maxel134

شما به یک نکته ظریف و جالب اشاره کردید که به نظر من یکی از دلایل اصلی این جور حرکت ها و تقلب هاست. همه ما به دنبالداشتن ایده ال هامون با کمترین هزینه هستیم.. همین قضیه باعث میشه که تبلیغات کالاهامون هم در راستای این ذهنیت ها باشه. من خیلی با این قضیه برخورد کردم که یک مشتری میاد و یک کالایی رو از شما خریداری میکنه . بعد در مورد امکاناتش سوال میکنه و با خودش فکر میکنه که چرا این کالا و یا دستگاه فلان اماکانات رو نداره و یا چرا کیفیتش در حد خیلی بالا نیست. چیزی که اینجا فراموش شده ، این هست که خریدار چه هزینه ای بابت این کالا پرداخت کرده که در مقابلش چنین توقعاتی روداره. این طرز فکر که بین همه ما به مقدار کم و بیش وجود داره ، یک سری افراد سودجو را به تکاپو میندازه که یک کالا نامرغوب را با تبلیغات و ظاهر سازی مطابق با ایده آل های مشتری ، روانه بازار کنند.حالا مشتری که شدیدا دنبال این چیزها بوده، وقتی چنین چیزی میبینه، بدون فکر کالا رو خریداری میکنه. حالا غافل از اینکه یک جنس نا مرغوب خریده.

من هم یک زمانی طرفدار پر و پا قرص این بازی بودم. واقعا جالب بود. یک نکته مهم در طراحی این بازی این بود که همه چیز بر اساس علم استاتیک بود . برای همین هیچ حرکت بی منطق یا تخیلی در روال بازی دیده نمی شد

آقا شدیدا منتظریم :-j

اینجوری که شما پیش میرید، آقا پوریا باید بره وام بگیره برای جایزه ها. دست همتون درد نکنه . کارتون عالیه. اگر هم بتونید که رکورد NovaBench رو بزنید که دیگه عالی میشه. @};- :-j

به نظرتون اگر یک آجر رو بندازیم توی ماشین لباس شویی روشن، چه اتفاقی میفته. ؟؟؟!!!. خوب این فیلم رو نگاه کنید !!! Washing_Machine_Brick.rar

شما لطف دارید دوست عزیز. اصل موضوع را که سالار جان حل کردند :-w حالا منظور از اون maxell UI هست یا مدل دیگه؟

من فکر می کنم چ.ن شما از ویندوز xp استفاده می کنید ، باید به صورت دستی دنبال درایور کارت بگردید. چون از خود ویندوز xp بعیده که بتونه درایور مناسب رو پیدا کنه.

مرسی دوست عزیز. ;)

به عبارتی میشه 110000 + 4400 که در مجموع میشه 115400 تومان

به نظرم یکی از نقاط قوت کیس X5 این هست که این امکان وجود داره که شما به راحتی می توانید ، کابینت نگهداری هارد ها رو باز کنید و کارت های کرافیک عظیم الجثه را به راحتی در درون کیس جا بدید.با این حساب این کیس می تونه انتخاب خوبی برای گیمیر های حرفه ای باشه .

سرطان لوزالمعده ، علت مرگ این نابغه تکنولوژی بود. :-w

واقعا انسان بزرگی بود. چون با ابداعاتتش( البته از نوع مثبت) ، در زندگی روزمره مردم دنیا ، تغییراتی ایجاد کرد. :-w

کیس جدید مبارک آقا سعید. مجموعه جالبی شده . حتما یک سری عکس خفن هم بنداز جرئیات بهتر دیده بشه. اما به نظر من با حالاترین قسمت تو مشخصالت سیستمت ای قسمتشه: نقل قول: تعداد زیادی هارد

من هم همین تنظیمات شما را انجام دادم دانیال . به این تصویر دقت کنید مشخص هست که فرکانس سی پی یو 4326 مگاهرتز است.

دوست عزیز سلام آگر هارد مورد نظر فروش رفته است ، تاپیک را قفل کنم. ممنون میشوم اطلاع دهید. با تشکر :-w

با توجه به اینکه امتیاز cpu در عدد 543 است ، فکر کنم cpu تا 4.31 گیگا هرتز اور شده. :-w

درود بعد از افزایش فرکانس cpu به 4.3 که برای مسابقه novabench انجام ، یک بار دیگه سیستم را با این نرم افزار هم تست کردم و نتایج نسبت به قبل تغییراتی خیلی زیادی داشت لینک شما

سلام من هم با کلی خواهش و تمنا والتماس دعا از سیستم ، بالاخره امتیاز 1000 رو رد کردم. البته هنوز 1200 امتیاز کم دارم. ( آرزو بر جوانان عیب نیست)

در ژاپن و در اوزاکا، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت. مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمدگويي مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد. مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است. تا اينكه یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد. قبل از آن‌که مرد فقیر به پیشخوان برسد، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد! صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد. وقتی مشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید. صاحب مغازه در پاسخ گفت: مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی خرج کرد او واقعاً به ما افتخار داد. این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود. شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و ارزشمند است.

