رفتن به مطلب

Mohamad Hajati

کاربر سایت
  • پست

    1728
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    7
  • بازخورد

    100%

تمامی مطالب نوشته شده توسط Mohamad Hajati

  1. boeing x-45A درباره ی بوئینگ x-45 بوئینگ ایکس-۴۵ (به انگلیسی: Boeing X-45) نام یک هواپیمای بدون سرنشین ساخت شرکت بوئینگ آمریکا است. پروژه ساخت این هواپیما زیر نظر دارپا و برای نیروی هوایی آمریکا قرار دارد. بعد از جنگ جهانی دوم انقلابی در صنعت هوافضا و تکنولوژی های وابسته به آن رخ داد. صنعت راداری به قدری پیشرفت کرد که دیگر شرکت های هواپیماسازی مجبور به ساخت هواپیماهای رادار گریز (Stealth) شدند ولی با این حال نیز به دلیل نقایص فنی و بسیاری از مشکلات دیگر باز هم تلفات داشتند. این تلفات در جنگ دو قسمت بود یکی تلفات مالی که حاصل از دست دادن هواپیماست. دومی که مهم تر از اولی است تلفات جانی است که حاصل از دست رفتن خلبان و خدمه است. بارها در بسیاری از جنگ ها دیده ایم که خلبانان مطرح و مجرب تنها با اثابت یک موشک حتی وقت پرتاب (Eject) هم نداشتند و جان خود را از دست داده اند. مرگ یک خلبان آموزش دیده برای یک نیروی هوایی بسیار سخت است زیرا تا بتواند کسی را جایگزین او کند سال ها زمان می خواهد. در این راستا شرکت های هواپیماسازی شروع به ایجاد تکنولوژی خاصی کردند که دیگر احتیاجی به شخص یا اشخاص نداشته باشد در چنین صورتی در هر نیروی نظامی دیگر خبری از تلفات جانی نیست و مهم تر از آن در نیروهای نظامی مانند هوایی یا دریایی و حتی زمینی احتیاج به استخدام افراد کمتری است. گسترش این تفکر باعث پدید آمدن هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) شد. این هواپیماها از شاهکارهای همکاری مهندسان هوافضا و مهندسان گروه های الکترونیک کامپیوتری هستند و علاوه بر طراحی بسیار دقیق، احتیاج به هدایت از راه دور هم دارند که در این مقاله یکی از شگفت انگیزترین محصولات شرکت بوئینگ را که یک UAV است برای شما معرفی می کنم. UAV مخفف (Unmanned Aerial Vehicle) است که برگردان آن به فارسی معنی وسیله هوایی بی سرنشین می شود. در بین هواپیماهای بی سرنشین، گروه های متفاوتی وجود دارد؛ یکی از این گروه ها که در قرن جدید بسیار گسترش پیدا کرده و اکثر کشورهای پیشرفته بر تکنولوژی آن تمرکز کرده اند هواپیماهای بدون سرنشین جنگی (یو سی ای وی = UCAV) هستند که حرف C در آن از ابتدای کلمه Combat برداشته شده است. یکی از قهارترین پرندگان بدون سرنشین جنگی حاصل سال ها تلاش مهندسان طراز اول شرکت بوئینگ با نامX-45 هم اکنون در حال انجام تست های پایانی پرواز است که در این مقاله این مخلوق عجیب را برایتان معرفی می کنم. پروژه ساخت X-45 را می توان حاصل اعتلاف دو ارگان عظیم کشور آمریکا دانست. نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و مجمع تحقیقات پیشرفته دفاعی آمریکا که تصمیم به ساخت مدرن ترین هواپیمای بی سرنشین گرفتند بعد از مدتی رنگ و روی این پروژه بر ساخت یک هواپیمای بی سرنشین جنگی عوض شد. این هواپیمای بی سرنشین قادر است به راحتی از سخت ترین دیوارهای دفاعی دشمنان عبور کند و به سمت هدف پرواز کند. این پرواز با کمترین خطر انجام می شود زیرا با این که خلبان ندارد ولی از چندین کانال هدایتی راهنمایی می شود. در آوریل سال ۱۹۹۹ میلادی نیروی هوایی آمریکا و مجمع تحقیقات پیشرفته دفاعی آمریکا قراردادی را مبنی بر ساخت و تست پروازی دو فروند هواپیمای بی سرنشین جنگی بستند. از این زمان به بعد پروژه UCAV به شرکت بوئینگ واگذار شد و مراحل ابتدایی آن در بخش فانتوم وورکس ـ یکی از بخش های عظیم شرکت بوئینگ ـ انجام شد. در جهت ارتقای سیستم های هدایتی شرکت بوئینگ از بخش سیستم های دفاعی اش واقع در شهر سنت لوییس ایالت میسوری نیز استفاده کرد. اولین مدل نمونه با نام X-35Aدر ماه می سال ۲۰۰۲ پرواز کرد و دومین نمونه پروازی نیز در نوامبر سال ۲۰۰۲ پرواز کرد. در کل تست های پروازی این پرنده بدون سرنشین به سه دسته تقسیم شد که تمامی آنها تا پایان مارس ۲۰۰۳ با موفقیت انجام شد. بعد از تست ها نام آن به X-45A تغییر کرد و شرکت بوئینگ که هنوز هم تمام انتظاراتش از این طرح برآورده نشده بود دست به ساخت یک نمونه جدید با نام X-45B زد که نسبت به طرح قبلی کمی بزرگتر بود و توانایی های مانوری و هدایتی بهتری داشت. در این نمونه جدید دیگر می توان تمام تکنولوژی رادارگریزی را به وضوح دید. دو محفظه داخلی برای حمل تسلیحات و جنگ افزارها ساخته شده که یکی از خصوصیات بارز رادارگریزی است؛ زیرا جنس بدنه X-45 از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده در صورتی که سطح خارجی موشک ها چنین خصوصیتی را ندارد و باید از دید رادارها محفوظ باشند. ماده اصلی بدنه را آلومینیم فراگرفته که اکثراً با روکشی از مواد کامپوزیت (اپکس گرافیت) پوشانده شده است. جایگاه موتور داخلی است و نمی توان آن را دید که این هم یکی از بهترین خصوصیات رادارگریزی است. ورودی هوای موتور نیز به خوبی نمایان نیست ولی دو قسمت خروجی هوا (nozzle) در عقب این پرنده در دید است. این هواپیما از لحاظ اندازه های ابعادی به گونه ای ساخته شده است که هواپیماهایی مانند C-5 و C-17 می توانند آنها را به راحتی حمل کنند. این موجود پرنده ۲/۸ متر طول، ۱ /۲ متر ارتفاع و فاصله دوسر بال آن به ۳/۱۰ متر می رسد. بدون دم است. وزن خالص آن ۳۶۲۸ کیلوگرم است و با این وجود می تواند ۱۳۶۰ کیلوگرم بار را با خود حمل کند. شرکت هانی ول یک موتور با تمامی خصوصیات رادارگریزی را با مدل F124-GA-100 برای این پرنده بدون سرنشین ساخته است که می تواند ۸۷۰ نیوتن نیروی پیشران تولید کند. مدل بعد از آن یعنی X-45B از مدل A بزرگتر بود زیرا ابعاد آن گسترده تر شده بود. فاصله دوسر بال آن ۳/۱۴ متر، بدنه اصلی آن ۷/۹ متر و وزن خشک آن ۶۳۵۰ کیلوگرم بود و می توانست ۱۶۳۰ کیلوگرم را با خود حمل کند ولی تفاوت اصلی مدل A و B در موتور آنها بود. موتور مدل B را شرکت مجرب جنرال الکتریک ساخت.
  2. XM-29 OICW،جنگ افزاری از نسل آینده شاهکاری دیگر از طراحان آمریکایی و آلمانی کمپانی "اِلیانت تِک سیستمز" آمریکا و کمپانی بزرگ "هکلر و کخ" آلمان پروژه ساخت این اسلحه در اوایل دهه ی 1990 در آمریکا کلید خورد و هدف از این برنامه کنار گذاشتن سلاحهای قدیمی با ساختن نوع جدیدی از سلاحهای انفرادی بود.در اواخر سال 1999 بود که برای اولین بار مجله های نظامی آمریکا به معرفی سلاح انفرادی ایکس XM-29 پرداختند. سلاح XM-29 اولین نمونه از سلاحهای قرن 21 یا سلاحهای آینده به شمار می رفت.قرار بود سیستم کامپوتری هوشمندی بر روی این نوع اسلحه نصب گردد که به طور زنجیروار با سلاحهای زمینی,هوایی و دریایی میدان نبرد در ارتباط باشد و با آنالیز میدان و تحلیل نیروهای دشمن،ستاد فرماندهی مرکزی را در صدور فرمانهای مناسب راهنمایی کند.همچنین این سیستم کامپیوتری که بر روی سلاح نصب شده به وسیله ی گوشی و نمایشگر های متصل به کلاه آهنی سربازان،آنها را نیز در میدان نبرد راهنمایی خواهد کرد. XM29 سلاحی ترکیب شده از یک نارنجک انداز 20 میلیمتری نیمه اتوماتیک به عنوان بخش اصلی(مدول HE) است که صورت عمل کننده با گاز فقط در حالت نیمه اتوماتیک شلیک میکند.این بخش با طرح بول پاپ ساخته شده است و از یک خشاب جاسازی شده در قنداق تغذیه میشود.لوله ی دارای خان نیز نارنجک های 20 میلیمتریHEAB که کوتاه شده High Explosive Air Bursting است را با دقت قابل قبولی تا مسافت 100 متری شلیک میکند;همچنین میتواند با دقت نارنجک های دیگر را تا فاصله ی 100 متری به داخل سنگرها و استحکامات نظامی دشمن پرتاب نماید.نوع نارنجک های قابل پرتاب از این اسلحه تنوع چشمگیری دارد،از انواع اشک آور و دودزا تا نوع خوشه ای یا آتش زا. گلوله ی 20 میلیمتری قدرت تخریب بالایی تا حد شعاع 5 متر را داراست.در حالت استاندارد فقط یک ماشه برای شلیک نارنجک انداز و تفنگ تهاجمی منظور شده است.البته امکان اینکه دسته ی مستقلی برای نارنجک انداز ساخته شود وجود دارد. بخش دیگر یک تفنگ تهاجمی 56.5 میلیمتری(مدول KE) است. سیستم شلیک اتوماتیک سلاح ایکس XM-29 میتواند تا 800 گلوله در دقیقه شلیک کند و برد موثر این سلاح در برخی منابع تا 900 متر عنوان شده است.