رفتن به مطلب

سریعترین موتورهای حال حاضر ! که من عاشق شونم !


بازنده
 اشتراک گذاری

Recommended Posts

سلام ! از اونجاییکه در کنار عشق گیم و سیستم ! عشق موتورم هستم ! فکر کردم بد نباشه تا 3 موتور منتخب خودم که بی شک سریعترین موتورهای حال حاضر نیز هستند رو ! خدمت تون معرفی کرده و تصاویری ازشون بذارم ! امیدوارم مورد توجه تون قرار بگیرن !

اولین و منتخب ترین موتور از نظر من با نام kawasaki / ninja / zx 14 هستش که یک موتور 1400 سی سی بوده و سرعتی معادل 370 کیلومتر داره ! این موتور در 10 ثانیه به سرعت 255 کیلومتر دست پیدا میکنه ! تصویر زیر !

w82gb43hzj29wp3eikdk.jpg

تصویر بعدی مربوط به موتور منتخب دوم منه که اونم در بین 3 موتور سریع حال حاضر قرار داره و بنام suzuki / hayabusa / gsx 1300 هستش که یک موتور 1300 سی سی بوده و حداکثر سرعت این موتور ! 415 کیلومتره ! این موتورم در 10 ثانیه به سرعت 255 کیلومتر دست پیدا میکنه !

t6mit1gqbcdcsq91wieh.jpg

و اخرین مورد هم موتوریه بانام Ducati / Desmosedici - RR که سرعتی معادل 400 کیلومتر داره !

0auj3l4xpctknrd51aj.jpg

4mnblnrb0z9n5epk118.jpg

در پایان اضافه کنم که هر 3 موتور فوق در سال 2008 تولید شدن ! ولی مدلهای همنام مدل پایینی هم دارن که منتخبین من همون محصولات 2008 هستند ! همچنین هر 3 موتور معرفی شده دارای صفر تا صدی زیر 3 ثانیه هستند ! یعنی زمان سکون تا رسیدن به سرعت صد کیلومتر این موتور ها کمتر از 3 ثانیه طول میکشه ! من نمیدونم شما تا بحال با چه سرعتی رانندگی کردید ! ولی سرعت های بالای 220 کیلومتر واقعا هیجان انگیزه ! البته با موتور ! بیشترین سرعتی که من باهاش رفتم توسط یه موتور کاواساکی 900 بود که با حداکثر سرعتش یعنی با 260 کیلومتر ! رفتم ! فقط میتونم بگم فوق العادس ! و تنها میشه به یک احساس تشبیهش کرد ! اونم زمانیکه که توی خواب روح ادم پرواز میکنه ! همون کیف و حس رو داره ! یعنی اخرشه ! البته به شرط وجو یه هدفون توپ و گوش کردن به موزیک تاپ در هنگام رانندگی ! حالا تصور کنید سواری با یک موتور اونم با سرعت 400 کیلومتر یعنی چی ! بهتون پیشنهاد میکنم این فیلم رو که در انتهای این پست قرار دادمو مشاهده کنید تا حدودی این سرعت براتون مشخص شه ! ممکنه در ابتدا فکر کنید که فیلم رو سریع کردن ولی اینطور نیست ! در ضمن صفحه کیلومتر این موتورها حداکثر تا سرعت 240 مایل رو نشون میده که برابر با 360 کیلومتر و از اون بیشتر رو فکر کنم فقط کیلومتر شمار دیجیتالی بتونه سرعت دقیق رو مشخص کنه ! :D