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود . علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت . و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم . سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت : خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است . سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟ مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم . آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود . سقراط پرسید : به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟ مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت . و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم . سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی . آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟ و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟ بیماری فکری و روان نامش غفلت است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد . و به او طبیب روح و داروی جان رساند . پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده . " بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . " منبع: http://www.mstory.mihanblog.com/post/245

يك پيرمرد بازنشسته، خانه جديدي در نزديكي يك دبيرستان خريد. يكي دو هفته اول همه چيز به خوبي و در آرامش پيش ميرفت تا اين كه مدرسه ها باز شد. در اولين روز مدرسه، پس از تعطيلي كلاس‌ها سه تا پسر بچه در خيابان راه افتادند و در حالي كه بلند، بلند با هم حرف مي زدند، هر چيزي را كه در خيابان افتاده بود شوت مي‌كردند و سر و صداي عجيبي راه انداختند. اين كار هر روز تكرار مي شد و آسايش پيرمرد كاملاً مختل شده بود. اين بود كه تصميم گرفت كاري بكند. روز بعد كه مدرسه تعطيل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خيلي بامزه هستيد و من از اين كه مي‌بينم شما اينقدر نشاط جواني داريد خيلي خوشحالم. من هم كه به سن شما بودم همين كار را مي‌كردم. حالا مي خواهم لطفي در حق من بكنيد. من روزي 1000 تومن به هر كدام از شما مي دهم كه بياييد اينجا، و همين كارها را بكنيد.» بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پيرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: « ببينيد بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگي من اشتباه شده و من نمي‌تونم روزي 100 تومن بيشتر بهتون بدم. از نظر شما اشكالي نداره؟» بچه ها گفتند: « 100 تومن؟ اگه فكر مي‌كني ما به خاطر روزي فقط 100 تومن حاضريم اينهمه بطري نوشابه و چيزهاي ديگه رو شوت كنيم، كور خوندي. ما نيستيم.» و از آن پس پيرمرد با آرامش در خانه جديدش به زندگي ادامه داد.

شما کاملا درست می فرمایید من همیشه از یک مقاومت 0.33 اهم وات بالا برای همین منظور استفاده می کنم که چنین مشکلی پیش نیاد. البته یک نکته ای که الان همه گیر شده، وجود ال ای دی های نامرغوب در بازار هست. چند وقت پیش یک بنده خدایی رو دیدیم و با ایشون مشغول صحبت بودم. دیگه صحبت گل انداخت و تغریف کرد که کارش ساخت تابلو های ال ای دی هست. بعد کلی شاکی بود که تا حالا چندین سری ال ای دی خرید و در تست اولیه او کی بودند. ولی در عمل و در هنگام استفاده ، تعداد زیادی از اونها خراب شده. طرف اشاره کرد که حدود 12 میلیون تومان در یک سال مالی بابت این قضیه ضرر کرده. :)

من تا حالا در این حد سوتی ندیده بودم. ولی خیلی وقتها برای بنده پیش آمده که مداری مثل چیزی که شما درست کردی تهیه کنم. ولتاژ هم 12 ولت بوده که من ال ای دی ها رو 4 تا 4تا با هم سری کردم و در نهایت همه را به صورت موازی وصل کردم که به همون ولتاژ 3 ولت برسم برای هر ال ایدی. اما بعد از روشن کردن ، متوجه شدم که بعضی از ال ای دی ها پر نور تر از بقیست که به معنی این هست که به دلیل اختلاف کیفیت، ولتاژ دوسر ال ای دی بیشتر از بقیه شده. خوب تا اینجای قضیه مشکلی نیست اما بعد از یک مدت کار کردن ، این ال ای دی ها می سوزه و هر بار که یکی خراب بشه ، 3 تای دیگه هم از مدار خارج می شوند. در نهایت هم بعد از 10 روز میبینم 80 درصد ال ای دی ها خاموشند. @};-

من نشستم با خودم یک حساب و کتاب کردم. دیدم اگر مجموع امتیازات کامپیوتر منزل و لپ تاپ و کامپیوتر محل کار رو با هم آپلود کنم . هنوز به 1500 هم نمیرسه .@};-. آقا اینجوری ما جوونها اعتماد به نفسمون رو از دست می دهیم. :)