گلوله های انفجاری,علامتگذاری,ضد زره,گلوله های معمولی 5.56 میلیمتری از جمله گلوله های مورد استفاده ی این سلاح میباشند. هر دو سیستم فرعی و همچنین سیستم شناسایی هدف/کنترل آتش(TA/FCS)در یک واحد قابل حمل توسط یک کاربر،جمع شده اند. سیستم شناسایی هدف/کنترل آتش این اسلحه پیچیده ترین و گران ترین بخش این سلاح است.این بخش از سلاح تشکیل شده از دوربینی با 7 وضعیت دید است که میتوان به وضعیت دید در شب,دید فرو سرخ, دید فرو سرخ از پشت اجسام,دید با جزئیات فاصله و نوع پوشش دشمن(تخمین اینکه دشمن مورد نظر جلیقه به تن دارد یا خیر) و... اشاره کرد. این دوربین امکان دید را در تاریکی مطلق به میزان 60 در صد امکان پذیر میسازد.تصویر ساز حرارت هدف،تنظیم کننده ی فیوز سر جنگی،حس گر های گرمای محیطی،قطب نما،مسافت یاب لیزری و کامپیوتر بالستیک که توانایی جستجو و نشانه گیری را در 24 ساعت شبانه روز و در تمامی شرایط آب و هوایی دارد از دیگر توانایی های این دورین اند. سیستم پیشرفته ی شناسایی هدف/کنترل اتش TA/FCS روی نارنجک انداز با رابطه های انتقالی داده ی مخصوصی قابل نصب است.بنابراین اطلاعات گرفته شده از TA/FCS به فیوز سر جنگی فشنگ هوشمند نارنجک انداز منتقل شده و اطلاعات هدف و نحوه ی در گیری با آن را مشخص میکند.این فیوز ها که فقط در انواع مهمات 20 میلیمتری انفجار شونده در هوا قبل از برخورد به کار میروند برای تاثیر بیشتر در چند حالت مختلف منفجر میشوند.این حالت های مختلف شامل انفجار در طی برخورد مستقیم،انفجار در هوا قبل از برخورد با توجه به مسافت از پیش برنامه ریزی شده(در انواع پیشرفته)و حالت انفجار در چند هزارم ثانیه بعد از عبور از شیشه میباشد.در تمام حالت های انفجار سر جنگی ترکش شونده موجب وارد آوردن خسارات کلی به هدف می شود.یکی از بزرگترین مزیت های این سلاح همان طور که گفته شد امکان برنامه ریزی کردن سر جنگی با توجه به اطلاعات در یافت شده از TA/FCS برای انفجار در یک مسافت مشخص و از پیش تعیین شده است. محاسبه ی مسافت با توجه تعداد و طول خان در لوله و سپس تعداد گردش سر جنگی در حال نزدیک شدن به هدف انجام میگیرد.یکی از کاربرد های جالب این سلاح در از بین بردن افراد در داخل سنگر ها است به طوری که با توجه به مسافت برنامه ریزی شده سر جنگی از دیوار عبور کرده و در داخل سنگر منفجر میشود و یا بعد از عبور از دیوار سنگر در یک متری دیوار و در بالای سر فرد داخل سنگر منفجر میشود و ترکش ها را به اطراف پراکنده میکند که میتواند نزدیک سر افراد داخل سنگر باشد.این مزیت فوق العاده نیاز به شلیک دقیق را بر طرف کرده است و قابلیت کشندگی سلاح را به شدت افزایش داده است.یکی دیگر از مزیت های بی نظیر سر های جنگی انفجاری،وابسته نبودن آن به مسافت برای تاثیر بیشتر است.ناگفته نماند که از تاثیر گلوله های معمولی در نتیجه ی کاهش سرعت با افزایش مسافت،کاسته میشود. در صورت به وجود آمدن مشکل در این سیستم فقط حالت اصابت مستقیم نارنجک انداز مورد استفاده قرار میگیرد البته برای افزایش ضریب ایمنی و در امان ماندن غیر نظامی ها در مناطق درگیری در هر حالت 8 ثانیه بعد از شلیک در صورت اصابت نکردن به هدف و یا منفجر نشدند در هر مسافتی سر جنگی خود را از بین میبرد و یا به اصطلاح خود کشی می کند. بزرگترین ضعف سر های جنگی انفجاری 20 میلیمتری پیچیدگی فوق العاده ی فیوز های الکترونیکی یا مغز گلوله و بالا بودن هزینه ی ساخت این مهمات است.هر کدام از این گلوله های انفجاری در حدود 20 دلار هزینه دارد.البته ناگفته نماند که به اصطلاح مرمی این سرهای جنگی از دو قسمت مجزا تشکیل شده است که به فیوز الکترونیک یا کامپیوتر مرمی در وسط این دو قرار میگیرد.برای کاهش هزینه ها امکان استفاده از سرهای جنگی ساده تر و یا فشنگ های 20 میلیمتری ضد زره اصابت مستقیم نیز امکان پذیر است. تحقیقات انجام گرفته تا کنون این بوده که XM29 حدود 500 درصد (5 برابر) از سلاح های موجود موثر تر است.لازم به ذکر است که قیمت یک قبضه از این سلاح 10 هزار دلار بوده که 10 برابر یک تفنگ استاندارد M16 است. سلاح XM-29 زمانی که ساخته شد اوج فناوری آن زمان را شامل میشد و نشان داد یک سلاح انفرادی میتواند به اندازه ی یک تانک در میدان نبرد خطرناک و کارآمد باشد. اما تنها چند نمونه ی اولیه از سلاح XM-29 ساخته شده بود و این تحلیل های نظامی و گمانه زنی ها در مورد این سلاح تا اوایل سال 2000 ادامه داشت.در این سال بود که برای اولین بار این سلاح با قدرتی بی نظیر به جهانیان معرفی شد.شرکت آلمانی معروف هکلر و کخ در ساخت سلاح XM-29 با شرکت آمریکایی الیانت تک سیسمتز همکاری کرد و نتیجه این همکاری 10 ساله در سال 2004 با تعدادی محدود وارد خدمت شد انبوه سازی این سلاح در سال 2008 به پایان رسید. ویژگی ها: کشور های سازنده:آمریکا و آلمان کمپانی های طراحی کننده و سازنده:"اِلیانت تِک سیستمز" آمریکا و کمپانی بزرگ "هکلر و کخ" آلمان وزن:8.2 کیلوگرم طول:89.0 سانتیمتر طول لوله و کالیبر: طول لوله تیربار و کالیبر:25.0 سانتیمتر،کالیبر 5.56x45 میلیمتری ناتو طول لوله نارنجک انداز:46.0 سانتیمتر،کالیبر 20x85 میلیمتری سرعت شلیک:800 گلوله در دقیقه گونه ها:2 اسلحه XM-8 و XM-25 فرزندان(گونه های) این این تفنگ میباشند که از جدا شدن بخش نارنجک انداز از بخش تفنگ تهاجمی به وجود آمدند. XM-8 بخش تیربار این تفنگ و XM-25 بخش نارنجک انداز با ویژگی های بهتر و بروز شده و برد بیشتر و موثر تر را به ارث برد.
  3. Knight XV: شوالیه تلفیقی از بنز وتانک: بعید میدانم ماشینی سراغ داشته باشید که همزمان دارای دو فاکتور قدرت و زیبایی باشد.البته ممکن است این دو فاکتور مهم شما را یاد مدل های مختلف هامر وتوان وجذایت خاص اینمحصول همه کاره بیندازد ،اما باور کنید ماشین دیگری هم وجود دارد که درعین زیبایی وتجهیزات مدرن داخلی ،عنوان قدرتمند ترین خودروی جهان را نیز یدک بکشد .یک شرکت کانادایی به نام کانکوئست ویکل موفق شد ماشینی را طراحی کند که ترکیبی از زیبایی مرسدس بنز المان واستحکام تانک شرمن روسیه را به نمایش بگذارد.این ماشین اعجاب اور knight XV یا همان شوالیه نام دارد که به رغم وزن 6تنی و همچنین 400اسب بخار قدرت،مثل یک هامر کوچک طراحی و ساخته شده است.البته درست است که بدنه این ماشین از بالیستیک نظامی است ودر برابر نارنجک وتیر بار مقامت بسیار بالایی دارد اما طراحی داخلی وراحتی یک مرسدس بنز را برای سرنشینان خود مهیا کرده است . جالب ان است که این ماشین قدرتمند موقع فرار کردن از مهلکه وحوادث تروریستی به لوازم مختلفی تجهیز شده که ما بیشتر ان ها را در فیلم های جیمز باند وتعقیب وگریزهای عجیب او دیده ایم به عنوان مثال باید به سیستم ایمنی عقب ماشین اشاره کردکه قابلیت چخش دود برای متوقف یا منحرف کردن خودروهای تعقیب کننده را دارد همچنین نشانگر مغناطیسی نصب شده در زیر ماشین نیز می تواند راننده را از وجود بمب های کنترل از راه دور ویا هرگونه سیستم ردیابی را که به ان نصب می شود،مطلع سازد. کمی صبر داشته باشید چون هنوز برای تعجب کردن زود است .جنس لاستیک ها از جنس لاستیک های هواپیما های مسافربری استکه در مقابل تیر اندازی بسیار مقاوم است .ضمن اینکه هزینه ساخت مدل کامل شوالیه چیزی در حدود 800 هزار دلار است. ویلیام مایز لین رئیس شرکت سازنده این ماشین ادعا میکند 14 سال تجربه تولید خودروهای مختلف زرهی را دارد که برخی از انها هم اکنون درعراق افغانستان ومناطق جنگی دیگرمورد استفاده قرار می گیرد البته او دست بردار نیست وبه تازگی تیم جدیدی از مهندسان اتو مکانیک شرکتش را مامور کرده تا روی ساخت این خودرو کار کنند .اتفاقا تشکیل این تیم متخصص نیز کار ساز بود وانها توانستند چس از تحقیقات مختلف شیشه های ضد گلولهی بسیار قوی ومستحکمی را برای شوالیه طراحی وتولید کنند. بهتر است از بحث مقاومت وایمنی این ماشین صرف نظر کرده و به قابلیت ها وامکانات دیگر آن بپردازیم.در حالی که نمای بیرونی شوالیه همانند تانک به نظر می رسد داخل ان از دکراسیون بسیار مجللی برخوردار است به عنوان مثال میتوان به اخرین و جدیدترین تلویزیون ال.ای.دی وامکانات پذیرایی و یخچال وصندلی های چرم درجه 1 اشاره کرد .برای مراقبیت از اطراف خودرو لازم نیست مدام از اینه بغل استفاده کرد،چراکه سرنشینان خودرو میتوانند هر لحظه از طریق 4دوربین مدار بسته که تصاویر را به لب تلپ های انها منتقل میکند اطراف ماشین را به خوبی کنترل کنند .