همچنین یک مثال براتون بزنم تا پی به ابهت این موتورها ببرید ! مثلا 2 موتور منتخب اول من ! هیکلی برابر با یک پراید دارن و توی عکس اصلا این قلدری مشخص نیست ! و مثلا قطر و پهنای لاستیک عقب شون برابر با لاستیک های اسپرت پاتروله که بهیچ وجه در عکساشون قابل درک نیست ! ولی چون حقیر از نزدیک دیدمشون کاملا این موضوع برام اشکار شده ! خب حالا که بحث به اینجا کشید ! تصاویری از موتور خودمو هم براتون میذارم که در مقابل اونا جوجو هم محسوب نمیشه ~x( ! شاید در عکس موتور من کمی اندازه و هیکل موتور مشخص باشه و فقط شما حساب کنید که موتور من 250 سی سی هستش و اونا 1400 سی سی ! یعنی بیشتر از 5 برابر موتور من هستند هم از نظر هیکل و اندازه و هم از نظر حجم موتور ! :)

برای دانلود کلیپ مورد نظر ابتدا بر روی این لینک اینجا کلیک کرده و در صفحه باز شده بر روی عبارت LqNZgY-YIn8.mp4 کلیک راست کنید و سپس گزینه دانلود با دانلودرتون رو انتخاب کنید ! و لذت ببرید !

اینم تصاویری از موتور فعلیم بنام SUZUKI / GSXR 250

d4oymav3zdt8bcmw5byn.jpg

mlrkf0svmff5wgly2ylt.jpg

قربون شما / فرامرز

ویرایش شده توسط بازنده
لینک به دیدگاه
Share on other sites

سلام فرامرز گل گلاب آقا امدی تهران موتورتو بیار با هم یک دوری بزنیم فقط حیف که موتور سواری بلد نیستم :)

موفق و موید باشی

رضا مقدم

لینک به دیدگاه
Share on other sites

فرامرز جان موتور زیبایی داری . فقط یک سوال مگه 400 ممنونع نیستش . ؟ :)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

عجب موتوری داری فرامرز خان، من خودم عشق کمپانی هوندا هستم چه موتور چه ماشين

لینک به دیدگاه
Share on other sites

موتورت باحاله !!! اتفاقا يكي از همسايه هامون از اينا داشت . من يه بار باهاش رفتم ولي حدود 30 الي 40 متر :)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سلام

ماشاا... فرامرز جان عجب موتور خفنی داری قیمتش چنده ؟ اومدی تهران آمار بده بریم یه چرخی بزنیم یه سر هم به آقای حسینی بزنیم و اگر شد سه ترک بریم چرخ بزنیم:)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

سلام ! اقا اصلا فکر نمیکردم اهل موتور باشید ! راستش چند تا کلیپ خفن موتور سواری دیدم و جو گیر شدم گفتم چند تا عکس موتور بذارم و یک هو اخرش فکر کردم چند تا عکس هم از موتور خودم بذارم و اصلا حدس نمیزدم که کسی خوشش بیاد ! به هر حال از همتون ممنونم و چاکر همتونم هستم !

در مورد تهران اومدن که متاسفانه میدونید که نمیشه و همونطور که اقای حسینی اشاره کردند ! این موتور ها غیر مجاز هستند ! منم با هزار فن و یواشکی سوار میشم و فقط سعی میکنم در برم و گیر نیافتم ! اگه بگیرنم موتور رو میخوابونن ! چون اولا این موتور سند نداره و نمیشه پلاکش کرد و از طریق دبی ق ا چ ا ق ی وارد شده و ثانیا در حال حاضر موتور های بالای 180 سی سی ممنوع میباشند ! دلیلشم ترس این ابله هاست که از سایه خودشونم وحشت دارند ! البته چون اوایل انقلاب اکثر ت ر و ر ها با موتور های سنگین انجام میشد تا راحت فرار کنند ! از همین روی تا چندی پیش موتور های بالای 250 سی سی ممنوع بودن و بعدش شد زیر 250 سی سی و باز بعدش کردن 200 و بعدش زیره 200 سی سی و حالام شده 180 سی سی و بیشتر از اون رو گیر میدن و مصادره میکنن !

