به نظر من خوشبختی به روزه
یه روز انقدر روزگار بر وفق مراده که احساس خوشبختی میکنی یه روز دیگش که به 4 تا گرفتاری برمیخوری احساس بدبختی میکنی
به نظر من شب به شب میشه فهمید که خوشبختی یا نه
اگه شب باخیال راحت بدون دغدغه و فکر و خیال و بدون اینکه حقی رو ضایع کرده باشی سرت گذاشتی رو بالش و راحت خوابیدی اونروز خوشبختی
خدا شاهده همه ما خوشبختی رو داریم ولی قدرش رو نمیدونیم و با کوچکترین مشکلات احساس میکنیم خوشبخت نیستیم
میخوام حکایتی رو براتون بگم 100% واقعی که خودم در جریان کار این خانواده هستم و بصورت داستان براتون تعریف میکنم
در کودکی مادرو پدر جوان خود را از دست میدهد و سرپرستی خود را گرو عموی خویش میبیند این دختر کوچک با سنی کمتر از 3 سال در یکی از شهرهای بسیار کوچک ایران زمین سالها و سالها بدون احساس محبت پدرو مادر به زندگی خود ادامه میدهد تا اینکه سنش به 15 میرسد به اولین نفر که در خانه را میزند و خواهان ازدواج هست او را میدهند خواستگاری که تنها پسر خانواده فقیر میباشد ....... ازدواج سر میگیرد
اگر همان روزهای اول از هر دو بپرسی که خود را وصف کنید خواهند گفت خوشبخت ترین زوج عالم هستند اگر از عروس جوان میپرسیدند که چه احساسی دارد تمام غم ها و غصه ها و مشکلات گذشته را فراموش کرده و خواهد گفت من خوشبخت خوشبختم
چند ماهی از زندگی آنها میگذرد فشار اقتصادی آنها را وا میدارد تا به تهران کوچ کنند ابتدا اتاقی کوچک رو اجاره میکنند و زندگی ساده ائی را پایه گذاری میکنند جوان شغلی را دست و پا میکند الحمدا... زندگی رونق پیدا میکند خلاصه لطف خداوند شامل آنها میشود و آنها صاحب دختری میشوند که گرمای زندگی را چند برابر بیشتر میکند اگر از آنها میپرسیدند که در این اتاق محقر چه احساسی دارید دختر نوزاد خود را در آغوش میکشیدند و با احساس تمام میگفتند الحمدا... خوشبختیم
من برای اینکه بقیه داستان رو ادامه بدم از شما یه سئوال دارم بنظر شما این زوج خوشبخت هستند//