رفتن به مطلب

MoHaMaD

کاربر سایت
  • پست

    294
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    4
  • بازخورد

    0%

تمامی مطالب نوشته شده توسط MoHaMaD

  1. سلام . اگه ممکنه قیمت سی پی یو های زیر رو بگین : PHENOM II X6 1055T PHENOM II X6 1090T PHENOM II X6 1075T اگه امکانش هست بگین گارانتی دارن یا نه ! ممنون .
  2. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    شیطان دیروز شیطان را دیدم : در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ فریب می‌فروخت... مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌كردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند... توی بساطش همه چیز بود : غرور، حرص،‌دروغ و جنایت ،‌ جاه‌طلبی و ... هر كس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد : بعضی‌ها تكه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را !!! بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را !!! شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد؛ حالم را به هم می‌زد… دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم اما انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم، فقط گوشه‌ای بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا می‌كنم. نه قیل و قال می‌كنم و نه كسی را مجبور می‌كنم چیزی از من بخرد. می‌بینی! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیك‌تر آورد و گفت‌: البته تو با اینها فرق می‌كنی! تو زیركی و مومن. زیركی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند. از شیطان بدم می‌آمد اما حرف‌هایش شیرین بود. گذاشتم كه حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت... ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبه‌ی عبادت افتاد كه لا به لای چیز‌های دیگر بود ، دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم. با خودم گفتم : بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یك بار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم اماتوی آن جز غرور چیزی نبود!!! جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت! فریب خورده بودم، فریب... دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود! فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام؛ تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم. می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم عبادت دروغی‌اش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، اما شیطان نبود آن وقت نشستم و های های گریه كردم ... اشك‌هایم كه تمام شد،‌ بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم، صدای قلبم را ، و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شكرانه ی قلبی كه پیدا شده بود…
  3. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    جواب ... جواب سلام را با علیک بده ، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت، جواب ترس را با جرأت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را به زیبایی، جواب توهم را به روشنی، جواب خشم را به صبوری، جواب سرد را به گرمی، جواب نامردی را با مردانگی، جواب همدلی را با رازداری، جواب پشتکار را با تشویق، جواب اعتماد را بی ریا، جواب بی تفاوت را با التفات، جواب یکرنگی را با اطمینان، جواب مسئولیت را با وجدان، جواب حسادت را با اغماض، جواب خواهش را بی غرور، جواب دورنگی را با خلوص، جواب بی ادب را با سکوت، جواب نگاه مهربان را با لبخند، جواب لبخند را با خنده، جواب دلمرده را با امید، جواب منتظر را با نوید، جواب گناه را با بخشش، و جواب عشق چیست جز عشق؟ هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز می گردد.