نامردا از دماغ ادم میارن ! تا میری چند دقیقه ای رو خوش باشی زرتی مثل عجل معلق پیداشون میشه و ازیر و شلوغ بازی در میارن ! و اخرشم با اون الگانساشون سوسک میشن ! چون موتور من 230 تا سرعتشه و حداقل الگانس های پلیس و ماشین هایی مثل ماکسیما و زانتیا در مقابل موتور من سوسکی بیش نیستند ! بماند که شتاب موتور خیلی بیشتر از ماشینه و تا اونا میخوان به دنده 2 بکشن من دنده 6 رو هم پر کردم ! ولی خب همون استرس و ضد حالش بده ! البته گاهی حال میده که دنبالت کنن و فرار کنی ولی این فکر که اگه بگیرنت چوب توی استینت میکنن و یه انگ س ی ا س ی هم بهت میچسبونن ! یکمی ازار دهندس ! به هر حال تا بحال در حال حرکت نتونستن منو بگیرن و فقط یکبار وقتی موتور رو پارک و خاموش کرده بودم گرفتنم !

در مورد تهران اومدن هم که گفتم نمیشه و در پلیس راه ها بلافاصله گیر میدن ! البته قدیما که اوضاع اینقدر خیت نبود با موتورهای دیگم خیلی اومدم تهران و کلی حال و حولم کردم ! یادمه یکبار توی تهران با یک موتور گرفتنم به جرم یک سی سی بالاتر بودن حجمش ! چون موتور من 251 سی سی بود و طرف کلید کرده بود که بخاطر این یک سی سی بیشتر باید موتورو خوابوند که با هزار گریه .و زاری و ننه من غریبم بازی از دستش خلاص شدم !

یادمه اولین موتورمو وقتی اول راهنمایی بودم گرفتم ! یادش بخیر چه بدبختی هایی برای اون موتور کشیدم ! بمدت یک سال شر ترین بچه خونواده شده بود امامزاده و مهربون و حرف گوش کن ! هر چی که بزرگتر ها بگنو گوش میکردم و هر از گاهیم قلقلی بازی در میاوردم و با گریه و زاری میخواستم حرفمو به کرسی بنشونم که نمیشد ! خلاصه اینقدر دم مامانمو دیدم تا یک روز پسر همسایمون یک دونه موتور گازی خرید ! و وقتی این خبرو شنیدم فهمیدم که بهونم جور شده ! خلاصه بمدت یک هفته کودتا یی بود خونمون ! از یک طرف خواهرام نمیذاشتن و از یک طرف من با مظلوم نمایی و هزار تا فیلم و سیانس دل مامانمو نرم میکردم و بالاخره پیروز شدم و مامانم برام یک موتور گازی خرید و همه چی از همینجا شروع شد ! یادمه بعد از یک هفته بردم و فروختمش و یک موتور دنده ای خریدم که اسمش مینی سوزوکی 80 بود و از این کوچیکا بود ! یادمه تا سوم راهنمایی با همون موتور سر کردم تا بالاخره یک پولی دستم اومد و با اینکه خونوادم سخت مواظب بودن تا پول مولی گیرم نیاد ولی اومد ! و رفتم یک موتور گنده خریدم ! یادمه پاهام به زمین نمیرسیدن ! و با اون میرفتم دبیرستان ! البته کلی فیلمم با جریان مدیر و موتورم داشتم که هی ضد حال میزدن ! خلاصه این که روز اول 18 سالگی رفتم گواهینامه گرفتم و ... !