  4. IED،ارزان ترین فرشته مرگ واژه IED کوتاه شده عبارت improvised explosive device و به معنای وسیله انفجاری ارتقا یافته است و در زبان عامیانه به آن بمب کنار جاده ای یا roadside bomb گفته میشود. IED در کارگاه های خانگی تولیدمیشوند و اساس ساخت این بمب ها استفاده از انواع مواد منفجره مثل مین،گلوله های توپ و خمپاره،C-4، تی ان تی،سمتکس و ... است.یکی از ساده ترین راه های استفاده از این مواد منفجره،وصل کردن این گلوله ها به همدیگر است.در این روش برای نمونه 4 یا 5 گلوله توپ 155 میلی متری،گلوله خمپاره یا بسته های انفجاری دارای C-4 و تی ان تی به وسیله چند رشته سیم به یکدیگر متصل می شوند و در یک مسیر در چند نقطه نزدیک به هم قرار می گیرند و در لحظه مناسب توسط شخصی که در فاصله دور پنهان شده است با ارسال یک سیگنال الکترونیکی منفجر می شود. روش دیگر برای فعال کردن این مواد منفجره،استفاده از تلفن های همراه است.بر روی این بسته های انفجاری گیرنده هایی نصب می شوند که به وسیله امواج تلفن همراه فعال می شوند و بسته انفجاری را منفجر می کنند. بعضی از گروها نیز برای منفجر کردن این بسته های انفجاری، از نیروهای انتحاری به صورت پیاده و یا سوار بر وسایل نقلیه مثل اتومبیل و یا موتورسیکیلت استفاده می کنند. یکی دیگر از راه های فعال کردن این بمب ها استفاده از پرتو فرو سرخ است.در این روش کاربران با تاباندن پرتو فروسرخ به گیرنده موجود بر روی بسته انفجاری،مکانیزم انفجاری را فعال می کنند. اما نوع دیگری از این مواد منفجره ارتقا یافته که در عراق و افغانستان بسیار مورد استفاده قرار گرفته و بسیار نیز موثر بوده است "نفوذگرهای شکل گرفته انفجاری" با نام لاتین "Explosively form penetrator یا EFP" هستند.نحوه عملکرد این وسیله انفجاری عموما به این شکل است که در درون یک استوانه فلزی و یا پلاستیکی، مواد منفجره کار گذاشته شده و بر روی این مواد و در بالای استوانه یک صفحه فلزی که عموما از جنس مس است قرار می گیرد. پس از منفجر شدن مواد داخل سیلندر مورد نظر، صفحه فلزی قرار گرفته بر روی سطح استوانه با سرعت 6 برابر سرعت صوت یا به عبارتی 2000 متر بر ثانیه به سمت جلو رانده می شود. این چنین، پرتابه فلزی با سرعت می تواند به راحتی به بدنه بسیاری از خودروهای زرهی نفوذ کرده و ایجاد خسارت کند. نکته مورد نظر در مورد این مواد منفجره این است که کاربران این سیستم می توانند مواد منفجره را قبل از رسیدن نیروهای دشمن فعال کنند و این پرتابه می تواند تا فاصله ای در حدود 50 متر را طی کرده و به هدف مورد نظر خود نفوذ کند. در حال حاضر با توجه به خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق، عمده استفاده از این نوع مواد منفجره در افغانستان است. برای جلوگیری از خسارت های مالی وجانی نیروهای آمریکایی اعلام کرده اند که برای هر عدد از این مواد منفجره که توسط مردم محلی تحویل داده شود 100 دلار پرداخت خواهند کرد.البته باید توجه داشت که افغانستان سرزمین کوهستانی با راه هایی بسیار صعب العبور است که عملا امکان استفاده از خودروهای بزرگ ضد انفجار مانند بوفالو در آن وجود ندارد و نیروهای مستقر ناچار به استفاده از خودروهایی مثل "هامر" از سری " هاموی" هستند که در برابر این تهدید آسیب پذیر هستند. درهر حال،صنایع دفاعی نیز به سرعت به این مبارزه وارد شدند.برای نمونه در افغانستان،خودروی Husky با یک کیت مخصوص کشف IED مجهز شده است که شامل یک رادار نفوذگر در زمین می باشد که قابلیت نفوذ در زمین و شناسایی اجسام دفن شده فلزی و غیر فلزی را دارد.این تکنولوژی در سال 2009 در افغانستان عملیاتی شد و ارزش خود را با انجام چندین عملیات کشف و خنثی سازی و یا منهدم کردن IED بدون تلفات انسانی اثبات کرده است.این پیشرفت ها در مورد تجهیزات سربازان نیز به انجام رسیده است.بنا بر اعلام اداره مشترک مبارزه با IED آمریکا،سیستم شناسایی مواد شیمیایی Ahura که اولین سیستم عملیاتی در میدان نبرد است که قابلیت تشخیص مواد منفجره خانگی و تشخیص مواد پایه ای را دارد نیز در عراق و افغانستان عملیاتی شده و موفقیتهایی را نیز کسب کرده است. طراحی و توسعه نسل دوم از تکنولوژی های کشف و مقابله با IED در کل تبدیل به یکی از مهمترین اولویتهای بخش های دفاعی در سطح جهان برای برنامه های تحقیق و توسعه شده است که خود به نوبه بودجه زیادی را نیز برای پاسخ گویی به نیازها،احتیاج دارند.جدا از بحث مراقبت و کشف،تعداد دیگری از تکنولوژی ها با پتانسیل بالا برای حفظ جان نیروها در مرحله پیشرفت هستند که می توان به سیستم دورایستای بی سیم و مختل کننده اپتیکی پیش از انفجاراشاره کرد.(این تکنولوژی به منظور اختلال در امواج تلفن های همراه که به منظور فعال کردن بمب ها به کار می رود طراحی شده اند.). بنا بر تخمینهایی پژوهش های وزارت امنیت داخلی آمریکا،تکمیل و عملیاتی کردن نسل بعدی تکنولوژی های ضد IED به بودجه سالیانه بیش 5 میلیارد دلار نیاز دارد. بنا به گفته های اداره مشترک مبارزه با IED و تیم های خنثی سازی که به تازگی از عراق و افغانستان بازگشتند،روبات ها یکی از مهمترین ابزارها در زمینه مقابله با IED ها هستند.روباتهای مثل:MARCBot و XBOT و Talon قابلیت پاکسازی جدی را برای نیروهای آمریکایی فراهم می کند و این در حالیست که در ژانویه 2010 نیروهای انگلیسی نیز روبات اژدهای دونده را که روبات پیشرفته و قابل حمل توسط نفر و ایده آل برای شرایط افغانستان است را عملیاتی کردند.همچنین نیروهای آمریکایی از پرنده هایی یوفو مانند مجهز به سنسور های حرارتی و دیگر سنسور ها در مبارزه با IED استفاده میکنند که آنها نیز نتایج درخشانی در کارنامه های خود دارند. اضافه شدن این تکنولوژی های برتر تضمین می کند که در امر مبارزه دورایستا،روباتها و پرنده های یوفو مانند به عنوان مهمترین جز باقی می مانند. بر طبق گزارش اداره مشترک مبارزه با IED امروزه دشمن برای کشتن 1 سرباز آمریکایی بایستی 7 عدد IED کار بگذارد.به نظر میرسد که موازنه در حال تغییر است. به نظر می رسد که حفظ صلح بیش از هر چیز بستگی به مقابله با IED ها دارد.
  5. =)) =)) اصلا فکر نکنم مال ایرانیش اینارو همراه داشته باشه....
  6. جناب فیروزی در پ خ میشه بگید قیمت پیشنهادیتون چقدره؟؟؟
  7. ایم-۱۲۰ آمرام موشک هوابه‌هوای میان‌برد پیشرفته ایم-۱۲۰ (به انگلیسی: AIM-120 Advanced Medium-Range Air-to-Air Missile) با نام اختصاری آمرام (AMRAM) موشکی با قابلیت شلیک در تمامی شرایط آب‌و هوایی به اهداف فراتر از میدان دید است. این موشک مافوق صوت هواپایه و رهگیر هوایی از رادار فعال برای پیگیری هدف، و فرکانس‌های رادیویی فعال برای تشخیص هدف استفاده می‌کند و بعد از شلیک به روش‌های ناوبری مستقل خود برای درگیری با هدف متکی است. وجود رادار، سیستم میکروکامپیوتری و واحد اطلاعات اینرسایی باعث می‌شود تا وابستگی این موشک به سیستم کنترل آتش هواپیمای شلیک‌کننده آن به حداقل برسد. آمرام از یک موتور راکتی سوخت جامد استفاده می‌کند که آن را به سرعت چهار ماخ رسانده و بردی فراتر از ۴۸ کیلومتر را به آن می‌بخشد. سیستم خودکار پیچیده، سرعت بسیار بالا، و مانورپذیری فوق‌العاده باعث می‌شود تا شانس فرار از چنگ آمرام به حداقل برسد. در لحظه رهگیری فیوز مجاورتی موشک بمب حاوی حدود بیست کیلو مواد منفجره آن را فعال می‌کند تا هدف را نابود کند. در مسافت‌های کوتاه این موشک کاملاً به رادار خود متکی است و هواپیمای شلیک‌کننده نیازی به هدایت آن ندارد اما در مسافت‌های طولانی‌تر این موشک از هدایت اینرسیایی بهره برده و اطلاعات مربوط به تغییرات هدف را از هواپیمای شلیک‌کننده خود دریافت می‌کند. آمرام برای نیروی هوایی و دریایی آمریکا ساخته شده و جایگزینی برای موشک‌های ایم-۷ اسپارو است. آمرام در مقایسه با اسپارو سریع‌تر، کوچک‌تر، سبک‌تر است و قابلیت بهتری برای درگیری با اهداف کم‌ارتفاع دارد. هواپیماهای اف-۱۵، اف-۱۶ و پروژه در حال طراحی اف-۲۲ نیروی هوایی آمریکا، اف-۱۴ دی، اف-۱۸ هورنت نیروی دریایی آمریکا، اف-۴های نیروی هوایی آلمان و تورنادوها و سی هریرهای بریتانیایی به عنوان هواپیمای پایه طراحی این موشک انتخاب شدند. نخستین شلیک این موشک در جنگ واقعی در دسامبر ۱۹۹۲ توسط یک جنگنده اف ۱۶ علیه یک میگ-۲۵ عراقی در جنوب عراق صورت گرفت که به سرنگونی جنگنده عراقی انجامید. در سال‌های بعد این موشک بر روی جنگنده‌های دیگری چون یوروفایتر تایفون، اف-۱۸ سوپرهورنت، اف-۵، و جنگنده‌های سوئدی یا ۳۷ ویگن و ساب یاس ۳۹ گریپن هم نصب شد. هزینه تولید هر فروند از موشک آمرام حدود ۳۸۶ هزار دلار اعلام شده است که از این رقم حدود ۶۹ درصد هزینه سیستم هدایتی، ۹ درصد سیستم کنترل، ۹ درصد فیوز، ۶ درصد پیشرانه، ۶ درصد بدنه، و فقط ۲ درصد کلاهک جنگی آن است. برنامه ساخت این موشک در پی توافق ایالات متحده و چند عضو دیگر ناتو برای طراحی یک موشک هوابه‌هوای جدید آغاز شد. اولین مطالعات این برنامه در سال ۱۹۷۵ انجام شد که در آن توصیه شده بود درگیری‌های هوایی آینده بایستی برای مسافت‌های ۵ تا ۶۵ کیلومتری برنامه‌ریزی شوند. ویژگی‌های این موشک بر اساس نیازهای جنگی سال ۱۹۸۵ به بعد مشخص شده بود. مرحله طراحی مفهومی این برنامه در سال ۱۹۷۹ تکمیل شد و دو شرکت ریتیون و هیوز برای ساخت این موشک انتخاب شدند. در دسامبر ۱۹۸۱ هر دو این شرکت‌ها شلیک آزمایشی موشک‌های خود را انجام دادند که نیازهای نیروی هوایی و نیروی دریایی را برآورده می‌کرد. نیروی هوایی در نهایت شرکت هیوز را برای ادامه توسعه موشک انتخاب کرد و در سال ۱۹۸۷ با هر دو شرکت هیوز و ریتیون که اکنون با یکدیگر ادغام شده‌اند، برای تولید آن قرارداد بست. پس از شلیک بیش از ۲۰۰ موشک از سال ۱۹۹۱ کاربرد رسمی این موشک در نیروی هوایی و دریایی آمریکا آغاز شد. خدمت ۱۹۹۱ تاکنون سازنده کارخانه هیوز و کارخانه ریتیون قیمت واحد ۳۸۶٬۰۰۰ دلار وزن ۱۵۰ کیلوگرم طول ۳٫۶۶ متر قطر ۱۷۸ میلیمتر کلاهک مواد منفجره ترکش‌دار سرعت ۴ ماخ هدایت رادار فعال پرتاب هواپیما
  8. کاغذ دیواری آمریکایی که جلوی موج انفجار را می‌گیرد!!!!!! این کاغذ دیواری که X-Flex نام دارد،نمی‌تواند تاثیر چندانی روی بهبود ظاهر خانه‌ها داشته باشد اما می‌تواند از آنها در برابر موج انفجار، گلوله‌های انفجاری و بلایای طبیعی محافظت کند. این کاغذ دیواری از پاراآرامید قوی و سبک همراه با پوشش کشسان پلیمر ساخته شده و به مراتب از دیواری که آنرا پوشانده،مقاوم‌تر است. X-Flex آنقدر قدرتمند است که پیش‌بینی می‌شود برای پوشش داخلی پایگاه‌های نظامی آمریکا در خارج از مرزها به کار گرفته شود.البته باید پوشش جداگانه‌ای برای پنجره‌ها طراحی شود.