  4. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    با خوندن این مطلب ، یاد کتاب راز میفتین ! :-? انرژی مثبت در صحبت کردن نحوه تکلم انسانها بیانگر نحوه تفکر آنهاست. مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم تا انرژی مثبت خود را به دیگران منتقل کنیم. بگوییم …. ازاینکه وقتتون رو در اختیارم گذاشتید ممنون “”"”"”"”"”" نگوییم ببخشید مزاحمتون شدم طول میکشه تا یاد بگیری “”"”"”"”"”"”" نگوییم هیچ وقت یاد نمیگیری مسئله دارم “”"”"”"”"” نگوییم مشکل دارم مسئله رو خودم حل میکنم “”"”"”"”"”"”" نگوییم مسئله به تو ربطی نداره شاد و پر انرژی باشید “”"”"”"”"”" نگوییم خسته نباشید این کار را بعدا انجام میدهم “”"”"”"”"” نگوییم دچار یاس شدم صد در صد خواهد شد “”"”"”"”"”" نگوییم ای کاش میشد ان شا الله حتما موفق میشوی “”"”"”"”"”" نگوییم ان شا الله موفق میشوی عالی هستم “”"”"”"”"”"”" نگوییم خوب هستم اولین قانون طبیعت این است كه تو از هر چه هراس داشته باشی همان را به طرف خودت جلب می كنی. هیجان قدرتی دارد كه جذب میكند .تو از هر چه شدیدا بترسی آن را تجربه خواهی كرد . مثلا حیوان فورا متوجه میشود كه تو از او وحشت داری. هیچكدام از این ها تصادفی اتفاق نمی افتد . تصادفی در عالم هستی وجود ندارد. هیجان انرژی در حركت است. وقتی تو انرژی را جا به جا می كنی انرژی ایجاد میكنی. اگر به اندازه كافی انرژی جا به جا كنی ماده به وجود می آوری . ماده انرژی متراكم است كه جا به جا شده و به آن فشار وارد شده است. فكر انرژی خالص است . هر فكری كه تو اكنون داری یا قبلا داشتی یا در آینده خواهی داشت خلاق است. انرژی حاصل از فكر هرگز نمی میرد .این انرژی از فكر تو و ذهن تو وارد عالم هستی می شود و برای ابد ادامه پیدا می كند. همه افكار به هم مربوط هستند. افكار با هم تلاقی پیدا می كنند. در مسیر اعجاب انگیزی از انرژی با هم تقاطع پیدا می كنند و نقش بدیع و زیبایی از پیچیدگیهای غیر قابل باور به وجود می آورند . همات طور كه دو چیز مشابه همدیگر را جذب می كنند دو انرژی مشابه هم یكدیگر را جذب می كنند .و توده ای از انرژی مشابه به وجود می آورند. بنابراین حتی افراد معمولی اگر فكرشان(دعا. امید. آرزو . .رویا .ترس) به اندازه كافی قوی باشد میتوانند نتایج شگفت انگیزی را به وجود آورند. زندگی نمیتواند به هیچ طریق دیگری خودش را نشان دهد جز آن طریقی كه تو تصور میكنی خودش را نشان خواهد داد .تو با فكر كردن خلق می كنی. پس همیشه به بهترینها فكر كن
  5. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    داستان مرد خوشبخت پادشاهي پس از اينكه بيمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهي ام را به کسي مي دهم که بتواند مرا معالجه کند». تمام آدم هاي دانا دور هم جمع شدند تا ببيند چطور مي شود شاه را معالجه کرد، اما هيچ يک ندانست. تنها يکي از مردان دانا گفت : که فکر مي کند مي تواند شاه را معالجه کند. اگر يک آدم خوشبخت را پيدا کنيد، پيراهنش را برداريد و تن شاه کنيد، شاه معالجه مي شود. شاه پيک هايش را براي پيدا کردن يک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولي نتوانستند آدم خوشبختي پيدا کنند. حتي يک نفر پيدا نشد که کاملا راضي باشد. آن که ثروت داشت، بيمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا مي زد، يا اگر سالم و ثروتمند بود زندگي بدي داشت. يا اگر فرزندي داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمي چيزي داشت که از آن گله و شکايت کند. آخرهاي يک شب، پسر شاه از کنار کلبه اي محقر و فقيرانه رد مي شد که شنيد يک نفر دارد چيزهايي مي گويد. « شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سير و پر غذا خورده ام و مي توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چيز ديگري مي توانم بخواهم؟» پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پيراهن مرد را بگيرند و پيش شاه بياورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پيک ها براي بيرون آوردن پيراهن مرد توي کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقير بود که پيراهن نداشت!!!. لئو تولستوي