یه خاطره دیگه هم بگم ! یه چند سالی رو در مشهد خونه گرفته بودم و میرفتم اونجا تنهایی ! موتورمو هم ( همین موتور رو ) برده بودم اونجا ! در اونجا چون شلوغ بود و منم جاهای خلوت میرفتم خیلی گیر نمی افتادم ! کلا اصلا با جاهای شلوغ حال نمیکنم و الان شم فقط ظهر ها ساعت 2 و شب ها 12 به بعد میرم موتور سواری ! در مشهدم همینطوری بود ! ولی یک روز جمعه ساعت های 10 11 صبح یک فیلم موتور سواری که اکشن هم بود دیدم ! و چشم تون روز بد نبینه ! کلی جوگیر شده بودم و حس میکردم همون هنر پیشه فیلمم و دارم میرم ماموریت ! از نظر لوازم جانبی هم فول هستم و یک کاسکت ارجینال مشکی رنگ که شیشه اون مشکی بود و دستکش های مخصوص و md man و هدفون در گوش ! در ضمن من عشق اسلحه هم دارم البته عشق شکار حیوانات ندارم و فقط شکار انسانو عشق است !

به همین خاطر یک دونه کلت خریده بودم که بنام کلت کپسولی که یک کپسول هوای فشرده میخوره و ساچمه های تفنگ بادی سایز 4.5 رو میزنه ! قدرتش در ابتدا کپسول نزدیک به یک تفنگ بادی چهار و نیمه ! خلاصه همون روز که میگفتم ! پس از دیدن فیلم ! دیگه طاقت نیاوردم و تا ظهر صبر نکردم و حدود ساعت 10 صبح زدم بیرون ! حلا چطوری ! مثل همیشه لباسهام 6 جیب امریکایی و کاپشن خلبانی و هدفون توی گوشم و کاسکت مشکی با شیشه دودی ( اون وقتا از این شیشه رنگی ها نبود ) یک چفیه دور گردنم و ... و از همه بدتر اون کلت کپسولی رو هم گذاشتم پشتم ! از اونجاییکه موتور های کورسی باعث میشن ادم خم شه به جلو و همچنین چون کاپشن خلبانی های امریکایی یکمی حالت کوتاه دارند ! وقتی روی موتور مینشستم دسته کلت دیده میشد و منم با همینش حال میکردم ! خلاصه با موتور راه افتادم و توی این میلان ها به طرف تابلو راهنمایی شلیک میکردم و قرشون میکردم و در حال گوش کردن به موزیک خلاصه حال میکردم با خودم !

بعدش نمیدونم چی شد بسرم زد برم خیابون ! و رفتم یکی از خیابون های اصلی مشهد بنام سجاد ! پشت یک چراغ قرمز وایستاده بودم ! و چند تا دختر میمون هم از توی ماشین سرشونو در اورده بودن و نمیدونم چی میگفتن چون هدفون توی گوشم بود و اونقدر صداش بلند بود که هیچی نمیشندیدم ! چون سرعت و صدای این موتور خیلی زیاده مجبور شدم نوعی هدفون قوی و دستگاه پلیر قدرتمندی بگیرم تا بتونم صداشو در سرعتت های بالا بشنوم هر چند که بالای 200 تا بزور میشه شنید ! خلاصه یک هو دیدم این دخترا کله هاشونو بردن توی ماشین و خفه شدن ! اولش تحویل نگرفتم ولی بعدش دیدم با تعجب و عجیب غریب نیگام میکنن ! یکمی دقت کردم دیدم هی به من نیگا میکنن و هی به ماشین های طرف مخالف من ! بعدش یک دفعه ای چشم افتاد به یک ماشیم پلیس ! بازم بروی خودم نیاوردم و چون اون هم لای چند تا ماشین گیر کرده بود ! فکر کردم مهم نیست !