  9. لاکهید اس آر-۷۱ ( پرنده سیاه ) سریعترین هواپیمای سرنشین دار در تاریخ ( Lockheed SR-71 : Black Bird (+ 3.2 Mach لاکهید اس آر-۷۱ ، ملقب به پرنده سیاه یک هواپیمای پیشرفته شناسایی و دو سرنشینه دوربرد است که نزدیک به ۵۰ سال پیش در ایالات متحده آمریکا ساخته شد و با بیشینه سرعتی بالای ۳ ماخ همچنان رکورددار سریعترین هواپیمای سرنشین دار می‌باشد. این هواپیما بر پایه مدل آ-۱۲ و YF-۱۲A ساخته شد و طراحی آن مدیون کلارنس جانسون است. او به همراه تیم مهندسین، اس آر-۷۱ را به عنوان نسل بعدی هواپیمای جاسوسی یو-۲ ساختند. سرعت پرواز عادی این هواپیما ۳۳۸۰ کیلومتر در ساعت بوده و در سال ۱۹۶۲ وارد خدمت شد و مزیت این هواپیما این بود که سرعت بالایش آن را در برابر حملات موشکی ایمن می‌ساخت. طرح و مشخصات مشکل اصلی در طراحی این هواپیما حرارت تولید شده در سرعتهای بالا بود، در نتیجه استفاده از مواد معمول در ساخت این هواپیما میسر نبود لذا در ساخت بدنه این هواپیما از تیتانیوم وآلیاژهای تیتانیوم استفاده شد. روی بدنه تمام تیتانیوم این هواپیما با یک رنگ مخصوص جذب کننده امواج راداری پوشانده شده که باعث ایجاد خصوصیت رادارگریزی نسبی برای آن شود. مسئله جالب در مورد این هواپیما این است که در هنگام سکون روی زمین، از باکهای آن در بال، بنزین نشت می‌کرد و راه حلی نیز برای آن وجود نداشت. زیرا هیچ ماده‌ای که در حرارت ۴۲۶ درجه ذوب نشود و برای آب بندی قطعات بال بکار رود یافت نشد. طول بدنهٔ هواپیما در سرعت 3 ماخ (3500 کیلومتر بر ساعت ) بر اثر نیروی پیشرانهٔ قوی 32 سانتی متر افزایش پیدا می‌کند و هنگام فرود بر اثر انبساط و انقباض قسمت هایی از جایگاه سوخت سوراخ می‌شود به همین دلیل برای هر پرواز، حدود 35 ساعت کار بر روی هواپیما نیاز است. ورودی هوا برای دریافت هوای مورد نیاز موتورهای پرقدرت این هواپیما و همچنین تنظیم میزان ورود هوا طراحی خاصی برای ورودیهای موتور در نظر گرفته شد که شامل یک بخش مخروطی شکل است که بسته به شرایط پروازی به جلو و عقب حرکت می‌کند. بدنه جهت مقابله با تغییرات انبساطی در حرارتهای بالا قطعات بدنه طوری ساخته شدند که روی زمین از هم کمی فاصله داشته باشند تا در پرواز و حرارتهای بالا قابلیت انبساط داشته باشند. همچنین به همین علت سوخت هواپیما روی باند نشت می‌کند لذا برای انجام ماموریتها یک پرواز کوتاه انجام داده و پس از سوختگیری هوایی به ماموریت اعزام می‌شود. سوخت این هواپیما از یک نوع بنزین هواپیما به نام JP-۷ استفاده می‌کند. این سوخت دارای درجه شعله وری بالا (۶۰ درجه سانتیگراد) است و همچنین خود این سوخت به عنوان خنک کننده بدنه و مایع هیدرولیک موتور این هواپیما به کار می‌رود. رادار گریزی گرچه ایده‌هایی در طراحی هواپیما برای کاهش بازتاب راداری اتخاذ شد اما در عمل این هواپیما قابلیت رادارگریزی ندارد به طوری که از فواصل طولانی حتی توسط رادارهای کنترل هوایی قابل ردگیری است. از طرفی حرارت بالای تولید شده آن را یک هدف بزرگ مادون قرمز می‌سازد. با این حال خصوصیت اصلی که آن را دربرابر تمام حملات موشکی طی ۳۵ سال خدمتش ایمن ساخت سرعت بالای آن بود. به طوری که در طی مدت خدمتش بیش از چهار هزار تلاش برای رهگیری آن شکست خورد و از ۳۲ فروند تولید شده آن هیچکدام توسط دشمن سرنگون نشدند. ایندکس اطلاعات : مشخصات عمومی خدمه: ۲ :ظرفیت بارگیری ۳٬۵۰۰ lb (۱٬۶۰۰ kg) of sensors طول: ۱۰۷ ft ۵ in (۳۲٫۷۴ m) پهنای بال: ۵۵ فیت و ۷ اینچ (۱۶٫۹۴ m) ارتفاع: ۱۸ ft ۶ in (۵٫۶۴ m) بال: مساحت ۱٬۸۰۰ ft۲ (۱۷۰ m۲) وزن خالی: ۶۷٬۵۰۰ lb (۳۰٬۶۰۰ kg) وزن بارگیری: ۱۷۰٬۰۰۰ lb (۷۷٬۰۰۰ kg) بیشینه وزن برخاست: ۱۷۲٬۰۰۰ lb (۷۸٬۰۰۰ kg) پیشرانه: ۲× پرات اند ویتنی جی-۵۸ توربوجت پس‌سوز دائم, ۳۲٬۵۰۰ پوند (۱۴۵ kN) هرکدام Wheel track: ۱۶ ft ۸ in (۵٫۰۸ m) Wheel base: ۳۷ ft ۱۰ in (۱۱٫۵۳ m) Aspect ratio: ۱٫۷ عملکرد سرعت بیشینه: Mach ۳٫۲+ (۲٬۲۰۰+ mph, ۳٬۵۳۰+ km/h, ۱٬۹۰۰+ knots) at ۸۰٬۰۰۰ ft (۲۴٬۰۰۰ m) برد: ۲٬۹۰۰ nmi (۵٬۴۰۰ km) برد ترابری: ۳٬۲۰۰ nmi (۵٬۹۲۵ km) سقف پروازی: ۸۵٬۰۰۰ ft (۲۵٬۹۰۰ m) نرخ اوج‌گیری: ۱۱٬۸۱۰ ft/min (۶۰ m/s) بارگیری بال: ۹۴ lb/ft² (۴۶۰ kg/m²) نسبت نیرو به وزن: ۰٫۳۸۲
  10. موشک (MGM-52 (Lance : یک موشک بالستیک کوتاه برد سوخت مایع است . یکی از اهداف توسعه این موشک جایگزین کردن یگان های موشک زمين به زمين سارجنت بود . این موشک ها دارای یک طراحی کوچک و ارزان قیمت بودن تا بتوان آنها را به تعداد زیادی تولید کرده و قدرت آتش را افزایش دهند . Lance توسط یک کشنده M752 TEL نتقال دهنده – بناکننده – پرتاب کننده) حمل می شد . این خودرو توانایی حمل 2 موشک را دارد و معمولا توسط یک خودرو بارگذاری همراه می شود . سیستم موشکیMGM-52 برای مقابله با تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی طراحی گردید . توسعه این موشک ، دکترین ایالات متحده در مورد افزایش سلاح های هسته ای با قدرت کم ، در قاره اروپا را دنبال می کرد . این موشک های کوتاه برد میتوانست از اهداف استراتژیک محافظت نماید اما این موشک با کلاهک هسته ای در این اندازه می توانست تهدیدی برای مراکز جمعیتی و اهداف مهم به شمار آید . همچنین این موشک با کلاهک نوترونی برای مقابله با نیروهای نظامی ، مخصوصا یگان های زرهی توسعه پیدا کرد . کلاهک هایHE در 2 مدل " submunition " و " unitary " برای مواقعی که اجازه استفاده از کلاهک های هسته ای نبود گسترش پیدا کردند . کلاهک submunition تنها بر ای مقابله با واحد های نظامی مخصوص و کلاهک های unitary HE تنها برای اهداف بزرگ مانند کارخانه ها ، فرودگاه ها و ... توسعه داده شده بودند . این موشک دارای بردی معادل 130 کیلومتر و خطای دایره ای 150 متر بود . هدایت این موشک از یک سیستم هدایت خودکار داخلی ساده شده که برای کاهش هزینه ها طراحی شده بود استفاده می کرد .lance توانایی حمل یک کلاهک هسته ایW70 با قدرت تخریبی KT 100 را داشت . همچنین این موشک می توانست کلاهک های مدل W70-3 که می توانست تشعع اتمی زیادی را ایجاد کند حمل نماید . کلاهک های HE از دیگر کلاهک قابل حمل توسط این موشک بود . Lance یک موشک تک مرحله ای سوخت مایع ، وزن 1.527 کیلوگرم ، طول 6.41 مترو قطر 0.56 متر بود . تست موشک های MGM-52 ( Lance ) از سال 1965 آغاز و در سال 1972 وارد خدمت در نیروی زمینی ایالات متحده شد . تولید این موشک تا سال 1980 ادامه پیدا کرد . در سال 1990 حدود 90 لانچر lance ، بیش از 300 کلاهک با قابلیت انفجار بالا (HE) و 700 کلاهک هسته ای در اروپا مستقر بود اگرچه در سال 1993 تمامی کلاهک های هسته ای به ایالات متحده باز گردانیده شد . این موشک در کشور های اروپایی ناتو و کره جنوبی مستقر گردید . از مهمترین کشورهای دریافت کننده این موشک میتوان به : بلژیک ، آلمان ، ایران ، اسرائیل ، ایتالیا ، هلند و دو.لت بریتانیا و ایرلند اشاره کرد . بین سال های 1991 تا 1994 lance از سرویس خدمت در کشورهای ناتو خارج و تنها در کشورهای ایران و اسرائیل قرار گرفته بود . مشخصات: كشور : ایالات متحده امریکا نام ثبت شده : MGM-52 گروه بندی : BSRBM شروع خدمت : 1972 جايگاه : متحرك طول : 6.41 متر قطر : 0.56 متر وزن پرتاب : 1527 كيلوگرم سر جنگي : هسته ای W70 ( KT100 ) ، HE ، کلاهک W70-3 تعداد کلاهک : 1 برد :130 كيلومتر سيستم هدايت : رادار داخلي ساده شده پيشرانه : 1 مرحله اي سوخت مایع وضعیت : فعال
  11. G5،نفربر زرهی آلمانی نفربر زرهی G5 توسط شرکت آلمانی FFG گسترش یافته است.شرکت FFG متخصص در تعمیر اورهال تانک های اصلی میدان نبرد(MBT) و انواع زرهپوش ها برای ارتش آلمان است.G5 در سال 2012 برای اولین بار به نمایش درآمد. این خودروی به شدت محافظت شده توسط یک سرمایه گذار خصوصی ارتقا داده شده است.این وسیله نقلیه زرهی در حال حاظر برای ارتش آلمان ارائه شده است و همچنین در آینده ای نه چندان دور برای صادر به مشتریانی از دیگر کشورها آماده میشود. بدنه ی نفربر زرهیG5 در مقابل انواع مین های زمینی و بمب های دست ساز(IED) به طور قابل توجهی مقاوم است. همچنین این نفربر دارای حفاظی خوب در مقابل آتش مستقیم دشمن است. G5 دارای یک طراحی ماژولار است.به این صورت که میتوان با انواع وسایل مختلف آن را برای ماموریت های گوناگون مجهز کرد. این وسایل را میتوان به راحتی در بحبوحه و تحت شرایط میدان نبرد تعویض نمود.در حال حاظر ماژول های مختلفی برای این APC توسط شرکت FFG طراحی وتوسعه یافته است. G5 دارای ظرفیت بار مفید 6.5 تن است.این APC توان حمل 2 تا 10 خدمه وسرباز را داراست که شامل 8 صندلی برای سربازان در عقب(تا 10 سرباز علاوه بر 2 خدمه میتواند جابه جا کند) و 2 صندلی برای خدمه در قسمت جلویی نفربر است. ورود وخروج از این زره پوش نیز از راه رمپ عقبی ویا دریچه های سقف صورت میگیرد. G5 مجهز به یک موتور دیزل توربوشارژ با توان 560 اسب بخار است.مهندسان آلمانی این شرکت موتور را در قسمت جلویی بدنه نصب کرده اند. این نفربر از برخی اجزای سیستم فنر بندی تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد1 بهره برده است که باعث صرفه جویی هایی در هزینه های ساخت این نفربر زرهی شده است. این نفربر توان حرکت با بیشینه سرعت جاده ای 72 کیلومتر بر ساعت و تا رنج عملیاتی 600 کیلومتر است.