  6. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    « غیر قابل جبران » خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام برای سوار شدن به هواپیما بود. باید ساعات زیادی رو برای سوار شدن به هواپیما سپری می کرد و تا پرواز هواپیما مدت زیادی مونده بود. پس تصمیم گرفت یه کتاب بخره و با مطالعه این مدت رو بگذرونه. اون همینطور یه پاکت شیرینی خرید.اون خانم نشست رو یه صندلی راحتی در قسمتی که مخصوص افراد مهم بود. تا هم با خیال راحت استراحت کنه و هم کتابشو بخونه کنار دستش. اون جایی که پاکت شیرینی اش بود. یه آقایی نشست روی صندلی کنارش و شروع کرد به خوندن مجله ای که با خودش آورده بود .وقتی خانومه اولین شیرینی رو از تو پاکت برداشت. آقاهه هم یه دونه ورداشت. خانومه عصبانی شد ولی به روش نیاورد. فقط پیش خودش فکر کرد این یارو عجب رویی داره. اگه حال و حوصله داشتم حسابی حالشو می گرفتم .هر یه دونه شیرینی که خانومه بر میداشت. آقاهه هم یکی ور میداشت. دیگه خانومه داشت راستی راستی جوش میاورد ولی نمی خواست باعث مشاجره بشه وقتی فقط یه دونه شیرینی ته پاکت مونده بود. خانومه فکر کرد اه. حالا این آقای پر رو و سواستفاده چی چه عکس العملی نشون میده.. هان؟؟؟ آقاهه هم با کمال خونسردی شیرینی آخری رو ور داشت. دو قسمت کرد و نصفشو داد خانومه و نصف دیگه شو خودش خورد. این دیگه خیلی رو میخواد... خانومه دیگه از عصبانیت کارد میزدی خونش در نمیومد. در حالی که حسابی قاطی کرده بود، بلند شد و کتاب و اثاثش رو برداشت و عصبانی رفت برای سوار شدن به هواپیما وقتی نشست سر جای خودش تو هواپیما یه نگاهی توی کیفش کرد تا عینکش رو بر داره که یک دفعه غافلگیر شد چرا؟ برای این که دید که پاکت شیرینی که خریده بود توی کیفش هست .دست نخورده و باز نشده فهمید که اشتباه کرده و از خودش شرمنده شد. اون یادش رفته بود که پاکت شیرینی رو وقتی خریده بود تو کیفش گذاشته بود اون آقا بدون ناراحتی و اوقات تلخی شیرینی هاشو با او تقسیم کرده بود در زمانی که اون عصبانی بود و فکر می کرد که در واقع اونه که داره شیرینی هاشو اون آقا میخوره و حالا حتی فرصتی نه تنها برای توجیه کار خودش بلکه برای عذر خواهی از اون آقا هم نداره!!! چهار چیز هست که غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر هست سنگ بعد از این که پرتاب شد. دشنام بعد از این که گفته شد. موقعیت بعد از این که از دست رفت و زمان بعد از این که گذشت و سپری شد.
  7. با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز ! همونطور که از عنوان تاپیک پیداست تعدادی از محصولات اپل + تعدادی از محصولات HTC رو واسه فروش دارم ! دوستانی که قصد خرید دارن حتما با من تماس بگیرن ! قیمت ها به شرح زیر هستش ! Desire HD : 788.000 Desire Z : 788.000 HD7 : 852.000 Mozart7 : 852.000 Iphone4 16GB : 987.000 Iphone4 32GB : 1.114.000 IPad Wifi 32GB : 807.000 IPad Wifi 64GB : 907.000 IPad Wifi + 3G 32GB : 957.000 IPad Wifi + 3G 64GB : 1.057.000 IPOD Touch4 32GB : 376.000 IPOD Touch4 64GB : 485.000 IPOD Nano 8GB : 234.000 دوستانی که مایل به خرید هستن میتونن از هر راهی که دلشون میخواد :o :-? با بنده تماس داشته باشن ! موفق باشین !
  8. ای بابا .... من تا ساعت 1 مدرسه ام ... :-S ( خراب بشه الهی ... ) @};- خیلی زود بتونم بیام 3 تا 3.15 !!! فکر کنم باید بی خیال بشم ...
