از لیون کامپیوتر قســـــــــــــــــــــــــــــــــــطی خرید کنید فروش اقساطی برای سراسر ایران
اخبار سخت افزار ، نرم افزار ، بازی و دنیای آیتی در مجله لیون کامپیوتر 🤩
-
پست
961 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
10 -
بازخورد
100%
نوع محتوا
نمایه ها
انجمنها
بلاگها
فروشگاه
تمامی مطالب نوشته شده توسط farhadii
-
گر کارِ فلک به عدل سنجیده بُدیاحوالِ فلک جمله پسندیده بُدیور عدل بُدی بکارها در گردونکی خاطرِ اهلِ فضل رنجیده بُدی
-
بیزاری از اظهار حقشناسی چیز نادری است،و تنها از مردان برجستهای بروز میکند که از میان فقیرترین طبقات برخاستهاند و هر قدم مجبور بودهاند کمکهایی را قبول کنند که همیشه به زهر اهانت آلوده بوده...
-
کسانی که عیوب مردم را جستجو میکنند و به آن میچسبند و نیکویی آنها را به دست فراموشی میسپارند؛ مانند مگسی که در جاهای کثیف مینشیند و از جاهای تمیز دوری میکند
-
سلام برادرمهربان حمزه برادر یه فید بک خرید بزن لطف یه فروش لینک برا دوتاشون بزن
برادر دوتا فید بک مثبت هم تقدیمتون میشه یکی خرید یکی فروش
-
سلام برادرمهربان حمزه برادر یه فید بک خرید بزن لطف یه فروش برا دوتاشون بزن
برادر دوتا فید بک مثبت هم تقدیمتون میشه یکی خرید یکی فروش
-
فیلسوف چنان که ما، جانهای آزاده، درکش می کنیم، انسانی است که بیشترین مسئولیت و وجدان را برای تکامل کلی انسان دارد.
-
اینجا و آنجا بر زمین، با گونه ای عشق رویاروی می شویم که در آن، عطش تصاحب یکدیگر، جای خود را به اشتیاقی نوین می دهد. اشتیاقی والا و مشترک برای رسیدن به آرمانی فراتر از آن دو. ولی چه کسی چنین عشقی را می شناسد؟ چه کسی آن را تجربه کرده است؟ شاید نام درست آن دوستی باشد.
-
من آدمیان را بهشادی بادوام میخوانم نه فضایل بیحاصل و یاوه که انسان باید با اضطراب و نگرانی منتظر میوههایش بماند.
-
سعادت نزدیک بودن به تزار سراپای وجودش را گرفت. این دیدار کافی بود تا حرام شدن آن روز جبران شود. به سرخوشی عاشقی بود که پس از انتظاری طولانی به وصال معشوق می رسد. جرئت نمی کرد به صفوف مقدم نگاه کند، بدون نگریستن و با غریزه ای خلسه آمیز، نزدیک شدنش را حس کرد. این حس فقط ناشی از صدای پای اسبان سواره نظام نبود، بلکه با نزدیک تر شدن تزار، همه چیز درخشان تر، شادتر، مهم تر و طرب انگیز تر می شد. از نگاه راستوف، این خورشید با نزدیک تر شدنش، پرتوهای ملایم و با شکوه می پراکند و اکنون او در احاطه این پرتوها بود، صدایش را شنید، صدایی روح نواز، آرام، شکوهمند و در عین حال بی تکلف ...
-
وقتی پدر یا مادر، همسر، رییس یا معلم به ما میگویند باید چگونه باشیم، در واقع نسخه خودشان را از خود ایدهآلمان، به ما می دهند، تصویری از خود بایدی ما، فردی که فکر میکنیم باید به آن تبدیل شویم. وقتی که ما این خود بایدی را قبول میکنیم، این خود، تبدیل به صندوقی میشود که ما در آن به دام میافتیم؛ آنچه ماکس وبر جامعه شناس، آن را «قفس آهنی» ما نامید و ما در آن مانند یک دلقک، به این سو و آن و سو میدویم و خود را به دیوارهای نامرئی میزنیم.
-
فعالترین کاربران بازارچه
-
آمار بازخوردها
31362
مثبت14
خنثی213
منفی99%
Total Positive