  12. لطف میکنید یک لینک ازش بدید؟؟
  13. دوستان فعلا پمپ و مخزن جور شده نیازمند یک عدد بلاک برای سوکت 1155 هستم
  14. ایم-۷ اسپارو موشک اسپارو (به انگلیسی: ایم-۷ اسپارو) یک موشک هدایت راداری نیمه فعال ساخت ایالات متحده آمریکا است. این موشک در جنگ ویتنام بطور گسترده توسط نیروی هوایی آمریکا و بر روی هواپیمای اف-۴ استفاده شد. این موشک نقش بسزایی در برتری هوایی ایالات متحده در جنگ ویتنام داشت. برد عملیاتی این موشک تا ۴۰ کیلومتر می‌باشد. اما نسلهای اولیه آن مانند AIM۷B تنها از فاصله ۱۵ تا ۲۰ مایلی از دقت قابل قبولی برخوردار بودند. مشکل اساسی این نوع موشک نداشتن سامانه رادار مختص خود موشک می‌باشد. از این رو موشک جهت رهگیری و تعقیب هدف از رادار هواپیمای شلیک کننده استفاده می‌کند. به این ترتیب که ابتدا خلبان توسط رادار خود هدف را شناسایی و رادار هواپیما را به اصطلاح روی هدف قفل (Lock) می‌کند. چنانچه تمام شرایط شلیک فراهم باشد، خلبان موشک را شلیک می‌کند. از این پس حسگر موجود در سر موشک امواج رادار منعکس شده هواپیمای مادر از سمت هدف را تعقیب می‌کند. به همین دلیل خلبان ناگزیر است تا زمان برخورد موشک به هدف، هواپیمای هدف را تعقیب نموده و رادار خود را نیز بر روی آن قفل نگه دارد. از آنجا که رادار به منزله چشم خلبان در آسمان می‌باشد، خلبان در مدت حرکت موشک تا برخورد تقریبا کور بوده و حتی نمی‌تواند از مانورهای فرار استفاده کند. از این رو این موشک ها در عین دقت و کاربرد بسیار، تا حدودی خطرناک نیز هستند. با این وجود این موشک ها همچنان توسط ایالات متحده تولید و استفاده می‌شود. آخرین نسل این موشک AIM۷-F می‌باشد که در جنگهای اخیر آمرکا در عراق و افغانستان بطور گسترده استفاده شد. در طول جنگ ایران و عراق نیز با کمک جنگنده‌های اف-۴ و اف-۱۴ انواع مختلف جنگنده‌های عراقی از جمله میراژ اف-۱، میگ-۲۱ و ۲۳، سوخو-۲۲، سوپر اتاندارد، بمب افکن توپولف-۲۲ و چند هلیکوپتر عراقی و احتمالاً یک موشک ضد کشتی اگزوست (به‌وسیله جنگنده اف-۱۴ تامکت) را از بین برد.
  15. سوپر اتاندارد داسو سوپر اتاندارد (به فرانسوی: Dassault Super Étendard) جنگنده فرانسوی ساخته شده توسط شرکت داسو است. این هواپیما یک جنگنده تهاجمی کوچک تک‌‌موتوره با بال جمع‌شونده است و در اصل برای خدمت بر ناوهای هواپیمابر ساخته شد. نمونه‌های تغییر یافته آن برای عملیات از فرودگاه‌های معمولی نیز طراحی و ساخته شد. سوپر اتاندارد اولین پرواز خود را در سال ۱۹۷۴ انجام داد، در سال ۱۹۷۸ وارد نیروی دریایی فرانسه شد و تولید آن از سال ۱۹۷۷ آغاز و تا سال ۱۹۸۳ به طول کشید. در این مدت ۷۱ فروند برای ارتش فرانسه و ۱۴ فروند برای ارتش آرژانتین ساخته شد. سلاح اصلی ضد کشتی این هواپیما موشک آام ۳۹ اگزوسه است. این هواپیما در جنگ‌های ایران و عراق و جنگ فالکلند شرکت داشته‌است. نیروی هوایی عراق بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ پنج فروند سوپر اتاندارد فرانسوی را اجاره کرد. عراقی‌ها در آن زمان منتظر دریافت میراژهای اف۱ مجهز به موشک اگزوسه بودند که به کارخانه داسو سفارش داده شده بود. سوپراتانداردها در جریان این جنگ با موفقیت نسبی برای حمله به کشتی‌های ایرانی استفاده شدند، در تابستان سال ١٩٨٤ دو فروند سوپراتاندارد به وسیله ی هواپیماهای اف-١٤ ایرانی سرنگون شد.یک فروند سوپراتاندارد هم در آوریل همان سال به وسیله ی هواپیمای اف-٤ بر فراز جزیره ی خارک سرنگون گردید. نقش جنگنده ضربتی تولید کننده داسو اولین پرواز 28 اکتبر 1974 وضعیت فعال مصرف کننده اولیه نیروی دریایی فرانسه تولید شده 1977-1983 تعداد ساخت 85 توسعه یافته از داسو اتاندارد IV
  16. KZO،پهپاد آلمانی شركت Rheinmetall (كه پیش از این STN Atlas Elektronik ناميده میشد)،سازنده‌ی پرنده‌های بدون سرنشين و همچنین پهپاد KZO برای ارتش آلمان است. KZO برای به‌دست آوردن آگاهی بلادرنگ از هدف‌ ها،موقعيت اهداف ثابت و سرعت اهداف متحرک،از سيستم حسگر فرو سرخ استفاده می كند.اطلاعات مربوط به هدف از پرنده و در مسافت دورتر از 100 كيلومتر به ايستگاه زمينی منتقل می شود تا برای عملكرد بهینه سيستم‌های ديگر نظير توپخانه برد بلند،راكت‌ها و موشک ها مورد استفاده قرار ‌گيرد.اين هواپیمای بدون سرنشین را مي‌توان در تمام شرايط آب و هوايی و به هنگام شب يا روز به‌ كار گرفت. اين هواپیمای بدون سرنشین،يک هواپيمای دوباله با بالهای كوتاه است كه پهنای بال آن 3.42 متر،طول آن 2.28 متر و ارتفاعش 0.96 متر می باشد. اندازه اين پرنده كوچک و ساختار آن از مواد تركيبی و طرح آن،به گونه ای است كه از ديد رادارهای فرو سرخ و آشكارسازهای تلوزيونی مخفی نگه میدارد. اين هواپیمای بدون سرنشین كه در سه مدل ساخته شده،ماموريت‌ های شناسايی و مراقبت را انجام می دهد و می تواند يک مسافت‌ياب ليزری و يک تعيين‌ كننده مختصات هدف را نيز با خود حمل كند.نصب يک مسافت ياب ليزری و سيستم تعيين كننده مختصات هدف به kzo امكان داده تا به عنوان يک هواپیمای بدون سرنشین جنگی مورد استفاده قرار گيرد. مدل صادراتی اين هواپیمای بدون سرنشین،TUcan نام دارد.TUcan قادر به حمل و جابه‌جايی بارهای مختلفی بر حسب نيازهای كشور سفارش دهنده است.حداكثر قابليت حمل بار اين پرنده،35 كيلوگرم و بیشینه وزن پرتاب آن 126 كيلوگرم می باشد. دو مدل جنگ الكترونيكی اين هواپیمای بدون سرنشین Mucke ECM و Fledermaus ESM ناميده می شوند. ECM حامل سيستم هايی مانند مختل كننده‌های رادار در باند 20 تا 110 مگاهرتز و يا باند 100 تا 500 مگا هرتز است و ESM شامل سيستم هايی برای تعيين محل فرستنده های دشمن بر اثر انتشار سيگنالهای راديويی مي باشد.اطلاعات مربوط به تعيين موقعيت دشمن و ويژگی های سيگنالهای راديويی به ايستگاه كنترل زمينی منتقل مي شود. KZO در ارتش آلمان دارای سيستم جستجوگر مادون قرمز zeiss ophelios WBG كه در طول موج 12 ميكرو متر عمل می كند و نيز رادار synthetic-aperture است.يک سيستم ثبت اطلاعات درون هواپیمای بدون سرنشین نصب شده كه اطلاعات بدست آمده را از هواپیمای بدون سرنشین و توسط باند اطلاعات كامپيوتری به ايستگاه كنترل زمينی منتقل مي كند . kzo با يک موتور دو سيلندر Fichtel and sachs كه 24 كيلووات نيرو توليد می كند،به حركت در مي آيد.نيروی این موتور مي تواند يک ملخ دو پره ای را بچرخاند. تعداد باتری های همراه با قابليت آماده‌سازی سريع كه در اين پهپاد و در هر ماموريت توسط ارتش آلمان مورد استفاده واقع می شود،بستگی به نيازهای عملياتی خواهد داشت.مجموعه سامانه بی سرنشين KZO برای ارتش آلمان شامل دو سامانه زمينی است.هر سامانه زمينی شامل يک سامانه كنترل زمينی سيار به همراه يک خودرو تجهيزات ارتباط مخابراتی،يک خودرو پرتابگر،يک خودروی بازيافت و يک خودروی بازسازی و تعمیر وسيله پرنده می باشد. خودرو های ايستگاه زمينی دارای محافظی اند كه آن ها را در برابر خطر های ناشی از پرتو های رادیو اکتیو،جنگ‌های بيولوژيكی،شيميايی و پالس‌ های الكترومغناطيسی محافظت می نمايد. ايستگاه كنترل زمينی كه می تواند همزمان دو پرنده را كنترل كند،به سه ايستگاه كاری کامپیوتری جهت برنامه‌ريزی ماموريت كنترل پرواز، نشان دادن آن در نمايشگر و ارزيابی اطلاعات و تصاوير منتقل شده‌ مربوط به هدف،مجهز می باشد. هواپیمای بدون سرنشین KZO از كانتينر های نگهداری و پرتاب يكسان استفاده می كند و ايستگاه كنترل زمينی آن مانند هواپيمای بدون سرنشين رزمي Taifun است.كانتينر پرتاب با طول 3.5 متر،عرض 2.44 متر و ارتفاع 2.44 متر هميشه بر روی يک كاميون قرار دارد. سكوی پرتاب مورد نياز برای هواپیمای بدون سرنشین KZO سكويی به ابعاد 100*100 متر مربع است.اين سيستم را پس از قرار دادن بر سكوی پرتاب می توان ظرف 30 ثانيه آماده پرتاب نمود. برای حمل و نقل و نگهداری آسان‌تر،بال‌های اين پرنده قابليت تا شدن را دارند؛ولی به هنگام پرتاب،تا نمي‌شوند. کامپیوتر ايستگاه كاری در خودروی فرماندهی برای برنامه‌ پرتاب،پرواز،انتقال اطلاعات و بازگشت هواپیمای بدون سرنشین مورد استفاده قرار می گيرد.مجموعه‌ اطلاعات كامل شده از ايستگاه فرماندهی به کامپیوتر كنترل پرواز كه روی هواپیمای بدون سرنشین نصب شده است،منتقل مي‌گردد.انتقال اطلاعات از فرماندهی به كاربر پرواز،موجب آگاهی او از آخرين دستور های ماموريت و پرواز در حين پرواز هواپیمای بدون سرنشین می گردد. كاربر پرواز شروع پرتاب را مشخص می كند و خرج پرتاب كه راكت كوچكی است،روشن می شود.با نيروی خرج پرتاب،هواپیمای بدون سرنشین از كانتينر پرتاب،به بيرون رانده می شود و موتور راكتی پس از پرتاب از هواپیمای بدون سرنشین جدا می شود. Uplink اطلاعات تصويری از فرمانده و downlink اطلاعات به اپراتور،در مقابل ايجاد پارازيت نيروهای دشمن مقاوم است.downlink از طريق باند ku می تواند با برد بيش از 150 كيلومتر از ايستگاه كنترل زمينی عمل كند.اين برد در محيط‌های پر تراكم جنگ افزار های الكترونيكی دشمن به 100 كيلومتر كاهش می يابد. این هواپیمای بدون سرنشین بیشتر با سرعت 150 كيلومتر در ساعت به سمت منطقه هدف پرواز می كند و بیشینه سرعت آن 250 کیلومتر بر ساعت است.پس از رسيدن به منطقه هدف،سرعتش به 120 کیلومتر بر ساعت كاهش می يابد.ارتفاع عملكرد آن 300 تا 3500 متر است و بيش از 5.3 ساعت توان پروازی دارد. اين هواپیمای بدون سرنشین به ارابه فرود مجهز نشده است؛درعوض برای فرود آمدن در منطقه مورد نظر،از چتر و كيسه‌های هوايی استفاده می کند.مساحت زمين مورد نياز برای فرود این هواپیمای بدون سرنشین بايد 200 *200 متر مربع باشد.