بعدش یک دفعه ای دیدم اوضاع یکمی بی ریخت شده و اهنگی که داشتم گوش میکردم تموم شد و برای چند ثانیه صدای اطرافمو میشنیدم که دیدم ماشین پلیس داره دور میزنه و از پشت سرم اقا پلیسه داره با بلندگو اخطار میده که وایستم و از این حرفا ! منم یک دفعه ای یادم اومد اون کلت لعنتی پشتمه و در صدم ثانیه تمام دنیا روی سرم خراب شد و چنان ترسیدم که میخواستم سکته کنم و دیگه نفهمیدم چطوری فرار کردم ! اقا تا شروع به فرار کردم دیدم 2 تا ماشین دیگه که یکیشون تویوتا شاسی بلند بود ! مثل گلوله دنبالمن ! دیگه نفهمیدم چطوری از چراغ قرمز ها میگذشتم و توی خیابونهای به اون شلوغی گاهی سرعتم به 150 تا میرسید و هی میخوابوندم توی فرعی ها !اینام دنبال من ! چون خیابون ها شلوغ بود جای گاز دادن ممتد نبود و واسه همین اونا بهم میرسیدن ! ولی نمیذاشتم خیلی نزدیک شن !

چند تا خیابون رو رفتم و دیدم خیابونارو بستن ! و سر چهار راه ها وایستادن حالا چه برای من چه نه که من فکر میکردم واسه من وایستادن و اجبارا باز میزدم توی کوچه ها و میلان ها ! اونایی که مشهدی هستند میدونن که دور و بر فرامرز عباسی و سجاد میلان های زیادی وجود داره که بن بستن ! همه ترس منم این بود که مبادا به این بن بست ها بخورم و در مورد ادرس ها هم اصلا اطلاعات کافی نداشتم ! اینقدر هول شده بودم که یادم نمیومد این کلت رو از پشتم در بیارم ! خلاصه وقتی از سر چهار راه این میلان ها میگذشتم در امتداد خودم و در میلان بعدی میدیدم که اونام پا به پای من و در امتداد من ولی در میلان کناری دارن میان ! خلاصه چشم تون روز بد نبینه توی یکی از این میلان ها که پیچیدم ! یعنی مجبور شدم بپیچم چون جلومو بسته بودن ! تا به وسط های کوچه رسیدم دیدم ای شانس ! بن بسته ! دیگه مردم ! یک لحظه خودمو در زندان اوین دیدم و گفتم خداحافظ فرامرز !

حالا کی میتونه به اینا ثابت کنه از روی خریت و بازیه که این کلت رو دارم ! در ضمن این کلت ها غیر مجازن ! تنها فکری که اون لحظه بفکرم خطور کرد این بود که کلت رو پرت کنم روی بوم یکی از خونه ها تا مدرکش نکنن ! موتورو که جک زدم دیدم اون تویوتا رسید سره چهار راه و منو دید ! و اومد سر کوچه نیگه داشت ! منم دویدم که کلت رو بندازم روی بوم که از جانب خدا یه فرجی شد و دیدم پشت شمشاد های اخر کوچه یک راه اندازه یک ادم رو وجود داره ! فقط یادمه برگشتم و تا سوار موتور شدم ماشینه هم راه افتاد ! البته اونام فکر میکردن کوچه بن بسته ! چون دیدن من وایستادم ! نگو طرف بی سیم زده تا بقیه هم بیان و باهم منو دستگیر کنن ! یادمه اینقدر اون راه باریک بود که وقتی داشتم ازش رد میشدم این سر دسته های موتور هی به دیوارای کناری کشیده میشد و جرقه میزد !

