيرون مي‌رفتم، پشتِ شيشه‌ی مات ِ پنجره‌ی رو به كوچه‌شان، سايه‌ی آبي بزرگي ديدم كه تكان مي‌خورد. دختر همسايه بود كه سرش را به شيشه چسبانده بود و نگاهم مي‌كرد. به خانه كه برگشتم، امتحان كردم و ديدم از پشت شيشه‌ی مات، نمي‌شود چيزي ديد. پنجره‌ی رو به كوچه‌ی اتاق من، شيشه‌ی مات ندارد. ديروز دخترك را دم ِ در ديدم. زيبا بود. ايستادم و خيره‌اش شدم. بي‌كه نگاهم كند برگشت و در را محكم پشت سرش بست. بعد از چند لحظه، باز هم، پشتِ شيشه‌ی مات، سايه‌ی آبي را ديدم. امروز صبح، باز دخترك را ديدم، دم درشان. برايش دست تكان دادم. با غيظ نگاهم كرد، برگشت و در را محكم، پشتِ سرش بست. باز، بعد از چند لحظه، سايه‌ی آبي را ديدم كه پشت شيشه‌ی مات پيدا شد و طرح نامشخص ِ لب‌هايش را، كه به شيشه چسبانده بود و برايم بوسه مي‌فرستاد. عاشقش شده ام. * براي پنجره‌ی رو به كوچه‌ی اتاقم، شيشه‌ی مات خريده‌ام. چند ساعتي است كه هر دو - من و او - از پشتِ شيشه‌هاي ماتمان، به سفيديِ مات كوچه خيره شده‌‌ايم و هر دو با خود مي‌گوييم: همين حالا، حتمن، او هم پشتِ شيشه‌ی ماتش ايستاده و من را نگاه مي‌كند.
  15. مربعي بهتره . ممنون رفيق اگر مسيرت ميخوره مرسي @};- @};- :)
  16. AMD>INTEL

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    در ایام صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر روزی احتشام الدوله ( خانلر میرزا ) عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور میرزاتقی خان رسید. امیر از احتشام الدوله پرسید: خانلر میرزا وضع بروجرد چطور است؟ حاکم لرستان جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند. امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟ خانلر میرزا که در قبال این منطق امیرکبیر جوابی نداشت بدهد سرش را پائین انداخت و چیزی نگفت ------------ با فلان گفتم ای پسر ، پدرت جز به تاریکی از چه نان نخورد؟ گفت ترسد ز روشنی که مباد سایه اش دست سوی کاسه برد !
  17. اگر دوباره مسيرت خورد يك بسته براي من بگير من وقت نميكنم برم انوري . ممنون @};-
  18. جديد ترين كيبرد چيكوني قيافش محشره
  19. امروز 10 تا سيستم اومد وقتي روشن كرديم ديد فن پاورش صداي وحشتناك ميده . باز كرديم ديديم بله 535 يك برند وطنيست كه فنهاش صداي سمباده كشيده و غار غار كلاغ ميداد
  20. توبو مديا براي يك كاربر كه رياد تايپك نميكونه عاليه ولي من عاشق كيبردهاي لاجيتك هستم پ. ن سراغ فراسو و A4TECH نريد كه سرطان محضند . ارزون جنيوس . گرون هم مايكرو سافت و لاجيتك
  21. جناب حسيني زحمته اگر نوش هم بود . بگو بيام پيشت بگيرم .
×
×
  • اضافه کردن...