  9. من با بچه های یه سایت دیگه ( موبایلستان ) قرار گذاشتم که بیام الکامپ !!!! چه خوب میشه اگه اونجا هم بتونیم آقای حسینی رو + بقیه دوستان زیارت کنیم !!! فقط آقای حسینی 1000 تومن منو کی میده !؟!؟ :-S @};-
  10. سلام ! ممنون میشم یه مادربورد و CPU تا 340 تومن بهم پیشنهاد بدین ! ( حتما AMD باشه و ترجیحا مادربورد USB3 داشته باشه )
  11. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    توی این 16 صفحه ای که گذشت دوست عزیزم نیما جان زحمت کشیدن و یه سری مطلب گذاشتن ! ( البته یخورده بیشتر از یه سری @};- ) امروز دیدم یه مطلب جالب پزشکی واسم اومده گفتم واستون بزارم ! خوب اینم یه نوع مطلب آموزنده هستش ! ----------------------------------------------- پنج توصیه عجیب پزشکی !!!! ... شايد باور نکنيد اما شما هميشه يک پزشک همراه خود داريد که آماده پاسخ به نيازهاي پزشکي‌تان است. اين پزشک، روان ماست. 5 توصيه عجيب زير را بخوانيد تا باورتان شود. 1. آلرژي داريد؟ بخنديد! وقتي دچار آلرژي مي‌شويد، سعي کنيد خود را در موقعيت‌ خنديدن قرار دهيد. شرکت‌کنندگان در تحقيقي که از سوي محققان ژاپني انجام شده بود. زماني‌که به تماشاي يک فيلم خنده‌دار نشسته بودند کمتر دچار حساسيت‌مي‌شدند اما همين افراد زماني‌که به تماشاي يک فيلم جدي نشستند، پياپي عسطه مي‌کردند. خنده موجب عملکرد سريع سيستم عصبي پاراسمپاتيک شما مي‌شود و سبب مي‌شود فرد کمتر دچار حساسيت شود. 2. بدنتان زخم است؟ خوش‌اخلاق باشيد! خوش‌رفتاري موجب مي‌شود که زخم‌هاي بدنتان زودتر بهبود يابد. دکتر جانيت کيکلت، استاد روانپزشکي دانشگاه اوهايو معتقد است که رفتار خصمانه و خشونت‌آميز، روند بهبود زخم‌ها و کبودشدگي‌ها را افزايش مي‌دهد. اما خوش‌رفتاري و مثبت انديشي موجب مي‌شود که ميزان واسطه شيميايي سايتوکين در بدن افزايش يابد. سايتوکين موجب مي‌شود که سلول‌هايي که براي ترميم زخم يا هر نقطه آسيب‌ديده بدن نياز هستند، در نواحي اطراف زخم، زود‌تر تکثير شوند. بنابراين سعي کنيد شاداب و سرحال باشيد. دوستانتان را با يک دعوت براي شام يا ناهار غافلگير کنيد. به ديدن اقوام و خويشان‌تان برويد و سعي کنيد به مردم کمک کنيد. خواهيد ديد که در مدت کوتاهي خوب مي‌شويد. 3. بيماريد؟ خوش‌بين باشيد! کنار گذاشتن بدبيني گاهي بيماري‌ شما را تا حد بسياري بهبود مي‌بخشد. نتايج تحقيقات نشان داده است افرادي که در تست‌هاي خوش‌بيني نمره خوبي گرفته‌اند 55 درصد کمتر از افرادي که هميشه احساس شکست و نااميدي مي‌کنند در معرض خطر مرگ به خاطر بيماري‌هاي قلبي و عروقي قرار دارند. بنابراين سعي کنيد در هر هفته فهرستي از افرادي که سپاس‌گزارشان هستيد مانند دوستان، اقوام و... تهيه کنيد. همچنين سعي کنيد از ناراحتي و نااميدي در خصوص نداشتن چيزهايي که هنوز به آنها دست‌ نيافته‌ايد، خودداري کنيد. تمرکز بر حس سپاس‌گزاري موجب مي‌شود که نگاه مثبتي به زندگي داشته باشيد. 4. دنبال تناسب‌انداميد؟ تصويرسازي کنيد! در ذهن خود تصويري از ورزش‌ها و نرمش‌ها را تداعي کنيد تا روند بهبودتان سريع‌تر شود. دانشمندان دانشگاه کليولند آمريکا معتقدند که تنها ساختن تصويري ذهني از بلند کردن وزنه و يا وزنه‌برداري موجب مي‌‌شود که ماهيچه‌هاي قوي‌تر داشته باشيد و روند بهبودتان سريع‌تر شود. در تحقيقات دانشمندان دانشگاه کليولند مشخص شد مرداني که تنها در ذهن خود تصويري از ورزش و وزنه‌زدن براي عضله دوسربازو ساخته‌اند حجم ماهيچه‌اي آنها بدون اينکه حتي يک کيلوگرم وزنه زده باشند به اندازه 13 درصد افزايش يافته است. بنابراين هر روز براي 15 دقيقه در ذهن خود تصور کنيد که ماهيچه آسيب‌ديده‌تان را نرمش مي‌دهيد. تمام جزييات ورزش را در ذهن خود تصوير کنيد. هر فشاري را که به ماهيچه‌تان وارد مي‌شود، در ذهن تصوير کنيد. انبساط و انقباض ماهيچه‌تان را هم همين‌طور. اين‌کار را انجام دهيد و تاثير آن را ببينيد. 5. کارتان حساس است؟ موسيقي گوش کنيد! وقتي در جاده در حال رانندگي هستيد و چشمان‌تان از فرط خستگي قرمز مي‌شود، راديوي اتومبيل‌تان را روشن مي‌کنيد. محققان ژاپني معتقدند موسيقي گوش کردن زماني‌که در حال انجام کارهاي روزانه‌تان هستيد، موجب مي‌شود کمتر احساس خستگي کنيد و کارتان را دقيق‌تر و با حوصله بيشتري انجام دهيد. موسيقي موجب مي‌‌شود بدنتان به درخواست‌هاي استراحتي که از مغز صادر مي‌شود، پاسخ دهد. همچنين موسيقي برخي احساسات بي‌حاصل و خستگي آفرين را در نطفه خفه مي‌کند و موجب مي‌شود بر سختي کارتان غلبه کنيد. بنابراين هنگامي‌که فرداي يک شب شلوغ و پر از مهمان در آشپزخانه مشغول شستشوي ظرف‌ها هستيد ضبط‌ صوت خانه خود را روشن کنيد و با فراغ بال به کارتان ادامه دهيد. د