  17. به روی دیده جناب حسینی نخندید من ناراحت میشم :( رو قلبم تاثیر میزاره... :( :crying:
  18. آقای حسینی من اعلام آمادگی نکردم میشه الان اعلام کنم؟؟؟
  19. هواپیمای باربری و لجستیکی C 5 Galaxy در نیمه سال 1964 نیروی هوایی ایالات متحده برنامه ای به نام پروژه CX-HLS را برای ساخت یک هواپیمای ترابری لجستیکی سنگین آغاز کرد، و با شرکت های بویینگ و داگلاس و لاکهید در مورد ساخت پیکره، و با شرکت های جنرال الکتریک و پرات اند ویتی در مورد ساخت موتورهای توربوفن بسیار قوی، قرارداد های تحقیقاتی مقدماتی برای مدت سه ماه منعقد کرد.با گزینش طرح لاکهید به دلیل قیمت کمتر و امکان حمل بارهای حجیم تر با روش بارگذاری از طریق دماغه بازشونده، این شرکت مامور ساخت هواپیمای مورد نظر شد. محصول کار لاکهید، به نام C-5 Galaxy در 30 ژوئن 1968 برای نخستین بار پرواز کرد. پس از پایان مراحل ساخت اولین فروند، قیمت تمام شده و وزن نهایی سی 5 از موارد پپیش بینی شده بسیار فراتر رفت، در حالی که از نظر استحکام سازه ای هم ضعیف تر از حد مطلوب بود. بنا به آزمایش های استاتیکی، سازه بالها فقط 84% بیشترین بار پیشبینی شده را تحمل میکرد، اما به دلیل ضرورت فوری تعویض هواپیماهای C-124 و C-133 ساخت داگلاس، C-5 سریعا برای خدمت آماده شد و اولین C5A در 17 دسامبر 1969 تحویل نیروی هوایی شد. با این حال، ضعف های سازه ای و عملکرد پروازی آن فراموش نشد. همه این خدمات تحت تاثیر سانحه روز چهارم آوریل 1975 در ویتنام قرار گرفت که به کشته شدن 155 نفر انجامید. این سانحه پس از کنده شدن درهای انتهایی و از دست رفتن کنترل هواپیما رخ داد و باعث شد که اختصاص بودجه برای رفع ضعفهای سازه ای، در اولویت قرار گیرد. به این ترتیب، در اولین اقدام قراردادی برای تعویض بالها منعقد شد تا عمر آنها از نظر پدیده خستگی سازه افزایش یابد.در دهه 1980 همه هواپیماهای تولیدی مشمول طرح تغیر بال شدند. تولید اولین مدل گالاسکی، یعنی C-5A پس از تکمیل تعداد پیش بینی شده در قرارداد در 1976 متوقف شده بود. اما به دلیل نیازهای روزافزون نیروی هوایی، در 1982 مجددا قراردادی با لاکهید منعقد شد که شامل تولید گالاکسی جدید با موتورهای کمی قویتر، بعضی اصلاحات سازه ای، و تغیرات آیونیکی بود. مدل جدید را C-5B نامیدند. C-5 میتواند بارهای سنگین و حجیمی مثل تانک های جنگی، پلهای متحرک، هلیکوپتر های نیمه سنگین و سنگین را حمل کند، ضمنا به دلیل دماغه بازشونده و در انتهایی، امکان بارگذاری و باربرداری سنگین هم دارد. مثلا C-5 میتواند 2 تانک M-1 یا شش فروند هلیکوپتر تهاجمی Apache را حمل کند. همچنین هرچند جابجایی سربازان در طرح اولیه C5-B لحاظ نشده بود، میتواند 290 سرباز مسلح به همراه تجهیرات مورد نیاز را با آن جابجا کند. گالاسکی با بالهای جدید رکورد های جهانی پرواز مثل بیشترین وزن برخاستن(920.836 پوند) را بدست آورد! و در جنگ خلیج فارس با شرکت در عملیات طوفان صحرا 22.4% از مجموع کل ماموریت های انجام شده ترابری استراتژیک را انجام داد. انواع مدل ها: - C-5A - C-5B مشخصات فنی C-5B : نیروی رانش : موتورها: چهار موتور توبروفن جنرال الکتریک TF39-GE-1C بیشترین رانش موتور: 191.2 کیلونیوتون ظرفیت مخازن سوخت درونی: 193.600 لیتر ابعاد بیرونی : نسبت منظری بال: 7.7 دهانه بال: 67.8 متر طول و قتر بال: در ریشه 13.8 متر در نوک 4.6 متر زاویه پس گرایی بال: 25 درجه زاویه نصب بال: 3 و 30 درجه دهانه دم افقی: 21 متر مساحت دم افقی: 90 متر مربع مساحت کل ساکان افقی: 24 متر مربع مساحت کل ساکان عمودی: 21 متر مربع طول: 75.5 متر ارتفاع: 20 متر ابعاد درونی (کابین تحتانی، بدون رمپ) : طول: 36.9 متر بیشترین عرض کابین: 5.7 متر بیشترین ارتفاع کابین: 4.1 متر مساحت کف کابین: 213 متر مربع ابعاد درونی ( کابین فوقانی) : طول کابین فوقانی پیشین: 12 متر طول کابین فوقانی پسین: 18.2 متر بیشترین ارتفاع کابین فوقانی: 2.2 متر وزن ها : بیشترین وزن سوخت: 150.815 کیلوگرم (تقریبا به اندازه وزن 6 فانتوم مسلح) بیشترین بارمزد: 132 تن بیشترین وزن برخواست: 380 تن بیشترین توان بال: 659 کیلوگرم بر مترمربع عملکرد پروازی : بیشترین سرعت افقی: 919 کیلومتر بر ساعت بیشترین سرعت کروز: 900 کیلومتر برساعت سرعت کروز اقتصادی: 833 کیلومتر بر ساعت سرعت واماندگی: (در بیشترین وزن فرود، بالچه 40 درجه و موتور غیرفعال) 193 کیلومتر بر ساعت بیشترین نرخ صعود: 9 متر در ثانیه مسافت دویدن برای برخواست: 2.9 کیلومتر مسافت فرود: 1.2 کیلومتر سقف پرواز خدمتی: 10.8 کیلومتر برد با بیشترین بارمزد و سوخت زخیره: 10.411 کیلومتر سایر مشخصات : قادر به جابجایی 15 نفر در کابین فوقانی پیشین با 75 صندلی برای نیروهای رزمی قادر به جابجایی 270 نفر نیروی نظامی در کابین تحتانی قادر به حمل دو دستگاه تانک M1 با 6 فروند هلیکوپتر آپاچی با 16 عدد کانتینر 3/4 تنی،یا 10 فروند موشک پرشینگ( با ادوات پرتاب و تجهیزات ) منبع : centralclubs.com
  20. اشنایی با هلی کوپتر چند منظوره Bell Boeing V-22 Osprey در اوایل سال 1980 شرکت های Bell helicopter Textron و boeing Vertol همکاری خود را برای توسعه پروژه XV-15 tilt-rotor در جهت ایجاد هواپیماهای عمود پرواز شروع کردند.این هواپیما ترکیبی از توانایی حرکت عمودی هلیکوپتر و سرعت کروز جنگنده هایی با بال ثابت بود که نتیجه همکاری این دو شرکت عقاب دریایی در سال 1985 بود. تست اولیه جنگنده در مارس 1989 انجام شد اما با سقوط نمونه چهارم در ژوئیه 1992 دچار مشکلات جدی شد. در حال حاضر ارزیابی های مالی و سیاسی آن انجام شده و قرداد 300 (قابل ارتقا به 450) فروند آن با USMC بسته شده. این پرنده توانایی حمل 24 سرباز مسلح و یا حمل بار تا سقف 20 هزار پوند را در داخل و یا بیرون محفظه را دارد، یعنی در حالی كه این پرنده به صورت عمودی بلند شده و یا می نشیند. ضمن اینكه این پرنده به علت قابلیت جمع شدن بال و ملخ خود میتواند توسط هواپیماهای باری حمل شود. این پرنده میتواند در حال پرواز عملیات سوخت گیری نیز انجام دهد. بویینگ مسوول بخش بدنه و تمام زیرسیستم های آن، ناوبری دیجیتال و سیستم كنترل پرواز بوسیله سیم این پرنده می باشد. شریك بویینگ یعنی شركت بل تكسترون نیز مسوول بخش بال، سیستم انتقال قدرت، دم، سیستم ملخ و بخش موتور می باشد. توانایی‌های اختصاصی عقاب دریایی افزایش سرعت به اندازه دو برابر یك بالگرد برد موثر بلندتر برای انجام ماموریت‌های نیازمند به یك بالگرد توانایی انجام ماموریت های چندمنظوره: حملات آبی خاكی، پشتیبانی نیروها، نفوذ و ضد نفوذ با برد زیاد، حمل و نقل، جستجو و دفاع، پزشكی و در آینده حمل سوخت كه از ماموریت های قابل انجام توسط این پرنده خواهد بود. از این پرنده 9 فروند توسط نیروی هوایی آمریكا سفارش داده شده است كه كار خدمات پشتیبانی آن نیز آغاز شده است. اولین فروند از این پرنده در هشتم دسامبر سال 2005 میلادی تحویل شده است.