دیگه یادم نیست چطوری خودمو به خونه رسوندم فقط خوبیش اینجا بود که خونه من یک پیلوت بود که هم از پارکینگ راه داشت و هم از در اصلی و من هم موتور رو از پارکینگ میاوردم داخل خونه و میذاشتم وسط حال ( هال ) دکور و حال میکردم ! یادش بخیر خونه خیلی با کلاسی بود ! خلاصه لباسامو فورا عوض کردم و لباسای خیلی معمولی پوشیدم و رفتم خیابون یک سر و گوشی اب بدم ! اقا توی خیابون اینا تا ساعت یک ظهر هی میرفتن هی میومدن ! و داداشتونم تا همون ساعت یک ظهر ! همچنان دست و پاش میلرزید ! حالا بدترین قسمت جریانو بگم ! نگو در اون جمعه صبح یک عده ای رفتن تضاهرات کردن و کلی زد و خورد پیش پیش اومده و فرار کردن بعضیا ! و انگار وقتی اینا دنبال اون فرار ی ها بودن یک هو با یک موتور مشکی گنده که یکی با کلا کاسکت مشکی و شیشه های دودی و یک چفیه توی گردنش با شلوار 6 جیب امریکایی و کاپشن خلبانی و یک کلت پشتش ! مواجه شدن و ......! خلاصه اونقدر ترسیده بودم که به مدت چند هفته اصلا جرات فکر کردن به دراوردن موتور رو نداشتم و تازه وقتیم که از قزنطینه در اومدم تا مدت مدیدی فقط توی همون میلان خونه خودم دور میزدم و دور خیابونا رو خیت کشیده بودم ! یادش بخیر یک کمربندی نزدیک خونمون بود فقط گه گاهی میرفتم اونجا و یه دلی از عزا در میاوردمو زودی بر میگشتم خونه !

اقا چقدر طول کشید فیلمشو میساختن این همه نمیشد !

در ضمن اخیرا ایران و چین یک سری موتور هارو زدن با قیافه این کورسی ها که فقط ظاهر دارن و سرعت شون حتی 100 کیلومترم نیست ! الته از نظر من که ظاهرشونم افتضاح ! اشتباه نگیرید !

رضا جان چشم ولی اینکه کی نفر اخر ترک موتور بشینه مهمه ! چون این موتور ها حق تیر دارن و متاسفانه نفر اخره که مورد اصابت قرار میگیره ! حالا شما با سعید اقا شیر یا خط کنید ببینید کدوم یکی اماده رفتن به دیار باقی هستید ! من که راننده ام !

اقا اگه غلط غلوط نوشتم معذرت چون وقت نکردم بازبینیش کنم ! همچنین شرمنده دوستان که طولانی شد ! ولی خب اگه اهل موتور و عشق موتور باشید خیلیم نباید بد باشه ! تازه اگه اهل داستان های پلیسی هم هستید که چه بهتر !

قربون همگی / فرامرز

ویرایش شده توسط بازنده
لینک به دیدگاه
Share on other sites

من ميشينم ترکت يه بازوکا رديف ميکنيم ميريم تو شيکم پليسا ،مخصوصا اين پليس بزرگراه دوست دارم بپکونم:)

لینک به دیدگاه
Share on other sites

با سلام

دوست عزیز خاطره ی بسیار جالب و زیبایی بود من که تا آخرشو خوندم و کلی حال کردم (یاد فیلمهای پلیسی افتادم) اگر چند تا تیر هم بین شما و آقا پلیسا رد و بدل میشد دیگه یه اکشن خیلی توپ می شد.

با تشکر :)~x(:D

لینک به دیدگاه
Share on other sites

رضا جان چشم ولی اینکه کی نفر اخر ترک موتور بشینه مهمه ! چون این موتور ها حق تیر دارن و متاسفانه نفر اخره که مورد اصابت قرار میگیره ! حالا شما با سعید اقا شیر یا خط کنید ! من که راننده ام !

فرامرز جان خوب اینکه معلومه و نیازی به شیر یا خط نیست کسی که نفر آخر میشینه کسی نیست جز سعید حسینی :)

ولی عجب داستان جالبی بود من که واقعا لذت بردم =d>

ویرایش شده توسط DOMINATOR
لینک به دیدگاه
Share on other sites

جالب بود دوست عزیز

موتورتون رو چند خریدید/؟

سلام ! قابلی نداشت دوست من ! در ضمن این موتور رو در حدود 2200 خریدم ! البته چند سال پیش !