  12. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    امور را به خدا بسپار مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود . با اینکه از همه ثروتهای مادی دنیا بهرهمند بود قلبش هیچگاه شاد نبود . او خدمتکاری داشت که ایمان به خداوند درونش موج می زد. روزی خدمتکار وقتی که دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت ” ارباب , آیا حقیقت ندارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما جهان را اداره می کرده است ؟ “ او پاسخ داد : ” بله “…. خدمتکار پرسید ” آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آن را اداره میکند . “ ارباب دوباره پاسخ داد “بله” خدمتکار گفت : “پس چطور است به خداوند اجازه بدهید وقتی که شما در این دنیا هستید او آن را اداره کند؟” به او اعتماد کن, وقتی که تردید های تیره به تو هجوم می آورد ! به او اعتماد کن , وقتی که نیرویت کم است! به او اعتماد کن , زیرا وقتی که به سادگی به او اعتماد کنی , اعتمادت سخت ترین چیز ها خواهد بود. آیا راه سخت و ناهموار است؟. آن را به خدا بسپار . ! آیا می کاری و برداشت نمی کنی؟ آن را به خدا بسپار. اراده انسانی خود را به او واگذار . با تواضع گوش کن و خاموش باش. ذهن تو از عشق الهی لبریز می شود . آن را به خدا بسپار ! در این دنیای گذارا دنیایی که چیزها می آیند و می روند , هیچ چیز باقی نمی ماند .پس آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد
  13. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    داستان کوتاه تزریق خون سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود. او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد. پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد. او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟! پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!
  14. دوست من میدونین همون موقعی که ماشین جوش میاره دماش چند درجه هستش ؟!
  15. والله منم خودمم یه مقدار مشکوکم !!! آخه مگه میشه ماشین این همه موتورش داغ بشه بعد خاموش نشه ؟؟!؟!
  16. خانمی در ژوهانسبورگ یک دستگاه سیتروئن C4 کرایه کرد و از این شهر تا شهر بلومفونتین را که تقریبا 220 کیلومتر است را با دنده 1 حرکت کرد!!!!! ایشان فکر می کرد ماشین دنده اتوماتیک است! این است نتیجه تلاش این خانوم راننده:
  17. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    پیله ابریشم روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقٿ شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص خواست به پروانه کمک کندو با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیٿ و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز كند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعكس ، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد . گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.
  18. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    قرآن! من شرمنده توام – دکتر شریعتی قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است … قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
  19. MoHaMaD

    مطالب شنیدنی و آموزنده

    با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنید !!!! ... 1- Confidence ( اعتقاد ) : اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد. 2- Trust ( اعتماد ) : اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد. 3- Hope ( امید ) : هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید. با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید.
  20. دوست عزیز ظاهرش چه طوره !؟ میشه چندتا عکس ازش بگیرین !؟!!
×
×
  • اضافه کردن...