  21. • لاکهید مارتین اف 117 شهبازِ شب • The Lockheed F-117 Nighthawk • توضیح ضروری پیش از آغاز مطلب اینکه در اکثر منابع حنگ افزار به زبان فارسی ، این جنگنده با عنوان شاهینِ شب معرفی میگردد ! این در حالیست که Hawk در زبان انگلیسی ( به عربی قرقی و به پارسی باز یا شهباز ) با Falcon به معنای شاهین در F-16 Fighting Falcon ( به معنای شاهین مبارز ) متفاوت است. و جایگاه این جنگنده با تولد جنگنده هایی مانند F-35 Lighting II و F-22 Raptor در میان تولیدات شرکت لاکهید مارتین تنزل یافته و تولید آن متوفق گردیده است : • یكی از قدرتمندترین جنگنده های موجود جهان، هواپیمای F-117 ، ملقب به «بازِ شب» است. بازِ شب نخستین هواپیمای رادارگریز (Stealth) است و این خصوصیت مهم آن را از دیگر جنگنده هامانند F-15 متمایز می سازد. تصمیم ساخت این هواپیما در سال ۱۹۶۸ میلادی با دادن مجوز شركت هواپیماسازی لاكهید مارتین گرفته شد. • این شركت نیز به سرعت تنها پس از ۳۱ ماه، نخستین پرواز آزمایشی بازِ شب را در ۱۸ ژوئن سال ۱۹۸۱ میلادی در منطقه آزمایشی نوادا به نمایش گذاشت. از میان ۵۹ فروند هواپیمایF-117، نخستین شان در سال ۱۹۸۲ میلادی به نیروی هوایی آمریكا تحویل داده شد و در تابستان سال ۱۹۹۰ میلادی نیز آخرین فروند این هواپیما ساخته شد. • به واسطه تكنولوژی رادارگریزی (Stealth) این هواپیما و با استفاده از بمب های هدایت شونده لیزری، بازِ شب توانایی حمله به نقاط بحرانی و غیرقابل نفوذ دشمن را دارد. • نوآوری در طراحی كه یكی از شاخص های منحصربه فرد F-117 است توانایی جنگی بسیار بالایی را به این پرنده آهنی داده است. بازِ شب، تك سرنشین و مجهز به دو موتور توربوفن مدلF404 ساخت شركت جنرال الكتریك است كه تجهیزات گوناگونی را می تواند به كار گیرد و مجهزبه یك سیستم ناوبری و نیز سیستم شكاری ـ رهگیر وایونیك (الكترونیك هواپیما) پیشرفته ای است كه كار خلبان را سهل و قدرت عملیاتی آن را افزایش می دهد. • آمریكا از این جنگنده نامریی استفاده های بسیار زیادی می برد. هر كجا كه احساس كند تجهیزات راداری دشمن قوی و پرقدرت است از بازِ شب برای انجام هرگونه عملیات نفوذی استفاده می كند و با اطمینان در انتظار شنیدن خبرهای خوش از عملیات بازِ هایش می نشیند. • بازِ شب تنها هواپیمایی بود كه توانست در عملیات توفان صحرا علیه عراق مجوز حمله به مركز شهر بغداد را بگیرد. • در این عملیات، آمریكا از ۳۶ فروندF-117 استفاده كرد اما همین چند فروند هواپیما ركوردهای بسیار جالبی را بر جای گذاشتند. به طور مثال از ۲۰۰۰ تن بمب و موشك برای انهدام نیروگاه های برق، پایگاه های نظامی، مركز رادارهای دفاعی و. . . استفاده كردند، كه اكثر آنها بمبهای هدایت شونده لیزری بود. بازِ های آمریكایی در این عملیات حدود ۶۹۰۰ ساعت پرواز داشتند و با توجه به رادارگریز بودنشان به راحتی از تمامی حریم های هوایی عراق و كویت استفاده كردند بدون اینكه هیچ مزاحمتی از سوی رادارهای دشمن را متوجه خود ببینند و خطری حس كنند • پس از این عملیات موفق بود كه به درخواست ناتو ۲۴ فروند از این هواپیما در سال ۱۹۹۹ میلادی به خدمت دو پایگاه هوایی اروپایی (پایگاه هوایی آویانو در ایتالیا و اشپانگاهلم در آلمان) درآمد. نخستین حمله بازِ شب در ۲۴ مارس ۱۹۹۹ میلادی برعلیه یوگسلاوی ثبت شده است. • این پرنده شب در یكی از شاهكارهای خود كه پرواز بدون توقفی از هولومان ،یك پایگاه هوایی در آمریكا، به سمت كویت داشت ۱۸/۵ساعت به طول انجامید و ركوردی برای هواپیماهای تك سرنشین بر جای گذاشت كه تا به امروز شكسته نشده است. • جنگنده F-117 این ركورد را مدیون مهندسانی است كه قابلیت سوختگیری در هوا را برای این مخلوق شگفت انگیز منظور كردند. علاوه بر این بازِ شب دارای دو محفظه تسلیحاتی است كه انواع گوناگونی از موشك ها و بمب های هدایت شونده را می تواند حمل كند و خلبان تنها با فشار یك كلید می تواند سرنوشت یك منطقه یا یك پایگاه نظامی یا یك نیروگاه را تغییر دهد. • این هواپیما در عملیات توفان صحرا در سال ۱۹۹۱ موفق شد با ۱۳۰۰ پرواز، ۱۶۰۰ نقطه و هدف مهم را مستقیماً مورد حمله قرار دهد . • جدول مشخصات: • نوع هواپیما: جنگنده تاكتیكی / ضربتی رادارگریز • کشور سازنده ایالات متحده آمریکا • شرکت سازنده لاکهید • طراحی شده توسط اسکانک وورکز • نخستین پرواز ۱۸ زوئن ۱۹۸۱ • تاریخ رونمایی ۱۵ اکتبر ۱۹۸۳ • بازنشستگی ۲۲ آوریل ۲۰۰۸ • وضعیت کنونی بازنشسته در ایالات متحده • بکارگیرنده(ها) نیروی هوایی ایالات متحده • تعداد ساخته‌شده ۶۸ فروند • بهای هر فروند ۴۶ میلیون دلار آمریکا • توسعه یافتهٔ Lockheed Have Blue • قدرت موتور : ۱۰۶۰۰ پوند برای هر موتور • طول: ۴/۱۹ متر (۶۳ فوت) • ارتفاع: ۹/۳ متر (۱۲ فوت + ۵ اینچ) • فاصله دو سر بال: ۱۳/۲متر (۴۳ فوت + ۱۴ اینچ) • وزن: ۲۳۶۲۵ كیلوگرم (۵۲۵۰۰ پوند) • سقف پرواز: ۴۵۰۰۰ فوت • سرعت: ۶۰۰ مایل در ساعت (سطح دریا) حدود ۰/۹۲ ماخ • حوادث و شکست های این جنگنده : • تاکنون دو سانحه مهم باعث سقوط دو فروند اف-۱۱۷ گشته است: • سقوط یک فروند اف-۱۱۷ در طی نمایشگاه هوایی بالتیمور در ۱۴ سپتامبر ۱۹۹۷ • ساقط شدن یک فروند اف-۱۱۷ در طول جنگ کوزوو توسط موشک ضدهوایی نیروهای صربستان در ۲۷ مارس ۱۹۹۹[۲]
  22. قیامت موعود در دستان بشَر انسان پُر شَر تا امروز برای نخستین ( و امید که آخرین ) بار با تولید نیروی عظیمی ؛ دست به ریسکی باورنکردی با حیات کره زمین زد و در سال 1961 میلادی با انفحار بمبی به وزن 27 تن نیرویی معادل یک درصد انرژی که خورشید در طی مدت همان زمان تولید میکند خلق کرد !! قدرتمندترين بمب هيدروژني كه تا كنون منفجر شده است، با نام تزار و با اسم رمز " ايوان " طی 14 هفته با رهبري فيزيكدان معروف شوروي سابق با نام خاريتون و با مشاركت آندره ساخاروف معروف طراحي شد. اين طراحي براي انفجاري به شدت و قدرتِ بکصد میلیون تُن (مگاتن) تي.ان.تي در نظر گرفته شده بود.!!! حال آن كه قدرت مدل ساخته شده از بیم خطرات و براي كاهش اثرات آن به 50 مگا تن كاهش يافته بود که این میزان خود از 10 برابر نیروی کل مواد منفجره ای که در جنگ جهانی دوم توسط تمامی دنیا استفاده شده بود ، متجاوز بود ! . صبح روز این آزمایش به تاریخ 30 اکتبر 1961 شوروي سابق از بزرگترين بمب‌افكن آن دوران خود يعني توپولف- 95 براي پرتاب اين بمب که وزن 27 تن، طول 8 متر و قطر 2.1 متر داشت استفاده كرد. بمب از ارتفاع 11 هزار متري توسط خلبان معروف روسي دورنانتسف بر روي جزيره ناوايا- زمليا پرتاب و آن را تبديل به جهنم كرد. تیم پروازی دستچین شده برای اجرای عملیات حداقل میدانستند که امکان کور شدن در اثر شدت نور ؛ حتی با چشمان بسته دور از انتظار نخواهد بود و به استفاده از عینک مخصوصی موظف گردیده بودند. بمب به وسیله ای چتر مانند مجهز گردید بود که خود 800 کیلوگرم وزن داشت و از ارتفاع 11.000 متری پرتاب شد و به واسطه چتر مسیری چهل و پنج کیلومتری را در آسمان تا هدف طی کرد تا برای گروه پرواز فرصت فرار از مهلکه را ایجاد کند ! چاشنی نوترونی در ارتفاع 4000 متری از سطج زمین عمل کرد بک اتم هیدروژن ( ایزوتوپ خاص ) را با سرعت نور به سمت هسته بمب شلیک کرد و خورشید به این ترتیب متولد شد !! در واقع بمب بر فراض منفطه منفجر شد ! ا و در کاکپیت توپولوف با وجود عینک مخصوص دیگر تا دقایق بعد چیزی دیده نشد ! و آنها گمان کردند زمان متوفق شده و ........ آنها گریختند اما سرِبزنگاه ! چرا که قارچ تشکیل شده از انفجار بمب تا ارتفاع 64 کیلومتری از سطح زمین سر به فلک کشید !! یک هواپیمای جت مسافربری امروزی هم بین 8 و حداکثر 12 کیلومتر پرواز میکند ! از پيامدهاي هولناک چنین انفجار مهیبی و تصور اینکه بمب 100 مگا تن منهدم میشد یا شود ؛ كورچاتف از دانشمندان برجسته هسته‌اي شوروي سابق ظاهرا به دلیل صدمات روحی و روانی مجبور به كناره‌گيري از پژوهشها درباره تسليحات هسته‌اي شد. بر اثر انفجار بمب تزار گوي ( تنه قارچ ) داغ بسيار بزرگي که تشكيل شد كه از فاصله 1000 كيلومتري به وضوح قابل مشاهده بود. !! این فاصله به طور تقریبی در ایران بین شهرهای سرخس در شرق خراسان شمالی و خرمشهر در خوزستان قابل تصور است ! این ستون زبانه ی خورشیدی از سرخس در خرمشهر دیده میشد ! در ارتفاع 64 كيلومتری قارچی به قطر 30 کیلومتر ایجاد شد و بر سر بخشی از نیم کره شمالی سایه ترسناک مرگ فکند. موجودات زنده در فاصله 100 كيلومتري از جامد به گاز ( بخار ) بدون ذره ای باقی مانده تبدیل شدند . حرارت در منقطه به قطر 300 کیلومتر به دلیل برخورد با جبهه های هوا که فشار از دست میدادند ، محبوس ماند و تا ساعت ها جو را میگداخت ! و در فاصله پانصد کیلومتری محل انفجار نیز ایجاد سوختگي نوع سوم میکرد. میزان تشعشع رادیواکتو با توجه به خصلت بمبهای هیدروژنی و ارتفاع چهار هزار متری وقوع انفجار در حد ناچیز ، اما میزان تخریب موثر ( تخریب به میزان صددر صد) در محوطه ای به قطر نزدیک به 400 کیلومتر ، شکاف ایجاد شده در زمین محل انفجار در ارتفاع چهارهزامتری گودالی در زمین به عمق 5 متر و به قطر سه کیلومتر بود و صخره های عظیم گرانیتی محوطه وسیع انفجار تبدیل به خاکستر شیشه ( سیلیکون سوخته ) شدند !! موج انفجار و فرکانس های ایجاد شده سه بار دور زمین را طی کرده و همچنان پر قدرت دریافت میشد .... و موجی از صداي با فرکانس بسیار پایین ( امواج بلند ) غیر قابل شنیدن برای انسان ) به حدي بود كه با رسیدن به فنلاند شنيده شده و با این وجود باعث شكستن شيشه‌هاي منازل نیز گشت. ميزان انرژي آزاد شده معادل 1017×1/2 ژول بود كه معادل يك درصد انرژي است كه خورشيد در زمان معادل يعني 8-10×9/3 ثانيه توليد مي‌كند.!!! بمب اصلی و 100 مگاتنی تزار هرگز ساخته نشد ! چون در آن زمان شوروی علاوه بر اثبات نیروی بی پایان مجادله برای ساختن بمبهای قوی تر به غرب متوجه این حقیقت شد که این بمب تنها یک کاربرد میتواند داشته باشد و آن ایجاد واقعه " روز قیامت موعود " خواهد بود !!!