اقا یه چیزی رو بگم ! وقتی داشتم پست قبلی و اون خاطرات رو مینوشتم اخرای کار یک هو بفکرم رسید یک کپی ازشون بگیرم چون گاهی این اینترنت اکسم قاط میزنه و هنگ میکنه و فقط باهاس لاگ افش کنم ! یعنی همه نوشته هام میپره ! و قربونش برم هر دفعه من یک مطلب طولانی میخوام بذارم اخر کار همین اتفاق میافته ! خلاصه مثلا اومدم پیش دستی کنم و یک کپی بگیرم تا باز به مشکل نخورم که بعد از گرفتن ( های لایت کردن ) کل نوشته ها اومدم گزینه کپی رو انتخاب کنم اشتباهی پیست رو زدم و بجای تمام اون نوشته ها یک ادرس لینک که قبلا کپی کرده بودم پیست شد و همه نوشته ها پرید ! و مجبور شدم دوباره از اول شروع به نوشتن کنم !

برای همین فکر میکنم در همون نوشته اول که پاک شد ! در مورد قیمت موتورم هم نوشته بودم و دوباره بگم که این موتور بدلیل نداشتن سند و پلاک و ورود غیر قانونی به کشور ! به این قیمت فروش میره والا اگه سند و پلاک میداشت حداقل 12 تومانی فی داشت ! موفق باشید !

ارش جان بازوکاتو بردار که اومدم ! :cool: فقط میترسم اخرش بجای فیلم پلیسی و اکشن به فیلم هندی تبدیل بشیم ! :~x(( فیلمی از ارش خان ( بر وزن سلمان خان ) :cool: و با شرکت زنده یاد فرامرز کومار ( بر وزن اشمیلی و ویژی کومار ) ! :) احتمالا اخرش باهم دوقلو میشیم و .... :D

رضا جان اگه سعید اقا رو پشت بنشونیم اونوقت من از کی تخفیف بگیرم ! ~x( در ضمن سفت بچسبید که ممکن یه تک چرخیم اون وسط مسطا بزنیما ! :cool:

اقای مقدم از شمام ممنونم و قربون معرفتتون ! در ضمن شما نیازی نیست رانندگی بلد باشی فقط اگه یاد داشته باشی منو بچسبی تمومه ! چون خیلی از دوستان رو وقتی سوار میکنم تا یکمی گاز میدم میبینم دستاشون دور کمر منه ولی پاها و تن شون شون مثل پرچم توی هوا پر میخوره ! اینجاست که تکنولوژی فیزیکس انویدیا بکار میاد ! حالا شما هی برید دنبال ای تی ای ! :eek:

در ضمن ارش جان هندا رو بیخیال ! بچسب به کاغاذاکیان ! kawasaki !

اضافه کنم یکی از تفریحات دیگه من با این موتور ! سوار کردن دوستان و شنیدن التماس ها و ترس گفته های اوناست ( اقا اختراع رو داشتید ! بعضی وقتا کلمات جدیدی رو هم به فرهنگ دهخدا اضافه میکنم در این بین دوستان ) ادامه : که با اینکه کار زشتیه ولی خیلی دوس دارمش ! اگه بدونید چه حرفایی میزنن ! البته حرف که نه بیشتر به عربده و جیغ شبیه ! واقعا دست خودشون نیست و اونقدر میترسن که نمیفهمن چی میگن ! یکی 2 بار گریه هم داشتیم ! :D دیگه خود دانید ! بعدا نگید نگفتی !

اقا راستی اون فیلم رو که لینکشو گذاشتمو دانلود کرده و دیدید ؟ خدایی دیدید عقربه کیلومتر شمار با چه سرعتی حرکت میکنه ! اگه هنوز نگرفتیدش یا نیگاش نکردید ! پیشنهاد میکنم حتما ببینید چون یه جورایی میشه سرعت بالای 350 کیلومتر رو دید ! در ضمن اون کلیپ مربوط به موتور معرفی شده دومه سوزوکی 1300 !

ممنون از ابراز احساسات تک تک تون ! فرامرز :D

ویرایش شده توسط بازنده
لینک به دیدگاه
Share on other sites

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پست در این تاپیک...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
  • اضافه کردن...