  23. • بمب هیدروژنی • در یکی از پست های اخیر به بیان ساده و طرز ساخت بمب اتمی (پلوتونیومی ) پرداختیم و در ادامه نوع دوم بمب های هسته موسوم به هیدروژنی حضورتان تقدیم میگردد. • بمب هیدروژنی یا بمب گرماهسته‌ای نام رایج وسایل انفجاری است که در آن‌ها از انرژی آزاد شده در فرآیند همجوشی هسته‌ای برای تخریب استفاده می‌شود. • تنها بمب های اتمی به کار رفته در تاریخ جهان ، پایان جنگ چهانی دوم توسط نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و فرمان هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا بر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی فرود آمد و در کسری از ثانیه بیش از ۲۲۰٬۰۰۰ تَن انسان بی دفاع و بی گناه را به تلی از خاکستر تبدیل کرد. • در بمب هیدروژنی به دلیل نیاز به حرارت زیاد برای شروع همجوشی، از یک بمب شکافت هسته‌ای ( پلوتونیم - نوترون ) به عنوان چاشنی بمب استفاده می‌شود. میزان تشعشعات مرگ بار و پایدار رادیواکتیو در این بمب ها به نسبت در حد ناچیز اما قدرت تخریبی این بمب ۲۰۰ برابر یک بمب اتمی است و از این بمب تا کنون به طور رسمی در جنگی استفاده نشده‌است. • در این نوع بمب، با ایجاد یک انفجار اورانیومی یا پلوتونیومی کوچک ! ، دمایی معادل چندین میلیون درجه سلیسیوس !! ایجاد می‌شود. • ایزوتوپهای هیدروژنی که در بمب بکار رفته‌اند، تحت این شرایط با یکدیگر جوش می‌خورند و به هلیم تبدیل می‌شوند و در این همجوشی، انرژی بسیار زیادی را آزاد می‌سازند. • بنابراین در این نوع بمب، ترکیبی از شکاف هسته‌ای و همجوشی هسته‌ای بکار رفته‌است.بمب اتمی نسبتا کوچکی که هیروشیما را نابود کرد، تنها قدرت انفجاری معادل ۲۰ هزار تُن، تی‌.ان‌.....تی ، داشت. در مقابل، بزرگترین بمب هیدروژنی‌ای که با تاکنون برای آزمایش، منفجر شده، معادل ۵۰ میلیون تُن تی‌ان‌تی قدرت انفجاری داشته‌است. • نام این بمب بمب تزار بود که اتحاد جماهیر شوروی آن را در سال ۱۹۶۱ آزمایش کرد. این قدرت انفجاری ۲۵۰۰ برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیماست. البته بمب اصلی با نام رمز ایوان طرحی به قدرت ۱۰۰ میلیون تن تی.ان.تی بود ، که در مدل آزمایشی برای کاهش تاثیرات و از بیم خطرات قدرت آن را به نصف تقلیل داده بودند !! • نحوه شکل گیری انفجار : • برای انجام عمل پیوند باید هسته دو اتم هیدروژن را به شدت ( با سرعتی تقریبا برابر با سرعت نور ) به یکدیگر برخورد نموده، تا با هم پیوند خورده و در هم ذوب شوند. اما دافعه الکترواستاتیکی بین دو هسته، مانع بزرگی در این راه محسوب می‌شود و در فواصل بینهایت نزدیک این دافعه فوق‌العاده زیاد است. • بنابراین بایستی به هسته‌ها آنقدر سرعت داد که از این مانع عبور نمایند. می‌دانیم که سرعت ذرات در هر گازی بستگی به درجه حرارت آن گاز دارد. پس کافی است درجه حرارت را آنقدر بالا ببریم تا سرعت لازم برای عبور از این مانع بدست آید. • درجه حرارت لازم برای این کار چندین میلیون درجه سانتیگراد است و چنین حرارتی در کره زمین وجود ندارد. اما اگر یک بمب اتمی در وسط توده‌ای از هسته‌های سبک منفجر شود، حرارت فوق العاده‌ای که از انفجار بمب حاصل می‌شود، حرارت هسته‌های سبک را به قدری بالا می‌برد که پیوند آنها را امکانپذیر سازد. این موضوع اساس ساختمان بمب حرارتی و هسته‌ای (ترمونوکلئور) می‌باشد. • در لحظه انفجار بمب تزار 10 درصد نیروی حرارتی که خورشید در همان زمان ( یک میلیونیم ثانیه ) ایجاد میکند خلق شد !!! • همانطوری که در کبریت عادی برای آتش گرفتن ابتدا گوگرد موجود در آن بر اثر مالش محترق می‌شود و آنگاه باروت را روشن می‌سازد، در بمبهای (حرارتی و هسته‌ای) نیز ابتدا یک بمب اتمی معمولی منفجر می‌شود و در نتیجه انفجار توده‌ای از اجسام سبک را به حرارت فوق‌العاده‌ای می‌رساند، بطوری که هسته‌های آنها به هم می‌پیوندند و آنگاه انفجار مهیب‌تری انجام می‌گیرد. • بعد از انفجار یک بمب اتمی معمولی، عمل سرد شدن به سرعت انجام می‌گیرد. بنابراین، باید فعل و انفعالاتی را در نظر گرفت که در آنها عمل پیوند به سرعت انجام گیرد. اگر یک بمب اتمی را در مخلوطی از دوتریوم و تریتیوم محصور کرده و مجموعه را در یک محفظه با مقاومت مکانیکی زیاد قرار دهیم، پس ازانفجار بمب اتمی محیط مساعدی برای یک فعل و انفعال ترمونوکلئور (فعل و انفعال هسته‌ای گرمازا) بوجود می‌آید و در اثر آن عمل پیوند هسته‌ها انجام شده و هلیوم بوجود می‌آید. • در نتیجه این فعل و انفعال، حدود هفده میلیون الکترون ولت، انرژی آزاد می‌شود. این میزان انرژِی نسبت به واحد وزن ماده قابل انفجار، در حدود چهار برابر انرژی است که از شکسته شدن اورانیوم حاصل می‌شود. به عبارت دیگر در موقع پیوند هسته‌های دوتریم و تریتیوم، انرژی بیشتر بر واحد جرم نسبت به شکافته شدن هسته‌های اورانیوم رها می‌شود. • من نمیدانم انسانها با چه سلاحی در جنگ جهانی سوم به نبرد یکدیگر خواهند رفت ! اما مطمئنم در جنگ جهانی چهارم سلاحشان چوب و سنگ و چماق خواهد بود !!! • آلبرت اینشتین • یک نکته : بسیاری از مردم به اشتباه نابغه فیزیک و ریاضیات جهان پروفسور آلبرت اینشتین را مخترع بمب اتمی می شناسند !! • در حالی که تئوری نسبیت مشهور وی تنها به برابر نسبی میزان ماده و انرژی در جهان اشاره میکند و بر مبنای آن یک گرم ماده میتواند انرژی معادل مجذور سرعت نور در واحد ژول ایجاد کرده و برای خلق یک گرم ماده در جهان همین میزان انرژی باید صرف شود !! E=mC2 • یولیوس رابرت اوپنهایمر (متولد ۲۲ آوریل ۱۹۰۴ در نیویورک، ایالات متحده؛ ، فیزیکدان نظری آمریکایی و استاد دانشگاه برکلی بود.وی همراه با انریکو فرمی ، به خاطر نقشش در پروژه منهتن،پروژه ای در زمان جنگ جهانی دوم که به ساخت اولین بمب اتمی منجر شد، در جهان به عنوان «پدر بمب اتمی» شناخته شده است و دو بمب پسرک یا پسر کوچک (به انگلیسی: Little Boy) و «مرد چاق» (به انگلیسی: Fat Man) هدیه تاریخی او به مردمان دو شهر هیروشیما و ناکازاکی محسوب میگردد ! • اوج جیرت از دَدمنشی انسانها خصوصا مدعیان انسانیت در هنگام جنگ ، بمباران ناکازاکی است !! • سه روز پس از بمباران هیروشیما هدف بعدی برای بمباران هسته‌ای، شهر کوکورا بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحه‌سازی در آن وجود داشت. در ابتدای ماموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدفگیری بر فراز کوکورا وجود داشت. اما وقتی هواپیمای بمب‌افکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مساله را کمی بغرنج کرده بود. • پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمب‌افکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که بجای رها کردن بمب اتمی در دریا و یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را بر روی ناگازاکی بیندازند که در مسیر بازگشت بمب‌افکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت !! دست خالی باز نگشته باشد و جان ۷۳۸۸۴ را گرفته و ۷۴۹۰۹ را تا چند نسل بعد مجروح کرده باشد و پر افتخار به پایگا بازگردد !! :|
×
×
  • اضافه کردن...